بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - مهمترین عناوین روزنامههای امروز _سهشنبه بیستوششم فروردین 1404_ را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «حرکت رافائل در شطرنج هستهای ایران» نوشت: ««رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در مقطعی حساس و پیش از دومین دور گفتوگوهای مهم ایران و آمریکا این هفته راهی تهران میشود؛ سفری که نه فقط یک دیدار فنی، بلکه حرکتی کاملاً پیامدار تلقی میشود.
او در حالی چمدان سفر به تهران را بسته که تهران و واشنگتن، پس از مدتها، اولین دور مذاکرات غیر مستقیم برای حلوفصل پرونده هستهای را «سازنده» ارزیابی کردهاند. دومین دور این مذاکرات قرار است شنبه آینده به میزبانی رم و با میانجیگری عمان برگزار شود و حالا همه نگاهها به این است که گروسی چه نقشی در این روند خواهد داشت. سفر مدیرکل آژانس دقیقاً پیش از برگزاری نشست دوم است؛ یعنی دقیقاً زمانی که هر حرکت و هر تفاهمی میان ایران و آژانس شاید بر روند مذاکرات ایران و آمریکا تأثیر بگذارد.
گزارش احتمالی گروسی از نتایج سفرش به تهران، میتواند وزنهای سنگین در ترازوی گفتوگوهای آینده با آمریکا باشد و همزمان موضع کشورهای اروپایی را درباره پرونده هستهای ایران شفافتر کند. مدیرکل آژانس، پیشتر در دوره ترامپ، حل اختلافات ایران و آژانس را وابسته به تصمیمات کاخ سفید دانسته بود. حالا که بازیگران اصلی دوباره پای میز مذاکره برگشتهاند، گروسی هم سعی دارد با نقشآفرینی، جایگاه آژانس را در آینده احتمالی توافق تثبیت کند.
حضور دوباره مدیرکل آژانس در تهران پس از آن صورت میگیرد که در دوم آذر سال گذشته، شورای حکام قطعنامهای ضدایرانی را تصویب کرد؛ قطعنامهای که با وجود مخالفت شماری از اعضا، تهران را بار دیگر در تیررس بهانههای تکراری گذشته قرار داد. در پایان همان نشست، مأموریت تازهای به گروسی سپرده شد: تهیه گزارش جامع تا نشست بعدی در مارس 2025؛ گزارشی که میتواند فضا را پیچیدهتر کند. این درحالی بود که مدیرکل آژانس، زمان ارائه گزارش جامع درباره فعالیتهای هستهای ایران به شورای حکام را به تعویق انداخت؛ تصمیمی که بیشتر به یک ترمز اضطراری در مسیر تشدید تقابلها شباهت داشت تا یک عقبنشینی صرف.
او چندی پیش در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ اعلام کرد که گزارش تا پیش از پایان ماه مارس روی میز نخواهد رفت، اما جمله کلیدیاش مبنی بر اینکه «چیز جدیدی برای افزودن به اطلاعات قبلی وجود ندارد» به مثابه کلیدی بود که قفل تحولات پشت پرده پس از نشست پرحاشیه آذرماه شورای حکام را گشود.
تعویق گزارش، اکنون به فرصتی برای بازآرایی زمین بازی تبدیل شده است. منابع مطلع به «ایران» گفتهاند که گزارش نهایی گروسی، نهایتاً تا ماه ژوئن – اواخر بهار – به شورای حکام ارائه خواهد شد. تصمیمی که تا اینجا فضای تنشآلود را به تعلیق برده و امکانها را برای گشودن پنجرهای تازه برای حل دیپلماتیک اختلافات فراهم آورده است. زمان، حالا به نفع گفتوگو میگذرد. آیا همه طرفها از این فرصت، استفاده خواهند کرد؟»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دیکتاتورهای کوچولو!» نوشت: «مدتی است با «جادوی رسانه» تلاش میشود، «موثر بودن مذاکره در رفع واقعی تحریمها» برای عدهای «معتبر» شود. با توجه به تجربه برجام و تعهداتی که آمریکا هیچگاه به آنها عمل نکرد، هنوز بسیاری بر این باورند، آمریکا قابل اعتماد نیست و قصد لغو تحریمها را ندارد. تلاشهای «غیرعادی» از سوی برخی جریانهای رسانهای و سیاسی در کشور نیز آغاز شده است، با هدف «بازسازی اعتماد» به آمریکا جهت «جدی نشان دادن» مسئله رفع تحریمها. کار به جایی رسیده است که برخی گفتهاند، امیدوارند آمریکا 2500 میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کند! یکبار دیگر برگردید و عدد را بخوانید. 2 هزار و 500 میلیارد دلار! در این بین کافی است یک نفر که مخالف مذاکره هم نیست اما به نتیجهبخش بودن آن تردید دارد، سوال کند که «چرا باید به ترامپی که متحدانش هم به او اعتماد ندارند اعتماد کرد؟» یا بپرسد «چگونه آمریکایی که علیه 180 کشور جهان جنگ تعرفهای به راه انداخته تا به قول اندیشکده بروکینگز اقتصاد بیمارش را از مرگ نجات دهد، میتواند 2500 میلیارد دلار سرمایه را وارد ایران کند؟» تا سیل فحاشیها و اَنگ زدنها علیهاش جاری شود. با «دیکتاتورهای کوچولو» یی مواجهیم که لحظهای «آزادی بیان» از دهانشان نمیافتد اما کوچکترین نقد که نه… کوچکترین پرسش را هم برنمیتابند.
