بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - مهمترین عناوین روزنامههای امروز _پنجشنبه بیستویکم فروردین 1404_ را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «سیاستهای سردرگم آمریکا میتواند به راهکاری منسجم برای تفاهم با ایران بینجامد؟» نوشت: «نگاه جهان به مسقط دوخته شده است؛ پایتخت سلطنت عربی عمان، دوست دیرین منطقهای و مورد اعتماد ایران و جایی که همواره با عنوان یک میانجی مذاکرات غیررسمیتر و حالا کمی رسمیتر واشنگتن و تهران در اذهان متبادر میشود.
حالا شنبه قرار است دونالد ترامپ، استیو ویتکاف دوست معتمد خود را که به طور غیررسمی نقش وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا را بر عهده دارد، بعد از آزمون مذاکراتی درباره غزه و اوکراین به آوردگاه تیم مذاکرهکننده ایرانی روانه کند. زمانی وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد آمریکایی درباره مذاکرات منتهی به برنامه جامع اقدام مشترک-برجام- از عبارت «مکعب روبیک» استفاده کرد. از هنگام برخورد اولیه دونالد ترامپ با برنامه هستهای ایران در سال 2016، او اقداماتی را به کار گرفته که این مکعب روبیک را پیچیدهتر کرده است. به همین خاطر، جو بایدن رئیسجمهوری سابق آمریکا و تیم سیاست خارجی و امنیت ملیاش وقتی با دشواریهای زیادی در احیای برجام مواجه بودند اذعان میکردند از قضاوتهای نابجای ترامپ درباره برجام رنج میبریم.
آنها معتقدند همانطور که تصمیم دونالد ترامپ در خروج از توافق هستهای 2015، باعث توسعه برنامه هستهای ایران تا سطح رسیدن به بازدارندگی کامل شده و حالا نگرانند کارزار تهدید او علیه ایران که فضای مذاکرات متعارف را «اگزجره» و غیرقابلتوجیه میکند، تهران را به مسیر تغییر دکترین اتمی خود سوق دهد.
در سال 2016، زمانی که برای ریاستجمهوری نامزد شده بود و از او خواسته میشد درباره نحوه برخورد با برخی از پیچیدهترین مسائل امنیتی جهان جزئیاتی ارائه دهد، دونالد جی. ترامپ، نامزد وقت ریاستجمهوری، فرمول سادهای برای خنثیسازی برنامه هستهای ایران ارائه داد. او گفت تیم مذاکرهکننده باراک اوباما باید فقط از میز مذاکره بلند میشد و بیرون میرفت. ترامپ به دو خبرنگار نیویورکتایمز گفت: «این توافق میتوانست خیلی بهتر باشد، فقط اگر چند بار بلند میشدند و میرفتند. آنها (دولت اوباما) خیلی بد مذاکره کردند.»
اکنون در شرایطی که ایران بسیار بیشتر از زمان آخرین توافق به نقطه Breakout رسیده تا حدی به این دلیل است که خود ترامپ در سال 2018 توافق را بر هم زد. ترامپ به خاطر عجلهاش در کسب دستاوردهای زودهنگام، در طرحریزی یک دیپلماسی منسجم ناتوان است. او میخواهد تمام مشکلات را یکجا و با هم حل کند و سیاست خارجی را نه یک پروسه و میدان شطرنج بلکه امر سادهسازی شده و معادلهای تکمجهولی میبیند.
به نوشته نیویورکتایمز اکنون فشار روی ترامپ است تا نشان دهد آیا میتواند توافقی بهمراتب سختگیرانهتر از آنچه در دوران اوباما انجام شد، با ایران امضا کند؟ توافقی که معیار سنجش موفقیت او خواهد بود. «جیم ریش»، سناتور جمهوریخواه آیداهو و رئیس کمیته روابط خارجی گفت: «ایرانیها با باراک اوباما یا جان کری طرف نیستند. این یک بازی کاملاً متفاوت است.»
