دیپلماسی شاتلی بغداد از شام تا تهران
عراق
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - تغییرات معنادار خاورمیانه و سقوط دولت بشار اسد، به طور قابلتوجهی معادلات سیاسی و امنیتی منطقه را تحتتاثیر قرار داده است. با قدرتگیری احمد الشرع، ملقب به ابومحمد الجولانی به عنوان رهبر تحریرالشام، این گروه نهتنها به عنوان یک بازیگر مهم در میدان سوریه شناخته میشود، بلکه میتواند به عنوان یک چالش جدی برای همسایگان خود به ویژه عراق، مطرح شود بالاخص در شرایطی که عراق به عنوان همسایه سوریه با چالشهای داخلی و خارجی متعددی مواجه است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
از سویی به ادعای گروهی از ناظران با لحاظ کردن گزارههای متعددی که فعل و انفعالات اخیر سوریه را رقم زده است احتمالا مناسبات تهران و بغداد نیز تحتالشعاع این تحولات قرار خواهد گرفت. ایران به عنوان یکی از حامیان اصلی دولت بشار اسد و محور مقاومت همزمان تلاش داشته و دارد تا نفوذ خود را در عراق به عنوان کشوری با اکثریت شیعه که بخشی از مقاومت در آنجا حضور دارند را حفظ کند، اما تغییرات سیاسی در سوریه میتواند به معنای تغییر در معادلات قدرت در عراق نیز باشد.
در این میان ادعاها در باب پیام محرمانه واشنگتن به بغداد در باب انحلال گروه عراقی حشد الشعبی میتواند معادلات را پیچیدهتر کند؛ پیامی ادعایی که هنوز تایید نشده، اما گفته میشود یکی از علل سفر محمد شیاع السودانی به تهران است. فارغ از این گروهی از منابع آگاه نیز مدعی شدهاند که سودانی در باب انحلال این گروه که از آن تحت عنوان ستون فقرات ارتش عراق و مانعی جدی در برابر تلاشهای تروریستی داعش یاد میشود با ائتلاف هماهنگی شیعیان از حامیان ایران نیز رایزنی داشته است؛ رایزنیهایی که بینتیجه مانده، چراکه حشدالشعبی برای عراقیها با اهمیت است و رایزنی در باب آن خط قرمز. از همین رو گروهی مدعیاند که السودانی در شرایط پیچیدهای قرار دارد، یا باید در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند یا برای رویارویی با تنشهای داخلی آماده شود. در این میان تحولات شام نیز برای عراق و دولت سودانی میتواند تهدیدهای امنیتی را به دنبال داشته باشد، بالاخص به واسطه مرز مشترک دو بازیگر و گروههای رادیکالی که منفعل مانده و درصدد فرصتی برای بازگشت به قدرت هستند.
این گزاره در کنار ادعاهایی که در بالا به آنها اشاره شد، موجب شده تا سوالها در باب پشتپرده سفر شیاع سودانی به تهران و همچنین مانورهای دیپلماتیک او به عربستان و اردن مطرح شود. همزمان سفر هیات اطلاعاتی- امنیتی عراق به شام نیز معادلات را پیچیدهتر کرده است؛ سفری شتابزده که در باب آن گمانهزنیها بسیار است. به این بهانه «اعتماد» با هدف واکاوی مناسبات تهران و بغداد در پی تحولات اخیر سوریه با علیرضا مجیدی، کارشناس مسائل خاورمیانه گفتوگو کرده است. مجیدی در باب اینکه اساسا تغییرات میدانی در شام چگونه میتواند نوع مراودات ژئوپلیتیک و همچنین ژئواستراتژیک ایران و عراق را در بازه زمانی کنونی تحتالشعاع قرار بدهد، گفت: پیگیری سیاست همسایگی میان سوریه و عراق به دلیل مرز مشترکی که دارند