روایت فرید زکریا از حلقههای آتشی که آمریکا را محاصره کردند/ جهان روی بمب ساعتی؛ آسیا یا اروپا، کدام قاره ضامن را میکشد؟
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش اقتصادنیوز، فرید زکریا، تحلیلگر ارشد روابط بینالملل با انتشار یادداشتی در واشنگتن پست مدعی شد، «در میانه افزایش تنشها در خاورمیانه، این گزاره را به خاطر داشته باشید که این جغرافیا تنها یکی از سه جغرافیا در جهان است که رویزیونیستها (بازیگران تجدیدنظر طلب) در تلاش برای برهم زدن نظم بینالمللی هستند.
در اروپا، جنگ همچنان ادامه دارد و در آسیا، شاهد پویایی جدید خطرناکی هستیم.» این تحلیلگر ارشد روابط بینالملل در ادامه مدعی شد، «در مجموع، شاهد خطرناکترین فعل و انفعالهای بینالمللی از زمان پایان جنگ سرد تا به امروز هستیم.»
سه قاره روی بمب ساعتی زکریا در ادامه یادداشت خود آورد، «در خاورمیانه، تنشهای کنونی ریشه در کشمکش متحدان آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس با ایران دارد. ایران در قامت یکی از قدرتهای منطقه، با توسل به اعضای مقاومت و گروههای مستقر در عراق و سوریه تلاش داشته تا قدرت و نفوذش را افزایش دهد.» به باور زکریا، «پیش از حمله حماس در 7 اکتبر، اعضای مقاومت جریان ثابتی از حملات کوچک را علیه اسرائیل و گاهی پادشاهیهای خلیج فارس هدایت و اجرایی کردند. با این حال با حمله اسرائیل به غزه، تاثیر فشار مقاومت واقعی بود و موجب شد تا اعراب رویکرد محتاطانهای داشته باشند. تا ژوئن، حدود 70 درصد از تردد کشتیها از منطقه دریای سرخ منحرف شد. بسیاری از خطوط هوایی پروازهای خود به اسرائیل را متوقف کردهاند. در باب امارات، شرکت هواپیمایی مستقر در دبی، اخیرا پروازهای خود به ایران و عراق را لغو کرد. در چنین شرایطی حمله تازه یمن به تاسیسات نفتی عربستان باعث افزایش سرسام آور قیمت نفت خواهد شد.
اگر نظم خاورمیانه تحت فشار است، نظم اروپا نیز تحت فشار مشابهی قرار دارد. حمله روسیه به اوکراین حملهای سنتی است که در جریانش مسکو به اهرمهای نظامی سنتی متوسل شده است. اما این حمله همچنین تلاشی برای تخریب سیستم امنیتی اروپا به رهبری غرب است که تحت تسلط ایالات متحده قرار دارد. اگر روسیه موفق شود، قادر خواهد بود به شکل قابل توجهی کل ساختار ثبات در اروپا را که پس از سال 1945 تعریف شد و پس از 1989 گسترش یافت، از بین ببرد. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه اصرار دارد که جاه طلبیهای امپراتوری روسیه را در کشورهایی چون گرجستان و مولداوی و شاید کشورهای حوزه بالتیک و حتی لهستان اجرایی کند. در آسیا، جهان با تهدیدی جدیتری مواجه است که تا حدودی مورد توجه قرار نگرفته است. همانطور که رابرت منینگ، دیپلمات کهنه کار آمریکایی، اخیراً نوشت: «من در سه دهه گذشته روی مشکل هستهای کره در داخل و خارج از دولت کار کردهام. باید گفت شبه جزیره کره از سال 1950 تاکنون خطرناکتر و بیثباتتر از هر زمان دیگری به نظر میرسد».
