ایرانیان جهان
چرا فقط دونالد ترامپ است که می‌تواند با ایران معامله کند؟ | ترامپ ادعا کرد که ایران تحت این فشار اقتصادی به دنبال توافقی «بهتر» خواهد بود
پنجشنبه 20 دي 1403 - 23:24:52
ایرانیان جهان - چرا فقط دونالد ترامپ است که می‌تواند با ایران معامله کند؟
فارن پالیسی: چرا فقط دونالد ترامپ است که می‌تواند با ایران معامله کند؟ دونالد ترامپ ابتکار نیکسون را تکرار می‌کند؟
هنگامی که ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور ایالات متحده، برای سفر تاریخی خود به چین در سال 1972 آماده می‌شد، یادداشت‌هایی دست‌نویس تهیه کرد.
در میان این یادداشت‌ها، نوشته‌هایی با عناوین «آنچه آنها می‌خواهند» و «آنچه ما می‌خواهیم» دیده می‌شد. نیکسون و مشاور بااستعداد امنیت ملی‌اش، هنری کیسینجر، با انجام این سفر تاریخی و باز کردن باب ارتباط با چین – کشوری که برای دهه‌ها از ایالات متحده جدا و منزوی شده بود – تاریخ‌سازی کردند.
در ادامه این مطلب آمده: نیکسون که بخش بزرگی از دوران سیاسی خود را بر مخالفت با نفوذ کمونیسم بنا نهاده بود – به‌ویژه در دوران حضورش در کنگره و معاونت ریاست‌جمهوری – از اعتبار لازم برای تعامل با چین بدون مواجهه با اتهام ضعف برخوردار بود. برای رهبری که سابقه محافظه‌کاری کمتری داشت، چنین ابتکار جسورانه دیپلماتیکی از نظر سیاسی غیرممکن به نظر می‌رسید.
این ترکیب متناقض از شهرت تندروانه و دیپلماسی عمل‌گرایانه به ضرب‌المثل «فقط نیکسون می‌تواند به چین برود» منجر شد، که به شرایط و ویژگی‌های منحصربه‌فردی که امکان نزدیکی تاریخی را فراهم کرد، اشاره دارد.
برای دولت منزوی چین، نزدیکی به واشنگتن ضروری بود، چرا که اختلاف ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی بین چین و اتحاد جماهیر شوروی تا اواخر دهه 1960 شدت یافته بود و درگیری‌های مرزی در سال 1969 در امتداد رودخانه اوسوری فقط خصومت‌های فزاینده بین این دو ملت را برجسته کرد. در داخل کشور، اقتصاد چین نیز دچار مشکل بود و بهبود روابط با ایالات متحده مسیر‌هایی را برای تعامل اقتصادی و مدرنیزه کردن فراهم می‌کرد.
پاسخ ترامپ به یک سوال جنجالی: آیا آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله پیش‌دستانه می‌کند؟ مشابه نیکسون و دیدگاه‌های تندروانه او درباره کمونیسم، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده، نیز به‌شدت در قبال ایران موضع سخت‌گیرانه دارد. او از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد و تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده را تحت کمپین به‌اصطلاح فشار حداکثری دوباره اعمال کرد و ادعا کرد که ایران تحت این فشار اقتصادی به دنبال توافقی «بهتر» خواهد بود. او همچنین اقدام بی‌سابقه‌ای در ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، در ژانویه 2020 انجام داد.
با این حال، علیرغم لحن سختگیرانه‌اش، ترامپ بار‌ها ادعا کرده است که به‌دنبال تغییر حکومت در ایران نیست و همچنین خواهان روابط بهتر با این کشور است. در کمپین انتخاباتی سال گذشته، او همچنین استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را «بزرگ‌ترین تهدید برای جهان» معرفی کرد. در دوران ریاست‌جمهوری، او بار‌ها تلاش کرد تا با رهبران ایران گفت‌و‌گو کند، از جمله تلاش برای دیدار در آگوست 2019 با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت ایران در فرانسه، و در سپتامبر 2019 با حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت ایران. پس از ترک سمت ریاست‌جمهوری، ترامپ علاقه خود را به تحول در روابط ایالات متحده و ایران ابراز کرده است. به‌عنوان مثال، در آگوست گذشته اظهار داشت: «من به‌دنبال بدرفتاری با ایران نیستم... ما دوستانه خواهیم بود، اما آنها نمی‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند.» با این حال، این دوستانه بودن در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ به دلایل متعددی به‌ثمر نرسید.