یکسری ملاحظات امنیتی را میطلبد و البته که این ملاحظات تصادمی را در مناسبات میان تهران و بغداد ایجاد نخواهد کرد. مشروح گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اخیرا ادعاهایی در باب پیام محرمانه امریکا به عراق در باب انحلال حشد الشعبی رسانهای شده است. پیشتر نیز ادعا شده بود که واشنگتن از عراق خواسته تا حملات مقاومت به مواضع اسراییل را متوقف کند. در چنین شرایطی گفته میشود شیاع السودانی به واسطه همین پیام به تهران سفر خواهد کرد، این فرضیه تا چه اندازه قابل تأمل است و در صورتی که حقیقت داشته باشد، واکنش تهران چه خواهد بود؟
من تصور میکنم یا حداقل پیشنهاد میکنم که جمهوری اسلامی ایران از ورود به این مساله خودداری کند. در حال حاضر، مباحث مختلفی در مورد آینده حشد الشعبی مطرح میشود. برخی پیشنهاد میکنند که حشد الشعبی باید منحل و در ارتش عراق ادغام شود. درحالی که عدهای دیگر معتقدند که حشدالشعبی نباید منحل شود، اما برخی گروههای مسلح درون آن باید از بین بروند که مصادیق این گروهها نیز خود محل بحث است. همچنین، برخی بر این باورند که ساختار حشدالشعبی باید تغییرات بنیادینی را تجربه کند و در ادامه خودشان تصمیمگیری کنند. در هر سه سناریو، به نظر میرسد بهترین راهکار برای ایران، عدم ورود به این معادله است. چراکه در تمامی این سناریوها، اتهام وابستگی حشد الشعبی یا گروههای مقاومت به ایران، آنها را در موضع ضعف قرار میدهد. بهویژه مقامات کشوری به طور غیرمستقیم به مقایسه سرنوشت حشد شعبی با وضعیت سوریه و بشار اسد پس از حوادث دفاع از وطن اشاره میکنند. این مقایسه نشان میدهد که اگر حشد الشعبی منحل شود، ممکن است سرنوشتی مشابه برای عراق رقم بخورد. بنابراین به نظر میرسد بهترین رویکرد برای ایران این است که این موضوع را به خود عراقیها واگذار کند.
بیشتر بخوانید:سوریه از پشت عینک روسیه؛ بررسی تغییر رژیم در دمشق و بازی قدرتهای بزرگ براساس روایت روسی
انحلال حشدالشعبی در داخل عراق نیز پیامدهای جدی به همره خواهد داشت، بالاخص آنکه این گروه کلید محوری ساختار امنیتی و نظامی این کشور قلمداد میشود. به باور شما چنین خواسته با توجه به حمایت جریانهای قدرتمند عراق بالاخص هیات هماهنگی شیعیان چه نتایجی برای بغداد به دنبال خواهد داشت؟
واقعیت این است که وجود حشدالشعبی به عنوان ضامن مقاومت در برابر زیاده خواهیهای امریکا در عراق، غیرقابل انکار است. عراق کشوری است که به تصریح وزیر امور خارجهاش، استقلال کامل ندارد. آقای فواد حسین نیز تصریح کرده که عراق فاقد استقلال کامل است و به نوعی این وضعیت را با دوران صدام مقایسه کرده و گفته که این شرایط هماکنون و در آینده نیز ادامه خواهد داشت. در کوتاهمدت، چشمانداز ما نشان میدهد که این وضعیت تغییری نخواهد کرد. اصلیترین ناقض استقلال عراق، ایالات متحده است. این کشور به طور نظامی وارد عراق شد و با ماموریت مبارزه با تروریسم به فعالیت پرداخت؛ اما در عمل اقداماتی را انجام میدهد که ناقض حاکمیت ملی عراق است. به عنوان مثال نیروهای نظامی رسمی دولت عراق و همچنین پایگاههایی مورد هدف قرار گرفتند و این روند همچنان ادامه دارد.
