ضرورت تقویت اراده ملی در این برهه حساس
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - دیپلمات بازنشسته در یادداشتی برای جماران نوشت:
در حالی که در سال 1945 نیروهای متحدین بوی شکست را استشمام می کردند و دیر یا زود پیروزی متفقین تجلی پیدا می کرد آمریکا اقدام به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی کرد که حاصل آن کشتار بی سابقه مردم غیر نظامی ژاپن و برگ سیاهی از تاریخ جنگ را رقم زد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
برخی ناظران معتقدند که آمریکا به منظور نشاندادن قدرت مطلقه نظامی خود از بمب اتم به عنوان یک حربه سیاسی استفاده کرد تا تفوق و سیادت خود را بر جهان پسا جنگ دوم جهانی بر دیگر ملل بقبولاند چرا که در غیر این صورت نیروهای متحدین بدون بمب اتم هم تسلیم نیروهای متفقین می شدند. این اقدام آمریکا در استفاده از بمب اتمی قدرت بلامنازعه آمریکا در جهان و دسته بندی های آن به عنوان رهبر بلوک غرب را تثبیت کرد. فروپاشی شوروی سابق و ورود جهان به عصر چند قطبی و از سوی دیگر پدید آمدن قدرتهای نو ظهور، چالشهایی برای آمریکا ایجاد کرد که ابهت و برتری بلا منازع آن را به چالش کشید .
به نظر می رسد اکنون برآمدن مجدد دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور جدید پس از یک دوره مماشات و تعلل در دوره ریاست جمهوری بایدن، آمریکا را با عصری مواجه کرده که می توان آن را عصر احیای مجدد قدرت آمریکا تعبیر کرد. صحبت های ترامپ در خصوص بازپس گیری کانال پاناما، الحاق جزیره گرینلند و کانادا، خط و نشان بر افزایش تعرفه بر کالای چینی، زمزمه های افزایش تعرفه بر کالای اروپایی، به رخ کشیدن دوباره قدرت دلار و تهدید مخالفان آن و از همه مهمتر شخصیت غیر قابل پیش بینی او و سایر ایده های دیگری که به منظور اعتلای آمریکا تحت عنوان «اول آمریکا» مد نظر دارد، مستلزم دور جدیدی از بازی قدرت آمریکا است. ظاهرا ترامپ در نظر دارد با بر جای گذاشتن سابقه خوب و موفقی از این دوره ریاست جمهوری خود، مقدمات ریاست جمهوری فرزند جوانش را نیز فراهم کند. از این رو می توان شاهد اقدامات خارق العاده و غیر قابل پیش بینی ترامپ بود که عصر نوینی در روابط بینالملل را رقمخواهد زد.
اقدامات رویا محور ترامپ که مشخصه بارز آن به خدمت گرفتن قدرت نظامی و سیاست برای بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا است درس بزرگی برای کشورهایی است که اقتصاد خود را در راه امیال سیاسی قربانی می کنند.
بر خلاف برخی تحلیل ها دایر بر اینکه آمریکا قصد ترک خاورمیانه و تمرکز بر شرق آسیا را دارد به نظر می رسد دونالد ترامپ با حفظ حضور آمریکا در شرق آسیا همچنان بر خاورمیانه و به خصوص منطقه خلیج فارس که با انباشت سرمایه عظیم به عنوان قلک جهان شهرت یافته، متمرکز گردد.
بی گمان سر پر شور ترامپ و پیاده شدن ایدههای اقتصادی وی تحت عنوان «اول آمریکا» ممکن است او را وادار کند دست به اقدام خارق العاده غیر قابل پیش بینی بزند که آغاز دور جدیدی از سیادت و مهتری آمریکا در جهان را رقم زند.
بدیهی است که ترامپ برای این منظور باید چنگ و دندان نشاندهد و در صورت لزوم به همه اقدامها از جمله اقدامنظامی نیز متوسل شود که در نتیجه دیگران را مقهور سازد. شواهد گویای آن است که ایران یکی از نقاط مساعد برای قدرت نمایی ترامپ است؛ به ویژه اینکه رسانه های آمریکا زمینه بد بینی نسبی به ایران را فراهم آورده اند و از سوی دیگر لابی اسرائیل نیز همچنان بر مسموم سازی جو علیه ایران مشغول است. از سوی دیگر در محیط منطقه ای خاورمیانه، اسرائیل نیز عزم خود را در تقابل با ایران جزم کرده و اروپا نیز از ایران فاصله گرفته که در مجموع در این محیط بین الملل که با خلاء قانون و ناتوانی سازمان ملل مصادف شده زمان خوبی برای هر گونه قدرت نمایی ترامپ فراهم شده است .