دیکتاتورها عموماً، ویژگیهای مشترکی دارند. «دیکتاتور» فقط در کاخ سفید و اتاق بیضی شکل کاخ سفید نیست. در فکر و اندیشه و حتی در حوزه علم هم میشود دیکتاتور بود. برخی رویکردهای فکری یا نظری میتوانند نوعی دیکتاتوری فکری یا روششناختی ایجاد کنند. بله درست شنیدید ما در حوزه اندیشه و فکر هم دیکتاتور داریم. دیکتاتورها- چه سیاسی و چه فکری- باور دارند که تنها حقیقت در نزد آنهاست. این طیف «جزم اندیش» است. میگوید اِلا و لابُد حرف، حرف من است و حقیقت نزد ماست! آنها هر قرائت یا تفسیر دیگری را غلط، تهدیدآمیز و خطرناک تلقی کرده، تحملش نمیکنند؛ همزمان لحظهای جمله «لزوم تحمل مخالف» از دهانشان نمیافتد. فلذا تا میتوانند منتقدانشان را به شکلهای مختلف مینوازند. (با عرض پوزش) این طیف طی همین چند روز پیش، پرسششوندگان را با صفاتی مثل «اُسگلِ نظام، کاسب تحریم، حرافِ همه چیز دانِ، دهن گُشاد، مخالف مذاکره، جنگ طلب و....» خطاب قرار دادهاند. چنین دیدگاهی، سیاه و سفید میبیند. میگوید یا با ما هستی یا علیه ما. آنها «نقد» را تخریب، «پرسش» را «مخالفت» و «تردیدکننده» را جنگطلب میدانند. در نگاه دیکتاتور-چه سیاسی چه اندیشهای- راهحل همه مشکلات (اینجا حل مشکلات اقتصادی) یک چیز است و از قبل آماده است و جز همان که آنها میگویند (اینجا مذاکره با آمریکا) نیست. راهحلهای دیگر خطاست. آنها معتقدند واقعیت باید هر طور که شده با نظریه آنها جور شود، نه برعکس! دیکتاتوری در اندیشه یک «اَبَربیماری» است. اینکه خدا و پیغمبر خدا را قابل نقد بدانی (!) اما مذاکره با آمریکا را نه، چیزی جز بیماری است؟!
میگویند، با نیم ساعت مذاکره، دلار و سکه را ارزان کردیم. نیم ساعت یعنی، با کمترین زمان و هزینه. در تکمیل میگوئیم، شما بدون داشتن وزیر اقتصاد و بدون داشتن برنامه توانستید دلار را کاهشی کنید! آفرین. اما آیا واقعاً تا همینجای کار هزینهای ندادهایم؟ هزینهای سنگینتر از اینکه، قهرمان ملیمان را که 40 سال برایمان جنگید، فراموش کردید؟! والله کم هزینهای نیست.
کار رسانه، «تولید قدرت» برای چانهزنی است. اعلام اینکه، بدون مذاکره و رفع تحریمها کارمان تمام است، پیام قدرت به دشمن مخابره میکند یا پیام ضعف؟! چرا رسانههایی را که تنها حرفشان این است که «مراقب باشید سرتان کلاه نرود» تضعیف میکنید؟ رسانهای که هشدار میدهد تا مؤلفههای قدرت را حفظ کنید و مُفت و مجانی امتیاز ندهید خطرناکاند یا رسانههایی که پیام ضعف و بیچارگی مخابره میکنند؟! اینکه میگویند، کشور را معطل مذاکره نکنید، آیا حرف غلطی است؟! یعنی شما معتقدید باید معیشت و زندگی مردم را معطل مذاکرات کرد؟!