ایالاتمتحده نهتنها به ترور شخصیتها و فرماندهان نظامی رسمی دولت عراق میپردازد، بلکه پایگاههای نظامی رسمی این کشور را نیز هدف قرار میدهد. حشدالشعبی اصلیترین نیرویی است که در برابر زیاده خواهیهای امریکا از استقلال ملی عراق دفاع میکند. نهادهای نظامی عراق، ازجمله ارتش و نهاد مبارزه با تروریسم، در برابر نقض حاکمیت ملی عراق توسط امریکا و ترور فرماندهان نظامی رسمی دولت، واکنشهای لازم را نشان ندادهاند. بنابراین این ادبیات باید در خود عراق تولید شود و نه اینکه ایران دیکته کند که حشدالشعبی ضامن استقلال ملی عراق در برابر امریکا است.
به باور شما و با توجه به فشارهای اعمالی از جانب امریکا و اسراییل در باب انحلال حشدالشعبی، احتمال تکرار سناریوی شام در عراق امکانپذیر است؟ بالاخص آنکه گفته میشود عراق ممکن است به واسطه تحولات شام در معرض تهدیدهای امنیتی و تروریستی قرار بگیرد؟
توجه داشته باشید که برخی افراد این احتمال را مطرح میکنند و من البته به طور کامل آن را رد نمیکنم، اما به دلایل مختلف، احتمال آن را بسیار پایین میدانم. نخستین دلیل این است که اگر بخواهیم دولت سوریه و دولت عراق را مقایسه کنیم، تفاوتهای ماهوی جدی میان آنها وجود دارد. دولت سوریه هیچ رابطهای با امریکا نداشت و تحت تحریمهای شدید بود، درحالی که دولت عراق روابط نزدیک و حسنهای با ایالاتمتحده دارد و این نکته بسیار حائز اهمیت است. دومین دلیل این است که سوریه در طول سالهای گذشته دچار فروپاشی اقتصادی شدیدی شده است، درحالی که عراق از این شرایط به طور قابلتوجهی به دور است و این نیز نکتهای بسیار مهم است. سومین دلیل این است که سوریه در بهترین حالت، تنها بر 63درصد از خاک کشور خود تسلط داشت، درحالی که عراق، حتی در دوره فتنه داعش و در اوج تروریسم، کشوری یکپارچه و تابع دولت مرکزی بود. حتی اقلیم کردستان نیز در چارچوب قانون اساسی به صورت فدرال اداره میشود. به عنوان مثال، در انتخابات اخیر پارلمان اقلیم که چند ماه پیش برگزار شد، حزب دموکرات کردستان به عنوان جریان حاکم بر اربیل نمیخواست که انتخابات به این شکل برگزار شود، اما دادگاه عالی فدرال حکم به برگزاری آن داد و آنها مجبور به تمکین شدند. این نشاندهنده این است که در نهایت، بغداد دست بالاتر را دارد. به طور کلی، تکرار سناریوی سوریه در عراق بسیار دور از ذهن است. هر چند نمیتوان آن را غیرممکن دانست، اما احتمال آن زیر 10 درصد است. با این حال، در غیاب حشدالشعبی، احتمال افزایش تحرکات تروریستی در عراق وجود دارد و این موضوع میتواند بهانهای برای افزایش نقش آفرینی امریکا در عراق باشد. این سناریو میتواند دستاویزی برای ایالات متحده باشد تا نظامیان خود را از عراق خارج نکند.
اخیرا ادعاهایی مبنی بر سفر غیرمنتظره مقامات عالیرتبه اطلاعاتی عراق به دمشق مطرح شد. ارزیابی شما از این سفر زودهنگام و دیدار چهرههای امنیتی بغداد با الجولانی را در شرایط کنونی چگونه ارزیابی میکنید؟
در ابتدا باید بگویم که این سفر غیرمنتظره 5 هدف اصلی را دنبال میکرد. به عبارتی دیگر 5 گزاره اصلی در راستای آقای الشطری رییس سازمان اطلاعات ملی عراق در سفر به دمشق مدنظر قرار گرفته است. بحث اول مربوط به تبادل اسرا است، چراکه تعدادی از اعضای مقاومت اسلامی عراق در روزی که دولت بشار اسد سقوط کرد به اسارت تحریرالشام درآمدند و حداقل 6 نفر از آنها اعضای جنبش نجباء بودند. البته برخی منابع این رقم را تا 12 نفر نیز افزایش داده و نام بعضی از نیروهای دیگر گروههای مقاومت را نیز در کنار آن مطرح میکنند. این افراد دارای تابعیت عراقی بوده و بغداد در قبال آنها مسوولیت دارد.
