بزرگنمايي:
ایرانیان جهان -
به گزارش ، در روزهای اخیر، تصاویر و روایتهای چند بلاگر ایرانی از سفر و گشتوگذارهایشان در آمریکا، در دوران ریاستجمهوری جو بایدن بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته است. این تصاویر که با سبک زندگی جذاب و گشت گذار در جاهای دیدنی همراه است، واکنشهای مختلفی را از سوی کاربران به دنبال داشته است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
از یک سو، دانشجویانی که ویزای تحصیلی آنها توسط دولت آمریکا رد شده است، این ماجرا را با انتقاداتی تند همراه کردهاند. این کاربران معتقدند که سیاستهای سختگیرانه آمریکا در قبال ایرانیان، تناقضی آشکار با نمایش چنین تصاویر مثبت و راحتی از سوی بلاگرها برای ویزاشدن دارد. از سوی دیگر، برخی کاربران این سفرها را بخشی از یک برندینگ سیاسی توسط دولت آمریکا دانستهاند که هدف آن تغییر تصویر این کشور نزد ایرانیان است. برخی این سفرها را نمایشی از آزادی و رفاه در آمریکا دانستهاند، در حالی که گروهی دیگر آن را بخشی از یک پروژه برندینگ دولتی ارزیابی کردهاند.
سفر بلاگرهای ایرانی به آمریکا و نمایش زندگی در این کشور، در سایه سیاستهای متناقضی قرار دارد که بهویژه در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ برجسته شد. ترامپ با اعمال سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی، از جمله ممنوعیت سفر اتباع برخی کشورها از جمله ایران به آمریکا، فضایی ایجاد کرد که ورود ایرانیان به این کشور بهشدت محدود شد اما با نزدیک شدن به احتمال بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، این سوال مطرح میشود که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا سیاستهای سختگیرانه دوران ترامپ بر این نوع سفرها و نمایشها تأثیر خواهد گذاشت؟ سفر بلاگرهای ایرانی به آمریکا و نمایش زندگی در این کشور، در سایه سیاستهای متناقضی قرار دارد که بهویژه در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ برجسته شد. ترامپ با اعمال سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی، از جمله ممنوعیت سفر اتباع برخی کشورها از جمله ایران به آمریکا، فضایی ایجاد کرد که ورود ایرانیان به این کشور بهشدت محدود شد.
در دوران بایدن، سیاستهای مهاجرتی و روابط با ایرانیان تا حدی ملایمتر شد. اگرچه تحریمها همچنان برقرار است، اما محدودیتهای سختگیرانه دوران ترامپ، از جمله ممنوعیت سفر توریستی اتباع ایرانی به آمریکا، کاهش یافت. این شرایط، امکان سفر و فعالیتهای بلاگرها و اینفلوئنسرهای ایرانی در آمریکا را فراهم کرد. اما دانشجویان مکرر از رد شدن پروسه ویزا انتقاد میکردند.
در همین دوران بایدن، دانشجویان خارجی در آمریکا از سوی دانشگاهها ایمیلهایی دریافت کردند که آنها پیش از استقرار ترامپ در کاخ سفید به آمریکا بازگردند. این اقدام نشاندهنده نگرانی عمیق از سیاستهای محدودکننده دولت ترامپ است که میتواند آینده تحصیلی و حرفهای دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد.
با این حال، ظهور بلاگرهای ایرانی در آمریکا و نمایش سبک زندگی آنها، میتواند بهعنوان یک ابزار نرم سیاسی برای تعدیل این تصویر سختگیرانه تلقی شود. اگرچه ممکن است این سفرها مستقیماً به سیاستهای دولت مرتبط نباشد، اما بازتاب چنین محتوایی در شبکههای اجتماعی میتواند به تغییر نگرش عمومی نسبت به آمریکا کمک کند. مطالعات اجتماعی نشان میدهد که چنین میکرو سلبریتی اینستاگرامی، حتی اگر به ظاهر بخشی از یک گروه کوچک باشند، میتوانند موجهای اجتماعی و فرهنگی بزرگی ایجاد کنند.
بلاگرهایی که با میلیونها دنبالکننده در اینستاگرام، تصاویری از سفرهای خود به آمریکا منتشر کردهاند، توانستند موجی از توجه عمومی را جلب کنند. این تصاویر، علاوه بر بازتاب سبک زندگی غربی، به نوعی تلاش برای تغییر تصویر آمریکا نزد افکار عمومی ایرانیان تلقی میشود.
حالا که ترامپ دوباره به قدرت رسیده است، احتمالاً سیاستهای سختگیرانه مشابهی اعمال خواهد شد. آیا این امر میتواند بر سفر بلاگرها و نمایشهای مشابه تأثیر بگذارد. همچنین، ممکن است این نوع محتواها به دلیل محدودیتهای بیشتر در صدور ویزا و کاهش ارتباطات، کاهش یابد.
