ایرانیان جهان
سیاستمدار پیچیده؛ درباره مظفر بقایی
يکشنبه 27 آبان 1403 - 20:50:45
ایرانیان جهان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نیره خادمی| مظفر بقایی اگرچه به عنوان یکی از بنیانگذاران جبهه ملی همراه محمد مصدق برای ملی کردن صنعت نفت بود اما در زمان کودتای 28 مرداد به یکی از اصلی‌ترین مخالفانش تبدیل شد. او یکی از پیچیده‌ترین سیاستمداران تاریخ ایران است که عضو ده‌ها حزب بود و در هر دوره‌ای سمتی یافت و حتی پس از انقلاب هم به عنوان رهبر کمیته زحمتکشان در معادلات سیاسی نقش‌آفرینی کرد. او در نهایت 27 آبان سال 1366 به دلایل نامعلومی از دنیا رفت، اگرچه بیماری سفلیس به عنوان دلیل فوتش اعلام شد ولی برخی مرگ بقایی را به قتل‌های زنجیره‌ای هم ربط داده‌اند.
از همراهی تا اختلاف
سال 1291 در راور کرمان به دنیا آمد و پدرش از مبارزان مشروطه، نماینده دوره‌های چهارم و پنجم مجلس شورای ملی و از قضات دیوان عالی کشور در دوره رضا شاه بود. خیلی کودک بود که همراه پدر به تهران آمد و بعد از تکمیل تحصیلات اولیه برای تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه سوربن رفت اگرچه قطع ارتباط فرانسه با ایران در سال 1317 مانع از دفاع تز دکتری او شد ولی پس از بازگشت به ایران به او درجه دکتری در رشته فلسفه اخلاق را دادند. تابستان سال 1325 با پیوستن به حزب دموکرات ایران به فعالیت جدی در حوزه سیاست روی آورد و از سوی همین حزب هم نماینده مجلس شد. در دوران نخست‌وزیری سپهبد حاج‌علی رزم‌آرا، سرسخت‌ترین مخالف او بود و به این دلیل دستگیر و به یک سال زندان محکوم شد ولی در دادگاه تجدیدنظر تبرئه شد اما در نهایت مخالفت‌ها و محاکمه‌های جنجالی شهرت بقایی را افزایش داد تا جایی که در دهه چهارم زندگی به یکی از چند چهره درجه اوّل سیاسی کشور تبدیل شد. پس از بهمن سال 1327 همراه خلیل ملکی حزب زحمتکشان را تاسیس کرد. در دوره‌ای به احمد قوام‌السلطنه و حزب دموکرات او پیوست، مدتی به صادق هدایت نزدیک شد. از حامیان مصدق بود و در جریان اعتراض به نبود انتخابات آزاد در پاییز 1328 به عنوان یکی از 19 نفر معترض در تاسیس جبهه ملی نقش داشت اما از سال 1331 در مخالفت با مصدق نقش ایفا کرد. یدالله سحابی در جلد اول کتاب نیم قرن خاطره و تجربه درباره او نوشته است:«در سال 1329 که جبهه ملی راه افتاده و فعال بود، روزنامه‌ای منتشر می‌شد به نام شاهد که متعلق به مظفر بقایی بود و سخنگوی جبهه ملی محسوب می‌شد و روزنامه جنجالی و بسیار معروفی بود. در واقع تغذیه ما هم از منابع چپ یا راست غیرمذهبی بود.» سحابی در این کتاب به ارتباط و وابستگی اوبه مقامات آمریکایی گفته است که سال 1336 خود در جریان دستگیری‌اش به آن اعتراف کرده است. در یادنامه یدالله سحابی که سال 1377 از سوی انتشارات قلم منتشر شد نیز درباره او می‌گوید: «عده‌ای معتقدند که او [مظفر بقایی] از آغاز با انگلیسی‌ها سروسری داشته است. ولی من با وجود اینکه حس قدرت‌طلبی و ناسازگاری او با دیگر ملیون را نفی نمی‌کنم اما می‌دانستم که اقدامات و مقالات و سخنرانی‌های او در جهت منافع ملی و علیه انگلیسی‌ها بود و در سال‌های 28 تا 31 او به عنوان یک مبارز ملی واقعا درخشید. اما بعدها راه دیگری در پیش گرفت که به نفع بیگانه تمام شد و بازیگری‌های سیاسی زیادی در پشت پرده پس از پیروزی انقلاب از او مشاهده گردید.»
