ایرانیان جهان - صفحه اقتصاد - تاریخچه سیاستهای اقتصادی در ایران طی چهار دهه گذشته نشان میدهد تلاشهای متعدد برای تکنرخی کردن با شکست مواجه شده است.
این سیاستها که عمدتاً بر پایه روشهای شوک درمانی اجرا شدهاند، تأثیرات منفی عمیقی بر تورم و معیشت مردم داشتهاند. در این گزارش، به بررسی تجربههای شکستخورده آزادسازی و تک نرخی شدن ارز از دهه 1370 تاکنون پرداخته میشود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
بررسی تجربههای شکست خورده تکنرخی سازی ارز پس از پایان جنگ تحمیلی، اقتصاد ایران با تخریب گسترده زیرساختها روبهرو بود. نرخ ارز رسمی به مدت یک دهه روی 70 ریال ثابت مانده بود، اما در بازار غیررسمی، نرخ ارز بهشدت افزایش یافت. در سال 1370، با اجرای سیاست تعدیل اقتصادی، نرخ ارز رسمی به 600 ریال افزایش یافت. این افزایش نرخ، اولین گام برای تکنرخی شدن ارز محسوب میشد.
اما تبعات این سیاست بلافاصله آشکار شد؛ تورم به 20 درصد در سال 1370 و به 25 درصد در سال 1371 رسید. در گام بعدی، سیاست درهای باز اقتصادی دولت منجر به استقراض 35 میلیارد دلار شد. با سررسید این بدهیها در سال 1373 و عدم توان بازپرداخت آنها، نرخ ارز در بازار آزاد جهش کرد و در سال 1374 به بیش از 800 تومان رسید. این امر باعث بروز بحران اقتصادی و افزایش نرخ تورم به 49 درصد شد.
نابرابری درآمدی و شکست سیاستها پس از اجرای سیاست تکنرخی شدن ارز، ضریب جینی بهعنوان شاخصی برای اندازهگیری نابرابری درآمدی افزایش یافت. این روند نشاندهنده افزایش شکاف طبقاتی و کاهش قدرت خرید بخش وسیعی از جامعه بود. دولت با عقبنشینی از سیاستهای خود و تثبیت نرخ ارز در حدود 300 تومان، توانست بحران را موقتاً مدیریت کند.
دولت خاتمی و دومین تجربه آزادسازی ارز
با آغاز دولت هفتم، تورم بهتدریج کاهش یافت و در سال 1380 به 10.6 درصد رسید. اما در سال 1381 با اجرای سیاست یکسانسازی نرخ ارز، دلار رسمی از 1755 ریال به 7991 ریال افزایش یافت. این تغییر نرخ باعث شد تورم به 16 درصد برسد.
دولت خاتمی توانست با ایجاد ثبات نسبی در نرخ ارز بین سالهای 1382 تا 1384، تورم را در حدود 15 درصد ثابت نگه دارد. اما همانند تجربه دولت قبل، ضریب جینی پس از اجرای این سیاست افزایش یافت که بیانگر گسترش نابرابری در جامعه بود.
سیاستهای احمدینژاد: سومین تلاش برای تکنرخی شدن ارز در دولت نهم، نرخ تورم در ابتدا ثابت بود. اما در سال 1386، با تأثیرپذیری از توصیههای صندوق بینالمللی پول، قیمت فرآوردههای نفتی و سایر کالاها بر اساس نرخ جهانی تعیین شد. این اقدام موجب شد تورم در سالهای 1386 و 1387 به ترتیب به 18.3 و 25.4 درصد افزایش یابد.
اجرای طرح هدفمندی یارانهها در سال 1389، تحریمهای نفتی و بانکی در سال 1390 و افزایش شدید نرخ ارز در بازار آزاد، تورم را در سالهای 1391 و 1392 به بیش از 30 درصد رساند.
دولت روحانی: چهارمین تجربه آزادسازی و تکنرخی کردن ارز با امضای برجام در سال 1394، اقتصاد ایران با کاهش انتظارات تورمی و افزایش رشد اقتصادی روبهرو شد. اما این وضعیت پایدار نماند. با خروج آمریکا از برجام و تهدیدات ترامپ، نرخ ارز از 3500 تومان در سال 1396 به 9000 تومان در تیرماه 1397 رسید.
دولت برای کنترل بازار، سامانه نیما را معرفی کرد و نرخ ارز رسمی را به 8 تا 9 هزار تومان افزایش داد. اما این اقدام نیز بهجای ثبات، باعث جهش مجدد نرخ ارز شد.
دولت رئیسی: شکست تجربه پنجم در تکنرخی کردن ارز در سال 1401، دولت با حذف ارز ترجیحی 4200 تومانی، نرخ دلار رسمی را به 25 هزار تومان نزدیک کرد. این اقدام باعث افزایش شدید قیمت مواد غذایی و کالاهای اساسی شد. روند صعودی نرخ ارز در بازار آزاد ادامه یافت و در نهایت، نرخ دلار به رکوردهای بیسابقهای رسید.