از طرفی دیگر پس از سقوط دمشق نگه داشتن این افراد دیگر برای الجولانی هیچ نفعی ندارد. دومین گزاره بررسی شرایط عراقیهای مقیم سوریه و بالاخص دمشق بود. عراقیهای مقیم سوریه، عمدتا در منطقه سیده زینب (س) سکونت دارند. طبیعتا با قدرت گرفتن تحریرالشام در سوریه و حاکم شدن الجولانی وضعیت شهروندان عراقی قطعا متفاوت خواهد بود و بغداد نیز نمیتواند نسبت به وضعیت آنها بی تفاوت باشد. در نتیجه شرایط اقامت آنها در گروی هماهنگی بغداد با دولت جدید سوریه است. سومین عامل اماکن مقدس شیعیان است که شیعیان عراق به طور ذاتی اهتمام زیادی به حفظ حرمت و احترام اماکن مقدسه دارند.
در این بین حرم حضرت زینب (س)، حرم حضرت رقیه (س) و حرم حضرت سکینه (س) در سوریه در زمره اماکنی هستند که مقصد بسیاری از زائران شیعه عراق هستند.
این درحالی است که طی روزهای گذشته تعدیهایی به اماکن مقدس شیعیان در سوریه باعث تحریک شیعیان عراقی مقیم این کشور شده بود که همین امر میتواند مناسبات حکومت جدید سوریه با عراق را تحت الشعاع قرار بدهد. این گزاره با توجه به اینکه حضور شیعیان عراقی در قالب گردشگری مذهبی برای سوریه آورده مالی قابل توجهی به همراه دارد، برای احمد الشرع یا جولانی نیز جذابیت خواهد داشت. از همین رو حراست از این امکان مقدس نیز برای حکمرانهای جدید نیز باید با اهمیت باشد.
گزاره چهارم، اما مشخص کردن زندانیان عراقی تبار عضو داعش هستند. بخشی از این افراد در قلمروی دولت بشار اسد حضور داشتند و پس از تغییر حاکمیت در سوریه فرصت مغتنمی پیش روی بغداد به منظور تعامل با تحریرالشام برای تعیین سرنوشت آنها قرار گرفته است. از سوی دیگر نیروهای کرد موسوم به نیروهای سوریه دموکراتیک یا قسد با عراق به توافق رسیدهاند تا چند هزار خانواده این زندانیان را به عراق انتقال بدهد که نخستین کاروان آن شامل 600 تن بود که از اردوگاه الهول وارد عراق شدند.
همچنین قرار است این افراد تحت نظارت دولت عراق در دورههای بازپروری شرکت کنند و در اردوگاههای ویژهای نگهداری شوند. دولت عراق نیز تمایل دارد این افراد را هرچه سریعتر هم از حکومت الجولانی و هم از قسد تحویل بگیرد تا از یکسو این بازیگران در آینده از عراقی تباران مذکور به عنوان وجه المصالحه برای تحت فشار قرار دادن بغداد استفاده نکنند و همچنین از سوی دیگر از آزاد شدن آنها در وضعیت بی ثبات حاکم بر سوریه جلوگیری شود، زیرا آزادی این افراد در وضعیت بیثبات و ناامن سوریه برای عراق به یک تهدید امنیتی تبدیل خواهند شد.
