ایرانیان جهان
ماجرای عجیب سرگردانی یک پسر 6 ساله در خیابان | این پسر از همه وحشت دارد
پنجشنبه 12 مهر 1403 - 11:16:00
ایرانیان جهان -

ایرانیان جهان

او درباره چگونگی این ماجرا به افسر دایره تجسس گفت: «برادرم که حیدر نام دارد، فرزند اول خانواده است.
در حالی که همه خواهران و برادرانم تحصیلات عالیه دارند و مادرم نیز معلم است، متاسفانه برادرم مسیر خلاف را در پیش گرفت. او در نوجوانی بسیار شجاع و نترس بود. حتی در ورزش کشتی مقام‌های زیادی کسب کرد، ولی به دام دوستان ناباب افتاد به طوری که برای شرط‌بندی در کشتی یا دعوا‌های گروهی او را با خودشان همراه می‌کردند.
برادرم هر روز با پیکری زخمی و خون‌آلود به خانه می‌آمد و بعد هم متوجه اعتیادش شدیم. خانواده‌ام خیلی تلاش کردند او را از چنگ مواد افیونی برهانند، اما فایده‌ای نداشت و چند روز بعد دوباره شروع به مصرف می‌کرد. با وجود این، برادرم سر و وضع مناسبی داشت و لباس‌های شیک می‌پوشید، چون خانواده‌ام برای حفظ آبرو پول در اختیارش می‌گذاشتند.
تا اینکه روزی عاشق یک دختر شد و تصمیم به ترک اعتیاد گرفت، اما زمانی که پاک شد و به سراغ دختر مورد علاقه‌اش رفت، او ازدواج کرده بود. به همین خاطر برادرم با این شکست عشقی خانه و زندگی را رها کرد و به مکان نامعلومی رفت به طوری که چند سال از او خبری نداشتیم.
حدود 6 ماه قبل در حالی که دست پسربچه 6 ساله‌ای را گرفته بود، به طور ناگهانی به خانه بازگشت و گفت: در این مدت در افغانستان بودم و با زنی در آنجا ازدواج کردم که صاحب همین پسر شدم، اما اکنون عده‌ای به دنبال من و پسرم هستند و باید مخفی شوم.
او با تاکید بر اینکه پسرم را نباید به هیچ‌کس بدهید تا خودم برگردم، دوباره به مکان نامعلومی رفت. از آن روز به بعد هر بار فردی به در خانه ما می‌آید و مدعی می‌شود که با مادر کودک نسبت دارد. حتی یک بار به خانه ما هجوم آوردند و شیشه‌ها را شکستند. یک بار هم شیشه خودروی مرا تخریب کردند که من به پلیس 110 گزارش داده‌ام، اما این کودک از همه آنها می‌ترسد. امروز هم برای خرید به فروشگاه محلی رفتم که دیدم پسر برادرم پشت سرم نیست. همه جا را گشتم تا اینکه یکی از همسایگان گفت خانمی دست بچه را گرفته بود که ما با پلیس تماس گرفتیم.»
در همین حال زن تبعه افغانستان نیز به کلانتری آمد و ادعا کرد مادر پسر 6 ساله است ولی کودک از او وحشت داشت.
او گفت: پدر و مادرم قصد داشتند از فرزندم برای گدایی در شهر استفاده کنند، چون آنها وضعیت اجتماعی خوبی ندارند به همین خاطر هم مرا کتک زدند. من نمی‌خواستم پسرم را با خودم ببرم، فقط می‌خواستم او را ببینم و به آغوش بکشم. حالا هم او را تحویل عمویش بدهید.
تحقیقات پلیس درباره ادعا‌های این زن و مرد با دستور سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) ادامه یافت. / خراسان
کلمات کلیدی: پلیس افغانستان اعتیاد اشتراک گذاری:

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1220201/ماجرای-عجیب-سرگردانی-یک-پسر-6-ساله-در-خیابان-|-این-پسر-از-همه-وحشت-دارد
بستن   چاپ