آیا ترامپ به ایران حمله میکند یا با آن معامله خواهد کرد؟
چهارشنبه 26 دي 1403 - 13:47:12
|
|
ایرانیان جهان - دیدارنیوز: این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که لزوما مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است. نویسنده: جاناتان پانیکوف، از اندیشکده شورای آتلانتیک، معاون سابق مسئول اطلاعات ملی آمریکا مترجم: حمید رضا بابایی در دسامبر گذشته که رژیم اسد در سوریه در حال سقوط بود، دونالد ترامپ رئیس جمهورمنتخب آمریکا صراحتا گفت که واشنگتن نباید درگیر این ماجرا شود. بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان در آن زمان من در نشست دوحه شرکت کرده بودم، جایی که در یک اتاق وزیران امور خارجه ایران، ترکیه و روسیه در تکاپوی برگزاری نشستی فوری بودند تا درباره پیشروی سریع نیروهای مخالف سوریه تبادل نظر کنند. کارشناسان خاورمیانه با توجه به آن تحولات، به این مساله میاندیشیدند که دیدگاه ترامپ در دور دوم ریاست جمهوریاش، علاوه بر سوریه تا کجا امتداد خواهد یافت، مثلا این که آیا شامل ایران هم خواهد شد؟ من بیش از ده سال از عمر حرفهای خود را صرف مسایل خاورمیانه در جامعه اطلاعاتی آمریکا کردم، و به مسایلی از جمله این میپرداختم که رفتار رهبران خارجی، و همچنین سیاستهای داخلی و منطقهای، چگونه بر پیشبُرد سیاستهای آنها تاثیر میگذارد. من به ترامپ در کاخ سفید مشاوره دادهام و از نزدیک شاهد بودهام که رفتارهای غیرقابل پیشبینی او چه منافع و ضررهایی برای امنیت ملی آمریکا درپی داشته است. همزمان با شکل گیری دولت جدید آمریکا، کارشناسان امور سیاست خارجی تلاش میکنند کابینه ترامپ و انتصابات در کاخ سفید را پیش بینی کنند تا دریابند سیاست ترامپ در قبال ایران، با این انتصابات، چگونه خواهد بود. به جای این کار، باید بر اظهارنظرهای ترامپ تمرکز کنند: ترامپ از بسیاری جهات، شفافترین رئیس جمهور آمریکا در چندین دهه گذشته بوده است. لفاظیهای ترامپ اغلب نشانگر نیات درونی او است، حتی در شرایطی که تصمیمات مخالفان و متحدان خارجی آمریکا، بر برنامههای او تاثیرگذار باشند. ترامپ در مصاحبهای در اکتبر گذشته گفته بود، "دوست دارم شاهد ایرانی بسیار موفق باشم. تنها مساله این است که آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند. " این سخنان میتواند بیانگر سه مساله احتمالی باشد: معامله گسترده با ایران در خصوص تمام مسایل غرب با این کشور (برنامه هستهای، گروههای نیابتی، و برنامه موشکی بالستیک ایران)؛ توافقی محدود که فقط مربوط به برنامه هستهای ایران باشد؛ یا حمله نظامی برای نابود کردن برنامه هستهای تهران. از نظر راهبردی این مساله چه معنایی دارد؟ مقامات ارشد اطراف ترامپ در خصوص رویکرد آمریکا در قبال ایران اختلاف نظر دارند، لذا به احتمال قوی، آن چه که سیاست اولیه ترامپ را هدایت میکند، نحوه اولویت دادن به دو حس درونی متضاد خواهد بود: تمایل به توافق با ایران بر سر برنامه هستهای آن، یا اقدام بر مبنای حس شخصی خود، یعنی این که تهران تلاش میکند او را به قتل برساند. حداقل باید انتظار داشت که ترامپ بیش از هر چیز ذهن خود را بر تلاشهای ایران برای ترور وی متمرکز کند، حتی اگر در نهایت تصمیم