بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - «دیپلماسی اقتصادی» یکی از ابزارهای مهم برای پیشبرد اهداف بلندمدت رشد و توسعه اقتصادی کشورها به حساب میآید. اولویت یافتن اهداف اقتصادی از طریق تعامل سازنده و موثر با دنیا به عنوان محور اصلی سیاست خارجی نیازمند برنامه ریزی دقیق، درک واقع بینانه از شرایط جهانی و واقعیت های نظام بین الملل است که کشورهای جهان در کنار تعامل و رقابت های سیاسی، تحقق حداکثری منافع را دنبال می کنند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
اما ایران در این فضا با وجود موقعیت جغرافیایی و برخورداری از منابع طبیعی وضعیت متفاوتی را تحت شدیدترین تحریم های غرب تجربه می کند و پرونده های مهمی از جمله احیای توافق هسته ای برای رفع تحریم ها و عضویت در اف ای تی اف را در پیش رو دارد. وضعیتی که مشخص نیست با آغاز دور دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ در کاخ سفید چگونه خواهد شد. امیرعلی امیری از اقتصاددانان و کارآفرینان کشور در گفتگو با خبرآنلاین ضمن تشریح فرصت های ایران به اهمیت حرکت کشور از محور ژئوپلیتیک به سمت ژئواکونومیک و ساخت الگوهای همسو اشاره می کند که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
آقای امیری شاید مطرح کردن این پرسش کلیشه ای و تکراری به نظر برسد اما از نظر شما بهترین سیاست در راستای دیپلماسی اقتصادی برای ایران به منظور عبور از وضعیت فعلی چیست؟ نیازمند به تغییر کدام رویکرد و نگاه در این موضوع هستیم؟
بهترین راه ممکن برای ایران حرکت از محور ژئوپلیتیک به سمت ژئواکونومیک است. در طراحی راهبرد یک اصول مهم وجود دارد. اینکه میدان و بازی را به جایی ببرید که رقیب نتواند پاسخی به گام های شما بدهد و در نقطه ضعف قرار بگیرد و شما در این حالت در نقطه قوت خود قرار بگیرید.
ایران چه ظرفیت هایی دارد؟ همانطور که می دانیم کشور 21 تریلیون دلار ذخیره نفتی دارد و به لحاظ ذخایر گاز در رتبه دوم دنیا قرار داریم و از موقعیت جغرافیایی کریدوری خوب، منابع انسانی استثنایی و زیربنای اقتصادی بالاتر از میانگین او ای سی دی برخوردار هستیم. باید در نظر داشت که دنیای امروز دنیای متحدها است. از گروه 7 گرفته تا گروه 20 تا اتحادیه اروپا، نفتا، جنوب جهانی تا بریکس و غیره وجود دارد. از اتحادیه اروپا نیز می توان به عنوان بهترین اتحاد اقتصادی نام برد.
در این دنیای اقتصادی جایی برای تکروی وجود ندارد. به چه دلیل؟ به این دلیل که دسترسی به بازاهای وسیع اجازه میدهند که تولیدکنندههای ما با استفاده از فرصتهای صادراتی به این این بازارها به تیراژهای کمینه توجیهی سودآوری برسند. دامنه حجم بازار ایران به تنهایی برای صنایع محصولات سنگین تیراژ لازم را ندارند. اشتباهی که در ایران اتفاق افتاده سیاستهای اقتصادی و صنعتی این واقعیت ها را در نظر نمیگیرند و این موجب شده که سربارهای اساسی سربارهای بسیار زیادی برای تیراژهای نسبی کمی، شرکتهای تولیدی دولتی زیادی را ضررده کند.