مورد پنجم نیروهای سیاسی عراقی ساکن سوریه هستند که البته این مورد از موارد پیشین کمی پیچیدهتر است. این گروهها در زمان حاکمیت صدام، اپوزیسیون حکومت محسوب میشدند، اما پس از 2003 در قالب رهبران سیاسی نظام جدید وارد حکومت جدید شدند. این دسته از عراقیها سابقه همکاری با دستگاههای اطلاعاتی حکومت بعث سوریه را در دوران حاکمیت خاندان اسد بر این کشور دارند. همچنین بخشی از این گروهها حد فاصل سالهای 2003 تا 2009 که روابط بغداد و دمشق بسیار پرتنش بود، با حکومت اسد علیه امنیت ملی عراق همکاری میکردند. افشا شدن احتمالی جزییات پرونده این افراد در سوریه، ممکن است حیات سیاسی آنها در عراق را تهدید کند. البته که به نظر می رسد الجولانی منفعت چندانی در افشا کردن این پروندهها ندارد. از این رو ممکن است رهبر تحریرالشام معامله بر سر این موضوع را بپذیرد. البته که تاکنون دو نفر از رهبران سیاسی عراقی نسبت به این موضوع واکنش مستقیم نشان دادهاند؛ اولین شخص «فائق الشیخ» بود که خود شخصا فورا برای مذاکره راهی دمشق شد. الشیخ اکنون اپوزیسیون نظام سیاسی عراق به حساب میآید و نمیتوانست منتظر پیگیری این پرونده از سوی دولت عراق شود. نفر دوم هم «مشعان الجبوری» بود. این دو نسبت به این موضوع حساسیت زیادی نشان دادهاند. اگرچه شنیدههای غیررسمی نام سیاستمداران رده بالاتری را در این زمینه مطرح میکند. شاید به همین دلیل بود که دولت عراق برای مذاکره با حکومت جدید سوریه تعجیل کرد. البته ممکن است در آینده همین پروندهها اگر به دست نخستوزیر یا رییس استخبارات عراق برسد هم به ابزار فشاری در سپهر سیاسی داخلی عراق تبدیل شود. البته که ادعایی نیز در این رابطه توسط منابع رسانهای نزدیک به تحریرالشام، مانند کانال تلگرامی «ردع العدوان» (هجوم بازدارنده) مطرح شد که هیات عراقی حامل پیامی از سوی جمهوری اسلامی ایران هم بوده است. این رسانهها حتی مدعی شدند تهران قصد گشایش کانال ارتباطی موثر با الجولانی را دارد. البته این ادعا تنها از سوی کانالهای نزدیک به حکام جدید سوریه مطرح شده و منابع عراقی و ایرانی این ادعاهای رسانههای نزدیک به سرکرده تحریرالشام را تایید نکردهاند.
بیشتر بخوانید:نزدیکان بشار اسد بازداشت شدند
بعد از تحولات سوریه و قدرت گرفتن تحریرالشام گفته میشود سفر هیات اطلاعاتی عراق حاشیههای زیادی را به دنبال داشته است و به نوعی در ساختار سیاسی عراق شکافهایی را ایجاد کرده است. اگر این فرضیه درست باشد تحولات سوریه تا چه اندازه میتواند فعل و انفعالات داخلی عراق را تحت تاثیر قرار بدهد؟
به اعتقاد من تاثیرات مستقیمی به دنبال نخواهد داشت؛ مگر اینکه ناامنی به شکل سرریز شدهای به داخل این کشور منتقل شود. توجه داشته باشید که مرزهای عراق عمدتا به جز بخشی از شهر القائم تحت کنترل قسد است. از همین رو یا باید جنگی میان قسد و تحریرالشام شکل بگیرد که موجی از آوارگان به سمت عراق گسیل شوند که در پی آن قطعا ناامنیهای مخاطرهانگیزی رخ خواهد داد.