کریم سجادپور، تحلیلگر سیاستگذاری در بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی هم گفت این خطر وجود دارد که تیم مذاکرهکننده ترامپ در این زمینه تخصص لازم را نداشته باشد. حتی اگر هدف جمهوری اسلامی ایران سلطه منطقهای باشد، کشورهای عربی از مصر تا خلیج فارس از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی جنگی میان آمریکا و ایران نگران هستند، بویژه در حالی که کشتار در غزه ادامه دارد.
ایران مشتاق است از وضع تحریمهای چندجانبه جدید، افزون بر تحریمهایی که پس از خروج ترامپ از توافق در سال 2018 اعمال شد، جلوگیری کند. اما اروپاییها مدعی شدهاند در صورت عدم دستیابی به توافق جدید، تحریمها را بازخواهند گرداند. این امر موجب شده ایران اعلام کند که در آن صورت از پیمان NPT خارج خواهد شد، (که خود دارای بازه زمانی 90 روزه است) فرصتی که آخرین تلاشهای دیپلماتیک را اجتناب ناپذیر کرده است.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «غربگرایان با رؤیافروشی دست خالی ترامپ را پُر نکنند!» نوشت: «در آستانه آغاز دور تازه مذاکرات در روز شنبه 23 فروردین، بار دیگر جریانی خاص با بهرهگیری از رسانههای همسو، در تلاش است تا با وعدههای بیپشتوانه و رؤیافروشی اقتصادی، بازار و افکار عمومی را نسبت به نتیجه مذاکرات شرطی کند؛ رویکردی که نهتنها تجربه تلخ برجام را تداعی میکند، بلکه عملاً به تضعیف تیم مذاکرهکننده و تقویت مواضع طرف مقابل میانجامد.
در حالیکه چند روز تا آغاز دور تازه مذاکرات هستهای در روز شنبه 23 فروردین 1404 باقی مانده، بار دیگر شاهد نوعی تبوتاب زودهنگام در فضای رسانهای و اقتصادی کشور هستیم که بیش از آنکه مبتنی بر واقعیتهای دیپلماتیک باشد، بازتابدهنده نوعی خوشبینی غیرواقعی، پیشداوری عجولانه و تلاش برای شرطیسازی جامعه نسبت به نتیجه رسیدن یا نرسیدن و نوع نتایج مذاکرات آتی است.
این پدیده مسبوق به سابقه است. در جریان توافق برجام و نیز در تمامی گفتوگوهای فرعی پیش و پس از آن، تجربه تلخ انتظارات هیجانی و وعدههای توخالی، بارها منجر به آسیبهای جدی در فضای روانی جامعه و نوسانات شدید در بازارهای مالی کشور شده است. اما آنچه این بار را نگرانکنندهتر میکند، همزمانی این تحرکات با نشانههای آشکار بیاعتمادی از سوی طرف آمریکایی و اروپایی و از سویی دیگر تشدید فضای فشار روانی علیه تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران به واسطه رؤیا فروشی از درون کشور است.
این جریان، خودآگاه یا ناخودآگاه به جای حمایت از تیم مذاکرهکننده کشور، تلاش دارد با هیجانسازی کاذب، انتظارات غیرواقعی از مذاکرات بسازد و بار دیگر چک بیمحل امید به غرب را به جامعه قالب کند؛ درست همانند آنچه در سالهای اجرای برجام اتفاق افتاد.
در این میان، آمریکا با ادراک اشتباه درباره فضای داخلی کشور که بیش از هر چیز ناشی از همین خط خبری و رسانهای جریان غربگرای داخلی در ضعیف نشان دادن کشور است، اقدام به وضع تحریمهای جدید در آستانه شروع مذاکرات کرد. به گزارش رویترز، وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد: دو روز پس از آنکه ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از برنامهریزی آمریکا برای مذاکره با تهران بر سر برنامه هستهای این کشور خبر داد، این کشور در روز چهارشنبه تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کرد.