رشد 1 میلیون درصدی نرخ ارز از سال 57 تا کنون
لازم به ذکر است نرخ ارز در سال 57 حدود 7 تومان بوده است و هم اکنون بعد از گذشت 46 سال با 1 میلیون درصد رشد به حدود 70 هزار تومان رسیده است.
سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا تمام این تجربه های گران کردن نرخ ارز به نیت تک نرخ سازی شکست خورد؟
چرا به فاصله کوتاهی مجددا نرخ ارز در بازار ازاد جهش می کند و سیاست گذار اقتصادی را محکوم به تثبیت یک نرخ رسمی می کند و مجددا فاصله بین نرخ غیر رسمی و رسمی افزایش پیدا می کند؟ تا کجا سیاست گذار اقتصادی نرخ ارز رسمی را باید افزایش دهد؟
آیا راهکاری برای شکاندن چرخه تورم جز گران کردن نرخ ارز وجود ندارد؟
چرا تک نرخ سازی همواره شکست خورده است؟ دلیل اصلی شکست یکسانسازی نرخ ارز با نرخ بازار آزاد قاچاق در اقتصاد ایران، وقوع پدیده "دور باطل افزایش نرخ ارز – تورم" است.
عملکرد این دور باطل به این صورت است که با یکسانسازی نرخ ارز و افزایش نرخ ارز رسمی برای از بین بردن شکاف موجود بین این نرخ و بازار آزاد (قاچاق) ارز، قیمت کالاها افزایش مییابد. افزایش قیمت کالاها از یک سو انتظارات قیمتی را تحریک میکند و از سوی دیگر موجب افزایش مستقیم قیمت کالاهای قاچاق نیز میشود.
این رخداد موجب هجوم بازیگران اقتصادی به سمت خرید انواع داراییها بهویژه ارز برای حفظ ارزش پول خود میشود.
این افزایش تقاضا در بازار آزاد (قاچاق) ارز موجب افزایش نرخ ارز در این بازار میشود. در مرحله بعدی، با توجه به تبعیت دولتها از طرح تعدیل اقتصادی، منجر به افزایش نرخ ارز رسمی میشود.
با افزایش نرخ ارز رسمی، مجدد قیمت کالاها افزایش مییابد. به عنوان نمونه، ارز 4200 تومانی قند و شکر در بهمن سال 1398 با هدف حذف رانت و فساد، موجب افزایش حدود 6 برابری قیمت این کالا شد.
همچنین حذف ارز 4200 تومانی برنج، گوشت وارداتی، روغن، نهادههای دامی و سایر کالاها افزایشی بیش از 2 تا 4 برابری قیمت این محصولات را به دنبال داشته است. همچنین تغییر قیمت نرخ ارز مربوط به محصولات پتروشیمی از 28,500 تومان به 37,500 تومان در شهریورماه 1402 افزایش قیمت این محصولات را به دنبال داشته است.
با افزایش قیمت کالاها به دنبال افزایش ارز رسمی، تمامی قیمت کالاها، از جمله کالاهای قاچاق نیز با افزایش قیمت مواجه میشوند.
از آنجا که منابع ارزی واردات کالاهای قاچاق از بازار ارز آزاد (قاچاق) تأمین میشود، موجب افزایش تقاضا در این بازار مختل شده میشود و منجر به افزایش مجدد نرخ ارز در بازار آزاد (قاچاق) میشود.
این افزایش هم تورم انتظاری جامعه را دامن میزند و هجوم مردم را به خرید بیشتر ارز برای سفتهبازی یا حفظ ارزش پول ترغیب میکند. به هر حال، در دور بعدی، فاصله بین نرخ ارز بازار آزاد (قاچاق) و نرخ رسمی بیشتر میشود و دولت افزایش نرخ ارز رسمی را با استدلال حذف رانت و فساد در دستور کار خود قرار میدهد.
این دور باطل در حال تکرار شدن است و منجر به کاهش سهمگین ارزش پول ملی کشور شده است.
بنابراین، تجربه نشان داده است که با هدف حذف رانت و فساد (البته ادعایی)، نرخ ارز رسمی افزایش یافته تا اختلاف بین نرخ ارز رسمی و بازار آزاد (قاچاق) از بین برود، در حالی که این شکاف در مرحله بعدی افزایش یافته است.
بیش از 30 سال است که اقتصاد دچار دور باطل افزایش نرخ ارز و تورم برای از بین بردن رانت و فساد (ادعایی) شده و متاسفانه دولتهای جدید در این دور باطل گرفتار شدهاند.
