چرا گره زدن مسائل کشور به نتیجه مذاکرات رویافروشی است؟/ پاس گل از دورن به بیرون
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ بر این اساس در روزهای اخیر، خبری درباره احتمال سرمایهگذاری 1000 میلیارد دلاری آمریکا در ایران منتشر شد که واکنشها و تحلیلهای متنوعی را به همراه داشته است. این ادعا ابتدا توسط برخی فعالان سیاسی و رسانهها مطرح شد و سپس با واکنشهای رسمی مواجه شد.
حذف توان موشکی خواسته بعدی آمریکاییهاست/ پشت پرده اقتصاد شرطی کشور البته این چنین ادعاهایی مسبوق به سابقه است و پیش از این نیز در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا برخی رسانهها و فعالان سیاسی ادعا کردند که احتمال سرمایهگذاری 200 میلیارد دلاری آمریکا در ایران وجود دارد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
این ادعاها عمدتاً در زمان مذاکرات برجام و پس از آن مطرح شده و با واکنشها و تردیدهای مختلفی در آن زمان روبهرو شد و بنابراین برخی تحلیلگران این ادعاها را غیرواقعی و اغراقآمیز میدانند البته این بار، رئیسجمهور اعلام کرده است که مقام معظم رهبری با اصل سرمایهگذاری خارجی، حتی از سوی آمریکا، مخالفتی ندارند و شاید همین سخن دوباره زمینهساز اظهارات اغراق آمیزی در زمینه سرمایه گذاری خارجی با تمرکز بر سرمایهگذاری آمریکایی در ایران شده است. فیاض زاهد عضو شورای اطلاعرسانی دولت 22 فروردین 1404 در توییتی نوشت: «آنچه باعث تقویت دیپلماسی سیاسی شد تاکید بر راهبرد دیپلماسی اقتصادی بود. پیشنهاد جامعی (هزار میلیارد دلار) پیشنهاد شد. پزشکیان موضوع را با رهبری مطرح و مجوز گرفت. به آمریکا ارائه و توپ به چرخش درآمد. در آینده جزییات بیشتری ارائه می شود. ایران بهشت سرمایهگذاری است.» یک روز پیش از انتشار این توئیت الیاس حضرتی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت گفته بود: «بیش از دو هزار میلیارد دلار پروژه آماده سرمایهگذاری تعریف شده است رئیسجمهور بهصراحت اعلام کرده که سرمایهگذاران از هر کشوری، حتی آمریکا، در صورت تمایل میتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند».
حسین مرعشی، دبیر کل حزب کارگران نیز یکی دیگر از افرادی بود که همسو با فیاض زاهد و حضرتی 23 فروردین ماه گفت: «به عراقچی گفتهام که ایران 2500 میلیارد دلار پروژه برای مذاکره با آمریکا دارد. کاهش توان هستهای و ذخایر اورانیوم تنها برگ مذاکره با آمریکاییها نیست، برود درباره این عدد بزرگ با آنها مذاکره کند.»
البته ادعاهایی از این دست را اولینبار علی ماجدی، دیپلمات ایرانی مطرح کرد و گفت که مذاکرات بین امیرسعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل و ایلان ماسک، کارآفرین برجسته آمریکایی، باعث شده آمریکا برای هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری به ایران بیاید. این موضوع در فضای رسانهای و میان افکار عمومی بازتاب گستردهای داشت.
ادعای گره زدن گشایش اغراقآمیز اقتصادی با نتیجه مذاکرات این روزها دوباره با واکنشهای متعددی از سوی فعالان سیاسی و اقتصادی اصلاحطلب و اصولگرا مواجه شده است. روزنامه شرق در گزارشی انتقادی به بررسی این موضوع پرداخت و از قول فریال مستوفی، رئیس کمیسیون سرمایهگذاری اتاق بازرگانی نوشت: «ادعای جذب هزار میلیارد دلار سرمایه غیرواقعبینانه و فقط یک رؤیاست. اگر نگاهی به کشورهای پیشرفته و موفق در جذب سرمایهگذاری بیندازیم، میبینیم آنها با وجود زیرساختهای قوی، هنوز نتوانستهاند به چنین ارقامی دست پیدا کنند. زیرا اعتمادسازی امری نیست که یکشبه انجام شود. اینکه امروز اعلام کنیم میخواهیم اعتمادسازی کنیم، به این معنا نیست که فردا سرمایهگذاران به ما اعتماد خواهند کرد.»
نشریه خط حزبالله وابسته به دفتر رهبر انقلاب نیز با بیان این که «کلید همیشه در ایران است؛ نه در مسقط و لوزان و نیویورک» نوشت: «چنانچه هیجانات و فضای افکار عمومی و مواضع مسئولان نسبت به مذاکرات مدیریت نشود، اقتصاد کشور که از مشکلات متعددی رنج میبرد، بیش از آنچه هست شرطی خواهد شد. نوسانات بازار ارز و برخی بازارهای دیگر، از جملهی تبعات این شرطی شدن است. شرطیسازی اقتصاد، خواست و مطلوب دشمن است؛ در چنین فضایی، دشمن میتواند شیطنت کند و با این اهرم حتّی بر فضای مذاکراتی نیز فشار وارد کند.»
