ترامپ چگونه باید بحران 45 ساله روابط آمریکا و ایران را حل کند؟ پیشنهادات سید حسین موسویان
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش جماران؛ در روزهای اخیر، ایالات متحده به حوثیها در یمن حملات مکرری کرده است. رئیسجمهور دونالد ترامپ اعلام کرد که ایران را مسئول «هر شلیکی» که حوثیها انجام دهند، میداند و هشدار داد که این کشور با «پیامدهای وخیمی» روبهرو خواهد شد.
سید حسین موسویان در «میدل ایست آی» نوشت: در روزهای اخیر، ایالات متحده به حوثیها در یمن حملات مکرری کرده است.
رئیسجمهور دونالد ترامپ اعلام کرد که ایران را مسئول «هر شلیکی» که حوثیها انجام دهند، میداند و هشدار داد که این کشور با «پیامدهای وخیمی» روبهرو خواهد شد. همزمان، اسرائیل نیز توافق آتشبس خود با حماس را نقض کرده و دهها حمله مرگبار به غزه انجام داده است که بیش از 400 نفر، بیشتر زنان و کودکان، کشته شدهاند. افزایش تنشها در منطقه، باعث افزایش احتمال درگیری نظامی بین ایالات متحده و ایران میشود که در این صورت کل خاورمیانه را درگیرخواهد شد. در ابتدای دوره دوم ریاستجمهوری خود، ترامپ بارها تمایل خود را برای مذاکره و رسیدن به توافق با ایران ابراز کرد. در تاریخ 12 مارس، انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک رئیسجمهور امارات متحده عربی، نامهای از ترامپ خطاب به آیتالله خامنهای، رهبر عالی ایران، در تهران تحویل داد. منابع اسرائیلی ادعا کردند که این نامه «تهدید آمیز» بوده، درباره پیامدهای عدم توافق هشدار داده و یک مهلت دو ماهه برای دستیابی به توافق هستهای جدید تعیین کرده است.
حملات ایالات متحده به حوثیها همراه با تهدیدات علیه ایران، موجب عدم اطمینان تهران نسبت به تعهد ترامپ به دیپلماسی شده است. با این حال، پاسخ رسمی ایران هنوز مشخص نیست. اینکه آیا آیت الله خامنهای مذاکره را به طور کلی رد خواهد کرد یا تحت شرایط خاصی آن را میپذیرد؟ در هرصورت پاسخ تهران نه تنها درسرنوشت موضوع هستهای بلکه میتواند آینده روابط ایران و ایالات متحده و ثبات منطقه را تحت تاثیرقرار دهد.
شرایط برای مذاکره اخیرا فرستاده ترامپ به خاورمیانه، استیو ویتکوف، تفسیری مثبت و سازنده از نامه ترامپ ارائه داد. وی در مصاحبهای با تاکر کارلسون، مجری تلویزیون، گفت که ترامپ برای فرصتی جهت «پاک کردن همهچیز» با ایران آمادگی دارد و میخواهد با آنها اعتمادسازی کند. به گفته وی، ترامپ در نامهاش نوشته بود: "من یک رئیسجمهور صلحطلب هستم. این چیزی است که میخواهم. هیچ دلیلی برای اینکه ما این کار را نظامی انجام دهیم وجود ندارد. باید گفتوگو کنیم. "
با نزدیک به دو دهه تجربه در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی ایران، بهویژه در حوزه روابط با غرب، و 15 سال تحقیق دانشگاهی در دانشگاه پرینستون، معتقدم ترامپ میتواند با رعایت پنج اصل کلیدی ذیل، در دیپلماسی با ایران موفق و با شکستن بنبست 40 ساله بین واشنگتن و تهران، به چند دههها خصومت متقابل دو کشور خاتمه دهد.
اول: احترام متقابل ایرانیان، با تاریخ و تمدنی به قدمت 7000 سال، ملتی پرافتخار و مغرور هستند. تهدیدات، توهینها یا اجبار آنها را به پای میز مذاکره نمیآورد. شخصیت آیت الله خامنهای کاملاً با شخصیت ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین متفاوت است.
دوم: همخوانی حرف با عمل در جریان مبارزات انتخاباتی 2024 و پس از آن، ترامپ اظهارات مثبت و سازندهای درباره دیپلماسی با ایران و مخالفت با جنگهای خاورمیانه داشت. اما اولین اقدام عملی او در کاخ سفید امضاء دستورسیاست فشار حداکثری و تشدید خصومتها با ایران بود. تصمیم گیری ایران بر اساس اقدامات ملموس واشنگتن است، نه سخنان.
سوم: دامنه مذاکرات ترامپ ادعا کرده است که تنها دغدغه او، جلوگیری از بمب هستهای ایران است. اما یادداشتی که 4 فوریه در مورد ایران امضاء کرد، او فراتر از مسائل هستهای به مسائل منطقهای، قابلیتهای دفاعی، حقوق بشر و تروریسم اشاره داشت. مذاکرات جامع باید به صورت "مرحله به مرحله" طراحی شود.
چهارم: توافق متوازن اگر واشنگتن به دنبال توافقی باشد که بهطور منصفانه و متوازن به منافع هر دو ملت خدمت کند، احتمال پذیرش آن در تهران بسیار بیشتر خواهد بود.