خشک‌اندیشی ایدئولوژیک نامزدی سناتور مارکو روبیو به‌عنوان وزیر امور خارجه و انتصاب مایک والتز به‌عنوان مشاور امنیت ملی نشان‌دهنده ترجیح ترامپ برای انتخاب هم‌پیمانانی است که دیدگاه کلی او را به اشتراک می‌گذارند. روبیو، که رقیب پیشین و تندروی سیاست خارجی ترامپ بود، اکنون به حامی سرسخت او تبدیل شده است، در حالی که والتز با سابقه‌ای به‌عنوان منتقد سرسخت چین و حامی کمپین فشار حداکثری ترامپ وارد عمل می‌شود. علیرغم شهرت تندروانه‌شان، هر دو آمادگی خود را برای حمایت از برنامه‌های ترامپ نشان داده‌اند، که احتمال هماهنگی در مورد توافق احتمالی با تهران را افزایش می‌دهد. با این حال، ترامپ ممکن است با فشار‌هایی از سوی جمهوری‌خواهان در سنا مواجه شود، از جمله سناتور تام کاتن، که از مخالفان سرسخت ایران است. در مواجهه با چنین موانعی، ترامپ باید کاری را که در آن بهترین است انجام دهد: به غرایز خود اعتماد کند و تسلیم فشار‌های سیاسی نشود.
محیط استراتژیک ایران نیز در سال گذشته، دیگر مثل قبل نیست و دیگر آزادی عملی را که در دوره اول ترامپ داشت، ندارد. از آوریل گذشته، متحدان غیردولتی ایران در منطقه، به‌ویژه حزب‌الله، آسیب دیده‌اند.
ایران در سیاست‌های امنیت ملی خود با معضلات جدی روبروست. تهران ممکن است تصمیم بگیرد که وضعیت فعلی آستانه‌ای هسته‌ای خود را به یک زرادخانه فیزیکی تبدیل کرده و یک سلاح هسته‌ای را آزمایش کند. با این حال، این اقدام خطر حمله پیشگیرانه توسط اسرائیل و ایالات متحده را در پی خواهد داشت، که بار‌ها اعلام کرده‌اند که وجود ایران هسته‌ای را تحمل نخواهند کرد.
در داخل کشور نیز ایران به‌شدت نیازمند رفع تحریم‌ها و مدرنیزاسیون است. اقتصاد ایران، پس از سال‌ها تحت فشار شدید اقتصادی بودن، شدیدا آسیب دیده و ارز آن بخش زیادی از ارزش خود را در برابر دلار از دست داده است. علاوه بر این، ایران به سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های خود، به‌ویژه در بخش انرژی، نیاز دارد. تصمیم گیران ایران نسبت به وضعیت فعلی آگاه هستند. در واقع مسعود پزشکیان با وعده مذاکره برای رفع تحریم‌ها روی کار آمد. 
اکنون، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مقامات ایرانی قبلاً با دولت جدید ترامپ تماس‌هایی برقرار کرده‌اند، از جمله دیدار با ایلان ماسک، که روابط نزدیکی با رئیس‌جمهور منتخب دارد.
