ایرانیان جهان - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ثروت و صنعت، قدرت دفاعی را بالا میبرد. کشوری که صنعت و ثروت نداشته باشد در ادامه نمیتواند از قدرت دفاعی بالایی بهرهمند شود چون توانایی تغذیه و پشتیبانی نیروهای نظامی را ندارد
روابط ایران و مصر همواره با پیچیدگیهایی همراه بوده است. قبل از حضور اسرائیل در اراضی اشغالی روابط بین دو کشور گرم و نزدیک دنبال میشد پس از آن اما فرازونشیبها شدت گرفت.
بعد از انقلاب روابط بین دو کشور زیرسایه چالشهای سیاسی وارد فاز قهری شد. انقلاب در کشور مصر که یکی از شاخصهای بهار عربی محسوب میشود، باعث شد از شدت اختلاف فیمابین کاسته شود و در سفر رئیسجمهورهای دو کشور مناسبات اندکی رو به نرمی رفت ولی هنوز به آن نتیجه مدنظر نرسیدهایم. حالا با روی کار آمدن دولت چهاردهم که «گفتمان صلح» را در دستور کار قرار داده، امید میرود که روابط با قاهره که برخی آن را کلید اسرارآمیز روابط با اعراب میدانند، بهسرانجام برسد.
همانطور که در ادامه این گزارش اشاره خواهیم کرد ملتهای ایران و مصر همواره تحت تاثیر یکدیگر بودند. ایران در دوره قاجار اولین کشوری بود که بعد از استقلال مصر از بریتانیای کبیر آنها را بهرسمیت شناخت. در دوارن پهلوی اما روابط همراه با فراز و نشیب بود. آخرین پادشاه ایران با فوزیه، دختر پادشاه مصر «فواد یکم» ازدواج ناموفقی داشت و در ادامه آنچه رسمیت دادن شاه به اسرائیل نامیده میشد، باعث شد که مصر روابطش با ایران را قطع کند.
بعد از انقلاب اما دیدگاهها بین دو کشور غبارآلود شد و بهجایی کشید که حتی روابط دیپلماتیک هم وجود نداشت حالا اما دو کشور میتوانند با کمی نرمش اختلافات را کمرنگ کنند. بعد از انقلاب در مصر و روی کار آمدن حکومت جدید، «محمد مرسی»، رئیسجمهور وقت برای اجلاس غیرمتعهدها به تهران آمد و ایران را کشور دوست و برادر خواند. او در حاشیه نشست در دیدار با «محمود احمدینژاد» گفت: «احساس دوستی و برادری میان مردم ایران و مصر احساسی متقابل بوده و ما همواره از مواضع و حرکت رو به جلو و سازنده ملت ایران در رشد و توسعه و پیشرفت تجلیل میکنیم.» وی در پاسخ سخنان احمدینژاد که مصر را شریک راهبردی ایران خوانده بود گفت: «مصر نیز ایران را شریک راهبردی خود میداند.»
باتوجه به بخشی از فرازونشیبهای بین دو ملت حالا در آستانه سفر رئیسجمهور ایران به مصر هستیم. پزشکیان بهمنظور شرکت در نشست گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه D8 در هفته جاری به مصر سفر میکند. در کنار چالشهای منطقهای از جمله موضوعات مربوط به سوریه، فلسطین، لبنان و... که میتواند در این نشست بررسی شود حضور رئیسجمهور ایران در قاهره هم میتواند جذابیتهای دیگری داشته باشد. در این مورد که روابط بین ایران و مصر چه ابعادی میتواند داشته باشد با یک دیپلمات پیشین گفتوگویی انجام دادهایم. مجلسی در این مصاحبه میگوید که روابط خوب و با کیفیت بین تهران و قاهره در صلح، توسعهیافتگی کشورهای منطقه و کوتاه شدن دست فرامنطقهایها، گام مهمی محسوب میشود. در ادامه این مصاحبه را میخوانید.
باتوجه به پیشینه تاریخی تهران و قاهره بفرمایید که بهبود روابط این 2 کشور چه فوایدی برای دیپلماسی منطقه دارد؟
اگر بخواهیم همه مسائل را بهصورت متعارف جلو ببریم و نخواهیم سلیقههای خودمان را بهدیگران تحمیل کنیم، یکی از مفیدترین گامهایی که ایران در وضعیت کنونی میتواند برای توسعه دیپلماسی خود بردارد، سروسامان دادن به روابطش با کشورهای عربی است. درست است که اکنون از هر لحاظ مهمترین کشور جهان عرب، عربستان سعودی محسوب میشود ولی فراموش نکنیم که جمعیت این کشور حاشیه «خلیجفارس» تنها یک سوم کشوری مانند مصر است. همچنان زمینههای فرهنگی مصر بالاتر و ارتقا یافتهتر است. البته فراموش نکنیم که بهطور سنتی یک نوع احساس عاطفی بین مردم ایران و مصر از قدیم تا به امروز ادامه دارد. میتوانیم بگوییم که این اشتراکات فرهنگی در روابط دیپلماسی تاثیرگذار خواهد بود و در ادامه آوردههای مهمی برای منطقه داشته باشد.