در این بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا اعلام شده است که این وزارتخانه پنج نهاد و یک فرد مستقر در ایران را به بهانه نقشآفرینی در برنامه هستهای ایران و با هدف جلوگیری ایران از داشتن سلاح هستهای تحریم کرده است. خزانهداری گفت که گروههای تعیین شده شامل سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت زیرمجموعه آن، شرکت تکنولوژی سانتریفیوژ ایران تسا است.
اصطلاح «رؤیافروشی» در ادبیات سیاسی و اقتصادی کشور، بهدرستی برای توصیف روندی بهکار میرود که طی آن، با بزرگنمایی اغراقآمیز از نتایج احتمالی مذاکرات، جامعه را در مسیر انتظارات غیرواقعی قرار میدهند. این سناریو دقیقاً همان رفتاری است که در سال 1394 در بحبوحه مذاکرات منجر به برجام، با تیترهای گمراهکنندهای نظیر «صبح بدون تحریم»، «معجزه دیپلماسی» و «کلید تدبیر در قفل تحریم» از سوی رسانههای جریان غربگرا دامن زده شد و جامعه را بهسمت انتظاراتی هدایت کرد که از ابتدا پشتوانه عینی و ساختاری نداشت.
اما در شرایطی که مذاکرات در سطح دیپلماسی در حال پیگیری است، جریان غربگرای داخلی که سابقهای طولانی در «گره زدن معیشت مردم به لبخند غرب» دارد، بار دیگر موتور رؤیافروشی را روشن کردهاند. نتیجه این رفتار خطرناک، چیزی جز شرطیسازی دوباره بازار ارز، سکه و طلا نیست؛ موضوعی که هم در گذشته ضربات جبرانناپذیری به اقتصاد کشور وارد کرده و هم اعتماد عمومی را متزلزل ساخته است.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چرا مذاکره و چرا غیرمستقیم؟» نوشت: «اگرچه دولت جدید آمریکا سیاست خارجی خود را در قبال جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قاعده کلی چماق و هویج ذیل دوگانه «مذاکره و تهدید» دنبال میکند، اما دو ویژگی متفاوت از سایر دولتهای آمریکا دارد که یکی «سیالیت راهبردی» به جای برنامهریزی و قاعدهمندی و دومی «دیپلماسی عمومی» به جای رابطههای دیپلماتیک و رایزنیهای پشت پرده است.
به عبارت دقیقتر ترامپ تلاش میکند با مخاطب قرار دادن مردم هم فضای «جنگ و تهدید» و احساس «توافق و صلح» را ملموس و قابل درک و هم از فشار افکار عمومی در راستای منافع خود استفاده کند، از همین رو، رهبر معظم انقلاب از این نوع دعوت به مذاکره تحت عنوان «مذاکره تحکمی» از سوی یک دولت قلدر تعبیر فرمودند که هدفش وادارسازی طرف مقابل به تسلیم یا مقصرسازی وی تحت عنوان ترککننده مذاکره است؛ سیاست کهنهای که در ادبیات امریکایی به آن «گربه مرده» اطلاق میشود.
نکته مهم در این میان اطلاع دقیق جمهوری اسلامی از اهداف غرب در مذاکره بود که صراحتاً در قالب نقشه جامعی برای مهار حداکثری ایران تدوین شده بود. برای طرف غربی مشخص بود که نظام اسلامی تن به چنین مذاکرهای نخواهد داد، بنابراین طرف غربی تلاش کرد هزینههای عدممذاکره را با ترسیم فضای جنگی با ارسال نیرو و تجهیزات نظامی و اتخاذ رویکرد جنگی در یمن و غزه برخلاف وعدههای قبلی افزایش دهد. این اقدامات در راستای تحریک افکار عمومی، دوقطبیسازی جامعه و ایجاد التهاب در بازار ارز و طلا دنبال میشد که از طریق فعالیتهای سنجیده سیاسی، تبلیغاتی و رزمایشهای نظامی با پاسخ لازم مواجه و در واقع بیاثر خنثی میشد. در این شرایط طرف مقابل با نامهنگاری دست به ابتکار عملی زد تا از منظر خودش توپ را به زمین جمهوری اسلامی بیندازد که با مقابلهبهمثل ایران مواجه شد و پیشنهاد «مذاکره غیرمستقیم» هم طرف مقابل را در موقعیت دشواری قرار داد و هم از زمین بازی دشمن خارج شد.
