بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - شناخت نیروی قدس بهعنوان یک سازمان راهبردی و مکتب ساز باعث شد امریکا از عامل هژمونیک در منطقه به نیروی متجاوز و اخراجی تبدیلشده و ارتش آن برای مقاومت تگ تروریستی خورده و ضربه به آن مشروع گردد.
به گزارش مشرق، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: سال 1369 همزمان با تصرف کویت به دست صدام دولت امریکا درصدد برآمد یک «موقعیت شگرف» را خلق و با تکقطبی کردن جهان، خود را بهعنوان تنها عامل نظمدهنده جهانی بهروزرسانی کند.
در آن زمان بوش پدر اعتقاد داشت که کویت موقعیت خوبی برای نشان دادن «اقتدار امریکا» خواهد بود. وزارت دفاع امریکا نیز با تحلیل دقیق از ارتش فرسوده عراق توانست بخش جنوبی عراق تا رود فرات را به اشغال درآورد، 175 هزار نیروی عراقی را به اسارت گرفت و دستکم20هزار نفر از آنان را به قتل رساند.
این خط خطرناک در دوران بوش دوم نیز ادامه پیداکرد و او در مراسم تحلیف خود از پروژه بدون مرز بودن امریکا رونمایی و اعلام کرد که ارتش امریکا از اینپس بیمرز است!
جالب است که این سیاست خاص در دوران اوباما نیز ادامه پیداکرد و رئیسجمهور وقت امریکا با وجود بیان انتقاداتی از بوش همچنان روی افزایش ظرفیت ارتش تروریستی امریکا تأکید داشت. البته افزایش تهدید ائتلاف غربی با محوریت شرارت امریکاییها از همان ابتدا مورد توجه قوه ادراکی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران بوده است، در ابتدا تهران تصمیم گرفت یک قوای مرزی و با ترکیبی از ارتش و سپاه برای رصد تحولات تشکیل دهد.
اما با توجه به فرسایشی بودن حضور امریکاییها رهبر معظم انقلاب اسلامی در تدبیری بینظیر با داشتن برآوردی دقیق از سطح اقدامات و تهدیدات دستور تشکیل دو نیروی مقاومت و قدس را صادر فرمودند که اولی متمایل به داخل و دومی فلشی به سمت بیرون داشت. این اقدام کارایی نیروهای مسلح را بالابرد و در برابر سازوکارهای کلاسیک، دو مجموعه چابکتر و همچنین کارآمدتر را فراهم ساخت.
در این مرحله نیروی قدس بهعنوان یک سازمان اطلاعاتی و عملیاتی بینالمللی در مبارزه با نظام سلطه تعریفشده که روی سه اصل امت اسلامی، تمدنسازی و حفظ امنیت کشور تمرکز دارد. همچنین در دوره حیات این سازمان 10 اشغال سرزمینی در حوزه دولتهای اسلامی رویداده است که کارنامه نیروی قدس در مواجهه با آن روشن و قابل دفاع است.
نیروی قدس در تمامی 10 مرحله اشغال منطقه تنها بر مبنای «عمل استراتژیک میدانی» اقدام نکرده و روی بهینه بودن سازمانی تأکید ویژه داشته است، بهویژه در دوره فرماندهی سپهبد شهید قاسم سلیمانی عمل میدانی فقط به نتیجه محور بودن متکی نبوده بلکه نیروی قدس سعی کرده است با باز کردن جای پا در میان مردم منطقه نقش هدایتگر متعالی را داشته باشد. با تکیهبر این اصل بود که تخاصم میان رژیم بعثی با مردم ایران در راهپیمایی اربعین به «خانه هر عراقی میزبان یک ایرانی» تجلی پیدا کرد.
کوران حوادث مختلف فرماندهان نیروی قدس را آبدیده کرده و باعث ارتقای سطح کیفی سازمانی آن شده است. حضور در عرصههای مختلف دفاع مقدس، مبارزه با اشرار و تروریسم و جنگهای تحمیلی در منطقه از سویی نیروی قدس را راهبردی کرده و از سوی دیگر به آن کیفیت فرهنگی، مکتبی و تمدنی بخشیده است.
شناخت نیروی قدس بهعنوان یک سازمان راهبردی و مکتب ساز باعث شد امریکا از عامل هژمونیک در منطقه به نیروی متجاوز و اخراجی تبدیلشده و ارتش آن برای مقاومت تگ تروریستی خورده و ضربه به آن مشروع گردد. مهار تروریسم و تشدید تنگنای امنیتی و ژئوپلیتیک برای رژیم صهیونیستی و نیز شبکهسازی نیروهای محلی و بومی در قالبهای متنوع کیفی در مقاومت بخش دیگری از این دستاوردها است.
مانور پذیری بالا، انعطاف در عمل و سرعت در جابهجایی باعث شده است که پس از پایان مقطعی خط ترورهای فیزیکی در مقاومت، اتاق عملیات مشترک امریکا و رژیم صهیونیستی پروژه ترور شخصیتی فرماندهان ارشد آن بهویژه در نیروی قدس را بالا بیاورد. توسعه عملیاتهای نیمهآشکار رسانهای باهدف ایجاد شکاف اجتماعی از سویی و نیز تخریب نیروی قدس از سوی دیگر فاز جدیدی است که در شناخت آن باید دقت نظر داشت. بیشک «طرح هوکشتاین» در ایران مخاطبانی خاص دارد!
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1313675/