بگیرد با تهران به توافق برسد. تندروهای سنتیتر سیاست خارجی در دولت ترامپ اجازه نخواهند داد که او، این مساله را فراموش کند. مسیری که ترامپ انتخاب میکند – معامله یا انتقام- چهره سیاست خارجی آمریکا را مشخص خواهد کرد و در سراسر خاورمیانه نیز منعکس خواهد شد. هر دو گزینه، ترامپ را مجبور خواهد کرد فشارهای واقعی را به میزانی چشمگیر افزایش دهد: تحریمهای جدید و اعمال بهتر تحریمهای کنونی، اخراج ایران از نهادهای سازمان ملل که دایما ناقض اهداف آن است، و تمرینهای نظامی بیشتر آمریکا با اسرائیل. اینها همچنین تهدید فشار را ضروری خواهند کرد، از جمله همکاری با متحدان اروپایی برای فعال کردن بندهای اسنپ بک (اعمال مجدد تحریمهای بینالمللی علیه ایران) و اعلام آشکار این مساله که آمریکا در صورت لزوم برای جلوگیری از دست یابی ایران به توانایی تولید تسلیحات هستهای، به زور متوسل خواهد شد. آنهایی که افزایش فشار بر ایران را به دلیل تمایل تهران به مذاکره مستقیمِ هستهای، غیرضروری میدانند شاید حق دارند؛ البته اگر قرار است که توافق جدید فقط درباره برنامه هستهای باشد، که البته اشتباه خواهد بود. به جای آن، حصول توافقی گستردهتر مورد نیاز است که نفوذ منطقهای ایران را نیز دربر گیرد – یعنی حمایتهای مالی و تسلیحاتی ایران از سازمانهای تروریستی- ایران همچنین باید تعهد دهد که حزبالله لبنان را بازسازی نخواهد کرد. اگر ترامپ فقط بر توافقی متمرکز بر برنامه هستهای ایران تکیه کند، جمهوری خواهان سنتی، دمکراتهای نوین، و بسیاری از اعضای کابینهاش را از خود دور خواهد کرد – نظیر نامزد وزارت امور خارجه مارکو روبیو، و همچنین مایک والتس نامزد مشاور امنیت ملی. علاوه بر آن، مقامات اسرائیلی نیز از ترامپ فاصله خواهند گرفت. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در ژوئن 2023 گفت "اسرائیل خود را به هیچ توافقی با ایران ملزم نخواهد کرد، و همچنان به دفاع از خود خواهد پرداخت. " حتی آنهایی هم که طرفدار مذاکرات هستند، احتمالا از این که تنها بر برنامه هستهای تمرکز شده باشد، نگران خواهند شد، به ویژه در شرایطی که ایران با بحران فزاینده اقتصادی و انرژی روبرو است. باید بدانم که: من در بیشتر اوقات خود در دو سال گذشته، رهبری تلاشی را برای اجماع دوحزبی در خصوص سیاست جدید آمریکا در قبال ایران صرف کردم، که ارتباطی به این نداشته باشد برنده انتخابات آمریکا چه کسی خواهد بود. از نتایج بسیار مهم، آن بود که هیچ توافقی با ایران در آینده نمیتواند تنها به برنامه هستهای ان بپردازد، و این که اگرچنین امری صورت گیرد، "در مذاکرات (آتی) در خصوص نفوذ منفی ایران در منطقه، ابزارهای تاثیرگذار و منابع کافی وجود نخواهد داشت. " امروز، این دیدگاه که به دنبال توافقی باشیم تا صرفا به تسلیحات اتمی پرداخته شود، بیمعنا است، زیرا به واسطه کاهش تحریمها، ایران از توانایی جدید سیاسی، نظامی و مالی برخوردار خواهد شد که میتوان از آن برای بازسازی حماس و حزبالله استفاده کرد. حماس در غزه، بخشی از تهدیدی است که پیش از 7 اکتبر 2023 علیه اسرائیل وجود داشت؛ نفوذ سیاسی و تواناییهای نظامی حزبالله در لبنان کاهش یافته است؛ و ایران نیز از زمان انقلاب 57 تاکنون هرگز تا این حد