این نشریه در ادامه به فشارهای داخلی برای دستیابی به توافق در دوران برجام اشاره کرده و آورده است: «چرا در زمان برجام شعار «هر توافقی بهتر از توافق نکردن است» بیرون آمد؟ چون فضایی ایجاد شده بود که به هر قیمتی باید توافق انجام میشد و اینکه چه میدهیم و چه میگیریم چندان موضوعیّت نداشت؛ اصل و هدف، توافق کردن بود. این سیاست غلط و پرهزینه ناشی از انتظارات نابجایی بود که به دلایل و اَشکال مختلف شکل گرفته بود و متأسفانه اگر کسی از آن انتقاد میکرد هم متّهم به مخالفت با بهبود وضعیّت کشور و معیشت مردم میشد و مورد هجمه قرار میگرفت و جنجال رسانهای مانع از نگاه انتقادی و واقعبینانه به صحنه و تحوّلات جاری بود.»
واکنش رهبر انقلاب به راهبرد نادرست «شرطی کردن اقتصاد» سرانجام رهبر انقلاب در واکنش به چنین ادعاهایی در دیدار اولین دیدار سال 1404 با مسئولان ارشد سه قوه در تاریخ 26 فروردین ماه خاطرنشان کردند «مسائل کشور را به گفتوگوها گره نزنیم.» اهمیت این عبارت در سالی که «سرمایهگذاری برای تولید» نامیده شده است دوچندان میشود زیرا «شرطیکردن اقتصاد» بزرگترین آسیب به حوزه سرمایهگذاری اقتصادی ایران و عاملی برای تردید سرمایهگذار داخلی و فراری دادن سرمایهگذار خارجی است.
ایشان در بخش دیگری از این دیدار درباره آسیبشناسی رویکرد مشروط کردن مسائل کشور به مذاکرات خارجی خاطر نشان کردند: «اشتباهی که در برجام انجام شد و همه چیز کشور را به پیشرفت مذاکرات منوط کرد، نباید تکرار شود چرا که کشور شرطی میشود و همه چیز از جمله سرمایهگذاری تا مشخص شدن نتیجه مذاکرات معطل میماند.»
پس از واکنش رهبر انقلاب، رئیسجمهو و برخی از اعضای دولت وی از جمله معاون اول، وزیر اطلاعات و سخنگوی دولت تلاش کردند تا با بیان مواضعی با اظهارات حضرتی، مرعشی و ... فاصلهگذاری کنند. مسعود پزشکیان 29 فروردین ماه در اختتامیه اجلاس روسای دانشگاهها و دانشکدههای علوم پزشکی سراسر کشور اعلام کرد: « دولت هرگز حرکت و تلاش خود را به گفتگو و مذاکرات گره نزده است ، در عین حال معتقدم اگر بتوانیم به صلح و آرامش برسیم، دستاورد بسیاری خواهیم داشت.»
پیشتر نیز محمدرضا عارف در حاشیه دیدار عیدانه مسئولان ارشد کشور با رهبر انقلاب به رسانه KHAMENEI.IRگفته بود: «نهتنها به این مذاکره، بلکه به هیچ رابطهی خاصی با هیچ کشوری دل نبستهایم، اگرچه با فرض اینکه با همهی کشورها، همهی کشورهایی که علاقهمند به رابطه با ما هستند، با اولویتهایی که داریم -کشورهای همسایه، کشورهای آفریقایی، کشورهای بزرگی که در اقتصاد در قارهی کهن برجستگی و تجربهی موفقی دارند- تعامل داشته باشیم. بنابراین، موضع ما همان است که آقا امروز فرمودند، و خوشبختانه یک روند مذاکرهای که با آمریکا داریم»
امروز شنبه 30 فروردین 1404 سیدمهدی طباطبایی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور نیز با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «رئیسجمهور شخصا و با جدیت پیگیر کلان پروژههایی است که صورت وضعیت ایران را به کلی عوض کرده و کیفیت زندگی عموم مردم را بهبود میبخشد. مذاکرات سازنده و توافق با قدرتهای بزرگ در چارچوب مصالح نظام و منافع ملی، تنها یک قطعه از پازل بزرگ ایران قوی است.»
با وجود تاکیدات رهبر انقلاب مبنی بر نگاه به درون برای حل مشکلات اقتصادی و همسویی رئیسجمهور و برخی از معاونش اما به نظر میرسد رویافروشی درباره مذاکرات همچنان ادامه پیدا کند و این رفتار خلاف منافع ملی در حالی صورت میگیرد که نتیجهای جز شرطی کردن بازار و جامعه نخواهد داشت. بنابراین چنانچه به هر دلیلی مذاکرات به نتیجه مطلوب نرسد، حاصلی جز رشد شارپی اعداد و ارقام در بازار که منجر به پمپاژ یاس و ناامیدی در جامعه میشود بوجود نخواهد آمد، اشتباهی که پیشتر نیز در ماجرای برجام تجربه شده است.
