ایرانیان جهان - هم میهن / «کی راضی است؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه هم میهن است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
چیز عجیبی که در ایران وجود دارد آگاهی عمومی از واقعیتی انکارناپذیر است که عدهای افراد آن را با شدت کتمان و انکار میکنند. این واقعیت که تندروها هیچ آیندهای در ایران ندارند. بهطور طبیعی آنان هستند و زندگی میکنند ولی به لحاظ سیاسی فاقد حداقلی از شانس برای بقا هستند.
برای تایید این ادعا شواهد فراوان است و چه شاهدی بهتر از وضع موجود که کشور را به این روز انداختهاند. ولی یکی از شواهد مهم وجود تناقضات پایانناپذیر در مواضع آنان است.
آخرین مورد آن را در مواضع یکی از تندروهای مجلس میتوان دید که با ادبیاتی دون شأن نمایندگی علیه رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان گفت: «با تصویب پالرمو وCFT میخواهند نوکری آمریکا را تصویب کنند. چه کسی باید دهن این فرد بزند رفیق حاج قاسم یا من؟ اگر عبدالعلیزاده «مذاکره با آمریکا» را جلوی مردم تبریز میگفت دهن او را خرد میکردند. راضی نیستم یک قِران از مالیات من قبل از آنکه خرج غزه شود خرج لسآنجلسیها شود.»
اشاره وی به مواضعی بود که در خصوص لزوم گفتوگو با آمریکا و نیز اعلام آمادگی برای کمک در اطفای حریق کالیفرنیا بود. به احتمال قوی از فردا هم حمله به رئیسجمهور را به دلیل گفتوگویش با شبکه تلویزیونی آمریکایی NBC آغاز خواهند کرد.
تا اینجا مسئله چندانی نیست این عقیده آنان است. عقیدهای که موجب قطع نسبی ارتباط ایران با جهان شده است و روابط مالی و پولی و تجاری و علمی و دانشگاهی و پزشکی و... همه تحت تاثیر چنین ذهنیتهای بیمارگونهای دچار رکود و انجماد و پسرفت شده است. از لحن دور از شأن نمایندگی و عصبانیت شدید هم میگذریم، گرچه عصبانیت و پرخاشگرانه سخن گفتن به اندازه کافی نشانه بیمنطقی است، ولی این تناقض جدی در اظهارات وی وجود دارد که به درستی خرج کردن پول ملت از سوی حکومت را مشروط به رضایت شهروند دانسته است در حالی که آنان در عمل به چنین گزارهای ملتزم نیستند.
او میگوید که راضی نیستم که یک ریال از مالیات من صرف فلان سیاست شود. اگر قرار باشد که بنا به رضایت شهروندان پول خرج شود آنگاه خواهیم دید که افراد بسیاری ناراضی از مخارج کنونی هستند چه مخارج در داخل و چه در خارج. طبیعی است که باید ملاحظات و رای اکثریت را در نظر گرفت.
در چنین شرایطی بهطور قطع نظر این آقای نماینده مقبول نخواهد بود چون او حدود 4 درصد واجدین حق رای را در تهران به دست آورده است و با 4 درصد نمیتوان برای ملت خطمشی تعیین کرد. در حقیقت یکی از مهمترین انتقادات جاری مردم، درباره نحوه عملکرد مصارف حکومتی است.
قرار هم نیست برای نجات لسآنجسیها خرج شود ولی قرار هم نیست مثل دوره اول اصولگرایی سالانه بالای صد میلیارد دلار درآمد نفتی داشته باشیم ولی هیچ تصویر روشنی از هزینهکرد آنها نداشته باشیم و به احتمال فراوان بخش مهمی از آنها اتلاف شده است. همین الان بودجه کشور را که نگاه کنیم؛ پولهای فراوانی برای نهادهایی که خارج از دولت زیر نظر تندروها هستند اختصاص داده شده است که نقشی در رفع مشکلات امروز زندگی مردم ندارد.
در همه زمینهها شاهد این اتلاف منابع هستیم. بنابراین با اصل گزاره وی که تخصیص منابع باید ناشی از خواست و اراده مردم باشد موافقیم ولی این نمیتواند محدود به خواست تندروها باشد باید شامل حال همه ملت ایران شود و این تناقضی آشکار در رویکردهای تندروها و نشانهای جدی از پایان راه شکستخورده آنان است.