ایرانیان جهان - میلیاردرها روزانه 2.7 میلیارد دلار بر ثروت خود میافزایند. در همین حال، حداقل 1.7 میلیارد کارگر در مناطقی زندگی میکنند که نرخ تورم در آنجا بالاتر از دستمزدها است. نابرابری درآمدی یک مشکل جهانی است که پیامدهای زیادی دارد، از جمله بحرانهای مالی، اقتصادهای شکننده، تورم بالا، نتایج بهداشتی ضعیفتر و خشونت.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
در این مقاله، ما به بررسی نابرابری درآمدی و چرایی اهمیت آن میپردازیم.
نابرابری درآمدی یک مسئله جهانی است که علل مختلفی دارد، از جمله نژادپرستی تاریخی، توزیع نابرابر منابع زمین، تورم بالا و دستمزدهای ایستا. همانطور که شکافها به دلیل بحرانهایی مانند COVID-19 افزایش مییابند، جهان نیاز به اقداماتی در زمینههای آموزش، سیاستهای بازار کار، اصلاحات مالیاتی و افزایش دستمزدها دارد.
نابرابری درآمدی چیست؟ زمانی که برخی از افراد در جامعه درآمد به مراتب بیشتری از دیگران دارند، این موضوع منجر به نابرابری میشود. با این حال، نابرابری فقط به دستمزدهایی که به خانه میبریم محدود نمیشود. نابرابری ثروت نیز وجود دارد که به توزیع نابرابر ثروت اشاره دارد. این نابرابری شامل ارزش داراییهایی مانند سهام، ملک و ... میشود. ممکن است کسی درآمد کمتری از همسایهاش داشته باشد، اما به دلیل داشتن سهام و زمین، ثروتمندتر باشد.
نابرابری درآمدی با عواملی مانند جنسیت، قومیت، موقعیت جغرافیایی، درآمد و شغل اندازهگیری میشود. هنگام شناسایی نابرابری درآمدی یک کشور، شاخصهایی مانند شاخص جینی وجود دارد که به آن ضریب جینی نیز گفته میشود. امتیاز 0 در این شاخص به این معنی است که هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ همه به طور کامل برابر هستند. امتیاز 100 به معنای نابرابری کامل است؛ یعنی یک نفر تمام ثروت کشور را دارد. این شاخص کامل نیست. همانطور که آماندا شندراک اشاره میکند، یونان، اسرائیل، تایلند و بریتانیا در سال 2015 امتیاز مشابهی داشتند. با این حال، فقر در این کشورها بسیار متفاوت است. پایگاه داده جهانی نابرابری بهطور کلی از این شاخص اجتناب میکند. بهطور مستقل، شاخص جینی ممکن است خیلی مفید نباشد، اما میتواند یک تصویر اجمالی ارائه دهد.
چرا نابرابری درآمدی مهم است؟ استدلالهایی که اشاره میکند که چرا نابرابری نباید اهمیت داشته باشد معمولاً به این صورت بیان میشود: اگر زندگی همه در حال بهبود نسبت یه گذشته است، چرا باید نگران شویم که کسی خیلی ثروتمند شود؟ شاید او شایسته ثروتمند بودن باشد یا هر چه که باشد، حتی اگر شایسته نباشد، ما نیازی به نگرانی درباره ثروت او نداریم. اگر ما این کار را بکنیم، به این معناست که دچار حسادت و دیگر مشکلات اخلاقی هستیم. در ادامه به برخی از این موارد پاسخ میدهیم.
بیشتر بخوانید: عدالت اجتماعی در سیاست های اقتصادی چه نقشی دارد؟
نابرابریهای اجتماعی و سیاسی نابرابری اقتصادی اهمیت زیادی دارد، زیرا میتواند به ایجاد نابرابریهای اجتماعی و سیاسی منجر شود. وقتی ثروت در جامعه به صورت نابرابر توزیع میشود، گروههای فقیرتر ممکن است به شدت از حقوق و فرصتهای خود محروم شوند. این محرومیتها میتواند منجر به نارضایتی اجتماعی، افزایش تنشها و بیثباتیهای سیاسی شود. در این شرایط، افراد فقیر قادر به دسترسی به امکاناتی مانند آموزش با کیفیت، مراقبتهای بهداشتی مناسب یا فرصتهای شغلی بهتر نخواهند بود، که این خود باعث تعمیق شکافهای اجتماعی میشود.
