بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - مهمترین عناوین روزنامههای امروز _شنبه ششم بهمن 1403_ را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کلنگ زنی یا آجر روی آجر گذاشتن» نوشت: رئیس جمهوری در مراسم طرح مردمی مدرسهسازی در منطقه پردیس اهواز، برخلاف رویه معمول لباس بنایی به تن کرد و به صورت نمادین برنامه ملی خشتگذاری در یک مدرسه در حال ساخت را آغاز کرد تا با کمک خیران و مردم مدرسهسازی رونق بیشتری بگیرد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
این کار متفاوت رئیس جمهوری در مراسم به اصطلاح معروف کلنگ زنی تعداد قابل توجهی مدرسه، در شبکههای اجتماعی با واکنشهای متفاوتی روبه رو شد. برخی این کار را عوامانه توصیف و نقد کردند و رئیس جمهوری را به جای وقت گذاشتن برای این کارهای پیش پا افتاده! به انجام کارهای زیر بنایی رهنمود کردند. برخی هم این کار را در شأن رئیس جمهوری ندیدند. برخی هم رئیس جمهوری را تحسین کردند. البته بیان نظر متفاوت درباره این موضوع از سوی اهل قلم و جامعه، قابل تجلیل و بسیار قابل ستایش است.
این تشریفات در ایران، هم قبل و هم بعد از انقلاب اسلامی رواج داشت. رسم براین بود که در مراسم آغاز به کار پروژههای بزرگ و قابل توجه یا دارای شأنیت، برنامه تشریفاتی در زمین وسیع تدارک دیده میشد و همه مقامات محلی نیز حضور مییافتند. در مراسم رسمی مربوطه نیز سخنرانیهای متعدد انجام میشد و مقامات بلندپایه برای کلنگ زنی دعوت میشدند. پس از اجرای ساعتها برنامه تشریفاتی در یک زمین بایر و با امکانات فراوان، در نهایت دور دایرهای که روی زمین رسم شده بود، جمع میشدند و مقام ارشد با سلام و صلوات، کلنگ تزئین شده را برداشته و آن را بر زمین میزد و به این ترتیب به اصطلاح مراسم کلنگ زنی اجرا میشد. البته اینکه چنین مراسم بیهودهای چقدر بر بیت المال هزینه تحمیل میکرد و آیا این کلنگ بر زمین زده شده، به طرحی عظیم و قابل استفاده تبدیل میشد، خود جای طرح و بحث دارد که اکنون مجالی برای ورود به آن نیست. آنچه مسلم است اینکه تکرار این مراسم تشریفاتی برای همه مردم و مسئولان عادی شده و این رویه نیز کمتر آسیب شناسی شده است.
روزنامه کیهان در یادداشت امروز صفحه نخست خود با تیتر «این همصدایی اتفاقی نیست» نوشت: روز 18 اردیبهشت 1397 «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت آمریکا رسماً از برجام خارج شد. فردای آن روز، روزنامههای جریان مدعی اصلاحات در صفحه اول به این اقدام دولت آمریکا واکنش نشان دادند.
روزنامههای زنجیرهای در همین رابطه نوشتند «خروج مزاحم از برجام»، «برجام بدون مزاحم»، «کودتای مجنون» و «خروج موجود مزاحم از برجام»؛ حدود 16 ماه بعد، «روحانی» رئیسجمهور وقت گفت: «[آمریکاییها] به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام میدهند که با ما مذاکره کن؛ این کشورها مگر دیوانه شدهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما [آمریکاییها] علناً مذاکره دیروز را زیرپا میگذارید.»
«محمدجواد ظریف» وزیر خارجه وقت نیز - تیرماه 1400 - (حدود سه سال پس از خروج آمریکا از برجام) گفت: «با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری آمریکا مواجه میشدیم.»
در همان مقطع روزنامه مدعی اصلاحات «شرق» در یادداشتی به قلم یکی از دیپلماتهای سابق با اعتراف به سیاست خارجی خسارتبار دولت روحانی نوشت: «دولت یازدهم و دوازدهم… روابط دوجانبه با کشورها و بهخصوص همسایگان را تعطیل کرد و به تعبیر مخالفانش سیاست خارجی کشور را به زلف برجام گره زد… دولت روحانی در سیاست خارجی از دو ابراولویت «اقتصادی» و «همسایگان» سخن گفت که در عرصه عمل به اندازه سر سوزنی اجرایی نشد.»