پاس گل از درون به بیرون بسیاری از تحلیلگران بر این باورند از 1392 به این سو مفهومی به نام «شرطی شدن جامعه» و «شرطی شدن بازار» به یکی از چالشهای بزرگ دولتهایی تبدیل شده است که درگیر مسئله مذاکره هستند. علاوه بر این زمانی که مذاکرات تبدیل به یک مقوله اجتماعی میشود و مردم نسبت به آن جبهه گیری میکنند، بخشی از مردم صرف نظر از اشراف به مسائل تخصصی صرفا با این تصور که اگر مذاکرات به توافق ختم شود، وضعیت معیشت آنها بهبود پیدا میکند، در برابر هر نوعی توافقی واکنش مثبت نشان میدهند و هنگامی که مطلوبشان حاصل نمیشود، نگران آینده زندگی خود میشوند و به رفتارهای سلبی مانند خرید سکه و ارز روی میآورند.
در چنین مواقعی کشوری در جریان مذاکرات دست بالا را دارد که «فشار اجتماعی» پشت سرش نباشد. علاوه بر این تیم ایرانی کار سختی در پیش رو دارد و همیشه نگران است که از میز مذاکره خبر بدی مخابره نشود زیر وضعیت جامعه یک وضعیت حساس و شرطی است که منتظر خبر خوب است. جامعه ایرانی حتی بعد از خروج آمریکا از برجام منتظر اروپاییها بود تا ببیند بازار چه زمانی به ثبات میرسد و چه خواهد شد. و اگر همان اشتباهات دوباره تکرار شود رویافروشان خواسته و ناخواسته در دام پاس گل به تیم مذاکرهکننده حریف خواهند افتاد.
علاوه بر این در مقطع کنونی، سخن گفتن از توافقی که تنها دو جلسه از مذاکرات آن برگزار شده است بسیار زود و خام اندیشانه است زیرا هرچند چارچوب مذاکرات این دور مباحث هستهای تعیین شده است اما این بیم وجود دارد که مطالبات طرف مقابل از چارچوب هستهای فراتر رود و روند کار با مشکلاتی مواجه شود. با در نظر گرفتن مجموع این شرایط آیا خیالبافی درباره فرجام مذاکرات در راستای منافع ملی است؟ رهبر انقلاب دی ماه سال 1393 نیز درباره این خیالبافی هشدار داده بودند و تاکید کرده بودند: ««من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هر وقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههای امیدبخش حقیقی سپرد، نه به نقطههای خیالی.»
همچنین گره زدن اقتصاد به مذاکرات خارجی، بهویژه با آمریکا، میتواند کشور را در موضعی قرار دهد که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد نهتنها وعدههای سرمایهگذاری محقق نخواهد شد بلکه ممکن است تحریمها تشدید شود و فشارهای اقتصادی افزایش یابد. حتی در صورت موفقیت مذاکرات، فاصله بین واقعیت و انتظارات ایجادشده آنقدر زیاد است که باز هم نارضایتی عمومی را به دنبال خواهد داشت. همچنین با فرض تحقق مذاکرات و سرازیر شدن سرمایههای خارجی بویژه سرمایههای آمریکایی به کشور انتظار زیر و رو شدن یک شبه اقتصادی که سالیان سال از انواع و اقسام تحریمها رنج برده است چیزی جز سادهانگاری مسائل پیچیده و کلان اقتصادی و سیاسی نیست.
چرا رهبر انقلاب با مذاکرات جدید موافقت کردند؟ بر اساس آنچه گذشت ممکن است این سوال پیش بیاید که اگر نتیجه مذاکرات و تاثیر آن بر معیشت کشور در هالهای از ابهام است و اساسا راهبرد کلان نظام برای گرهگشایی از مشکلات معیشتی، نگاه به درون و بهره گیری از ظرفیتهای مردمی است، چرا رهبر انقلاب با اصل مذاکره موافقت کردند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت رهبر انقلاب با اصل مذاکره مخالفتی دارند و چارچوب تصمیمگیری ایشان در هر زمینهای مبتنی بر «منافع ملی» است بنابراین چنانچه مذاکرات آسیبی به منافع ملی نرساند و مشکلی بر مشکلات فعلی کشور نیفزاید با آن موافقت دارند.
اما شرطیسازی اقتصاد و جامعه یکی از عواملی است که نه تنها به روند مذاکرات بلکه به کلیت جامعه آسیب میزند و فرمان هدایت جامعه و اقتصاد را از دست دولتی که در عرصه داخلی و خارجی در حال دست و پنجه نرم کردن با انواع و اقسام مشکلات است خارج میکند.
رهبر انقلاب از ١٩ بهمن 1403 تا به حال چند بارتاکید کردند که موضع ما روشن است و فضای نیازمندی کشور به مذاکرات بیچون و چرا را رد کردند اما ممکن است بر اساس فرمول هزینه-فایده در مساله مذاکره فایدهای برای منافع ملی کشور وجود داشته باشد هرچند موضعگیری اصلی ایشان همواره این است که «کشور نباید معطل مذاکره بماند».
انتهای پیام/

لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1412930/