در چنین شرایطی که ترامپ آماده نشان دادن چنگ و دندان به ایران و مترصد بهانه است، نباید آب به آسیای ترامپ ریخت و با اقدامی حساب نشده یا احساسی آتش خشم او را شعله ور کرد.
بدیهی است در این شرایط که محیط منطقه ای و شرایط جهانی بر وفق مراد ایران نیست و از سوی دیگر اوضاع اقتصادی داخلی نیز شرایط ناخوشی را برای ایران ایجاد کرده، اراده ملی تنها سد در مقابل نقشه های ترامپ و در مجموع تهدیدات خارجی به حساب می آید. لذا اقتضای زمان طلب می کند که بیش از هر زمان دیگری با همدلی، وحدت ملی، رفع بی اعتمادی از بین بردن شکاف ایجاد شده بین ملت و دولت، تقویت اراده ملی در انظار جهانی به معرض نمایش گذاشته شود.
اراده ملی مبتنی بر درایت، تعقل، عاقبت اندیشی، اجماع ملی به دور از شعار های عوام گرایانه، گفت و گو و مذاکره بیش از هر زمان دیگر در جهت حفظ منافع ملی کار ساز است . بی گمان در این شرایط، گفت و گو و مذاکره «برد - برد محور» حتی برد در مقیاس یک در صد هم به مراتب بهتر از باختی است که عاقبت و عمق آن نامعلوم و مبهم است و تاریخ آن را در دل خود ثبت خواهد کرد و پیوسته به رخ آیندگان خواهد کشید، همانگونه که پیمانهای ترکمانچای و گلستان تا ابد مایه تأثر و تاسف هر ایرانی خواهد بود .
من همیشه خاندان قاجار به ویژه فتحعلی شاه را سرزنش و شماتت می کردم که با بی لیاقتی باعث جدایی بخش عمده ای از خاک ایران و تسلیم آن به روسها شد، تا اینکه در واپسین ماههای ریاست گورباچف بر شوروی سابق سفری به گرجستان و مسکو پیش آمد، در تفلیس یکی از اندیشمندان گرجی به کشتار جمعی گرجی ها توسط آغا محمد خان قاجار اشاره کرد و افزود این قتل عام باعث شد که گرجستان که تا آن زمان بخشی از سرزمین ایران بود روند گریز از ایران و الحاق یه روسیه را در پیشگیرد، زیرا مردم به این نتیجه رسیدند که «شاه اگر عادل نباشد ملک ویران می شود» یا با کفر توان ملک نگهداشت ولی/ با ظلم و ستمگری نمی پاید ملک.
از طرف دیگر در مسکو در کاخ کرملین نیز چشمم به گلوله توپی افتاد که متحیر شدم (این گلوله توپ سرپُر و متعلق به دوران روسیه تزاری بود) دیدن این گلوله توپ عظیم مرا به تاریخ قاجار برد، نقل است زمانی که به فتحعلی شاه خبر رسید که عباس میرزا از سپاهیان پتر کبیر روسیه به فرماندهی پاسکویچ شکست خورده بلافاصله لباس رزم پوشید و شمشیر را از نیام بیرون کرد و گفت: کشم شمشیر مینایی که شیر از بیشه بگریزد/ زنم بر فرق پاسکوبیچ که دود از پتر بر خیزد.
با این اقدام فتحعلی شاه تعدادی از چاپلوسان به تضرع افتاده و التماس کردند که صلاح است قبله عالم شمشیر را غلاف کند زیرا شگون ندارد و جهان کن فیکون می شود، اگر پتر کبیر گناهی مرتکب شده مردم جهان چه گناهی کرده اند که بابت آن نابود شوند. این صحنه تلخ ثابت می کند که دنیا صفحه شطرنج و صحنه رقابت، توانایی اقتصادی، قدرت نظامی، توان فرهنگی، اندیشه ورزی، دانایی، زمان شناسی سیاستمدارانه، فرصت سازی، استفاده از فرصتهای طلایی، تفکر، تعقل و دیپلماسی فعال متاثر از علم و دانش و واقع گرایی است، نه بر پایه توهم و شمشیر مینایی فتحعلی شاهی. خداوند ایران را از دروغ، خشکسالی و جنگ در امان نگاه دارد.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1309009/