ایرانیان جهان
مذاکره با دولت ترامپیست و یادآوری چک‌های بلامحل
شنبه 26 آبان 1403 - 09:00:04
ایرانیان جهان - با آنکه سال‌ها از مذاکرات برجام گذشته، هنوز راه حل‌ها حول بحث‌های دهه قبل است و هنوز در ذهن عده‌ای در داخل کشور، غرب آسیای پسا 7 اکتبر و دوران گذار نظام بین الملل درک نشده است. در صورتی که در وضعیت فعلی منطقه و نظام بین الملل، راه‌های گذشته حتی نتایج گذشته را به دنبال نخواهد داشت بلکه می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری را نیز پدید آورد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ نزدیک به یک هفته است که نتایج انتخابات آمریکا مشخص شده و دونالد ترامپ که سال 2020 در برابر جو بایدن، ضعیف‌ترین رئیس جمهور آمریکا شکست خورده بود، در این انتخابات به پیروزی رسید. کسی که گمان می‌شود به دلیل تاجر بودنش می‌توان با وی مذاکره کرد حال آنکه در دوره ریاست جمهوری همین شخص، آمریکا از برجام خارج شد و توافق دیگری نیز حاصل نشد! با این حال، علی‌رغم این تجربه تاریخی، هنوز عده‌ای از گذشته درس نگرفته و رویای طلوع خورشید از غرب را در سر می‌پرورانند.
مذاکره با غرب؛ نسخه جادویی
در منطق فکری برخی از اصلاح‌طلبان ، مذاکره شبیه به نسخه‌ای جادویی است که داروی همه دردهاست. اینکه چه حزبی در آمریکا در قدرت باشد، چه مسئله‌ای و چه منافعی برای کشور مطرح باشد، در چه وضعیتی قرار داریم و... اهمیتی ندارد بلکه در هر صورت باید پای میز مذاکره رفت تا بلکه بتوان با این نسخه جادویی درد‌های کشور را درمان کرد!
به همین دلیل دولت دوازدهم گمان می‌کرد با رسیدن دموکرات‌ها به کاخ سفید و مذاکره با آنها می‌توان برجامی را که ترامپ از آن خارج شده بود را احیا کرد تا بتوان گشایشی اقتصادی رقم زد. اما با تمامی تلاش‌هایی که در این زمینه صورت گرفت، این دولت ناکام ماند و آمریکا تا کنون علی‌رغم اجرای تمامی تعهدات از سوی ایران هرگز به وعده‌های خود عمل نکرده است. حال اینک که ترامپ برای دومین بار مشغول چیدن کابینه خود می‌باشد، دوباره عده‌ای دست به رویاپردازی زده و همان نسخه قدیمی مذاکره را برای کشور تجویز می‌کنند.
در صورتی که هنوز مشخص نیست که سیاست‌های ترامپ در قبال بحران‌های غرب آسیا و به ویزه ایران اسلامی چیست و قرار است وی پس از اتخاذ سیاست فشار حداکثری در دوره پیشین خود، این بار چه رویکردی را در برابر ایران اتخاذ کند.
با این حال روزنامه سازندگی اخیرا در صفحه اول خود تیتر زده است که «با دشمنان مدارا» و البته معلوم نیست که چگونه می‌توان با کشوری که سایلان سال از هیچ دشمنی در قبال ملت ایران و منطقه برنداشته است و همین اواخر نیز در قصه پردرد غزه و لبنان نیزشریک جنایات رژیم صهیونیستی است چگونه می توان مدارا کرد!
در همین رابطه فیض الله عرب‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب خطاب به پزشکیان می گوید : «رفع تحریم‌ها که جزء وعده‌های اصلی شما بود، بدون مذاکره مستقیم و رودررو با آمریکا امکان پذیر نیست.» همچنین اسماعیل گرامی‌مقدم، قائم‌مقام حزب اعتماد ملی نیز بیان کرده است: «ایران تا ابد نمی‌تواند تابوی عدم مذاکره با امریکا را به دوش بکشد. باید بدانیم که منافع ملی ایرانیان در مذاکره رودررو با آمریکایی‌ها با حفظ سه اصل مصلحت، عزت و حکمت است.»