امروز زمان آن است که به جای تسلیم در برابر توهمات، و به جای «رؤیا فروشی» با خردجمعی و مقاومت، از منافع ملی دفاع کنیم. لحظهای به این فکر کنیم که موضوع مذاکره، تواناییهای نظامی ایران است، نه توانایی نظامی دشمن! به این بیندیشیم که آنها آمدهاند تا با ابزار مذاکره، توانایی نظامی و دفاعی مان را تضعیف کنند، نه تقویت! وسط جنگ ترکیبی و تحمیلی دشمن، چرا دشمن، تضعیف توان نظامیمان را دنبال میکند؟! برای همین است که عُقلای کشور اعلام کردهاند، موضوع مذاکره فقط و فقط هستهای است و لاغیر....!»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «صفآرایی نظامیان سابق صهیونیست مقابل نتانیاهو» نوشت: «پس از برآوردهایی که حاکی از نافرمانی بیش از صدهزار نیروی ذخیره ارتش اسرائیل برای بازگشت به میدان جنگ با فلسطینیان است، این بار هزار و 600 نفر از کهنهسربازان چترباز و پیادهنظام و 250 عضو سابق موساد تومار درخواست توقف جنگ غزه را امضا کرده و خواستار آزادی اسرا شدند. این اعتراضات فشار فزایندهای را بر کابینه نتانیاهو وارد کرده و شکافهای عمیق در ساختار امنیتی و سیاسی اسرائیل را آشکار ساخته است.
درحالی که کابینه افراطی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر صهیونیستی به دنبال ادامه جنگ در غزه است تا اهداف اعلانی خود را محقق کند، در هفتههای اخیر، موجی از مخالفتها از سوی مقامات سابق نظامی، اطلاعاتی و دانشگاهی اسرائیل علیه ادامه جنگ در غزه شکل گرفته است. روزنامه هاآرتص روز دوشنبه در گزارشی نوشت: هزار و 600 تن از کهنهسربازان چترباز و پیادهنظام نامه توقف جنگ غزه را امضا کردند. تایمز اسرائیل نیز نوشت: بیش از 250 عضو سابق موساد از نامه معلولان جنگی برای پایان دادن به جنگ حمایت کردند و خواستار اولویت دادن به بازگشت اسرای اسرائیلی شدند. در همین زمینه، یک رسانه اسرائیلی گزارش داد که بیش از 170 فارغالتحصیل برنامه تالپیوت (امان) اداره اطلاعات نظامی به پیامهای اعتراضی و خواستار پایان جنگ و آزادی اسرا پیوستند. در نامهای که تاکنون صدها تن از نظامیان کنونی و سابق این رژیم امضا کردهاند آمده است: «ما با نگرانی در این لحظه تأیید میکنیم جنگ اکنون در راستای منافع سیاسی و شخصی است و نه منافع امنیتی». مقامات نظامی صهیونیست تأکید میکنند که اولویت کنونی باید آزادی اسرا باشد، حتی اگر مستلزم عقبنشینی از برخی مناطق غزه باشد.
در روزهای اخیر، افسران نیروی دریایی و هوایی، سربازان ذخیره، پزشکان نظامی، سربازان ذخیره واحد اطلاعات 8200 و هیئت علمی مؤسسات آموزش عالی عریضه اعتراض به جنگ غزه را امضا کردهاند. پس از دو ماه آتشبس شکننده، ارتش رژیم صهیونیستی در تاریخ 18 مارس عملیات نظامی خود در غزه را از سر گرفت. با وجود مخالفت بسیاری از خانوادههای زندانیان صهیونیست با تداوم جنگ، نتانیاهو همچنان بر آنچه «راهبرد افزایش فشار نظامی» میخواند، بهعنوان تنها راه آزادی اسرا پافشاری میکند. اعتراضات نظامیان، در کنار نارضایتی گسترده مردمی و اختلافات درون نهادهای امنیتی، فشارها را بر نتانیاهو برای تغییر مسیر یا پایان دادن به جنگ به شکل بیسابقهای افزایش داده است. این تحولات نشاندهنده بحران عمیق در ساختار سیاسی و نظامی اسرائیل است که میتواند تأثیرات گستردهای بر آینده سیاسی و امنیتی این رژیم داشته باشد.
