بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش خبرگزاری مهر، جواد بخشی الموتی کارشناس مسائل سیاسی نوشت: مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا در سال 2025 وارد یکی از پیچیدهترین و راهبردیترین فازهای خود طی دو دهه گذشته شد. اگرچه دو کشور در سال 2015 مذاکرات فشرده و رو در رویی را انجام دادند و به توافقی جامع دست یافتند اما در نهایت پس از فراز و فرودهای مکرر از زمان خروج آمریکا از برجام در سال 2018، فضای دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن در بهار 2025 بار دیگر با توجه به برنامه هستهای ایران، وضعیت منطقه و بازطراحی معادله بازدارندگی وارد مرحلهای بیسابقه از کنش شد؛ اما این بار با بازیگرانی جدید، معادلاتی چندلایهتر، و انتظاراتی که دیگر تنها در چارچوب توافقات فنی قابل بررسی نیستند مواجه ایم و شاید در این قالب بهتر بتوان اظهارات روز گذشته گروسی مبنی بر اینکه هرگونه توافق با تهران باید سطح نظارت آژانس را افزایش دهد، درک کرد.
مسقط و رم حالا در شرایطی به کانون توجه جهانیان تبدیل شده است که مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده آمریکا در حالی آغاز شد که تنها چند روز قبل از آغاز، ترامپ از مذاکرات مستقیم دو کشور خبر داده بود و در نهایت فارغ از فراز و فرودهای متعدد، همچنان یکی از محوریترین موضوعات سیاست خارجی ایران به شمار میرود. با تغییر دولتها در دو کشور و همچنین تحولات منطقهای و بینالمللی، آینده این گفتوگوها اگرچه بر اساس اظهارات مقامات دو کشور در مسیری خوبی پیش می رود اما همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. تغییر پارادایم مذاکره در سایه تحولات ژئوپلیتیک
بازگشت ترامپ به کاخ سفید در ژانویه 2025، بلافاصله با بازسازی تیم امنیت ملی همراه شد؛ تیمی با رویکردی تهاجمیتر نسبت به ایران. سیاست های آمریکا به سرعت دستخوش تغییراتی نسبت با دوره بایدن شد. در این دوره تنش بین ایران و آمریکا به شکل بی سابقه ای افزایش یافت و فضای جنگ مناسبات دو کشور را تحت تاثیر قرار داد. برخلاف دولت بایدن که همچنان به دیپلماسی چندجانبه باور داشت، دولت جدید آمریکا تمرکز خود را بر تغییر محاسبات راهبردی ایران، از طریق احیای سیاست «فشار حداکثری» قرار داد. در این راستا بود که ترامپ از دسترسی صد میلیاری ایران به منابع مالی خود انتقاد کرد و از به صفر رساندن فروش نفت تهران سخن گفت؛ موضوعی که نه تنها محقق نشد بکه شاهد رکورد شکنی صادرات نفت ایران در ماه های اخیر بودیم و این تغییرات گسترده در ساختار و سازمان نظام تحریم ها و میزان شکنندگی آن را به نمایش می گذارد. در ابتدا واشنگتن بهوضوح اعلام کرد که اینبار هدف فقط مهار توان هستهای ایران نیست، بلکه محدودسازی نفوذ منطقهای تهران نیز بخشی از دستورکار مذاکرات است. علاوه بر این خبرهایی از درخواست های موشکی آمریکا از ایران منتشر می شد که گویا تماماً از دستور کار خارج شده اند. همین امر موجب شد تا ابتدا ایران در برابر مذاکراتی قرار گیرد که ماهیتاً فراتر از پرونده هستهای عمل میکنند، اما همچنان پوشش «هستهای» دارند و در این شرایط بود که خطوط قرمز ایران با قدرت به طرف مقابل تفهیم و رویای غنی سازی صفر درصدی به مطالبه ای عقلانی تر از جمهوری اسلامی تبدیل شد.
پیچیدگی فنی و تاکتیکی مذاکرات مسقط
نشست مسقط در فروردین 1404 در حالی برگزار شد که طرفین در اتاقهایی جداگانه، با میانجیگری عمان به تبادل پیام میپرداختند. مهمترین دستاورد مذاکرات مسقط، نه پیشرفت عملی در حل بحران هستهای، بلکه «تثبیت مکانیزم تبادل پیام در فضای بیاعتمادی کامل» بود.
اگرچه مذاکرات فنی پس از یک بار تعویق در شنبه گذشته برگزار شد اما گویا این مذاکرات بر اساس خواست طرف ایرانی صرفاً بر مسائل هسته ای متمرکز شده و ابعاد دیگر قدرت ایران را در بر نگرفته است و تلاش واشنگتن برای تبدیل مذاکرات فنی به مذاکرات جامع امنیتی در نهایت به نتیجه مطلوب آنها نرسیده است.