کاهش مشارکت سیاسی و دموکراتیک علاوه بر این، نابرابری اقتصادی میتواند باعث کاهش مشارکت سیاسی و دموکراتیک شود. وقتی ثروتمندان و گروههای قدرتمند در جامعه تأثیر زیادی بر سیاستها و تصمیمات کلیدی دارند، ممکن است سیاستها به نفع آنان و به ضرر اقشار ضعیفتر جامعه تنظیم شود. این نابرابری در تأثیرگذاری بر سیاستها، دسترسی به قدرت و تصمیمگیریها میتواند منجر به بیاعتمادی مردم به سیستم سیاسی و حتی افزایش بیثباتی اجتماعی شود.
ایجاد فرصتهای نابرابر نابرابری اقتصادی همچنین بر فرصتهای برابر تأثیر میگذارد. در جوامعی با نابرابری شدید اقتصادی، افرادی که از منابع مالی کمتری برخوردار هستند، شانس کمتری برای دسترسی به فرصتهای شغلی، تحصیلی و اجتماعی دارند. این وضعیت باعث میشود که بسیاری از افراد در موقعیتهای نابرابری قرار بگیرند و نتوانند به پتانسیل کامل خود برسند. به این ترتیب، نابرابری اقتصادی نه تنها رفاه فردی بلکه رشد اجتماعی و اقتصادی جامعه را نیز محدود میکند.
ایجاد آسیبهای اجتماعی نابرابری اقتصادی یکی از عوامل اصلی ایجاد آسیبهای اجتماعی در جوامع است. هنگامی که ثروت و منابع به طور نابرابر توزیع شود، گروههای فقیرتر ممکن است به امکانات اساسی مانند آموزش، بهداشت، و مسکن مناسب دسترسی نداشته باشند. این محرومیت میتواند منجر به افزایش نرخ جرم و جنایت، اعتیاد، و بیخانمانی شود. زیرا افراد در شرایط اقتصادی نامطلوب برای تأمین نیازهای اولیه خود ممکن است به رفتارهای پرخطر روی آورند. نابرابری اقتصادی همچنین باعث تضعیف همبستگی اجتماعی میشود و احساس بیعدالتی و ناامیدی را در افراد تقویت میکند، که این عوامل میتوانند ریشه نارضایتی عمومی و بیثباتی اجتماعی باشند.
عواقب روانی و اجتماعی تأثیرات نابرابری اقتصادی تنها به جنبههای مالی محدود نمیشود، بلکه عواقب روانی و اجتماعی گستردهای نیز به همراه دارد. این نابرابری میتواند حس ارزشمندی و عزت نفس افراد را کاهش دهد و باعث شود افرادی که در طبقات پایینتر اقتصادی قرار دارند، احساس کنند از چرخه اجتماعی کنار گذاشته شدهاند. چنین احساسی نه تنها به افزایش مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب منجر میشود، بلکه ممکن است روابط اجتماعی را نیز تضعیف کند. برای کاهش این آسیبها، سیاستهای اجتماعی و اقتصادی باید به گونهای طراحی شوند که فرصتهای برابر را برای همه افراد جامعه فراهم کنند و از شکاف میان طبقات مختلف بکاهند.
در نهایت، نابرابری اقتصادی ممکن است به احساس نابرابری منجر شود. وقتی افراد احساس کنند که زحمات و تلاشهایشان به درستی پاداش داده نمیشود و افرادی که کمتر تلاش کردهاند از منابع بیشتری برخوردارند، این احساس نارضایتی و بیعدالتی میتواند به آسیبهای روانی و اجتماعی منجر شود. از این رو، برای ایجاد جامعهای عادلانهتر و پایدارتر، باید به رفع نابرابری اقتصادی توجه ویژهای شود.