همزمان با حملات گسترده ارتش اشغالگر به مناطق مختلف غزه، مذاکرات برای مبادله اسرا نیز ادامه دارد. نتانیاهو دیروز در دیدار با خانواده ایتان مور، اسیر صهیونیستی در غزه، آنها را در جریان روند مذاکرات با حماس قرار داد. بر اساس گزارش واللانیوز، نتانیاهو در این دیدار اظهار کرد که گفتوگوی غیرمستقیم با حماس برای آزادی 10 اسیر در حال پیشرفت است، با این حال هنوز این مذاکره تکمیل نشده است. وی تأکید کرد که اسرائیل متعهد به بازگرداندن همه اسرا است.
رسانههای عبری صبح دوشنبه از انجام یک عملیات ضدصهیونیستی در نزدیکی شهرک «الظاهریه» واقع در جنوب الخلیل در کرانه باختری خبر دادند. رادیو ارتش اسرائیل گزارش داد که یکی از سربازان زن در جریان عملیات زیرگیری با خودرو در نزدیکی شهرک «الظاهریه» واقع در جنوب «الخلیل» در کرانه باختری زخمی و مجری آن موفق به فرار شد. به گزارش خبرگزاری شهاب، ارتش رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد که در حال انجام تحقیقات در این زمینه است.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «بیایید کاری کنیم» را برگزید و نوشت: «1800 نفر از فعالان فرهنگی و رسانهای کشور در بیانهای ضمن دفاع از مردم مظلوم غزه، از مردم خواستند صدای این مردم مظلوم باشند. در این بیانیه این افراد آمده است: موشکی بر قلب ساختمانی مینشیند، صدای انفجار گوش فلک را پر میکند، اول دود و خاک و آتش به هوا بلند میشود و کمی بعد… نقطههایی سیاه تمام قاب تصویر را پر میکند؛ نقطههایی که با سرعتی باورنکردنی به آسمان پرتاب میشوند و بعد به زمین سقوط میکنند. این نقطهها چیست؟ قدرت انفجار چه چیزی را اینطور میان آسمان و زمین سرگردان کرده؟ … کمی میگذرد و میفهمیم آن نقطهها دست است، تن است، سر است، پیکر است، انسان است که در میان آتش توحش مشتی پستتر از پستترین حیوانات میسوزد و تکهتکه میشود و به آسمان پرتاب میشود. میبینید؟ این انسان است که میسوزد و به آسمان پرتاب میشود… در سرزمینی که نامش به رنج آمیخته شده: غزه.
روزگاری را میگذرانیم که انگار جهان به تماشای تصویر بی روتوش «نسلکشی» در باریکه غزه عادت کرده است. پس شرم بر انسانیت اگر غصه غزه را ببیند و سکوت کند. ننگ بر انسان، اگر در برابر این تصویر واضح و عریانِ انسانکشی هیچ نگوید؛ افسوس بر «جامعه جهانی» و سازمان ملل که جوی خون و کوه پیکر انسانهای بیگناه را ببیند و دم برنیاورد. اف بر حاکمان «جهان اسلام» که قدر آن 50 رئیس دولتی که برای نشریه هتاک «شارلیابدو» دست به دست هم دادند و به اتفاق راهپیمایی حمایتی برگزار کردند هم بر شرف انسان و حرمت مسلمانان فلسطینی غیرت ندارند و مرداروار در برابر این سبوعیت سازمانیافته صهیونیستها خفقان مرگ گرفتهاند.
وای بر ما اگر این هنگامه را ببینیم و مثل همه ننگآوران امروزِ تاریخ که نامشان رفت، خاموش بمانیم و به مایه شرمساری انسانیت بدل شویم. ما، جمعی از فعالانفرهنگی و رسانهای ایران، جان به لب آمده از تماشای وضعیت دردناک و اندوهبار مردم مسلمان در باریکه غزه، با چشمانی اشکبار و قلبهایی مالامال از خشم در برابر دشمن صهیونیست، دست یاری خود را به سوی هر کسی که در این کره خاکی خود را «انسان» میداند دراز میکنیم...