تجربیات دولت‌های اوباما و بایدن چالش‌های ذاتی‌ای را که رهبران دموکرات اغلب در دستیابی به پیشرفت‌های دیپلماتیک با کشور‌های متخاصم مانند ایران با آن مواجه هستند، برجسته می‌کند. هر دو دولت تلاش‌هایی را برای دیپلماسی دنبال کردند—باراک اوباما از طریق برجام و جو بایدن در تلاش برای احیای آن—اما به دلیل نمایش ضعف و «دلجویی» از ایران مورد انتقاد قرار گرفتند. در مقابل، رویکرد قاطع ترامپ و بازسازی تیم امنیت ملی‌اش در دوره دوم ریاست‌جمهوری، او را مانند نیکسون در قبال چین، به‌شکلی منحصر‌به‌فرد در موقعیتی قرار می‌دهد که بتواند با ایران به توافق دست یابد.
در هر توافق احتمالی با ایالات متحده، ایران دو خواسته کلیدی را در اولویت قرار می‌دهد: رفع تحریم‌ها برای تثبیت اقتصاد خود و حفظ برنامه غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود. 
در حالی که دوران مخالفت با غنی‌سازی در ایران مدت‌هاست که به پایان رسیده، مذاکره بر سر محدودیت‌های سختگیرانه در سطح غنی‌سازی همچنان مسیری برای واشنگتن باقی می‌گذارد. این محدودیت‌ها، غنی‌سازی را به اهداف غیرنظامی محدود کرده و زمان گریز هسته‌ای ایران را افزایش می‌دهد، در حالی که نظارت بین‌المللی قوی، تأیید پایبندی ایران به توافق را تضمین می‌کند. با ایجاد تعادل میان اصرار ایران بر حفظ غنی‌سازی و نگرانی‌های بین‌المللی درباره اشاعه هسته‌ای، توافق می‌تواند اولویت‌های هر دو طرف را تأمین کند.
در حالی که طبق برجام زمان گریز هسته‌ای ایران—مدت زمانی که برای تولید مواد شکافت‌پذیر کافی برای یک سلاح هسته‌ای نیاز است—12 ماه بود، اکنون این زمان به احتمالاً فقط یک تا دو هفته کاهش یافته است. به عنوان بخشی از این تلاش‌ها، واشنگتن می‌تواند از ایران بخواهد که توافق پروتکل الحاقی خود را با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تصویب کند و شفافیت و پایبندی بیشتری را تضمین نماید.
فراتر از مسئله هسته‌ای، ایالات متحده می‌تواند از ایران بخواهد تا فعالیت‌های خود در خاورمیانه را کاهش دهد. 
رویکرد دیپلماتیکی که این ملاحظات را ادغام کند می‌تواند زمینه را برای یک خاورمیانه باثبات‌تر فراهم کند.
مانند ابتکار تاریخی نیکسون درمورد چین، ترامپ با لحظه‌ای سرنوشت‌ساز رو‌به‌رو است که پتانسیل بازتعریف روابط ایالات متحده و ایران و به‌جا گذاشتن اثری ماندگار بر سیاست خارجی آمریکا را دارد. 
هرچند که یک تنش‌زدایی کامل بعید است، اما توافق‌های هدفمند که منافع متقابل را در اولویت قرار دهند می‌توانند نتایج معناداری به‌همراه داشته باشند. چنین رویکردی فرصتی برای کاهش تنش‌ها در خاورمیانه فراهم می‌کند و فضایی ایجاد می‌کند که ایالات متحده بتواند تمرکز استراتژیک خود را بازنگری کند—به‌ویژه در زمینه مقابله با نفوذ جهانی فزاینده چین. گرچه بعید است همه اختلافات حل شود، اما این رویکرد عمل‌گرایانه می‌تواند مسیر روابط ایالات متحده و ایران را به‌طور بنیادین تغییر دهد و اهداف استراتژیک بلندمدت آمریکا را در منطقه‌ای پیچیده و بی‌ثبات پیش ببرد.

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1321960/چرا-فقط-دونالد-ترامپ-است-که-می‌تواند-با-ایران-معامله-کند؟-|-ترامپ-ادعا-کرد-که-ایران-تحت-این-فشار-اقتصادی-به-دنبال-توافقی-«بهتر»-خواهد-بود
بستن   چاپ