نقش بقایی در کودتای 28 مرداد
بقایی در جریان ملی کردن صنعت نفت یکی از امضاکنندگان طرح در مجلس بود اما پس از تشکیل حزب زحمتکشان سپس بروز اختلاف با خلیل ملکی در برخی نظراتش عقبگرد کرد و از سال 1331 حتی از مصدق هم دوری کرد. بقایی که در مخالفت با نظامی‌گری داخل حکومت پهلوی با مصدق هم‌داستان بود به یکباره تغییر عقیده داد و حتی در جریان کودتای 28 مرداد، نقش زیادی در حمله به خانه مصدق داشت. برخی روایت‌ها نیز از دست داشتن او در قتل سرتیپ افشار طوس، رییس شهربانی دولت مصدق حکایت دارد اگرچه در نهایت، حمایت آیت‌الله کاشانی مانع اجرای حکم جلب او شد. مظفر بقایی از راهی که رفت با عده‌ای به اختلاف برخورد می‌کرد و حتی پس از خوش خدمتی در جریان کودتای 28 مرداد هم با فضل‌الله زاهدی اختلاف پیدا کرد و به زاهدان تبعید شد. حزب رستاخیز که با دستور محمدرضا شاه پهلوی تشکیل شد، همزمان با انتقاد نسبت به تک حزبی شدن کشور، اعلام کرد که به سلطنت وفادار است. زندگی زیگراگ‌وار مظفر بقایی اما باعث شد که هیچ رجل سیاسی به او اعتماد نکند و حتی شاه هم به رغم خدماتی که برای او انجام داده بود به بقایی اعتماد نداشت. در تمام طول آن دوران اما بقایی در آرزوی منصب سیاسی به ویژه نخست‌وزیر ماند چراکه برای شاه هم رفتار سیاسی‌ او پیش‌بینی‌پذیر نبود.
پس از انقلاب و تلاش برای بقا
در جریانات پیش از انقلاب با انقلابیون همراهی نکرد و همچنان با محمدرضا شاه پهلوی ارتباط داشت با اندیشه سلطنت مشروطه روزها را ادامه داد اما پس از انقلاب ایران هم سعی کرد در زمین سیاست بازی و به احزاب نفوذ کند. بقایی به راست‌ترین طیف سیاسی ایران نزدیک شد، با سیدحسن آیت رفیق شد و ایده‌هایی هم برای حکمرانی نظام داشت و گفته می‌شود که تاثیراتی هم در روند تهیه قانون اساسی داشته است. اوایل انقلاب به همراه دوستانش به جرم توطئه علیه انقلاب بازداشت شد و چند ماه بعد با انتشار نواری، بازنشستگی‌اش از سیاست را اعلام کرد که به وصیت‌نامه‌اش شهرت یافت. از سال 58 تا سال 66 هم تلاش‌هایی برای نفوذ به بدنه قدرت داشت اما شایعات درباره نفوذی بودن او بالا گرفته بود و خروج بقایی از کشور بر این شایعات دامن زد تا اینکه فروردین سال 1366 به اتهام ارتباط با سازمان‌های جاسوسی و توطئه علیه جمهوری اسلامی روانه زندان شد و حدود 8 ماه بعد در آبان 66 از دنیا رفت. با مرگ مظفر بقایی اسرار زیادی از 50 سال سیاست‌ورزی‌اش در زیر خاک مدفون شد، مردی که ظاهرا بسته به موقعیت‌ها از ابزار مختلف برای پیش بردن اهداف خود بهره می‌گرفت. او از نظر عده‌ای سیاستمداری چپ‌گرا بود و از نظر عده‌ای دیگر توده‌ای آن هم در حالی ‌که در تمام عمر سیاسی خود از حزب توده نفرت داشت. برخی معتقدند، بقائی آزادیخواه و لیبرال بود و گروهی دیگر می‌گویند که در فعالیت سیاسی خود از انگیزه‌های مذهبی استفاده می‌کرد. از یک سو با خلیل ملکی، صادق هدایت، جلال آل‌احمد و احمد فردید همنشین اندیشه‌ورزانی بود و از سوی دیگر با افرادی چون برادران رشیدیان، احمد عشقی، حبیب سیاه و امیر موبور که به چماقداری معروف بودند. چند سال پیش مجموعه‌ای از اسناد مرتبط با مظفر بقایی، فعال سیاسی سال‌های منتهی به کودتای 28 مرداد برای نخستین بار از سوی مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی خریداری شد اما سرنخی از وصیت‌نامه بقایی که اطلاعات مهمی از ترور تیمسار افشارطوس، رییس شهربانی دولت مصدق را افشا کرده در دست نبود. بقایی در این وصیت‌نامه مطالبی پیرامون مجالس شورای ملی همچنین حقایقی ناگفته را درباره دولت ملی دکتر محمد مصدق عنوان کرده بود.


http://www.ilandnews.ir/fa/News/1269284/سیاستمدار-پیچیده؛-درباره-مظفر-بقایی
بستن   چاپ