بنابراین با تغییر محور از ژئوپلیتیک به فضای ژئواکونومیکی باید متحدان خود را نیز بازتعریف کنیم تا همسویی شکل بگیرد. در این دنیایی که همه کشورها به نسبت بدهی های بیشتری نسبت به دارایی های خود دارند ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار است. 21 تریلیون دلار نفتی که ایران زیر زمین دارد و ترازنامه آن می تواند از بسیاری از کشورها بهتر باشد. نسبت بدهی برخی کشورها در برابر تولید ناخالص داخلی بسیار بالاست. برای نمونه آمریکا با نسبت 122درصد و ژاپن با نسبت 255 درصد نمونه آن هستند. در حالی که در ایران این نسبت تنها 30 درصد بوده و این موجب خواهد شد که در بازارهای مالی برتری نسبی اعتباری داشته باشیم. در این شرایط ایران برتریهای ژئواکونومیک زیادی دارد و برای پیشرفت و توسعه دامنه فرصتهای خود به قدرتهای منطقه ای مانند عربستان سعودی که وضعیت خوبی از این جهت دارند نیازمند است.
عربستان نیز به ایران نیاز دارد. تولید ناخالص داخلی آن 750 میلیارد دلار است که 500 میلیون دلار آن نفت و 250 میلیارد دلار آن تولید ناخالص داخلی واقعی بوده که شبه صنعتی محسوب می شود. در این شرایط معیارهای توسعه دهنده عربستان اشباع شده و فرصتهای رشد آن با تکیه به توانایی های ایران بیشتر خواهد شد.
پرسش اصلی اینجاست که ایران در این شرایط تحریمی و فشار چگونه می تواند با کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی وارد فضای همکاری های اقتصادی شود و پروژه تعریف کنند؟
انگیزه های همسو. می توان 4 یا 5 صنعت را مشخص کرد و با عربستان اتحاد برقرار کرد و بهترین بازیگران آن صنعت را به پروژه دعوت کرد و به آنها انگیزه داد تا نقشه آن طرح عملیاتی شود. ابرپروژه ها توانایی این را دارند که در بازارهای بین المللی و سهم حتی یک درصدی 40 میلیارد دلار صادرات برای کشور به ارمغان بیاورند. حتی شخص و تیم ترامپ نیز اگر فرصت و توجیه ببینند به احتمال زیاد گمان میکنم همگی نرم خواهند شد. فرض من این است که در حاضر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و وزارت اقتصاد در حال پیگیری این فرصت ها و پروژه های اقتصادی از طریق وزارت خارجه با عربستان سعودی هستند.
وقتی نبود تحریم برای همه رشد، صلح و ثبات به همراه خواهد آورد چه توجیهی دارد که همچنان پابرجا باشد و آمریکا نخواهد آن را لغو کند. باید در راستای اقناع طرف مقابل حرکت کرد و همین امروز به دنبال این مساله باشیم. در هر حال من امیدوارم که طرح این پروژه های بالقوه روی میز مذاکرات ایران با غرب قرار گیرد.
اینکه گفته می شود که ترامپ تاجرمسلک است و ایران می تواند با دولت جدید آمریکا فعالیت های اقتصادی داشته باشد تا چه حد فرضیه درستی است؟
برای ترامپ به احتمال خیلی زیاد اقتصاد آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر توافق تهران ـ واشنگتن برای او آوردهای داشته باشد، احتمال تقویت انگیزه او برای توافق را بالا خواهد برد. آمریکا اقتصادی دارد که 2 تریلیون دلار آن خرج بهره است و این به طور سالیانه هم عدد کمی نیست. پس اگر فرصت های برد ـ برد تعریف شود ترامپ نیز احتمالاً از آن عقب نشینی نخواهد کرد. به طور خلاصه همه کشورها به دنبال منافع خود هستند. اگر در این میان ما توانستیم برای آنها منافع بتراشیم برنده خواهیم بود.
آقای امیری در کنار این فرصت ها با تهدیدهایی نیز مواجه هستیم. نظر شما درباره تحریم های اتحادیه اروپا علیه هواپیمایی ایران و کشتیرانی چیست و این مساله چگونه کشور را در تنگنا قرار خواهد داد؟
من احساس می کنم که به طور ناخواسته موجب عصبانیت اروپایی ها شدهایم. آنها در جنگ با روسیه هستند و همانطور که در صحبت هایم بر منافع همسو تاکید داشتم باید گفت که در اینجا با تضاد منافع مواجه شده ایم. این یکی از موضوعات و چالش های سختی است که قبلا نداشتیم و امیدوارم مسئولان مذاکرات سیاسی راه حلی برای آن بیابند.