***
در دوران بایدن، سفر بلاگرهای ایرانی به آمریکا و نمایش زندگی در این کشور، بخشی از یک روند جدید در ارتباطات بوده است. پدیده بلاگرهای ایرانی در آمریکا، بازتابدهنده تناقضات سیاستهای داخلی و خارجی این کشور است. اما با احتمال بازگشت ترامپ به قدرت، ادامه این روند با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. سیاستهای سختگیرانه دوران ترامپ میتواند نه تنها این نوع سفرها را محدود کند، بلکه تصویر مثبت ارائهشده از آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار دهد. در نهایت، باید دید که آیا ابزارهای دیپلماسی نرم میتوانند در مقابل سیاستهای سختگیرانه ترامپ دوام بیاورند یا خیر. آیا در دوران ترامپ، محتوای تولیدشده توسط بلاگرهای ایرانی میتواند بهعنوان یک ابزار دیپلماسی عمومی غیررسمی عمل کند؟
اما بلاگرهای ایرانی در آمریکا، و براحتی ویزا دادن به آنها در زمان ریجکت شدن دانشجویان و ویزای تحصیلی پیامدهای قابلتوجهی نیز به همراه دارند که از منظر جامعهشناسی، فرهنگی و امنیتی در داخل کشور قابل بررسی است.
محتوای این بلاگرها پرفالوورکه اغلب سبک زندگی مرفه، مصرفگرایانه و آزادیهای اجتماعی را به نمایش میگذارد، میتواند حس نابرابری و سرخوردگی را در میان مخاطبان ایرانی تشدید کند. بسیاری از ایرانیان با مقایسه زندگی روزمره خود با تصاویر ایدهآل و اغلب غیرواقعی این بلاگرها، ممکن است دچار احساس ناکامی و نارضایتی شوند نخست، محتوای این بلاگرها پرفالوورکه اغلب سبک زندگی مرفه، مصرفگرایانه و آزادیهای اجتماعی را به نمایش میگذارد، میتواند حس نابرابری و سرخوردگی را در میان مخاطبان ایرانی تشدید کند. بسیاری از ایرانیان با مقایسه زندگی روزمره خود با تصاویر ایدهآل و اغلب غیرواقعی این بلاگرها، ممکن است دچار احساس ناکامی و نارضایتی شوند. این امر بهویژه در میان جوانانی که با چالشهای اقتصادی و اجتماعی در داخل مواجهاند، میتواند موجب افزایش ناامیدی و مهاجرتگرایی شود.
دوم، نمایش سبک تمیز و فیلترشده زندگی غربی توسط این میکرو سلبریتیهای اینستاگرام میتواند شکافهای فرهنگی میان نسلها و طبقات اجتماعی را در داخل کشور عمیقتر کند. ارزشهای سنتی و مذهبی که برای بخشی از جامعه اهمیت دارند، ممکن است تحت تأثیر این تصاویر تضعیف شوند و به بروز تنشهای فرهنگی در داخل کشور منجر شوند.
سوم، از منظر امنیتی، فعالیت این بلاگرها ممکن است بهعنوان تهدیدی برای ارزشها و سیاستهای داخلی ایران تلقی شود. محتوای آنها که اغلب تصویری مثبت و کادر پر از رفاه و بدون مشکلات از آمریکا ارائه میدهد، میتواند به تضعیف روایتهای رسمی و تقویت دیدگاههای مخالف منجر شود. این امر ممکن است دولت را به اعمال محدودیتها و فیلترینگ بیشتر بر دسترسی به شبکههای اجتماعی یا نظارت شدیدتر بر کاربران وادار کند.
چهارم، محتوای بلاگرها میتواند به تقویت الگوهای مصرفگرایی و فردگرایی منجر شود که با شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران سازگار نیست. این تناقض ممکن است باعث افزایش تنشهای اجتماعی و احساس ناکامی در میان افرادی شود که توانایی مالی یا اجتماعی لازم برای دستیابی به چنین سبک زندگیای را ندارند.
در نهایت، این بلاگرها پرمخاطب و جایگزین صداوسیما بی رمق با تأثیرگذاری بر نگرشها و رفتارهای مخاطبان، میتوانند به گسترش گفتمانهایی کمک کنند که با اولویتهای فرهنگی و اجتماعی ایران همخوانی ندارند. پیامدهای منفی این فعالیتها نشان میدهد که پدیده بلاگرهای ایرانی در آمریکا نیازمند بررسیهای دقیقتر و سیاستگذاری رسانهای و مطالعات اجتماعی متناسب است تا از تأثیرات مخرب آنها کاسته شود.
در نهایت این محتواها نه تنها بازتابدهنده تغییرات در الگوهای مصرف رسانهای هستند، بلکه میتوانند بهعنوان ابزاری برای موجسازی و تغییر نگرشها عمل کنند.