با این حال و با توجه به تجربه پرهزینه و البته خسارتبار برجام، اکنون همین طیف در واکنش به روی کار آمدن ترامپ، مدعی هستند که باید هر طور شده با شخصی که او را «دیوانه» و «مزاحم» و «مجنون» مینامیدند، پشت یک میز نشسته و به توافقی «برد-برد» برسیم!
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بیلزدن پزشکیان چرا بر اصلاحطلبان گران آمد» نوشت: بیلزدن پزشکیان در ساخت یک مدرسه در اهواز بر اصلاحطلبان بسیار گران آمد. صراحتاً از برخی رئیسان جمهور قبلی نام بردند و گفتند نباید مانند آنان پوپولیست باشی و دوره این کارها گذشته است و مردم دیگر این چیزها را برنمیتابند! اما آیا واقعاً مشکل آنان پوپولیسم است؟ همین که میگویند مردم این کارها را دیگر نمیپسندند، یعنی این کارها پوپولیستی نیست. شاید نخبهگرایی هم نباشد، اما وقتی مردم نمیپسندند و باز پزشکیان انجامش میدهد، دیگر پوپولیسم نیست. این یعنی شما حتی به تعاریف علمی واژهای که به کار میبرید کاری ندارید. با این حال، اصلاحطلبان در حالی از «پوپولیسم عملی» پزشکیان انتقاد میکنند که خود در «پوپولیسم نظری» پیشتازند. نشانهها فراوان است. واکنش آنان به بازگشت ترامپ از سکوت تا میانهروی تا تأیید و سپس امیدواری و دستآخر تطهیر ترامپ بود! اما همین گروه هشت سال پیش و در کل دوره چهارساله اول ترامپ، او را دیوانهای خطرناک که دموکراسی و لیبرالیسم هر دو را به افتضاح میکشاند و آمریکا و جهان را نابود میکند، میدانستند. حالا، اما واکنشها، سکوت است و امید بستن به او که «اینبار میتوان با ترامپ مذاکره کرد» و بالاخره تطهیر او با آبپاکی که ظریف در داووس به روی او ریخت و گفت «پارهکردن برجام را به ترامپ تحمیل کردند»! این تغییر و تغییری که اصلاحطلبان با رسیدن به قدرت، مقابل روسیه نشان دادند و ناگهان به «برادر پوتین» امید بستند، خلاف نخبهگرایی و عین پوپولیسم است زیرا میتوان هر دو را در دو زمان مختلف تلاشی برای نشاندادن طرفداری از حقوق و علایق و سلایق مردم دانست. اینها همگی یعنی اگر پوپولیسم به شکل نظری و دیدگاه و تحلیل ظهور کند، خوب است، اما اگر کسی بیل دست بگیرد، خوب نیست!
پزشکیان اتفاقاً اصلاً پوپولیست نیست. او مرتب خودش را مقابل مردم قرار میدهد و میگوید مردم ایران چهار برابر اروپا انرژی مصرف میکنند. از آنان میخواهد صرفهجویی کنند. دلارهای پایینتر از نرخ بازار را حذف میکند. مدام از حضور کارشناسان و نخبگان در دولت دفاع میکند که برخی از تلاش آنان احتمالاً با نارضایتی عوام مواجه میشود. پوپولیستها ضد پلورالیسم هستند و پزشکیان برعکس است. پوپولیستها ادعای نمایندگی انحصاری مردم را دارند، اما پزشکیان اینگونه نیست، برعکس خود اصلاحطلبان دقیقاً خود را نماینده مردمی یکدست، اخلاقی و اصیل میدانند و همیشه بهگونهای سیاستورزی میکنند که گویی مردم به آنان دستور ضروری دادهاند و به همین جهت مدام تقاضای رفراندوم میکنند. اینها ویژگیهایی است که پوپولیسم نامیده میشود، نه کارهای پزشکیان که حتی قطع سخنانش را از طرف یکی از این مردم برنمیتابد.