با چه راهکاری باید بر این چالش های سیاسی غلبه کرد؟ با توجه به اینکه همواره سایه تهدید فعال سازی مکانیسم ماشه نیز علیه ایران وجود دارد.
چاره ای جز این نداریم که کیسه منفعتهای ژئواکونومیکی ایران پر باشد. باید از خود بپرسیم که چنین زمینه ای را فراهم کرده ایم یا خیر. ساخت الگوهای همسو تنها راهی است که پیش پای کشورمان قرار دارد. در یک بازه 15 ساله ایران با اتکا به این سیاست می تواند به تولید سرانه ناخالص کشوری مانند اسپانیا برسد. به این منظور ابتدا نیازمند یک توافق هستیم که هر چه سریعتر زمینه ها فراهم شوند.
شما در صحبت ها به الگوها و منافع همسو اشاره می کنید. آیا از نظر شما ما با کشورهای دوست و نزدیکی مانند چین نیز به این الگو رسیده ایم؟ برخی معتقدند که روابط اقتصادی تهران ـ پکن آن چیزی نیست که از آن انتظار می رود. نظر شما چیست؟
تصورات ما از چین به نظر میرسد که اشتباه است. این کشور بسیار شکنندهتر از آن است که فکر می کنیم.تجربهای که از طریق نمایندگیهای مختلف از تجارت و صنعت چین داشته ام این است که صنایع برتری که ما به دنبال آن هستیم همانهایی است که حساسیت زیادی نسبت به تحریمها علیه ما نشان میدهند، چرا که بازار آمریکا برای ایشان بسیار مهم است. چین نمی تواند با آمریکا رابطه حسنه نداشته باشد.
آنها فرض را بر این گذاشته بودند که تا 10 سال آینده درهای اقتصاد آمریکا به روی آنها باز خواهد ماند. بنابراین ما در این فرآیند مذاکراتی، جزء اولویت اول نخواهیم بود و نمی توانیم فرض را بر این بگذاریم که هستیم. روزی که به این درک برسیم می توانیم در تصمیمات خود بهتر عمل کنیم. چینی ها در هر صورت اول به منافع خود نگاه می کنند و در طول تاریخ اگر ملاحظه کنید خواهید دید که با هیچ کشوری اتحاد خاصی نداشته اند و اصلا به آن احتیاج ندارند.
دنیا در حال حاضر چندقطبی شده و در حوزه اقتصاد می توان به سه قطب مهم آمریکا، چین و اتحادیه اروپا اشاره کرد که روی هم رفته اقتصاد آنها حدود 60 تریلیون دلار است. در هر موضوعی ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئو اکونومیک و غیره چنانچه ازسه قطب دو قطب همسو باشند، قطب سوم باید تمکین کند. این ترسیمی از دنیای سه قطبی. ضمن اینکه من روسیه را با 1/2 تریلیون دلار حجم کل اقتصادش واجد نامیده شدن به عنوان یک قطب نمی بینم. پس اگر بتوانیم با نقشه و هوشمندی خود را در اتحاد دوقطبی که با هم همسو هستند قرار دهیم برنده خواهیم بود. اگر هم شرایط برای همسو بودن با هر سه قطب فراهم بود که باید بر این اساس حرکت کنیم.
به چین اشاره شد بهتر است به بریکس نیز بپردازیم. آیا از نظر شما بریکس یک قطب اقتصادی مهم در نظام بین الملل به شمار می رود یا بیشتر باید به آن به عنوان یک مجمع سیاسی نگاه کرد؟
بریکس یک اتحاد از کشورهایی است که از هژمونی غربی ناراضی اند. ارزش اقتصادی آن شاید به 30 تریلیون دلار برسد اما نصف بیشتر آن سهم چین است. اقتصاد روسیه نیز 1.2 تریلیون دلار با آن وسعت عظیم است که می توانست خیلی بیشتر باشد. فرآیند تصمیم گیری و موافقت کشورها نیز در آن نقش مهمی دارد. بریکس بیش از اندازه شلوغ است و انگیزه های مختلفی را می توان در آن دید. پر کردن جای دلار نیز کاری به این آسانی نیست. برای مثال وقتی به واحد پول چین یعنی یوان اشاره می کنیم می بینیم که هنوز 3 درصد ارزش تجارت جهانی را در اختیار ندارد. از هر راهی که وجود دارد می بینید که به آن کسی که می خواهی علیه اش باشید وابسته هستید. البته بریکس ذاتا اتحادی درست است اما مساله این است که در کوتاه مدت نمی توان تمام امید و برنامه خود را روی آن گذاشت.