ضعیف نبوده است. عملیات موفق اسرائیل علیه حزبالله در شش ماه گذشته، به آغاز روندی از تحولات کمک کرد که به سقوط رژیم اسد در سوریه و قطع ارتباط زمینی ایران و حزبالله منجر شد. در این شرایط، دولت لبنان برای نخستین بار در چند دهه گذشته فرصتی یافت تا در قبال تمامیت ارضی این کشور، خودی نشان دهد. اگر ترامپ بر ادعای شخصی خود در خصوص تلاش ایران برای ترور وی متمرکز شود، شاید تشویق شد تا مستقیما به ایران حمله کند و بر تلاشهای آمریکا – در کنار اقدامات خودِ اسرائیل- برای مقابله با تهدیدات حوثیهای یمن بیفزاید تا به این ترتیب رویکردی راهبردیتر در همگرایی با اسرائیل اتخاذ شود. گرچه برخی شاید خواستار آن باشند که ترامپ، به ازای توقف حمایت ایران از حوثیها، به تهران پیشنهاد مذاکره بدهد، اما چنین راهبردی اشتباه خواهد بود. این رویکرد در صورت اجرا، شاید سبب شود حوثیها حملات خود را به منافع آمریکا و متحدانش در منطقه به تاخیر بیندازند، اما در نابودی این گروه تاثیری نخواهد داشت. به ویژه در حالی که حوثیها، همیشه هم اولویتهای تهران را دنبال نمیکنند. حمله مستقیم به ایران شاید انزواطلبان جمهوری خواه را از جمله جی دی ونس، معاون اول رئیس جمهور منتخب ناامید کند که در ماه اکتبر تاکید کرده بود آمریکا و اسرائیل در بسیاری موارد "منافع مجزا" دارند و این که "جنگ نکردن با ایران" به نفع آمریکا است. برخی دمکراتهای کنگره نیز که خواستار رویکرد غیرنظامیتر آمریکا در منطقه هستند، از حمله به ایران ناخرسند خواهند شد. خودِ ترامپ هم به نظر میرسد دستکم در قالب لفظی از این استدلال استقبال میکند. وی در نوامبر گذشته در سخنرانی خود در خصوص پذیرش نامزدی رقابتهای ریاست جمهوری گفته بود، "با پیروزی ما در نوامبر، سالها جنگ، ضعف و هرج و مرج به پایان خواهد رسید". اما شاید از نظر ترامپ، حمله به ایران برای گرفتن انتقام، فرصتی است که نباید از دست داد و نتانیاهو نیز این مساله را تشویق خواهد کرد. از نظر اسرائیل، این لحظه بهترین فرصت در چند دهه گذشته برای به عقب راندن و یا نابود کردن برنامه هستهای ایران است تا شبکهای که ایران برای تهدید اسرائیل و کشورهای منطقه ایجاد کرده است، بیاثر شود. اسرائیل سالها، از بیم حملات موشکی تلافی جویانه گسترده حزبالله و ایران، از اقدام نظامی بازداشته میشد. اما نه اسرائیل و نه آمریکا، تهدید ایران و متحدانش را به آن شدتِ سال قبل تلقی نمیکنند؛ لذا گرچه ایران، حزبالله و حوثیها همچنان به اندازه کافی تسلیحاتی دارند که میتواند باعث کشتار و تخریب در اسرائیل و همچنین در میان نیروهای آمریکایی در منطقه بشود، اما در خصوص حمله به تاسیسات هستهای ایران، محاسبات تغییر کرده است. در شرایطی که سیستم دفاع هوایی ایران نابوده شده، احتمال عملیات موفق آمریکا یا اقدام مشترک علیه برنامه هستهای ایران افزایش یافته است، و دستکم تعدادی از حلقه نزدیکان ترامپ درحال بررسی این مساله هستند. عجیب آن که حصول توافقی محدود به مساله هستهای و نابود کردن برنامه اتمی ایران با اقدام نظامی، هر دو، خطر برهم زدن آرامش متحدان آمریکا در خلیج فارس را به همراه دارد. عربستان سعودی و امارات عربی متحده – که هر دو در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ، طرفدار