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «جلوههای خودباوری» را برگزید و نوشت: ناهید کیانی سومینبارش بود میآمد حسینیه امام خمینی (ره)، آرین سلیمی هم همینطور و هادی ساعی نمیدانم چندمینبار. تعداد حضور سیاسیون که از شمارش خارج است. 7 سری آدم از ورزشکار و فعال رسانهای و چهره سیاسی و دانشآموز و صداوسیمایی و مدیران مملکت را دعوت کرده بودند به همان نمایشگاهی که سهشنبه هفته قبل رهبر انقلاب از آن بازدید کرده بودند تا بایستند به گوش دادن به سخنان مدیرعامل فولاد هرمزگان که داشت انتقال و شیرینسازی 3 هزار مکعب آب دریای عمان به اصفهان به صورت روزانه را توضیح میداد. یا آن یکی مدیر یک شرکت خصوصی که پرتابگر سیار پهپاد ساخته بود، از صفر. ممکن است اینها را که بگویی، باز یک عده بگویند ایران فقط در زمینه نظامی یا نفتی پیشرفت داشته است، هرچند همان را هم که بپذیرند، باز هم خوب است اما خب! هواپیما که سوار میشوند، چرا با تحریم کل صنعت هوانوردی ایران باز هم «ایکائو» (سازمان بینالمللی هواپیمایی) رفت و آمد و حملونقل هوایی ایران را تأیید میکند؟ چون شرکتی مثل «ویستا دوربین» هست که تمام قطعات هواپیما را بازسازی میکند؛ بهتر از روز اول و ارزانتر از شرکتهای بزرگ تعمیر و تجهیز هوایی در آلمان. اینها البته در نظر بعضی شعار است. چون باور ایرانی ضربه خورده و لطمه دیده است. همان ساعتی که ما داشتیم با چت جیپیتی کاملاً ایرانی کار میکردیم یا چشمهایمان را گذاشته بودیم پشت چشمیهای شبیهساز آموزشی جراحی چشم که کل فرآیند آزمون تخصص چشمپزشکی را الکترونیک کرده بود، قیمت دلار از 84 هزار تومان عبور کرد. 2 هفته پیش رفتم جلسه مدیران رسانهای با سخنگوی ستاد کل نیروهای مسلح. چند نفری اعتقاد داشتند فروپاشی از درون مثل آنچه در سوریه اتفاق افتاد، در انتظار ایران است و تا وقتی تحریمیم راه به جایی نمیبریم. شاید اگر برنامه ملی رفع ناترازیهای انرژی و عادلانهسازی یارانهها که کار مشترک 40 شرکت دانشبنیان در حوزه فناوری اطلاعات و چند اقتصاددان است، اجرایی شود و سال آینده قطعی برق خانگی به حداقل برسد، باورشان تغییر کند. تازه اینها مدیران رسانهای کشور بودند که مثلاً در معرض تحلیل، نظر و آگاهی از وضعیت علمی کشورند، چه رسد به مردم عادی که از بسیاری از این اتفاقات و دستاوردها و پیشرفتها خبر ندارند. خبر هم داشته باشند، فراموش میکنند.
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «داستان متفاوت ایران» را برگزید و نوشت: درحالی طی 48 ساعت گذشته مواضع دونالد ترامپ درباره ایران، آینده مذاکرات هستهای و نیز تأیید و تکذیبها درباره انتخاب استیو ویتکاف به عنوان مسئول پرونده هستهای ایران در صدر خبرها بود که دونالد ترامپ در اولین سخنرانی خارجی خود به موضوع ایران اشارهای نداشت. رئیسجمهور جدید آمریکا روز پنجشنبه از طریق ویدئو کنفرانس در مجمع جهانی اقتصاد (داووس) سخنرانی کرد و تقریباً به بیشتر تحولات جاری در حوزه سیاست خارجی پرداخت؛ از نقش تیمش در پایان جنگ غزه گرفته تا تلاش برای پایاندادن به جنگ اوکراین، برنامهریزی برای سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری عربستان در آمریکا، امید به تعامل بیشتر با چین، حصول توافق خلع سلاح هستهای با مسکو و پکن، درخواست از اوپک برای کاهش قیمت نفت، تهدید اروپا و کانادا به افزایش تعرفههای تجاری و مطرحشدن تقاضای شخصی ترامپ برای برقراری تماس تلفنی با پوتین.