جمهوری اسلامی ایران با این طرح از یک سو مذاکره تحت فشار را رد کرد و از سوی دیگر نگذاشت آمریکا ایران را مخالف مذاکره و جنگطلب معرفی کند تا ناگزیر باشد پیامدهای شرایط تهدید را بپذیرد، البته مذاکره غیرمستقیم فرصتهای دیگری را نیز برای دستگاه دیپلماسی کشور خلق کرد که مهمترین آنها عبارتند از:
1- با این طرح جمهوری اسلامی در حالی پای میز مذاکره میرود که مذاکره در سایه تهدید را رد کرده و طرف مقابل امکان بازی رسانهای و روانی مبنی بر تضعیف جبهه مقاومت را از دست میدهد.
2- مذاکره غیرمستقیم مفهوم توافق را نداشته و تأثیر در افزایش انتظارات افکار عمومی ندارد که طرف مقابل بخواهد از این طریق به سایر اهداف خود در امیدوارسازی جامعه و سپس نومیدسازی آن اقدام کند و دست به فتنه بزند.
3- چنانچه هدف ترامپ صرفاً میز مذاکره بدون نگاه به نتیجه آن باشد تا میان اضلاع مثلث قدرت شرق شامل ایران، روسیه و چین فاصله ایجاد کند نیز چنین امکانی را نخواهد یافت چراکه وجود میانجی شائبه زدوبندهای مخفیانه را کاهش داده است و خود روسها میتوانند یکی از میانجیهای آینده باشند.
4- مذاکره غیرمستقیم آزمون بسیار خوبی برای مذاکره با امریکاست. اگر ترامپ در فرض بسیار بعید در چارچوب خواستههای جمهوری اسلامی قصد حل مسائل فیمابین را داشته باشد و تحریمها را کاهش دهد که برنده آن نظام اسلامی بوده و افکار عمومی متوجه تلاش دولت برای کاهش مشکلات اقتصادی کشور و مردم میشود، اما اگر ترامپ بخواهد مقاصد شوم خود را عملی و خواستههای نامعقول خود را مطرح کند، ملت ایران متوجه میشود میان امریکای ترامپ و ترامپهای دور اول و دوم تفاوتی نیست و شیطان بزرگ همچنان به دنبال خدعهها و نیرنگهای بزرگ است، از این رو جمهوری اسلامی با طرح مذاکره غیرمستقیم توانست دولت آمریکا را در شرایط دشواری قرار دهد.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «مرگ انسانیت» را برگزید و نوشت: «طی جنگ غزه که از 7 اکتبر 2023 تاکنون ادامه دارد، ارتش رژیم صهیونیستی دست به جنایات وحشتناکی زده است که بسیاری از آنها همچنان برای جوامع غربی که سالها پشتیبان رژیم صهیونیستی به عنوان تنها «دموکراسی غربی در غرب آسیا» (!) بودهاند، قابل باور نیست؛ جنایاتی که به اشتباه یا ناشی از خطای انسانی رخ نداده، بلکه به صورت سیستماتیک و به دستور فرماندهان ردهبالا و با میل نیروی انسانی صهیونیست رقم خورده است. البته این دست از جنایات تنها محدود به رژیم صهیونیستی نیست و انحصار آن در دست اخلاقیترین (!) ارتش جهان نیست.