راه حل چیست؟
لازم به ذکر است وقتی دید سیاست گذار صرفا به جبران کسری بودجه است، این شوک درمانی ها یا به عبارتی جراحی های اقتصادی، همانند مخدری است که ریشه ی بیماری را خوب نمی کند، بلکه فعلا اقتصاد را تا عدم تعادل بعدی سرپا نگه می دارد.
عبور از شوکدرمانی و رو آوردن به اصلاحات اقتصادی به معنای گذر از سیاستهای ناگهانی و رادیکال در بحرانهای اقتصادی و حرکت به سمت تغییرات بلندمدت و پایدار است.
در حالی که شوکدرمانی ممکن است مشکلات موقتی ایجاد کند، اصلاحات اقتصادی هدفشان ایجاد ثبات اقتصادی و رشد پایدار از طریق بهبود زیرساختها، سیستم مالی و بازار کار است. این گذار نشاندهنده حرکت به سوی اقتصادی رقابتی و مقاومتر است.
چرا تکنرخی شدن ارز همیشه شکست خورده است؟ شکستهای مکرر در سیاست تکنرخی کردن ارز، ناشی از وقوع پدیدهای به نام «دور باطل افزایش نرخ ارز - تورم» است. این دور باطل شامل مراحل زیر است:
- افزایش نرخ ارز رسمی: برای کاهش شکاف میان نرخ رسمی و بازار آزاد.
- افزایش قیمت کالاها: بهواسطه افزایش نرخ ارز.
- تشدید تقاضا برای ارز: ناشی از هجوم مردم به خرید ارز برای حفظ ارزش پول خود.
- افزایش نرخ ارز در بازار آزاد: به دلیل افزایش تقاضا.
راهکارهای پیشنهادی برای شکستن این دور باطل، رویکردهایی معقول و متناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی ضروری است. سیاستگذاریهای کوتاهمدت مبتنی بر شوک درمانی باید جای خود را به اصلاحات ساختاری و پایدار بدهند.
چرا تکنرخی کردن ارز در دولتهای مختلف شکست خورده است؟ به دلیل وقوع دور باطل افزایش نرخ ارز - تورم و ناتوانی در ایجاد ثبات پایدار در اقتصاد.
اثرات افزایش نرخ ارز بر زندگی مردم چیست؟ افزایش تورم، کاهش قدرت خرید، و افزایش نابرابری درآمدی.
آیا سیاست حذف ارز ترجیحی موفق بود؟ خیر، زیرا منجر به جهش قیمت کالاهای اساسی شد.
دلیل اصلی افزایش نرخ تورم چیست؟ افزایش نرخ ارز و تأثیر آن بر قیمت کالاها و خدمات.
چگونه میتوان دور باطل افزایش نرخ ارز - تورم را شکست؟ از طریق اصلاحات اقتصادی بلندمدت و کاهش وابستگی به ارز خارجی.
تأثیرات تحریمها بر نرخ ارز چیست؟ تحریمها موجب کاهش منابع ارزی و افزایش نرخ ارز در بازار آزاد میشوند.
چرا نرخ ارز رسمی نمیتواند با بازار آزاد هماهنگ شود؟ به دلیل اختلاف ساختاری در عرضه و تقاضای ارز.
چه عواملی موجب افزایش تقاضا برای ارز میشوند؟ تورم انتظاری و کاهش ارزش پول ملی.
آیا سیاستهای اقتصادی مبتنی بر شوک درمانی موفق بودهاند؟ خیر، زیرا این سیاستها تنها موجب بحرانهای اقتصادی بیشتری شدهاند.
چرا دولتها به سیاستهای شوک درمانی متوسل میشوند؟ برای رفع فوری کسری بودجه و مدیریت بحرانهای کوتاهمدت.
چگونه میتوان از تکرار سیاستهای شکستخورده جلوگیری کرد؟ با اتخاذ رویکردهای علمی و جامعنگر در سیاستگذاری اقتصادی.
اثرات تورم بر توزیع درآمد چیست؟ تورم باعث افزایش نابرابری و کاهش قدرت خرید اقشار کمدرآمد میشود.
چه عواملی باعث نوسانات شدید نرخ ارز در ایران شدهاند؟ تحریمها، مدیریت ضعیف ارزی، و سیاستهای اشتباه اقتصادی.
نقش برجام در کاهش نرخ تورم چه بود؟ برجام توانست انتظارات تورمی را کاهش دهد و رشد اقتصادی را افزایش دهد.
چه راهحلهایی برای کنترل نرخ ارز وجود دارد؟ تنوعبخشی به درآمدهای ارزی، کاهش وابستگی به نفت، و مدیریت بهینه ذخایر ارزی.
مطالعه بیشتر: آیا ارز تک نرخی میشود؟
http://www.ilandnews.ir/fa/News/1305547/از-شوک-درمانی-تا-جراحی-اقتصادی-|-تکنرخیسازی-ارز-یا-بازی-با-معیشت-مردم؟