به نمونههایی از این اشتراکات اشاره میکنید؟
این روابط ریشه عمیقی دارند و میتوانیم از زمانهای گذشته که فاطمیون (خلافت فاطمی سلسلهای بود که از سال 909 میلادی تا سال 1171 میلادی بر بخش بزرگی از شمال آفریقا و جنوب غربی آسیا حکومت کرد) در مصر حکومت میکردند و ارتباط نزدیکی با حسن صباح در ایران داشتند شروع کنیم تا به زمانی که یک وصلتی هم بین خانوادههای شاهنشاهی ایران و مصر یعنی فواد و پهلوی بهوجود آمد، برسیم. همچنین میتوانیم به مبارزات ضداستعماری در آن روزها هم اشاره کنیم که جمال عبدالناصر با الهام گرفتن از مرحوم دکتر محمد مصدق، نخستوزیر وقت ایران که نفت ایران را ملی کرد، توانست کانال سوئز را ملی کند تا درآمد زیادی برای این کشور بههمراه داشته باشد. این حس ملیگرایانه که آتشش تا قاهره هم رسیده بود، نشان از عمق ارتباطات عاطفی فیمابین دارد. توجه داشته باشید که در آن روزها رسانهها تا این حد گسترده نبودند. آنها خیابانی را به نام مصدق کردند که همچنان هم در قاهره وجود دارد، ولی عرصه سیاست جای احساسات و عواطف نیست عرصه منافع و واقعیتهاست.
این عرصه منافع و واقعیتها چه کمکی به دو کشور خواهد کرد؟ یا حتی رشد منطقه؟
این عرصه ایجاب میکند که بین ایران و مصر که بهعنوان دو کشور مهم و سازنده منطقه محسوب میشوند روابط قوی شکل بگیرد. اگر بخواهیم کشورهای منطقه را از نظر توان ملی و صنعتی بررسی کنیم اول ترکیه است بعد ایران و بعد عربستان و مصر. این چهار کشور میتوانند بهعنوان چهار قطب با یکدیگر همکاری کنند. اگر ایران یا هرکدام از این کشورها بتواند در این چارچوب قرار بگیرد و دور یک میز بنشینند خواهند توانست سرعت توسعهیافتگی خود را افزایش دهند. با تکمیل شدن این پازل قدرت منطقه هم رشد میکند. قدرت هنگامی رشد میکند که صنعت و ثروت توسعه پیدا کنند. توجه داشته باشید که ثروت و صنعت، قدرت دفاعی را بالا میبرد. کشوری که صنعت و ثروت نداشته باشد در ادامه نمیتواند از قدرت دفاعی بالایی بهرهمند شود چون توانایی تغذیه و پشتیبانی نیروهای نظامی را ندارد. توجه داشته باشید که اگر این دو فاکتور نباشند بزرگترین ارتشهای نظامی هم فلج خواهند شد. ثروت زیاد میتواند قدرت دفاعی را افزایش دهد ولی هنگامی که پای فقر در میان باشد حتی بزرگترین ارتشها هم توان دفاع از خود را نخواهند داشت.
عربستان سعودی امروز به جایی رسیده که بهعنوان کشوری متحول شده از آن یاد میشود. میزان آهنگ رشد صنعتی و تجاری عربستان قابل توجه است. امارات، قطر، عمان و... هم در این مجموعه قرار دارند و رفتهرفته عراق هم خود را به این چرخه اضافه خواهد کرد. بغداد در جنوب منطقه «فاو» سرمایهگذاریهای عظیمی انجام داده که بهسرعت از یک کشور هیجانزده و آشوبپذیر به یک کشور صنعتی و در حال توسعه تبدیل خواهد شد. همه این موارد زیر سایه صلح شکل میگیرد. در صورت صلح پایدار منطقه برخی از کشورها مانند شبه جزیره عربستان، عراق، ترکیه، ایران، مصر، تا سواحل مدیترانه یعنی سوریه و لبنان میتوانند به یک زنجیره قدرتمند جهانی تبدیل شوند. در چنین صورتی تنها اتحادیه اروپا را خواهیم داشت که میتواند با این زنجیره رقابت کند. ولی همه این مواردی که به آن اشاره کردیم در صورتی به نتیجه خواهد رسید که همه کشورهای منطقه بخواهند پروژههای منطقی را در دستور کار قرار دهند که همراه با توسعه اقتصادی باشد. این موضوع میتواند از توسعهطلبی کشورهای فرامنطقهای که همواره به منافع منطقه چشم دارند، جلوگیری کند و حالت بازدارنده داشته باشد.