خواهران! برادران! پدران! مادران! عزیزان! رنج غزه را باید با تمام وجود فریاد کنیم. باید صدای فلسطین باشیم و باید در برابر ماشین کشتار اسرائیل ستمپیشه، جهان را به میدان ستیز با نسلکشی صهیونیسم تبدیل کنیم. امروز رژیم صهیونیستی که به نیابت از دولت ظالم ایالات متحده آمریکا در حال آتشافروزی در منطقه غرب آسیاست، نهتنها نیابت این دولت ضد حقوق بشر، بلکه قصد نیابت شیطان بر زمین انسانها را کرده است و با این نسلکشی وحشیانه نه فقط باریکه غزه، بلکه تمام سیاره «انسانیت» را به آتش میکشد. غزه، امروز خط مقدم نوع بشر است در برابر شیطان. ما، ملتمسانه و عاجزانه از تمام کسانی که هنوز تپش یک قلب پاک را در سینه خود احساس میکنند میخواهیم تا بیایید در کنار هم برای غزه مظلوم «کاری کنیم». نباید ساکت بنشینیم. این کمترین کار ما است.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «مذاکره در راستای منافع ملی» را برگزید و نوشت: «در پی دور نخست مذاکرات میان ایران و ایالات متحده در عمان، فضای سیاسی و دیپلماتیک کشور وارد مرحلهای تازه شده است؛ مرحلهای که اگرچه هنوز با ابهاماتی همراه است، اما نشانههایی از گشایش به سپهر تصمیمگیری خارجی در آن قابل مشاهده است. کاهش محسوس التهاب در عرصه عمومی، رسانهای و حتی بازارهای مالی، گواهی بر این تحول تدریجی اما مهم است.
دیگر خبری از فضای پرتنش پیشین نیست؛ در عوض، زمزمههایی از گفتوگو، امید و چشماندازی ولو محتاطانه از آینده به نظر میرسد. گرچه این گفتوگوها بهصورت غیرمستقیم انجام شده، اما نفس آغاز مذاکره، بهویژه پس از دورهای از انسداد دیپلماتیک و بنبست ارتباطی، خود حامل پیامی استراتژیک است؛ اینکه ایران همچنان ظرفیت بازگشت به تعامل را دارد. این رویداد برای جامعهای که مدتی است زیر فشارهای روانی، اقتصادی و دیپلماتیک قرار دارد، پیامآور روزنهای از امید بوده؛ امیدی که هنوز شکننده اما در عینحال واقعی و قابل احساس است. در نگاه افکار عمومی، نوعی تغییر در افق دید نسبت به مناسبات جهانی شکل گرفته است. جامعه اگرچه همچنان محتاطانه به تحولات مینگرد، اما این بار منتظر نتیجهای عملی است؛ نتیجهای که بتواند نشانهای ملموس از تغییر در مسیر سیاستورزی باشد. البته این فضای تازه، بدون صداهای مخالف نیست. انتقادهایی از سوی برخی جریانهای سیاسی و فکری شنیده میشود؛ جریاناتی که مذاکره با آمریکا را در ذات خود، همواره نامشروع میدانستهاند. بااینحال، باید توجه داشت که نفس وجود نقد، نشانهای از پویایی اجتماعی است.
اگر این مخالفتها در چارچوب عقلانیت و دلسوزی برای منافع ملی بمانند، میتوانند حتی به غنای مسیر مذاکرات کمک کنند. مشکل از آنجا آغاز میشود که مرز میان نقد و تخریب نادیده گرفته شود و سخنانی به میان آید که به انسجام ملی لطمه بزند. در چنین شرایطی، وحدت و هوشیاری در برابر تهدیدات بیرونی و رقابتهای درونی، اهمیتی مضاعف پیدا میکند. آنچه اکنون ضرورت دارد، تثبیت آرامش نسبی موجود و تلاش برای تبدیل آن به یک روند پایدار است. سه مؤلفه در این مسیر کلیدیاند: نخست، استمرار گفتوگو بهعنوان راهبردی اجتنابناپذیر؛ دوم، اطلاعرسانی دقیق و شفاف برای جلب اعتماد عمومی و سوم، توجه به مصالح کلان کشور، فراتر از منافع جناحی. تحقق این سه عنصر میتواند امید تازه دمیدهشده در کالبد جامعه را به بار بنشاند و کشور را در مسیری معقول و متوازن قرار دهد.
