آموزههایی از تجربه تسلیم ژاپن در برابر آمریکا برای ایران
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - جنگ جهانی دوم یکی از مهمترین و بحرانیترین نقاط عطف تاریخ معاصر است. در این جنگ، کشورهای محور به رهبری آلمان نازی، ایتالیا و ژاپن با نیروهای متفقین به رهبری ایالات متحده، بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفتند. یکی از نکات مهم این جنگ، تسلیم ژاپن در برابر نیروهای امریکایی بود که درسهای بسیاری برای کشورهایی که در شرایط دشوار سیاسی و نظامی مشابهی قرار دارند، به ویژه جمهوری اسلامی ایران، در بر دارد.
یکی از عمدهترین عواملی که منجر به تسلیم ژاپن شد، عدم درک عمیق و صحیح این کشور از وضعیت جنگ و شکستهای متوالی همپیمانانش، یعنی آلمان نازی و ایتالیا بود. هنگامی که نیروهای متفقین در جبهههای مختلف اروپا موفق به شکست نیروهای محور شدند، ژاپن به عنوان یکی از همپیمانان اصلی محور، باید درک میکرد که شرایط جنگ به طور گستردهای تغییر کرده است. با این حال، عدم شناخت و ارزیابی درست از وضعیت جهانی و تحولات میدانی باعث شد که ژاپن به جنگ ادامه داده و فرصتی برای مذاکره و صلح را از دست بدهد.
در حقیقت، ژاپن میتوانست پس از شکستهای متوالی نیروهای محور، در شرایطی که هنوز از قدرت نظامی و اقتصادی قابل توجهی برخوردار بود، اقدام به مذاکرات صلح کند. اگر این کشور به محض ناکامی همپیمانانش، اقدامات دیپلماتیک لازم را صورت میداد، شاید میتوانست در یک وضعیت مناسبتر به توافقی دست یابد که منافعش را حفظ کند؛ اما با ادامه جنگ و بروز حمله شوروی و بمباران اتمی توسط ایالات متحده، شرایط بهگونهای تغییر کرد که ژاپن دیگر راهی جز تسلیم نداشت.
تجربه ژاپن در مواجهه با ایالات متحده میتواند الگویی عبرتآموز برای جمهوری اسلامی ایران است. ژاپن میتوانست با درک صحیح از شرایط جهانی و شکست متحدانش (آلمان و ایتالیا)، پیش از مواجهه با ویرانی کامل، با تغییر رویکرد و پذیرش واقعیتهای بینالمللی قبل از تسلیم همه جانبه، با توافق همه جانبه بهتر به سود منافع ملی عمل کند و از بسیاری تلفات و خسارات جلوگیری کند. جمهوری اسلامی ایران نیز در وضعیتی مشابه با ضربه محور مقاومت، تغییرات ژئوپلیتیک مانند توافقات احتمالی روسیه و چین با آمریکا، تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه، فشار حداکثری اقتصادی، درگیری با اسرائیل و تنشهای مستمر با ایالات متحده مواجه است میتواند با پذیرش واقعیتهای جهانی جدید و بازنگری در سیاستهای خارجی خود، با توافق همهجانبه قبل از رسیدن به نقطه بحرانی به عنوان راهحلی برای کاهش تنشها و حفظ منافع ملی اقدام کند.
تجربه ژاپن نشان داد که عدم درک صحیح از تغییرات جهانی ناشی از قدرت گیری نظامیان، حضور گروههای تندرو در حاکمیت و محدودیت احزاب سیاسی است که فرصتهای دیپلماتیک را از دست داد. این تجربه برای جمهوری اسلامی ایران که در حال حاضر در وضعیت مشابهی با شرایط ژاپن پیش از تسلیم قرار دارد، بسیار آموزنده است.
تحریم اقتصادی که ایران با آن مواجه است، بهطور مستقیم بر ظرفیتهای نظامی و اقتصادی کشور تأثیر گذاشته و آن را در موقعیتی آسیبپذیر قرار داده است. از جانب دیگر، قدرت گیری نظامیان و گروههای تندرو در ایران نیز میتواند به ایجاد بیثباتی و کاهش تواناییهای دیپلماتیک منجر شود همچون تجربه ژاپن که نتوانست تعادل مناسبی بین قدرت نظامی و دیپلماسی برقرار کنند و هزینه های سنگینی متحمل شد؛ بنابراین ایران باید به این واقعیت توجه داشته باشد که با ادامه تنش و عدم انعطافپذیری در مذاکرات، ممکن است به سرنوشت مشابه ژاپن دچار شود.
در نهایت تسلیم ژاپن در برابر ایالاتمتحده بهعنوان یک تجربه تاریخی قابلتأمل، میتواند درسهایی ارزشمند برای جمهوری اسلامی ایران به همراه داشته باشد و آن توافق همهجانبه، قبل از تسلیم همهجانبه است، توافق جامع و پایدار همهجانبهای که نیازمند دو مرحله کلیدی است: نخست، اتخاذ تصمیم سیاسی توسط یک مقام دارای اقتدار قانونی که مبنای توافق همهجانبه را شکل دهد؛ و دوم، لزوم تبعیت نظامیان و گروههای تندرو از این توافق. اتخاذ چنین تصمیمی ناشی از نگرش واقعگرایانهای به وضعیت جهانی، چالشهای پیشرو، احتمال حملات نظامی، فشار حداکثری و نگرانی از دورنمای اعتراضات داخلی است.
کد خبر 2021289
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1356068/