ایرانیان جهان
سوژه مذاکره ؛ تراژدی دهه 90 و کمدی تلخ کنونی!
جمعه 21 دي 1403 - 09:11:21
ایرانیان جهان - پس از یک دهه تجربه دهه 90، اکنون دولت چهاردهم بازهم در همان حال و هوای مذاکره سیر می‌کند از جمله رفع تحریم‌ها، برجام جدید و پیوستن به FATF. همان مواردی که دهه 90 نیز از آنها به کرات سخن به‌میان می‌آمد اما نتیجه از پیش مشخص است .
به گزارش ؛ کارل مارکس، نظریه‌پرداز آلمانی قرن نوزدهم میلادی، معتقد بود که کودتای لویی بناپارت تقلیدی از الگوی عموی خود یعنی ناپلئون بناپارت بوده است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
اما در این تقلید، به‌جای خلق یک واقعه مهم و تاریخی، چیزی سطحی و بی‌اهمیت خلق کرد. به همین دلیل در کتاب «هجدهم برومر لویی بناپارت» نوشت: «تاریخ دو بار تکرار می‌شود: یک بار به شکل تراژدی و بار دیگر به شکل کمدی!» جمله‌ای که اکنون به یک ضرب‌المثل سیاسی تبدیل شده و به نوعی واقعیت سیاسی خارجی دولت چهاردهم نیز می‌باشد.
طلوع خورشید از غرب در دهه 90!
دهه 90 و دو دوره دولت حسن روحانی، دارای مصادیق بارزی از تراژدی‌هاست. تراژدی‌هایی در عرصه‌های مختلف اعم از عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، منطقه‌ای و بین‌المللی. دوره‌ای که در آن زمزمه‌ها درباره‌ی آب‌های گوارا فراوان بود، اما به وقت خود عیان شد که آن آب‌ها، در حقیقت چیزی جز سراب‌های خیالی نبوده‌اند. سراب‌هایی که رویا‌های آن مدت‌ها سرمایه‌های کشور را راکد کرده و منجر با اتلاف زمان نیز شدند.
شاید بتوان مهم‌ترین سراب دهه 90 را مذاکرات با آمریکا دانست. آمریکایی که رئیس جمهور وقت ایران از آن به «کدخدا» تعبیر می‌کرد و تلاش داشت با مذاکره با آن گشایش اقتصادی در کشور ایجاد کند. به تعبیری وی طلوع خورشید را از غرب امید داشت!
با این حال مذاکرات ایران و آمریکا در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک یا همان «برجام» کلید زده شد و ایران نیز این معاهده خسارت‌بار را امضا کرد. اما هنوز سال‌ها به تعداد انگشتان یک دست نگذشته بود که ماه عسل برجام تمام شد و دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا، بدون آنکه ضرری به منافع آمریکا وارد شود از این معاهده خارج شد و تحریم‌های ایران را همراه با راهبرد فشار حداکثری برگرداند. تحریم‌هایی که از نظر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت ایران، لغو شده بود، اما بعدا عیان شد که تحریم‌ها نه لغو بلکه تعلیق شده بود! موضوعی که بعد‌ها خود ظریف به آن اعتراف کرد.
به هر صورت، خیلی زود عیان شد خورشیدی که قرار است از غرب طلوع کند وجود خارجی نداشته و ایران مانده است با انباشتی از مسائل حل نشده که از سوی دولت وقت نیز چندان تلاشی برای حل آنان نمی‌شد. مسائلی که نارضایتی‌ها و مشکلات زیادی را به نوبه خود ایجاد می‌کردند.
با ناکامی برجام، دولت وقت تلاش کرد راه‌های دیگری را امتحان کند، اما این راه باز هم نه از داخل و به صورت درون‌زا که از خارج دنبال می‌شد. راه‌هایی از جمله پذیرفتن FATF، برجام 2 و 3 از طریق مذاکره دوباره با آمریکا. آن هم آمریکایی که خود از برجام خارج شده بود و طی یک عملیات تروریستی یکی از مهم‌ترین فرماندهان ایرانی یعنی سردار قاسم سلیمانی را در فرودگاه بغداد به شهادت رسانده بود.
به واقع تراژدی دو دوره دولت روحانی این بود که در داخل کشور همه چیز را به نوعی معطل مذاکرات گذاشته و تمامی راه حل‌ها را از خارج کشور می‌دانست. آن هم نه حتی از کشور‌های مختلف جهان بلکه تنها از طریق آمریکا! تراژدی خسارت‌باری که دهه 90 تجربه شد و امروز نشانه‌هایی از تکرار آن به چشم می‌خورد. اما این بار نه به شکل یک تراژدی بلکه بیشتر شبیه به یک کمدی تلخی است که تلخی آن می‌تواند اشک ایران را نیز درآورد!