البته اینکه باید منافع ملی را پیگیری کرد قطعا امر درستی است، اما اینکه چگونه می‌توان با آمریکایی که علی‌رغم اجرای تعهدات از سوی ایران، از برجام خارج شد چگونه براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت مذاکره و منافع ملی را تامین کرد، مسئله عجیبی است که ایشان حرفی در این میان نزده است وگویی در تمامی این سال‌ها این ایران بوده است که از برجام خارج شده و علیه آمریکا تحریم وضع می‌کرده است که حال ایران باید تابوی عدم مذاکره با آمریکا را به دوش کشد!
با آنکه سال‌ها از مذاکرات برجام گذشته، هنوز راه حل‌ها حول بحث‌های دهه قبل است و هنوز در ذهن عده‌ای، غرب آسیای پسا 7 اکتبر و دوران گذار نظام بین الملل درک نشده است. در صورتی که در وضعیت فعلی منطقه و نظام بین الملل، راه‌های گذشته حتی نتایج گذشته را به دنبال نخواهد داشت بلکه می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری را نیز پدید آورد.
قرار است از یک سوراخ چند بار گزیده شوید؟
بعد از ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران، مسئولین نظام بار‌ها از خونخواهی وی صحبت کردند. اما این موضوع تا دو ماه بعد و پس از ترور سید مقاومت سیدحسن نصرالله و شهید عباس نیلفروشان به تعویق افتاد. علت این موضوع مشخص نبود تا آنکه در اظهارات پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم سِرّ این موضوع فاش شد : «بعد از ترور مهمان ما به ما گفتند صبر کنید تا آتش‌بس برقرار کنیم؛ ما به‌خاطر صلح صبر کردیم، اما این نامرد‌ها جری‌تر شدند!»
مسئله عدم وفای به عهد غربی‌ها و خصوصا آمریکایی‌ها مسئله جدیدی نیست بلکه سابقه‌ای چندین و چند ساله دارد. محمدجواد لاریجانی، نماینده سابق مجلس در این زمینه می گوید : «در ابتدای شروع حصر یمن، ایران اعلام کرد در حال ورود به یمن برای کمک و شکست حصر این کشور است. جان کری وزیر خارجه آمریکا زنگ زد به ظریف و گفت شما دست نگه دارید، 24 ساعت مهلت بدهید. من حصر را جمع می‌کنم. (با اطمینان مقامات دولت وقت به حرف کری) 24 ساعت حصر یمن شد 10 سال!»
این مسئله در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی بار‌ها سابقه داشته است. از قضیه گروگان‌های آمریکایی در لبنان که هاشمی رفسنجانی در برابر پیام حسن نیت بوش پدر، به آزادسازی گروگان‌ها کمک کرد، اما آمریکایی‌ها زیر قول شان زدند و پول‌های بلوکه شده ایران را پرداخت نکردند تا ماجرای سیدمحد خاتمی که در قضیه مذاکرات محرمانه با آمریکایی‌ها در موضوع حمله آنها به افغانستان شکست خورد و در برابر «گفتگوی تمدن‌ها» که مطرح ساخته بود نیز، بوش پسر رویکردی خصمانه اتخاذ کرد و ایران را «محور شرارت» خواند! مسئله برجام در دهه 90 و عهدشکنی ترامپ هم که دیگر نوک کوه یخ سلسله‌ی عهدشکنی آمریکایی‌هاست که بار‌ها چک‌های فاقد تضمین به ایران داده‌اند و هیچ وقت نیز آن را پاس نکرده‌اند.
