بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - در شبهای سرد و بیپایان جنوب، جایی میان سکوت ساحل و نخلستانهای تاریک، مردانی بودند که در دل اروند جان میسپردند تا جغرافیا و تاریخ را تغییر دهند؛ در بیستمین روز بهمن سال 1364 عملیات والفجر8 با رمز« یا زهرا» آغاز شد و حماسهای خلق کرد که هنوز در گوش زمان طنینانداز است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از چهارمحالوبختیاری، سکوت عجیبی تمام ساحل را فرا گرفت بود، صدای جیرجیرکها از لابهلای نخلستانها به گوش میرسید، گاهی سایهها به حرکت درمیآمدند و اندکی دیگر از نظر پنهان میشدند، صدای وزغها گوش را پُر میکرد، تاریکی، ساحل را در آغوش کشیده بود و صدای آب تنها چیزی بود که خوف را از وجود آدمی میربود.
تقویم میانه زمستان سال 1364 را نشان میداد، سرمای شبهای جنوب استخوانسوز است، بهگونهای که جانت را میلرزاند و به مغز استخوانت نفوذ میکرد، نسیم آرامی میوزید و آب رودخانه را تکانی نرم میداد و خنکی را به صورتها میکوبید.
ساعت، 10 و نیم شب را نشان میداد، قرار بود بچهها به آب بزنند، صورتهای آفتاب سوختهشان از سرما گل انداخته بود، کولههای خاکی رنگشان را به دوش کشیده و فانوسقه را محکم به کمر بسته بودند، از آن قمقمه، خشاب و نارنجک آویزان و از روی کلاه آهنیشان سربندهای یازهرا و از زیر آن، کلاه پشمی را روی سر کشیده و داخل قایقها در میان نهرهای منتهی به رودخانه در میان انبوهی از سکوت منتظر اشاره فرمانده بودند.
غواصها جلوتر از همه خود را به میانه آب زده بودند و در نزدیکی سنگرهای بتنی و سنگدل دشمن ساعتها بود که سرمای آب را در آغوش کشیده و منتظر فریاد یازهرای فرمانده بودند.
عملیات والفجر 8 ساعت 10:30 بیستم بهمن 1364 با رمز یا زهرا شروع شد و با خلق حماسهای تاریخی که به لحاظ دانش نظامی مدرن غیرممکن به نظر میرسید، با عبور رزمندگان اسلام از رودخانه خروشان اروند و فتح فاو پایان پیدا کرد، تصرف فاو از نظر سیاسی بسیار مهم و استراتژیک بود و توازن نظامی جنگ ایران و عراق را به سود ایران رقم زد.
امروز 20 بهمن 1403 است و دقیقاً 39 سال از آن روز میگذرد، برای مرور خاطرات آن روزهای غرورآفرین باید به سراغ کسانی برویم که آن روزها با جان و دلشان برای وطن جنگیدند و حماسهای خلق کردند که تا امروز بر سر زبانهاست، پیدا کردن آدمهایی که در آن عملیات حضور داشتند برایم سخت نیست، چرا که تیپ قمربنیهاشم (ع) یکی از ارکان این عملیات محیرالعقول بود.
نخستین کسی که به ذهنم آمد، سرهنگ نبیالله رفیعی بود که بسیار خوش سخن و کاربلد است، با اولین بوق، تلفن را جواب داد، جنوب بود، در اردوی راهیان نور و مشغول روایتگری، خودش را به جای خلوتی رساند و گفت: سوالاتت را بپرس، من همیشه برای جبهه و جنگ وقتم خالی است.
![ایرانیان جهان](https://kban.ir/NewsImage/640/aHR0cHM6Ly9tZWRpYS5pbW5hLmlyL2QvMjAyMy8wMi8xNC80LzE4NDY0OTEuanBnP3RzPTE2NzYzNTE1MDAwMDA=)
عملیاتی در دل رودخانه وحشی اروند نفس بلندی میکشد و میگوید: «قبل از این عملیات چندین عملیات انجام شد که ایران در آنها موفقیت قابل توجهی کسب نکرد به همین دلیل فرماندهان با توجه به تجربیات گذشته برای یک عملیات بزرگ برنامهریزی کردند در عملیاتهای قبلی حفاظت ما کم بود و دشمن زود متوجه میشد اما در عملیات والفجر8 کار حفاظتی بالایی انجام شد.
در این عملیات هدف ما کوتاه کردن دست عراق از خلیج فارس بود و برای این موضوع باید عملیاتی روی رودخانه اروند انجام میشد و از آن جایی که به اصطلاح این رودخانه وحشی بود و رفتارهای متفاوتی داشت، باید مطالعات زیاد و بادقتی روی آن انجام میشد.