آسیا؛ نقطه داغ تنشها «از زمان نشست ناموفق سال 2019 میان دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی سیاست جنگ طلبیاش را به شکلی برجسته اجرایی کرد. کیم در سال 2021 از گسترش و نوسازی زرادخانه هستهای خود خبر داد. منینگ اشاره میکند که در ژانویه، کیم جونگ اون پایان هدف 70 ساله برای کشورش - اتحاد مجدد با کره جنوبی - را اعلام کرد که محدودیتهایی را برای اقدامات نظامی احتمالی کره شمالی تعریف میکرد. وقتی کیم کره جنوبی را به عنوان «دشمن اصلی» معرفی کرد، دستور تخریب بنای یادبود اتحاد مجدد ساخته شده توسط پدرش را صادر و آژانسهایی را که برای اتحاد مجدد برنامهریزی کرده بودند تعطیل کرد. به باور این دیپلمات چنین رویکردی ممکن است نشان دهنده تمایل برای به جان خریدن خطر جنگ باشد. در آسیا و در پهنایی گستردهتر، چین فشارهایی را اعمال میکند؛ به بیانی دیگر این بازیگر با توسل به اهرمهای اقتصادی نه نظامی برای رقابت یا حتی جایگزینی آمریکا به عنوان قدرت مسلط خیز برداشته است. البته تنشها اطراف تایوان بیشتر است، اما در چندین نقطه داغ از فیلیپین تا دریای چین جنوبی نیز شاهد بحران هستیم. اگر همه تحولات به اندازه کافی نگران کننده نیست، نشانههای جدی وجود دارد که «محور» قدرتهای تجدیدنظرطلب در حال هماهنگی و کمک به یکدیگر هستند.»
آمریکا در محاصره حلقه تجدید نظرطلبان اکونومیست با انتشار یادداشتی مدعی است: «چهارگانه چین، ایران، کره شمالی و روسیه به طور فعال در حال مبادله تسلیحات، تدارکات و مهمتر از همه، دانش فنی هستند. تهران و پیونگ یانگ پهپادهایشان را در اختیار مسکو قرار دادهاند (ادعایی) در حالی که مسکو اطلاعاتی را در مورد نحوه مسدود کردن پهپادها و غیرفعال کردن سیستمهای جی پی اس با تهران به اشتراک میگذارد. این بازیگر تسلیحات نظامی توقیف شده غربی را به تهران میفرستد (ادعایی) تا بتواند کیتها را تجزیه و تحلیل کند. دولت ایالات متحده تخمین زده که 90 درصد واردات میکروالکترونیک روسیه و 70 درصد ماشینابزار آن از چین وارد میشود، که بیشتر این موارد دارای کاربرد دوگانه هستند، به این معنی که میتوان از آن برای ساخت سلاح استفاده کرد.»
فرید زکریا در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد: «ایالات متحده و متحدانش باید تلاش کنند تا هماهنگ با یکدیگر این تلاشها را خنثی کنند. اما این مستلزم این است که خودشان متحد شوند. به ادعای این تحلیلگر دولتهای متحد باید سعی کنند میان این گروه از بازیگران به ظاهر متحد، شکاف ایجاد کنند. با این حال چین تاحدودی با سه کشور دیگر متفاوت است. پکن از تجارت و وابستگی متقابل بسیار سود میبرد. این کشور به لطف جهانی شدن و صلح که توسط سیستم بینالمللی کنونی تضمین شده ، به قدرت رسیده است. کمک چین به روسیه نشان میهد که پکن مایل است نظم جهانی را بر هم بزند اما لزوماً در این مسیر گامی برنداشته است.»
زکریا در انتهای یادداشت خود مدعی شد: «آخرین باری که ایالات متحده با اتحادی از قدرتهای متخاصم روبرو شد - در طول جنگ سرد - عملاً در جهان کمونیست اختلاف ایجاد کرد و روابط خوبی با کشورهایی مانند یوگسلاوی و رومانی حفظ کرد و مهمتر از همه، چین را از اتحاد جماهیر شوروی جدا کرد. اما در واشنگتن که امروز دنیا را سیاه و سفید میبیند، نمی دانم که آیا مهارت دیپلماتیک و تیزبینی برای دنبال کردن استراتژی پیچیدهای وجود دارد یا نه.»
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1228355/