اصولا از نظر اقتصادی اتحادیه های کم تعدادتر، کارآمدتر و با سنخیت و همگرایی بیشتر میان اعضا مفیدترند . برای نمونه نفتا یا همگرایی میان اقتصادهای اروپای غربی را می توان نام برد. در منطقه ما سه کشور از نظر ژئواکونومیکی مطرح و برجسته هستند: ایران، عربستان سعودی و ترکیه. برای ایران نزدیکی اتحاد ژئواکونومیکی به هر کدام از این دو کشور دیگر یا هر دو می تواند مفید خواهد بود.
ایران باید از بریکس دنبال چه امتیازی باشد؟
بازار فروش برای شکل گیری اتحادیه های بالقوه با شرکتهای سعودی یا ترکیهای که شرکتهای ایرانی برای توسعه تیراژ قابل توجیه می توانند روی آن حساب کنند. ایران میتواند با عربستان سعودی اتحادیهای تشکیل دهد و به کشورهای بریکس کالا و خدمات بفروشد.
در مورد اف ای تی اف هم صحبتی داشته باشیم. از نظر شما عضویت ایران در این مجموعه فرصت است یا تهدید؟
اف ای تی اف اتحادی وسیع و گسترده است. در آن نفوذ سیاسی و بین المللی وجود دارد. ایران می تواند به راحتی با مذاکره چالش ها را با این مجموعه حل کند. ایران که همواره مخالفت خود را با تروریسم اعلام کرده می تواند به عضویت دربیاید. کشورهایی مانند عربستان، امارات و لبنان نیز به همین رویه عمل کردند. فرق ما این است که آنها از داخل و ما از بیرون لابی می کنیم که اصلا لازم نیست! جایی که می خواهیم مذاکره و لابی کنیم باید از داخل باشد نه بیرون مجموعه. اف ای تی اف برای ما الزامی است اگرچه اهمیت آن به اندازه سوئیفت نیست. اما نمی توان سوئیفت داشت ولی در اف ای تی اف عضو نشد. چرا که اف ای تی اف پیش نیاز است. ما در حال حاضر بین بانک های خودمان قوانین محکمی داریم و بانک های ما برای این مساله حاضر هستند.
عضویت در اف ای تی اف به طور چشمگیری هزینه های داد و ستد ایران را کاهش خواهد داد. نمیتوان این موضوع را هضم کرد که لبنان در این مجموعه عضو باشد و ایران نباشد. این یک تاکتیک اشتباه است که ما در حال اجرای آن هستیم، در صورتی که لازم نیست. عضویت در اف ای تی اف باختی برای ایران ندارد و ما را آسیب پذیر نخواهد کرد.
به عنوان سوال پایانی لطفا بفرمایید با آمدن ترامپ در کاخ سفید اقتصاد جهان به کدام سمت خواهد رفت؟
تورم. کارایی جهانی پایین خواهد آمد و تیراژها کاهش خواهد یافت. در این حالت هزینه و سربار نیز افزایش خواهد یافت و در نهایت نیز قیمت باید افزایش یابد. افکار و دیدگاه اشتباه نتیجه ای جز تورم درپی ندارد. می توان پیش بینی کرد که شکاف بین آمریکا، اتحادیه اروپا و چین عمیق تر شود. تیم اقتصادی ترامپ را حلقه ای از افراد ایده آلیست تشکیل داده که وقتی بررسی می کنیم متوجه می شویم که تاریخ اقتصاد با آنها همسو نیست. اشتباه آنها این است که می خواهند با ایستادن در راه روند جهانی شدن به روزهای روشن گذشته بازگردند.
311311
کد خبر 2001873