در راستای بررسی دقیقتر این فضا، پای سخن دو چهره در عرصه سیاست و امنیت ملی نشستهایم؛ منصور حقیقتپور، نماینده ادوار و عضو اسبق کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم و احمد بخشایشاردستانی، نماینده ادوار نهم و دوازدهم و عضو کنونی همین کمیسیون (امنیت ملی و سیاست خارجی). آنچه از دل این گفتوگو برمیآید، نهتنها تحلیلی از شرایط موجود، بلکه بازتابی از نبض تحولات روز در بستری از تجربه، تحلیل و چشمانداز است.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «توافق مرحلهای در راه است؟» را برگزید و نوشت: «چند روز مانده به دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا به میزبانی ایتالیا، یک استاد روابط بینالملل دستیابی به توافق موقت و توقف در برابر توقف در بازه زمانی دوماهه را یکی از سناریوهای خوشبینانه برای این روند ارزیابی کرد. سیدجلال دهقانیفیروزآبادی، استاد دانشگاه علامه و نظریهپرداز روابط بینالملل در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» با بیان اینکه حتی در خوشبینانهترین برآورد که طرفین موافقت کنند فقط درباره موضوع هستهای مذاکره کنند باز هم دستیابی به یک توافق جامع در دو ماه امکانپذیر نیست، گفت: «اغلب پیشبینیها حاکی از آن است که یک توافق موقت شکل بگیرد و سپس بر اساس آن طرفین به سمت توافق جامعتر گام بردارند». دهقانی در خصوص مشوقهای اقتصادی مذاکرات و جذب سرمایهگذاریها و آنچه از آن بهعنوان انتفاع اقتصادی آمریکا از توافق یاد میشود هم گفت: «با توجه به روحیه ترامپ و حتی ویتکاف که تاجر هستند، ممکن است ابتکار اثرگذاری باشد.» روز گذشته، جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز یک نسخه مذاکراتی برای ترامپ تجویز کرد.
دو دیدگاه در خصوص استقبال مثبت آمریکا از مذاکرات مطرح است که یکی برآورد خوشبینانه و دیگری برآورد بدبینانه است. نگاه خوشبینانه این است که مذاکرات واقعاً از منظر تهران و واشنگتن مثبت بوده است؛ طبیعتاً ایران از ابتدا اعلام کرده بود که مذاکرات به صورت غیرمستقیم انجام میگیرد و محدود به مساله هستهای است. در خصوص آمریکا نیز ظاهراً آنگونه که این کشور توقع داشته، ایران در موضوع هستهای حاضر شده مطالبه اصلی آمریکا یعنی عدم تسلیحاتی شدن را بپذیرد. اگر سناریوها به این صورت باشد، مذاکرات میتواند به صورت موفق ادامه پیدا کند.
اما دیدگاه بدبینانه معتقد است که آمریکاییها از این جهت گفتهاند گفتوگوها مثبت بوده که به برخی از خواستههایشان در آغاز مذاکرات برسند. درواقع میگویند استقبال آمریکا با این هدف است که ایران تشویق به ادامه گفتوگوها شود و واشنگتن بتواند به اهداف بعدیاش دست پیدا کند. از جمله آنگونه که در اخبار آمده، آمریکاییها فعلاً ظاهراً پذیرفتهاند مذاکرات درباره موضوع هستهای باشد و صحبتی نیز در خصوص برچیدن برنامه هستهای ایران نشده است. این باعث شده که ارزیابی تهران مثبت و مایل به ادامه مذاکرات باشد.
ولی بر اساس نگاه بدبینانهای که وجود دارد، آمریکا میخواهد در ادوار بعدی مذاکرات، هم در موضوع هستهای مطالبات حداکثریاش را مطرح کند و هم شاید گام به گام بخواهد موضوعات غیرهستهای از جمله موشکی و منطقهای را نیز مطرح کند. در چنین شرایطی، گفتوگوها از نظر ایران قابلقبول نخواهد بود و احتمالاً مذاکرات متوقف میشود. در این فضا، واشنگتن از توقف مذاکرات به نفع خود استفاده خواهد کرد و فشار حداکثریاش بر ایران را بیشتر و شاید حتی گزینه نظامی را نیز فعال کند. در این صورت اروپا نیز به سمت فعالسازی اسنپبک گام بر خواهد داشت. اگر این روند پیش برود، آمریکا یک بازی «مقصرسازی» را در دستورکار قرار داده تا شکست مذاکرات را بر گردن ایران بیندازد.
برخی تحلیلها از استقبال آمریکا نیز حاکی از این موضوع است که ذات موافقت جمهوری اسلامی ایران با گفتوگو برای آمریکا یک دستاورد محسوب میشود. از جنبه دیگر هم میگویند درست است که گفتوگوها به صورت غیرمستقیم بود، ولی در نهایت به یک گفتوگوی هر چند کوتاه مستقیم بین مذاکرهکنندگان ارشد ایران و آمریکا منجر شد که این امر نیز برای واشنگتن و شخص ترامپ بسیار اهمیت دارد.»

کد خبر 857720