این سناریو اگرچه محتمل است، اما دور از ذهن به نظر میرسد. سناریوی دومی که میتواند در این خصوص تاثیرگذار باشد، آزادی زندانیان داعش و خانوادههای آنان است. این گروه در حال حاضر در زندان قسد به سر میبرند. سناریوی سوم که البته بسیار بعید به نظر میرسد این است که تحریرالشام به طور عمدی نیروهای رادیکال خود را به عراق ارسال کند تا از این طریق امتیازاتی کسب کند. بنابراین صرفا سناریوی دوم یعنی در خصوص زندانیان داعشی را میتوان قابل اعتنا دانست که آن هم تحت کنترل قسد هستند، هرچند که تحریرالشام هم زندانیانی دارد و شرایط آنها جز یکی از محورهای اصلی مذاکرات میان طرفین عراقی و جولانی قلمداد شد. اما باید گفت بهرغم اینکه چنین فعل و انفعالهایی تاثیرات مستقیمی ندارد، اما اثرات غیرمستقیمی قطعا به دنبال خواهد داشت، چراکه به ادعای برخی تحلیلگران اکنون شرایطی ایجاد شده که برخی تصور میکنند زمان آن فرا رسیده که ایالاتمتحده و اسراییل تغییرات ساختاری در عراق ایجاد کنند. حال این تغییرات ساختاری در چه حدی خواهد بود، خود محل سوال است، اما این موضوع به طور جدی در حال مطرح شدن است. علاوه بر این، اهل سنت عراق، مشخصا طیف خمیس الخنجر، احساس میکنند که میتوانند یک عقبه خوبی در سوریه داشته باشند. دقیقتر بخواهم بگویم در بین تقسیم بندیهای سیاسی عراق و مشخصا جریانات سنی این کشور طیف خمیس الخنجر و جمال الزاری که خود با یکدیگر رقابت دارند و مسائل مورد مناقشهای میانشان جاری است. اکنون این دو طیف تصور میکنند که عقبه خوبی در سوریه دارند و همچنین عشایر غرب و الانبار هم دارای امتدادی طبیعی در عشایر دیرالزور هستند.
از طرفی دیگر نیزخود عشایر دیرالزور نیز در حال حاضر فضای یکدستی ندارند، اما به صورت بالقوه پتانسیل لازم برای ایجاد یک پایگاه قوی در سوریه را دارند. بخشی از این عشایر دیرالزور تابع دمشق هستند و بخشی دیگر تابع قسد. البته که آن گروهی که تابع دمشق هستند، ملاحظات جدی دارند، اما به طور بالقوه عشایر الانبار نیز میتوانند عقبهای در سوریه داشته باشند. با این حال، تمام این موارد تاثیرات غیرمستقیم در تحولات عراق را نشان میدهد، نه تاثیرات مستقیم.
باتوجه به اینکه به نظر میرسد بخشی از مقامات رسمی عراق به طور مشخص آقای السودانی تمایل دارند در آینده سوریه پسااسد مشارکت جدیتری داشته باشند. تحولات اخیر سوریه چقدر میتواند روابط راهبردی ایران و عراق را تحت تاثیر قرار بدهد؟
اتفاقا به اعتقاد من دولت عراق هم به دنبال این است که در مسائل سوریه به طور جدی ورود نکند و در چارچوب تعامل مشترک همسایگی، روابط خود را با سوریه برقرار کند. در اینجا باید توجه داشت که سوریه دیگر جایگاهی مانند عربستانسعودی برای عراق ندارد که منابع مالی قابلتوجهی را به دنبال داشته باشد. البته که این موضوع طبیعی است، چراکه باتوجه به حجم مرزهای مشترک، ملاحظات امنیتی در کنار سایر مسائل مرتبط، ضروری است که این بازیگر در این باره رویکردی محتاطانه اتخاذ کند. این مساله آنقدر موضوعیت ندارد که شرایط پیش رو بخواهد تصادماتی احتمالی را میان تهران و بغداد را رقم بزند.
در شرایط کنونی به نظر میرسد که پادشاهیهای خلیجفارس در حال آمادگی برای فرصتسازی در سوریه پسااسد هستند. این مقوله با لحاظ کردن سفر سودانی به عربستان و اردن به عنوان اولین تور سفرهای دیپلماتیک خود چقدر میتواند برای بغداد فرصتساز باشد تا به این بهانه با کشورهای حاشیه خلیجفارس همصدا شود و نقش خود را در سوریه پسااسد برجستهتر کند؟
ببینید میان عربستان و اردن تفاوتهای قابلتوجهی وجود دارد، اما اگر بخواهیم درباره عراق صحبت کنیم، باید به این نکته اشاره کنیم که عراق به لحاظ جبر جغرافیایی ظرفیتهای بزرگی برای همکاری با سوریه دارد. به عنوان مثال، خط لوله نفت
کرکوک - بانیاس همچنان وجود دارد که به این دلیل که مسدود شده بود، نیاز به بازسازی دارد. اکنون اگر بازسازی شود میتوان به راحتی از آن بهرهبرداری کرد. اما نکته مهم این است که عمده مناطق مرزی عراق در خاک سوریه تحت سیطره قسد قرار دارد و در کنترل جولانی نیست. بنابراین، بسیاری از مسائل به این موضوع برمیگردد.