چگونه این کشورهایی که از آنها نام بردید با اختلافات موجود میتوانند دور یک میز جمع شوند؟ در واقع با تکیه به چه هدفی این صلح شکل خواهد گرفت؟
با واقعیتهای موجود روی نقشههای سیاسی و تاکید بر منافع ملی. هر کدام باید حوزه فعالیت و نفوذ خود را بدانند. کشورهایی منطقه همانند اروپاییها باید قوانین بینالمللی را بپذیرند و به مرزهای رسمی احترام بگذارند و در ادامه با یکدیگر رابطه نتیجهداری داشته باشند. در غیر این صورت هیچ راه دیگری وجود ندارد. هر دولتی موظف است تا مناسبات داخلی کشور خود را برای شهروندانش ایدهآل کند و این یک اصلی است که در ادامه آنچه منافع ملی نام دارد، شکل میگیرد. روابط فیمابین باید براساس این اصل شکل بگیرد تا همه بدانند از توافق چه میخواهند و چه نمیخواهند. واقعیت این است که توسعه منطقهای زیر سایه صلح و امنیت معنا پیدا میکند نه در میدانِ جنگ.
آیا این پتانسیل را در کشورمان دیده میشود؟
بهنظرم جمهوری اسلامی باتوجه به شعارهای انتخاباتی مسعود پزشکیان تصمیم خود را گرفته است که در ارتباط با مصر و سایر کشورها چه مقاصدی را دنبال کند. رئیسجمهوری با این شعارها توانست آرای شهروندان را کسب کند و حالا باتوجه به همان وعدهها باید در انتظار رخدادن اتفاقات جدید باشیم. اگر دنبال یارگیری برای توسعه باشند تنها راه این است که گفتمان صلح را در دستور کار قرار دهیم. اگر در شرایط عادی و متعارف با فراموش یا کمرنگ کردن مسائل آرمان خواهیهایی که همواره چالش برانگیز بوده است، طرفها باید حساسیتهای یکدیگر را درک کنند، همینطور مناسبات و توافقنامهها. مصریها بعد از کاستن از تنشهایی که با همسایههای خود داشتند میتوانند درباره توسعه سیاسی و اقتصادی تصمیم بگیرند. با وجود تنش و کشمکش بین کشورها توسعه دور از دست خواهد بود.
به اسرائیل اشاره کردید و اینکه این موضوع دلیل کاهش سطح روابط دو کشور بوده، چه قبل از انقلاب چه بعد از آن. ایران و مصر چه چالشهای دیگری با هم دارند؟
مصر اولین کشوری بود که با ایران بهدلیل ارتباط با اسرائیل قطع رابطه کرد. مسئولان قاهره در آن روزها میگفتند محمدرضا شاه به اسرائیل نفت میفروشد و با این کار موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته است. بههمین دلیل در دوره پهلوی راه خصومت با ایران را انتخاب کردند. در ادامه اما مصر یک تجاوز فرهنگی بزرگی در حق ایران انجام داد که ملت ایران هرگز این خیانت را فراموش نخواهد کرد و آن هم اینکه برای خلیجفارس یک نام جعلی انتخاب کردند که یادگاری سیاه در روابط دو ملت است. مگر اینکه مصر کنونی بهنوعی بخواهند آن رفتارشان را جبران کنند. اگر این رفتار اصلاح نشود قابل بخشش نیست. همان مصری که روابط با ایران را تیرهوتار کرد در زمان انور سادات دچار افزایش تنش سیاسی و اجتماعی شد که سرانجام به ترور او ختم شد. سادات در نشست کمپ دیوید که در مورد فلسطین برگزار شد ایده دو کشوری را قبول کرده بود. مصر به موارد قطعنامه 242 شورای امنیت وفادار است. ملکعبدا... پادشاه فقید عربستان هم آن را تایید کرد و روابط اعراب با اسرائیل بر روی همان بنا شد. این موضوعات میتواند برخی از چالشهای موجود بین تهران و قاهره باشد ولی همانطوری که در طول مصاحبه اشاره کردم ارزش ارتباط ایران با اعراب و برعکس آنقدر زیاد است که هر اختلافی را میتوان کنترل و مسیر جدیدی را باز کرد. در وضعیت کنونی منطقه که هر روز شاهد چالش جدیدی هستیم همه کشورها از شاخ آفریقا گرفته تا انتهای آسیای غربی باید از هر زمزمه صلحی استقبال کنند.
سیاوش پورعلی