از یک سال قبل برنامهریزیها آغاز شد عدهای کارشناس مسئول اندازهگیری جز و مد رودخانه شدند و این کار را روزهای متمادی تکرار کردند، از سویی دیگر آموزشهای آبی و خاکی رزمندهها از شش ماه قبل از عملیات شروع شد، به طوری که گاهی رزمندهها برای آموزش شنا به استخرهای داخل شهرها میرفتند و بعد هم در رودخانه کارون این آموزشها انجام شد، به طوری که رزمندهها بعد از پایان آموزشها 10 کیلو وزن کرده بودند.
آرام آرام به عملیات نزدیک میشدیم و حفاظت این عملیات با ضریب بالایی انجام میشد به طوری که اگر کسی وارد منطقه عملیاتی میشد، غیرممکن بود بگذارند از منطقه خارج شود، چرا که بیم آن میرفت عملیات به اصطلاح خودمان لو برود.»
جناب سرهنگ همه صحبتهایش را با غرور بازگو میکند، چرا که عملیات والفجر8 بسیاری از بزرگان نظامی کشورهای غرب و شرق را انگشت به دهان گذاشته بود، اما زمانی که به لحظه شروع عملیات رسید، یاد رفقای شهیدش میافتد، لرزش صدایش از پشت گوشی هم قابل تشخیص است اما نگذاشت رشته کلامش پاره شود و ادامه میدهد: «در این عملیات شهید الیاس ارجمند و گروهش از بچههای اطلاعات عملیات تیپ قمربنیهاشم (ع) نقش بسیار پررنگی داشتند و چندین بار از زیر آب عبور کرده بودند و برای شناسایی تا سنگرهای عراقیها رفته بودند و میزان مهمات و قوای عراق را شناسایی کرده بودند.»
غواصانی که خط را شکستند حالا همه چیز برای عملیات مهیا بود، همه آماده بودند، دیوار اول، غواصان بودند که به قول حاجنبیالله بسیار مظلومانه به آب زدند و خط را شکستند و بعد هم نوبت رزمندههایی بود که در قایقهایی میان نهرها استتار کرده بودند.
این رزمنده دفاع مقدس ادامه میدهد: «غواصها بعد از شروع عملیات خط اول دشمن را شکستند و در آن زمان بود که قایقها از میان نهرها با سرعت به سمت خط عراق حرکت کردند تا ادامه کار غواصها را انجام دهند، زمانی که دشمن از عملیات ما مطلع شد، آتش سنگینی روی رودخانه ریخت، به طوری که هرازگاهی قایقها منفجر و تعدادی از بچهها پر پر میشدند اما با تمام وجود رزمندهها تا صبح اهداف مورد نظر را گرفتند»
رفیعی درباره اهمیت استراتژیک منطقه فاو این طور توضیح میدهد که «بعد از تسخیر فاو توسط ایران دیگر دست عراق از خلیج فارس کوتاه شد و موقعیت موشکهایی که از این ناحیه کشتیهای نفتکش ایران را هدف قرار میدادند از بین رفت و عراق در این دو سال و چند ماهی که فاو در دست ما بود هیچ حرفی برای گفتن در دریا نداشت.»
وی در خصوص اهمیت سیاسی عملیات والفجر8 میگوید: همه دنیا آمده بودند که شکست ایران را ببینند و این پیروزی بزرگ برای ما یک موقعیت خوبی ایجاد کرد و موجب شد تا معادلات سیاسی و نظامی عراق بهم بریزد و حتی جبهه غرب و شرق که حرف اول نظامی را در جهان میزدند، به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند ایران را مهار کنند و زمینه فراهم شدن پیشنویس قطعنامه 598 که خواستههای ایران هم در آن لحاظ شده بود، نشئت گرفته از همین عملیات بود، چرا که ما توانسته بودیم برای نخستینبار دست عراقیها را از دریا کوتاه کنیم و ترازوی جنگ به نفع ما سنگینی کند و همچنین رزمندهها به یک خودباوری رسیدند که توانستهاند از یک رودخانه وحشی عبور کنند و همه کارشناسان نظامی را انگشت به دهان کنند».