مذاکره؛ بیراهه‌ی دولت اصلاح‌طلب
پس از یک دهه تجربه دهه 90، اکنون دولت چهاردهم نیز در همان حال و هوا سیر می‌کند. حال و هوای مذاکره، رفع تحریم‌ها، برجام جدید و پیوستن به FATF. همان مواردی که دهه 90 نیز از آنها به کرات سخن به‌میان می‌آمد.
عراقچی، وزیر امور خارجه دولت چهاردهم ابراز کرده: «ما همچنان آمادگی داریم وارد مذاکرات سازنده و بدون تاخیر در خصوص برنامه هسته‌ای خود شویم؛ مذاکراتی که با هدف رسیدن به یک توافق باشد. فرمولی که از نظر ما وجود دارد، همان فرمول سابق برجام است یعنی اعتمادسازی درباره برنامه هسته‌ای ایران در مقابلِ رفع تحریم‌ها. ما بر همین مبنا آمادگی مذاکره را داریم.»
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهاردهم نیز گفته است: «آماده‌ایم مجددا در مورد برنامه هسته‌ای و رفع تحریم‌ها گفت‌و‌گو کنیم.» حال آنکه احتمالا دولت ترامپ در دور جدید خود به هیچ‌وجه به موضوع هسته‌ای اکتفا نکرده و فشار حداکثری را نیز بر ایران اعمال خواهد کرد؛ بنابراین اینگونه راه حل دیدنِ صرف مذاکره خصوصا با دولت مدنظر اصلاح‌طلبان یعنی آمریکا، آن هم با رگه‌هایی از سانتیمانتالیسم نه راه بلکه بیراهه‌ای است که نه‌تنها دهه 90 بلکه دهه‌های پیشین نیز ناصوابی آن را به اثبات می‌رساند. تجربه هاشمی رفسنجانی در زمینه گروگان‌های آمریکایی در لبنان، قرارگرفتن ایران در محور شرارت توسط رئیس جمهور آمریکا آن هم پس از تلاش‌های محمد خاتمی برای تنش‌زدایی و... مصادیقی حاکی از بیراهه بودن مسیر مدنظر دولت چهاردهم است که با امید تنش‌زدایی به آمریکا و غرب چشم امید دوخته است.
حتی در دهه 80 که اصلاح‌طلبان امروزه با سیاست خارجی آن دهه مخالفت می‌ورزند نیز تجربه‌ای آن هم نه از سوی آمریکا بلکه از سوی اروپایی‌ها در این زمینه عیان می‌باشد و آن موضوع تعلیق غنی‌سازی ایران در آن دهه است. تعلیقی که قرار بود مدت کمی انجام شود، اما به‌مدت دو سال به طول انجامید. علی لاریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، در اینباره گفته: «اروپایی‌ها در اولین تلاش‌شان به ما پیشنهاد کردند که فقط چند هفته تعلیق کنیم. ما توافق کردیم. این امر دو سال به طول انجامید و در پایان طرحی پوچ را به ما ارائه کردند. تنها هدف این بود که برنامه ما دو سال به تاخیر بیفتد.»
الگو شوید نه عبرت!
هنوز 6 ماه از آغاز به‌کار دولت چهاردهم نگذشته است که قیمت ارز و برخی اقلام اساسی به‌شدت افزایش پیدا کرده است. موضوعی که نارضایتی‌های اجتماعی را افزایش داده و بیش از پیش مردم و طبقات پایین را در مضیقه قرار داده است. هر چند که اصلاح وضع موجود هزینه‌های خاص خود را دارد، اما این رویه نه اثربخش که مخرب نیز خواهد بود.
مسئله نیز از جایی شروع می‌شود که عده‌ای این موضوع را دستاویزی برای رفتن به سمت مذاکره قرار دهند. مذاکره‌ای که البته گرچه بالذات غلط نیست، اما فقدان ایده و عدم تامین منافع ملی از سوی طرف‌های مقابل نیز فایده‌ای برای کشور نخواهد داشت.
به‌واقع اگر دولت چهاردهم بخواهد همان مسیر پیش رو را با دست‌فرمان دهه 90 طی کند، سرنوشتش مشابه دولت همان دهه رقم خواهد خورد. دهه‌ای که نه در داخل اصلاحاتی اساسی صورت گرفت و نه از خارج تلاش‌هایی عقلانی در راستای تامین منافع ملی. دهه‌ای که در تاریخ سیاسی ایران، عبرتی است برای آیندگان. مسیری که دولت چهاردهم می‌بایست از آن بپرهیزد.

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1322107/سوژه-مذاکره-؛-تراژدی-دهه-90-و-کمدی-تلخ-کنونی!
بستن   چاپ