مجموعه این سوابق تاریخی، از آمریکا و غربی‌ها در ذهنیت ملت ایران ذهنیتی به حق بدبینانه ساخته است که مقصر آن بیش از همه آمریکایی‌ها بوده‌اند. این موضوع در بیانات رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدارشان با رئیس جمهور و هیئت دولت دوازدهم مشهود است. ایشان فرمودند: «دیگران باید از تجربه‌های شما (دولت آقای روحانی) استفاده کنند. خب حالا یک تجربه را من بخصوص یادداشت کرده‌ام، حرفی است که من مکرّر با شما‌ها و با مردم تکرار کرده‌ام، حالا هم همان حرف را تکرار می‌کنم؛ این تجربه عبارت است از بی‌اعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد؛ به ما کمک نمی‌کنند و هر جا بتوانند ضربه می‌زنند؛ آنجایی که ضربه نمی‌زنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشته‌اند ضربه زده‌اند؛ این تجربه‌ی بسیار مهمّی است.»
با همه این تفاصیل دولت چهاردهم هنوز خواهان مذاکره با آمریکاست. پزشکیان در این‌باره گفته: «در رابطه با آمریکا چه بخواهیم چه نخواهیم در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی با این کشور مواجهه خواهیم داشت؛ بهتر است این عرصه را خودمان مدیریت کنیم.» عراقچی، وزیر امور خارجه نیز بیان کرده است: «به گروسی اعلام کردم که ایران آماده مذاکرات هسته‌ای و همکاری در چهارچوب توافقات قبلی با آژانس است.» اگرچه مذاکره یکی از راه‌های تامین منافع ملی است، اما اگر این راه، به تنها راه حل و راهبرد اصلی دولت چهاردهم تبدیل شود می‌تواند پاشنه‌آشیلی برای آن باشد.
المجرب، لایجرب!
دهه 90، دهه‌ای بود که در آن سیاست داخلی گروگان سیاست خارجی و برجام بود. دهه‌ای که در آن همه چیز به مسائل بین المللی گره زده می‌شد و دولت وقت نیز به جای یافتن راه حل مسائل از درون کشور، در خارج راه حل‌ها را جست‌وجو می‌کرد. رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرمودند: «مطلقاً نبایستی برنامه‌های داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد،، چون قطعاً شکست می‌خورَد، قطعاً ضربه می‌خورَد. شما‌ها هم هر جایی که کارهایتان را منوط کردید به غرب، ناموّفق ماندید؛ هر جایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد عَلَم کردید و حرکت کردید موفّق شدید.»
با زمزمه‌ها و بحث‌هایی که در هفته گذشته یعنی پس از مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا مطرح شد، بیم آن می‌رود که دوباره این موضوع تکرار شود و همه چیز در گرو برجام، FATF و مذاکره با غرب و خصوصا آمریکایی‌ها تلقی شود. راه حلی که بار‌ها آزموده شده و نتیجه و حاصلی نیز برای ملت نداشته است.
حتی اگر تجارب تاریخی را کنار بگذاریم و مذاکره با آمریکا و غرب را یک راه حل ببینیم، این راه حل را نباید تنها استراتژی دولت چهاردهم باشد. بلکه باید به عنوان یکی از گزینه‌های روی میز، آن هم به شرط تامین منافع ملی تلقی شود. به واقع قدم اول رفع تحریم‌ها نه مذاکره که خنثی‌سازی تحریم‌هاست. وقتی که روند خنثی‌سازی تحریم‌ها در پیش گرفته شده باشد، مسائل داخلی از داخل پیگیری شود، قدرت ملی افزایش داده شده و راهبردی برای پیداکردن دست برتر در منطقه و در برابر رژیم صهیونیستی اتخاذ شود، آن موقع است که می‌توان برای رفع تحریم‌ها پای میز مذاکره رفت. وگرنه در موضع ذلت و ضعف، مذاکره نتیجه‌ای جز باج دادن نخواهد داشت. با اتخاذ موضع مقتدرانه است که منافع ملی تامین می‌شود. همانطور که فردریک کبیر، پادشاه پروس گفته بود: «دیپلماسی بدون زور، موسیقی بدون ساز است.»
نویسنده : مهدی عالی

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1267390/مذاکره-با-دولت-ترامپیست-و-یادآوری-چک‌های-بلامحل
بستن   چاپ