پنجم: پایداری توافق پس از 12 سال مذاکره، ایران توافق هستهای 2015 را امضا و بهطور کامل اجرا کرد. با وجودیکه این توافق طی قطعنامه 2231 به تصویب شورای امنیت سازمان ملل نیز رسید، اما ترامپ در سال 2018 از آن خارج شد؛ لذا یک نگرانی جدی باقی میماند و آن اینکه حتی اگر توافق جدیدی حاصل شود، چه تضمینی وجود دارد که رئیسجمهور بعدی ایالات متحده آن را دوباره کنار نگذارد؟
نقشه راه واقع بینانه عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران گفت که ایران تحت شرایط فشار حداکثری نمیتواند مستقیماً با ایالات متحده مذاکره داشته باشد. با این حال، ترامپ پتانسیل آن را دارد که از طریق مذاکرات مستقیم، توافقی تاریخی با تهران بهدست آورد، بهشرط آنکه این مذاکرات بر اصول روشنی استوار باشد. این امر نیازمند یک نقشه راه واقعی با پنج محور کلیدی ذیل است.
اول: طرفین باید دو لیست تهیه کنند:
1) لیست اول شامل مسائل مورد اختلاف با تعیین اولویت موضوعات، و
2) لیست دوم شامل فهرستی از موضوعات منافع مشترک.
در حالی که یک دستور کار جامع ضروری است، اقدامات اعتمادسازی باید از طریق یک "طرح مرحله به مرحله" اجرا شوند. مذاکرات باید با اولین موضوع مورد اختلاف - مسئله هستهای - آغاز شود، اما همزمان هر دو کشور همکاری درزمینه اولین موضوع منافع مشترک را آغاز کنند.
یکی از دلایل اصلی شکستهای دیپلماتیک گذشته این است که هر دو طرف تنها بر موضوعات مورد اختلاف تمرکز کرده و به جای ایجاد زمینه همکاری، به تبادل "سرزنش" پرداختهاند. همکاری عملی در زمینههای منافع مشترک یکی از مؤثرترین راهها برای ایجاد اعتماد است.
دوم: اختلافات باید بر اساس اصول بینالمللی، مقررات و منشور سازمان ملل که هر دو به آن متعهد هستند، حلوفصل شود. توافق هستهای تحت عنوان برجام درسال 2015 حاصل شد، چون ایالات متحده معاهده عدم تکثیر هستهای (NPT) را بهعنوان مبنای مذاکرات پذیرفت. اگر واشنگتن به این اصل پایبند باشد، ایران برای همکاری حداکثری در زمینه شفافیت و بازرسیها برای اطمینان از عدم انحراف برنامه هستهایاش به سمت توسعه سلاحهای هستهای آمادگی نشان خواهد داد، زیرا ایران بدنبال بمب هستهای نیست.
در دستور کار قراردادن این دو عنصر یعنی "اختلافات متقابل" و "منافع مشترک" احتمال موفقیت مذاکرات را افزایش میدهد، زیرا هر دو طرف مطمئن خواهند شد که اختلافات عمده مورد نظرطرفین بهطور تدریجی و سیستماتیک گفتوگو خواهند شد.
سوم: ترامپ بهخاطر تصمیمات غیرمتعارفش شناخته میشود. او میتواند یک بسته اقتصادی 4 تریلیون دلاری برای همکاری با ایران در دوره چهار ساله خود پیشنهاد کند. گشایشهای اقتصادی عمده بین دو کشور میتواند تنشها را کاهش دهد و حل اختلافات گستردهتری از جمله اختلافات منطقهای را تسهیل کند. چنین پیشنهادی از یکطرف با تمایل ترامپ به «توافقات اقتصادی بزرگ» همخوانی دارد و از طرف دیگربه تهران در مورد "لغو موثرتحریمها" اطمینان میدهد.
چهارم: تقویت روابط مردم بهمردم در موضوعاتی همچون امور ورزشی، علمی، دانشگاهی، هنری، فرهنگی و تبادل کنسولی بهطور قابل توجهی میتواند به تلاشهای دیپلماتیک کمک کرده و خصومتها را کاهش دهد.

پنجم: عنصر کلیدی دیگر اینکه برای حلوفصل منازعات منطقهای سه اصل مورد توجه باشد:
الف) احترام به منافع مشروع یکدیگر.
ب) مهار درگیریهای امنیتی-نظامی بین ایران و اسرائیل و
ج) ایجاد یک سیستم امنیتی همکاریآمیز میان هشت کشور حوزه خلیج فارس.
چنین مکانیسمی میتواند راه را برای خروج تدریجی نیروهای ایالات متحده از خاورمیانه هموار کند، هزینهها را برای مالیاتدهندگان آمریکایی کاهش دهد و صرفهجوییهای قابل توجهی در دولت ایجاد کند.
با پیروی از این نقشه راه، رئیسجمهور ترامپ فرصت نادری دارد تا توافقی پایدار و تحولآفرین با ایران بهدست آورد - توافقی که میتواند دینامیکهای منطقهای را تغییر دهد و سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه را بازتعریف کند.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1384564/