ارتش آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی همچون استرالیا، انگلیس و فرانسه نیز ید طولایی در این دست جنایات دارند؛ اقداماتی که غیرنظامیان را هدف قرار میدهد و پس از آن با استفاده از قدرت رسانهای و رپورتاژهای پرخرج، در ابتدا تکذیب شده و به گردن نیروهای مقابل انداخته میشود اما پس از مشخص شدن ابعاد ماجرا و اثبات نقش نیروهای ارتشهای دموکراتیک (!) و غربی در این جنایات، با ادبیاتی متفاوت تلاش میشود تلفات را غیرعمدی نشان دهند و در برخی موارد نیز با ادبیاتی رقتانگیز، از غیرنظامیان، زنان، کودکان و افراد سالمند بیگناه کشتهشده، به عنوان تلفات جانبی عملیاتهای ضد تروریستی این ارتشهای آزادیخواه (!) یاد میشود؛ تلفاتی که در 2 دهه گذشته در عراق، افغانستان، سوریه، لیبی، کشورهای آفریقایی و فلسطین به صورت مداوم بر جا مانده و ردپای غرب به رهبری آمریکا در آنها به وضوح دیده میشود.
در غزه این روزها تقریباً هیچ قشر و گروه سنی وجود ندارد که از دست جنایات رژیم صهیونیستی در امان مانده باشد. از کارگران و معلمان گرفته تا دانشجویان و دانشآموزان و از زنان باردار و بیماران سرطانی گرفته تا سالمندان و معلولان، همگی زیر بمبهای ساخت آمریکا که از جنگندههای ساخت آمریکا و اروپا رها میشوند، تکه تکه میشوند. در این بین گروههای مختلفی که در بسیاری از درگیریهای نظامی و جنگها کشتن عمدی آنها خط قرمزی پر رنگ است نیز در غزه هدف حملات سیستماتیک قرار میگیرند. برای مثال در روزهای گذشته تصویری از هدف قرار گرفتن عمدی چادر خبرنگاران و زنده سوختن یک خبرنگار به اسم «احمد منصور» در شبکههای اجتماعی وایرال شد و خشم بسیاری از خبرنگاران جهان را برانگیخت.
در جنگ غزه از سال 2023 تاکنون صدها خبرنگار در نوار غزه هدف حملات سربازان رژیم اشغالگر قرار گرفته و به شهادت رسیدهاند. گروه دیگری که در هفتههای گذشته کشتار هدفمند آنها مورد توجه قرار گرفته، پزشکان و کادر درمان غزه هستند که رژیم اسرائیل از ابتدای جنگ دست به کشتار آنها زده است. پزشکان، پرستاران، کارکنان اورژانس و حتی نیروهای سازمان ملل متحد که در نوار غزه مشغول امدادرسانی به آوارگان و آسیبدیدگان جنایات رژیم صهیونیستی هستند، بیشترین آسیبها را از جنایات بدون حد و مرز صهیونیستها دیدهاند؛ جنایاتی که از ابتدای جنگ در این باریکه کوچک و پرتراکم ادامه داشته است و صهیونیستها برای انجام آنها هر بار بهانهای را مطرح کردهاند. از دروغ درباره همکاری بیمارستانها با مقاومت گرفته تا وجود انبارهای تسلیحاتی حماس در زیر این مراکز درمانی تا سقوط موشکهای مقاومت روی مرکز درمانی و انداختن گناه خودشان بر دوش مقاومت فلسطین، از جمله اقدامات توجیهی صهیونیستها در جنگ اخیر غزه بوده است.
وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه با صدور بیانیهای جدیدترین آمار شهدا و زخمیهای حملات ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه از هفتم اکتبر سال گذشته میلادی تاکنون را اعلام کرد. بر اساس اعلام وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه، در نتیجه حملات ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه از هفتم اکتبر سال گذشته میلادی 50 هزار و 846 نفر به شهادت رسیدهاند. همچنین این نهاد پزشکی فلسطینی بیان کرد شمار کلی زخمیهای حملات ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه از آغاز جنگ در این باریکه به 115 هزار و 729 نفر رسیده است. این وزارتخانه دیروز اعلام کرد طی 24 ساعت گذشته پیکر 36 شهید به بیمارستان منتقل شده است. در این مدت 41 نفر نیز زخمی شدهاند. همچنین از 18 مارس 2025 و در موج جدید حملات به غزه 1482 نفر شهید و 3688 نفر زخمی شدهاند. هنوز هزاران نفر دیگر نیز در نوار غزه مفقود و زیر آوار هستند و طبق برخی آمارها تعداد شهدا در نوار غزه با احتساب مفقودان و زیر آوار ماندگان بسیار بیشتر از آمار رسمی اعلام شده است.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «اینک مذاکره» را برگزید و نوشت: «مذاکرات غیرمستقیم روز شنبه میان ایران و آمریکا به یکی از محورهای کلیدی مباحث دیپلماتیک این هفته تبدیل شده است. این گفتوگوها که به میانجیگری عمان انجام میشود، بهعنوان فرصتی برای ارزیابی روابط دو کشور پس از سالها تنش و بیاعتمادی مورد توجه قرار گرفته است. مذاکراتی که میتواند گره کور تحریمهای یکجانبه آمریکا را برای ما باز کند و برای ترامپ هم افتخار یک توافق جامع با ایران را به دنبال داشته باشد و حتی گامی باشد در جهت رفع مناقشات 40 سال و اندی دو کشور. بنابراین ایران تأکید دارد که این مذاکرات یک آزمون برای ارزیابی میزان صداقت و جدیت طرف مقابل است.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه که قرار است شنبه نماینده ایران پشت میز مذاکره باشد، یادآور شده است «ایران صرفاً در صورتی به توافق نزدیک خواهد شد که منافع ملی کشور تضمین شود». از اینرو اگر اعتماد متقابل میان دو کشور ایجاد شود و بر مسائل کلیدی، بهویژه برنامه هستهای ایران، تمرکز شود، احتمال دستیابی به توافقاتی موقت یا حتی بلندمدت وجود دارد. عمان به عنوان میانجی میتواند نقش مهمی در این فرایند ایفا کند.
وزارت خارجه آمریکا هم در بیانیهای اعلام کرده که این مذاکرات «گفتوگوهای مقدماتی» برای بررسی امکان توافق است و نه مذاکره رسمی. به گزارش الجزیره قطر، وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده که «استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، به عنوان نماینده این کشور در این گفتوگوها حضور خواهد داشت». در حالی که عباس عراقچی یک دیپلمات برجسته به همراه تیم دیپلماتیک همراهش سابقه موفق مذاکرات برجامی را در کارنامه خود دارد، اما استیو ویتکاف پیش از ترامپ نه یک دیپلمات بوده و نه یک مقام رسمی. بااینحال، ویتکاف بهعنوان نماینده ویژه ایالات متحده در مذاکرات با ایران، چهرهای جنجالی و متفاوت در دولت آمریکا محسوب میشود.
از سویی موفقیت مذاکرات ممکن است به تقویت موقعیت دولت آمریکا در سیاست داخلی منجر شود؛ زیرا این امر میتواند بهعنوان یک دستاورد دیپلماتیک، مهم تلقی شود. بنابراین از زوایای مختلفی این مذاکرات زیر ذرهبین قرار دارد و موفقیتش اثرات گسترده و مثبتی خواهد داشت؛ هرچند نگاه بدبینانهای هم وجود دارد که در صورت عدم جدیت طرفین یا مداخله عوامل خارجی مانند فشارهای اسرائیل یا مخالفان داخلی، احتمال شکست مذاکرات و حتی افزایش تنشها وجود دارد. در صورت عدم جدیت طرفین یا مداخله عوامل خارجی، سناریوهای بدبینانهای برای روابط میان ایران و آمریکا قابل تصور است؛ مانند افزایش تنشهای نظامی. در صورت شکست مذاکرات، احتمال دارد آمریکا حضور نظامی خود در منطقه را تقویت کند و ایران نیز به اقدامات دفاعی و رزمایشهای نظامی بیشتری روی آورد. این وضعیت میتواند به رویارویی مستقیم یا غیرمستقیم میان دو کشور منجر شود.
ممکن است شکست مذاکرات به اعمال تحریمهای جدید و شدیدتر از سوی آمریکا و متحدانش منجر شود. این تحریمها میتوانند اقتصاد ایران را تحت فشار بیشتری قرار دهند و به نارضایتیهای داخلی دامن بزنند. در صورت عدم توافق، ایران ممکن است برنامه هستهای خود را گسترش دهد و به سطحی نزدیک به تسلیحاتی برسد. این اقدام میتواند نگرانیهای بینالمللی را افزایش دهد و به تشدید فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی منجر شود.