![ایرانیان جهان](https://kban.ir/NewsImage/640/aHR0cHM6Ly9tZWRpYS5pbW5hLmlyL2QvMjAyMy8wMi8xNC80LzE4NDY2NDAuanBnP3RzPTE2NzY0MDE5NzUwMDA=)
رفیعی درباره نقش تیپ قمربنیهاشم (ع) در عملیات والفجر8 میگوید: «الیاس ازجمند و گروهش از بچههای اطلاعات عملیات، شناساییهای متعددی برای این عملیات انجام دادند و هیچگاه شناسایی نشدند و بارها از رودخانه عبور کردند و پروژکتورها و دوربینهای دید در شب که روی رودخانه احاطه داشتند، متوجه این بچهها نشدند.
باید همچنین یاد کنم از شهید فاضل فرمانده گردان یازهرا تیپ قمر بنیهاشم که روز دوم یا سوم عملیات والفجر8 به شهادت رسید، مرحوم حاججمعلی کیانی مردی که در کوران عملیاتها سینه سپر میکرد، شهید شاهمرادی و شهید آقابزرگی که سال بعد در عملیات کربلای 5 به شهادت رسیدند و تمام شهدای عملیات والفجر8 که صحنههای بسیار زیبایی را خلق کردند»
این راوی دفاع مقدس معتقد است 60 تا 70 درصد جنگ معنویت بود، چرا که ما امکانات چندانی برای جنگ نداشتیم و از همان روزهای نخست جنگ که شهید علمالهدی و دوستانش در هویزه عاشورایی جنگیدند تا پایان جنگ نیز همین طور بود، چرا که برای عاشورایی جنگیدن باید خصلتها و معنویتها را در خودت پیاده کنی و بسیاری از بچههای دوران جنگ با رهنمودهای امام راحل زاهدان شب و شیران روز شدند، همین شهید سیدکمال فاضل خودمان معنویت از سر و رویش میبارید، هر کجا نماز اقامه میکرد، صفهای طولانی پشت سرش تشکیل میشد، در برخی از عملیاتها ممکن بود که بعضیها اجازه شرکت نداشته باشند باید میدیدید که چه غوغایی به پا میشد و رزمندهها زار زار گریه میکردند و قیامتی به پا میشد، شبهایی که دعای کمیل خوانده میشد برخی از رزمندهها به قدری گریه میکردند که سجاده و لباس و صورتشان غرق اشک میشد و به واسطه دفاع مقدس رزمندهها وارد صحنههای معنویت میشدند.»
عباس پیکار یکی دیگر از رزمندگان دفاع مقدس است، که در زمان عملیات والفجر8 مسئول تبلیغات تیپ 44 قمر بنیهاشم بوده است، این رزمنده دفاع مقدس در خصوص اتفاقات آن روزها این طور میگوید: «رودخانه اروند متشکل از رودخانه کارون و شطالعرب است و عرض آن بین 500 تا یک هزار متر متغیر بود، از ویژگیهای اصلی این رودخانه دسترسی به آبهای آزاد بود و برای همین بود که عراق برای این رودخانه اهمیت زیادی قائل بود اما این رودخانه رفتارهای متغیری داشت و متأثر از دریا دارای جزرومدهای بسیار شدید در طول شبانهروز بود و برای انجام عمیات والفجر8 لازم بود که تمام این ویژگیها رصد شود تا شبی برای عملیات در نظر گرفته شود که رودخانه آرام باشد و تاریک و مهتاب نباشد.»
وی در خصوص اهمیت عملیات والفجر8 میگوید: «با گرفتن فاو ما دست عراق را از دریا کوتاه کردیم و همسایه کویت شدیم و و دیگر این کشور نیز احساس خطر کرده بود و به آنها هشدار دادیم که نباید عراق از خاک آنها به سمت کشتیهای نفتکش ما حمله کند و این فشار بسیار کارساز بود»
پیکار ادامه داد: «تا 70 روز بعد از عملیات عراقیها به ما پاتک میزدند اما نتوانستند فاو را پس بگیرند و این منطقه بیش از دو سال در دست ایران بود ما برای انتقال تجهیزات و نیرو چند پل روی رودخانه اروند زدیم از جمله پل بعثت که توسط بچههای مهندسی جهاد سازندگی ساخته شد که بسیار حرفهای بود»
به گزارش ایمنا، عملیات والفجر8 پیوند استقامت و عشق بود که رزمندگان دفاع مقدس با جان و دلشان آن را انجام دادند و ورق جنگ را به نفع ایران برگرداندند و به جهانیان ثابت کردند با کمترین امکانات و تجهیزات و با بهرهگیری از معنویت و یاری خداوند و هوش و استعداد ذاتی میشود، صحنههایی را خلق کرد که قدرتهای بزرگ انگشت به دهان بمانند.
کد خبر 838003