هاکان فیدان شاور اصلی صهیونیستها و امریکا در امور مرتبط با ایران است
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - مهدی محمدی، مشاور رئیس مجلس میگوید که «هاکان فیدان [وزیر خارجه ترکیه]، مشاور اصلی صهیونیستها و امریکا در امور مرتبط با ایران است».
وی در رشته توئیتی نوشت: چند روز گذشته، بی اغراق، از حیث هماوردی استراتژیک میان ایران و امریکا، روزهایی کم مانند در تاریخ سالهای اخیر بوده است.
یک هفته پیش، وقتی نتانیاهو میخواست وارد واشینگتن شود، احتمالا ارزیابی که به دولت امریکا ارائه کرد این بود که ایران ضعیف شده و در آستانه کوتاه آمدن است؛ فقط لازم است ترامپ را مصمم و سرسخت ببیند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
یادداشت ضد ایرانی را ترامپ بر این مبنا امضا کرد.
صهیونیستها کمپینی را کلید زدهاند که هدف آن انتشار تحلیلهای غلط درباره محاسبات ایران است. مانند سال 1401 که به کشورها میگفتند «حکومت ایران در آستانه سقوط است»، این بار هم سعی میکنند به دیگران بقبولانند که ایران در آستانه تغییر راهبرد است، فقط باید فشار را روی آن تشدید کرد.
ترامپ با وجود اینکه میداند هدف نهایی نتانیاهو کشاندن او به درگیری با ایران است در مقابل این ارزیابی تسلیم شد و سندی را امضا کرد که در واقع شلیک به پای دولت خود او بود. برای ایران، معنای این سند آن بود که نتیجه مذاکره از قبل معلوم است و اساسا دلیلی برای مذاکره باقی نمیماند.
رهبر انقلاب به مثابه یک بازیگر استراتژیک، در این جنگ محاسباتی، مهره خود را به بهترین وجه ممکن حرکت داد. اگر کسانی تصور میکنند ایران حس ضعف دارد و در نتیجه در آستانه تغییر محاسبات راهبردی خویش است، نخستین گام این است که این محاسبه اصلاح شود.
انتظار بسیاری از جوامع اطلاعاتی احتمالا این بود که ایران این بار دیگر مذاکره مستقیم را خواهد پذیرفت و همانطور که هاکان فیدان -که در واقع یکی از مشاوران اصلی صهیونیستها و امریکا در امور مرتبط با ایران محسوب میشود- زمانی گفته، دیگر قصد ندارد در منطقه راه سابق را ادامه بدهد.
رهبر معظم انقلاب به محاسبات دشمن یک ضربه اساسی وارد کرد و نشان داد که این تحلیلها عمیقا نادرست است، و محاسبات راهبردی ایران تحت فشار تغییر نمیکند. ضمن اینکه اگر مبنای مذاکره سندی است که ترامپ امضا کرده، اساسا چیزی برای مذاکره باقی نمیماند.
صهیونیستها سپس تلاش خود را بر ایجاد شکاف درون ایران متمرکز کردند. شکاف میان مردم و نظام و شکاف درون نظام. فرض این بود که مردم ایران ناراحت و ناراضی هستند التهابات در ایران آغاز میشود. دولت نیز، مذاکره را یک ابزار مهم میداند و به محروم شدن از آن واکنشی تند نشان خواهد داد.
جامعه درگیر مشکلات است، اما هیچ موج بزرگی در دفاع از مذاکره درون آن شکل نگرفت چرا که اساسا در ذهن این جامعه، تجربه موفقی از حل مشکلات اقتصادی در اثر مذاکره وجود ندارد. ترامپ و صهیونیستها توقع زبانه کشیدن شعلهای را داشتند که خود پیش از این، آن را با قدرت تمام خفه کرده بودند.
درون دولت نیز، منصفانه باید گفت، عاقلانهترین و هوشمندانهترین موضع ممکن اتخاذ شد. بویژه رییس جمهور و وزیر خارجه با خردمندی نشان دادند که نیک میدانند دشمن در پی چیست و چگونه باید در مقابل آن ایستاد.
این راهبرد به جای اینکه به شکاف در ایران بیفزاید، به اتحاد حول نظر رهبری انجامید. اینکه با وجود این حجم از مشکلات، در زمانی چنین کوتاه، همسویی قابل توجه آن هم بر سر یک مسئله چالش برانگیز رخ میدهد، به معنای آن است که ایران بازی راهبردی در مقابل ترامپ را تا اینجا برده است.
ترامپ باید تصمیم بگیرد که چه میخواهد بکند. اگر هدف او رویارویی است، راه همین است که میرود. اما اگر در پی آن است که تنش با ایران را تشدید نکند و نهایتا راه حلی بیابد، نخستین گام این است که از «اسراییلیزه شدن سیاست امریکا درباره ایران» جلوگیری کند.
در ایران، ما نباید گام اول را گام آخر تصور کنیم. اینکه با امریکا مذاکره نمیکنیم گام اول است نه گام آخر. مردم میپرسند -وحق دارند بپرسند- که آن راه حل داخلی که قرار است مشکلات را حل کند، کجاست، چه کسی یا کسانی مسئولیت آن را به عهده دارند و تا چه حد با جدیت در حال پیگیری است؟
همانطور که مذاکره مشکل ایران را حل نمیکند، نفی مذاکره با امریکا نیز نقطهای نیست که قرار باشد کشور در آن متوقف شود. بلافاصله باید وارد قدم بعدی شد و آن چیزی نیست جز نشان دادن ارادهای قاطع و مصمم برای حل مشکلات مردم است بی آنکه به کسی مانند ترامپ امید بسته شده باشد.
اکنون چنین ارادهای دیدن نمیشود. مطالبه رهبر انقلاب از مسئولان به اینکه با امریکا مذاکره نکنندخلاصه نمیشود، بلکه ایشان در همه این سالها نخستین مطالبه گر و مدعی آن بودهاند که باید گامهایی اساسی به نفع مردم برداشته شود و بارها اختیارات خویش را به دولتها واگذار کردهاند.
همانقدر که تلاش برای «تغییر محاسبه» دشمن لازم است، در سمت مسولان تلاش برای «تغییر الگوی حکمرانی» ضروری است. این دو یک باید در یک بسته مکمل کنار هم قرار بگیرد. اگر چنین شود میتوان از دل تهدید فعلی فرصتی بیرون کشید والا تضمینی نیست که چالشها بیشتر نشود و بر تهدیدها نیفزاید
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1361203/