همچنین شکست مذاکرات میتواند به افزایش رقابت میان ایران و متحدان آمریکا در منطقه منجر شود و آتش جنگ را در منطقه شعلهور کند و دستیابی به ثبات و صلح را تحتالشعاع قرار دهد. بنابراین این مذاکرات نهتنها برای ایران و آمریکا، بلکه برای منطقه و جهان نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. امکان دارد این گفتوگوها بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی دو کشور ثبت شود، اما تحقق این امر به شفافیت، اعتمادسازی و اراده سیاسی طرفین بستگی دارد.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «اقتصاد سیاسی مذاکرات» را برگزید و نوشت: «درحالی که قرار است مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا از شنبه در عمان آغاز شود، مقامات ایران همزمان اقدام به ارسال پالسهای مثبت اقتصادی به کاخ سفید کردهاند. در همین راستا روز گذشته مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری در آئین روز ملی فناوری هستهای اعلام کرد که مقام معظم رهبری با سرمایهگذار آمریکایی در کشور هیچگونه مخالفتی ندارند، سرمایهگذار بیاید و سرمایهگذاری کند. ما با توطئهکردن، براندازی و سیاستهای غلطی که آنها میکنند مشکل داریم.
پیش از این روز سهشنبه عباس عراقچی، وزیر خارجه که مسؤولیت مذاکره با استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور خاورمیانه را در مسقط برعهده دارد، در یادداشتی در روزنامه آمریکایی واشنگتنپست ضمن شفافسازی مواضع مذاکراتی ایران با آمریکا، تاکید کرده است: «ایران بهطور کامل برای حضور فعال شرکتها و کسبوکارهای بینالمللی باز است و باید این سوءبرداشت جدی برطرف شود.»
او نوشت: «بسیاری در واشنگتن، ایران را از منظر اقتصادی کشوری بسته تصویر میکنند. اما واقعیت آن است که ایران بهطور کامل برای حضور فعال شرکتها و کسبوکارهای بینالمللی باز است. این محدودیتها، نه از جانب ایران، بلکه از سوی دولتهای ایالاتمتحده و موانع تحمیلشده توسط کنگره بودهاند که شرکتهای آمریکایی را از ورود به بازار ایران- بازاری با فرصتهایی در مقیاس تریلیون دلاری- بازداشتهاند.»
به مقامات بلندپایه سیاسی کشور که این روزها از لزوم درنظرگرفتن منافع اقتصادی برای آمریکا در ایران سخن میگویند میتوان به علی عبدالعلیزاده، نماینده رئیسجمهور در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور نیز اشاره کرد که دی ماه سال گذشته از آمادگی ایران برای مذاکره با آمریکا سخن گفته بود و تصریح کرده بود که «آمریکا میتواند پس از رفع تحریمها در ایران سرمایهگذاری کند.» هرچند این سخنان با واکنشهایی در داخل چه از سوی اصولگرایان و از سوی برخی چهرههای سیاسی اصلاحطلب روبهرو شد و او را متهم به ضعیف جلوه دادن موقعیت ایران در جامعه بینالملل کردند.
دونالد ترامپ در اردیبهشت سال 1397 اعلام کرد که کشورش بهصورت رسمی از برجام خارج خواهد شد و در نهایت پس از اجرای مقدمات لازم برای این اقدام، آمریکا به صورت رسمی از روز 13 آبان 1397، تمامی تحریمهای پیشین علیه ایران را بازگرداند و برجام به یک توافق شکننده تبدیل شد. به این ترتیب با خروج آمریکا از برجام، شرکتهای بینالمللی که تنها برای سرمایهگذاری در ایران ابراز تمایل و علاقه کرده بودند و در حال بررسی شرایط بودند، از ورود سرمایه خود به ایران عقبنشینی کردند.»

کد خبر 856384