با وجود آنکه خبری از ایران در سخنرانی ترامپ در نشست داووس نبود، اما در دو روز گذشته رئیسجمهور آمریکا در محافل مختلف چندین بار از سیاست خود در قبال تهران رونمایی کرد. در یکی از مهمترین مواضع ترامپ، او ضمن رد خبرها درباره انتخاب استیو ویتکاف در جایگاه مسئول ویژه امور ایران و مسئول مذاکرات هستهای، خبر داد: «در روزهای آینده جلساتی را درباره موضوع ایران برگزار خواهد کرد». ترامپ که در حین امضای فرمانهایی اجرایی در کاخ سفید به سوالات خبرنگاران پاسخ میداد، در ادعایی ابراز امیدواری کرد: «خوب خواهد بود اگر بتوان مشکلات با ایران را بدون حمله اسرائیل به تأسیسات نظامی حل کرد».
در تحلیل نکته فوق، محمدجواد جمالینوبندگانی در گفتوگویش با «شرق» یادآور میشود: «دونالد ترامپ علاوهبر اولین سخنرانی خارجی خود در نشست داووس، در نخستین سخنرانی خود پس از مراسم تحلیف در کنگره نیز به ایران اشاره نکرد». به نظر او: «این مسئله نشان میدهد که رئیسجمهور جدید آمریکا اولویتهای خود را روی مسائل داخلی ایالات متحده و سپس موضوعاتی مانند جنگ خاورمیانه و جنگ اوکراین، جنگ تعرفهها، تنظیم نوع روابط با پکن و مسکو و کنترل روابط فراآتلانتیکی درباره اروپاییها قرار داده است». به همین دلیل نماینده ادوار مجلس، «ایران را جز اولویتهای هشتم یا نهم در مبحث سیاست خارجی دولت جدید آمریکا میداند».
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «نقشه اقتصادی خودویرانگر» را برگزید و نوشت: بررسی تاریخ دوران مدرن حاکی از آن است که بحران اقتصادی ونزوئلا وضعیت منحصر به فردی دارد. اقتصاد نفتی ونزوئلا در حالی 74 درصد منقبض شده است که برخلاف نمونههای مشابه، این کشور درگیر جنگ نیست و در آن انقلاب یا فروپاشی حکومت اتفاق نیفتاده است. نکته مهم درباره بحران ونزوئلا این است که حاصل یک اتفاق یا عوامل خارجی مانند تحریم نبوده، بلکه از مجموعهای از سیاستهای نادرست خرد و کلان نشأت گرفته است که سیاستگذاران ونزوئلایی بر ادامه آنها اصرار ورزیدهاند. سیاهه این سیاستها در بخش اقتصاد کلان، موارد نامآشنایی چون کسری بودجه و بدهی، توزیع یارانههای پرشمار و سیاست پولی غیرمسوولانه را دربرمیگیرد. سیاستگذاری ناکارآمد به حوزه کلان محدود نماند و در بخش اقتصاد خرد نیز تسری یافت. اقدامات ضدبازاری از قبیل مصادره گسترده و ملیسازی، نظام ارز چندنرخی و ترکیبی از قیمتگذاری کالاهای مصرفی و تعزیرات سختگیرانه منجر به فلجشدن شبکه تولید و توزیع کالاها شدند. زیانهای ناشی از این سیاستها با درآمدهای حاصل از فروش نفت پوشش داده میشد. اما این وضعیت پایدار نماند و با شوک افت قیمت جهانی نفت در سال 2014، آثار خود را نمایان ساخت. اصرار سیاستگذاران به ادامه سیاستهای پیشین بر ابعاد بحران افزود و پاسخ به کسریها با سیاست پولی غیرمسوولانه، ونزوئلا را در سال 2017 رسماً به گرداب ابرتورم فرو برد. بهرغم تغییرات جزئی سیاستهای خودتخریبگر، برای درک چرایی تداوم آنها در ونزوئلا باید تاریخچه صدساله کشف نفت در ونزوئلا و تأثیر آن بر سیاست این کشور را بررسی کرد. به نظر میرسد درآمدهای نفتی با تضعیف نهادهای نوبنیاد دموکراتیک در ونزوئلا، باعث ناکارآمدی در سیاستگذاری شده که به «نفرین منابع» مشهور است. کارشناسان بر این باورند که با توجه به سابقه طولانی نقشآفرینی نفت در اقتصاد ونزوئلا، بازیابی اقتصاد این کشور و مهیا کردن شرایط برای انجام اصلاحات اقتصادی بدون احیای صنعت نفت بعید به نظر میرسد.
کد خبر 832921