در حال حاضر، تلاشهای زیادی برای محاصره قسد در حال انجام است و در این فضا، راه تنفس قسد به محدود خواهد شد. این موضوع فضای بیشتری برای بازیگری عراق ایجاد خواهد کرد و به ویژه در مورد روابط جولانی و ارتباطاتی که عراق میتواند با این کشور برقرار کند.
بیشتر بخوانید:رئیس دادگاه زندان صیدنایا دستگیر شد
اگر خیز بغداد برای ایفای نقشی برجستهتر در سوریه کنونی را فرضیهای محتمل درنظر بگیرم، آقای سودانی و گروههایی که با ایشان به طور ضمنی همصدا هستند ممکن است در داخل با مخالفتها و چالشهایی مواجه شوند؟ اگر پاسخ مثبت است این چالشها به چه صورت خواهد بود؟
قطعا عراق با چالشهایی مواجه خواهد شد، چراکه بخش غالب جامعه شیعی این کشور، خاطرات تلخ داعش را به خوبی به یاد دارند و چنین تجربههایی برای آنها تحریکآمیز است. از طرفی دیگر واقعیت آن است که شخص جولانی نیز زمانی عضو گروه تروریستی داعش مستقر در عراق بوده است؛ یعنی در گروه تروریستی القاعده عراق که بعدا به داعش تبدیل شد، فعال بوده است، بنابراین کاملا طبیعی است که جامعه عراق نسبت به این شخص زاویه جدی داشته باشد.
با این حال، فضای اخیر و فشارهایی که علیه گروههای مقاومت در عراق ایجاد شده، باعث شده است که این گروهها به نوعی با سودانی همصدا شوند با این هدف اینکه سودانی با ان فشارهای امریکا همراهی نکند.
به بیانی دیگر، ملاحظات سیاسی داخل عراق مانع سودانی برای نزدیک شدن به امریکا میشود. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، رقابت سیاسی داخلی در عراق است. این رقابت میتواند به گروههای مختلف این امکان را بدهد که از این وضعیت در انتخابات چند ماه آینده بهره برداری کنند.
باتوجه به اینکه ایران از طریق گذرگاه بوکمال یک موقعیت لجستیکی برای خود تعریف کرده بود در شرایط کنونی با توجه به تغییر معادلات در شام، ایران برای بازتعریف این مسیر ابتکار عملی پیش رو دارد؟ آیا اهرم یا کارتی دراختیار دارد که بتواند همگام با کشورهای عربی در سوریه پسااسد نقشآفرینی کند یا خیر؟
باید توجه داشت که در این زمینه به طور بالقوه راههایی همچنان وجود دارد، اما مساله اصلی این است که باید اهداف خود را در مورد سوریه به دقت تعریف کنیم و سپس سناریوهای موجود را لیست کرده و به آنها وزن دهیم. تنها پس از این مرحله است که میتوانیم مواضع خود را در سوریه مشخص و برنامهریزی کنیم و به این ایدهها بها بدهیم.
در حال حاضر، به نظر میرسد که ما چند قدم عقبتر از این مرحله هستیم و تصور میکنم که هیچ کس در ایران، نه به صورت فردی و نه به صورت نهادی و سازمانی همچنان به جمعبندی نهایی در مورد اقداماتی که باید در سوریه انجام شود، نرسیده است. اگر به این سناریوها برسیم، قدم بعدی این خواهد بود که بررسی کنیم طرف مقابل چقدر مایل است وارد این فضا با ایران شود.
منبع: روزنامه اعتماد
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1316623/