مدل توافق موقت یا گامبهگام، راهکاری است برای عبور از بنبست فعلی. سناریویی که در دولت بایدن نیز تکرار شده بود و گام در مقابل گام برای رسیدن به نقطه مشترک روی میز گذاشته شده بود اما در نهایت با تجربه ایران در کاهش سطح غنی سازی خود در فردای توافق 2015 و محدودسازی بهره برداری از سانتریفیوژها و آب سنگین نشان می دهد ایران بار دیگر در تله گام در برابر گام نخواهد افتاد و در این مسیر حالا طرف مقابل باید اراده خود را اثبات کند. در این مسیر، اقدامات متقابل و محدود بهتدریج صورت میگیرد. هرچند این روش میتواند از فروپاشی کامل دیپلماسی جلوگیری کند، اما ریسک شکنندگی و فرسایش سیاسی نیز در آن بالاست.
فضای بازی منطقهای: از غزه تا دریای سرخ
یکی از تفاوتهای بنیادین مذاکرات 2025 با دورههای قبلی، همزمانی آن با اوجگیری بحران در نوار غزه و فشار بر آمریکا در دریای سرخ بود. ایران اگرچه اعلام کرده است که کنترل مستقیمی بر انصارالله یمن ندارد، اما طرف آمریکایی با این تصور که ایران می تواند در کنترل تنش در برابر یمن نقش سازنده ای ایفا کند و روند آسیب به پهپاد، جنگنده و ناوهای آمریکا را متوقف کند، نگاه مثبتی به توافقات نانوشته با ایران دارد. اگرچه آمریکا با افزایش حملات هوایی در یمن و سوریه، بهدنبال اعمال فشار نظامی موازی با مذاکرات دیپلماتیک رفت. این رویکرد دوگانه، می تواند فضای مذاکرات را با تهدید دائمی از همپاشیدگی روبرو کند.
نقش اروپا و توازن محاسبات
در حالی که رژیم اسرائیل تمام تلاش خود را برای شکست مذاکرات به کار گرفته است و اروپا از میز مذاکرات کنار گذاشته شده است، تروئیکا تلاش می کند تا بار دیگر نقش «تعدیلگر» را ایفا کند. نشستهای حاشیهای در رم و وین، بهویژه با حضور نمایندگان تروئیکا، نشان داد که اگرچه اروپا خواهان جلوگیری از تشدید تنشهاست، اما در عمل اراده قاطعی برای استقلال از رویکرد آمریکا ندارد.
در شرایطی که فرانسه و آلمان آشکارا هشدار دادند که اگر مذاکرات در تابستان 2025 به نتیجه نرسد، مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد و عملاً ایران در آستانه بازگشت تحریمهای شورای امنیت قرار می گیرد، عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد مذاکرات مستقل با طرف اروپایی را روی میز گذاشته است که می تواند در این فضایی که تنش بین اروپا و آمریکا بر سر مساله ایران و همچنین بر سر بحران اوکراین افزایش یافته است، مسیر جدیدی در جهت رسیدن و فهم مشترک با طرف اروپایی شکل بگیرد.
تقابل بلندمدت یا مصالحه موقت؟
تا اواخر آوریل 2025، چشمانداز دستیابی به توافق نهایی هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. با توجه به آنکه ایران بخشی از ظرفیت فنی خود را تثبیت کرده و عملاً به آستانه توان هستهای نظامی رسیده، هرگونه توافق احتمالی باید ماهیتاً بر اساس «مدیریت وضعیت» باشد نه «بازگشت به گذشته». اگرچه ایران بارها اعلام کرده است که اراده ای برای بهره برداری نظامی ار توان هسته ای خود ندارد اما طرف غربی با این رویکرد بصورت محتاطانه برخورد می کند.
در واقع، چه در تهران و چه در واشنگتن، این واقعگرایی در حال تقویت است که هدف کوتاهمدت، کاهش احتمال درگیری مستقیم و تثبیت وضعیت موجود با حداقل تعهدات متقابل را مهیا خواهد کرد و در فردای توافق موقت و انجام تعهدات و ارزیابی رفتار یکدیگر امکان گام های بلندتر در جهت کسب منافع و امنیت دو کشور وجود دارد.
از اینرو مذاکرات فعلی برخلاف گذشته تلاش برای بازسازی برجام نیست، بلکه تلاشی برای بازتعریف موازنه در نظم منطقهای است. هرگونه مصالحه احتمالی تنها در صورتی پایدار خواهد بود که منافع راهبردی طرفین به رسمیت شناخته شود؛ در غیر این صورت، بنبست دیپلماتیک به نقطه جوش نظامی نزدیکتر خواهد شد.
در صورتی که واشنگتن مجدداً بر استراتژی فشار حداکثری تأکید کند، ایران نیز احتمالاً در واکنش، گامهایی در جهت افزایش فعالیتهای هستهای و منطقهای برمیدارد. نتیجه چنین وضعیتی، افزایش ریسک درگیری و تعمیق بحران اقتصادی خواهد بود. البته این افزایش ریسک درگیری را نباید در راستای درگیری کامل نظامی و وضعیت جنگی فراگیر قلمداد کرد و پاسخ محدود در مقابل اقدام محدود محتمل ترین گزینه به نظر می رسد.
کد خبر 6451506
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1425344/