سرسخت پویش "فشار حداکثری" (علیه ایران) بودند، اکنون کلا تغییر موضع دادهاند. محمد بن سلمان ولیعهد عربستان بر تنوع بخشی به منابع اقتصادی و قطع وابستگی به درآمدهای نفتی تمرکز کرده، و این امر مستلزم سرمایه گذاری مداوم و کافی خارجی است. اما اگر موشکهای ایران و حوثیها در سالهای آینده، بر عربستان فرود آیند، جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی به سرعت خواهد خشکید. عربستان سعودی امیدوار بود روند صلح و مذاکرات با حوثیها موفق باشد و از برخی نگرانیهای امنیتی ریاض خواهد کاست. اما این گفتوگوها به بن رسیده و احتمال رفع مشکل در کوتاه مدت و پس از تحلیف ترامپ نیز کمتر خواهد شد، زیرا دولت ترامپ درنظر دارد حوثیها را مجددا گروهی تروریستی اعلام کند. در هر صورت چه توافقی منحصرا هستهای و یا در خصوص حملات نظامی به ایران حاصل شود، بدون تضمینهای بیشتر دفاعی از جانب آمریکا، این خطر وجود دارد که نگرانی مقامات ریاض و ابوظبی از این که واشنگتن شریک قابل اتکایی نیست، افزایش یابد. حوثیها در سپتامبر 2019 به تاسیسات نفتی عربستان در ابقیق و خریص حمله کردند. در ژانویه 2022 این گروه به زیرساختهای نفتی و تاسیسات فرودگاه ابوظبی که در حال احداث بود، حمله کرد. مقامات عربستان و امارات، واکنش واشنگتن را به این تحولات، به معنای تعهد ناکافی آمریکا به دفاع از آنها تلقی میکنند. از آن سال به بعد، عربستان و امارات به این نتیجه رسیدند که بهترین راه برای حفاظت از سرزمین خود و جلوگیری از حملات ایران و گروههای نیابتی آن، تنشزدایی با تهران است. عربستان روابط خود را با ایران احیاء کرد، تحولی که خیلی هم به چشم آمد، و امارات نیز مناسبات دیپلماتیک و اقتصادی خود را با ایران افزایش داد تا تنشهای دوجانبه کاهش یابد؛ یعنی اتخاذ رویکردی کاملا متفاوت، زیرا ریاض و ابوظبی در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ، از پویش فشار حداکثری وی علیه تهران حمایت میکردند. ترامپ برای آن که این دو متحد خود را متقاعد کند تا بار دیگر از فشار حداکثری علیه تهران حمایت کنند، تقریبا باید آنها را مجاب کند که آمریکا امنیتی را که به دنبال آن هستند، تامین خواهد کرد. برای عربستان، این مساله مستلزم امضای پیمان دفاعی، شبیه معاهدات آمریکا با ژاپن و کره جنوبی است. برای امارات هم چنین توافقی شاید جذاب باشد، اما آنقدرها هم حیاتی نیست، زیرا اماراتیها ثابت کردهاند که قویترین قدرت نظامی در خلیج فارس هستند، لذا وعده حمایت و تامین تسلیحات پیشرفته، به صورت بالقوه کافی خواهد بود. نبودن تعهدات بیشتر دفاعی از جانب آمریکا، میتواند عربستان و امارات را به سوی توازن سوق دهد: حمایت ظاهری از پویش فشار حداکثری جدید، اما نه در حدی که تنشزدایی هر دو کشور با ایران در سالهای گذشته، تضعیف شود. این مساله از طرفی میتواند این کشورها را به گسترش روابط دفاعی با چین ترغیب کند تا امنیت خود را حفظ کنند. عربستان سعودی به تازگی توافق کرد پهبادهای چینی خریداری کند و در سال 2022 نیز توافقی تسلیحاتی به ارزش 4 میلیارد دلار با پکن امضا کرد. ژولای گذشته، چین و امارات دومین تمرین نظامی مشترک هوایی خود را برگزار کردند. در چهار سال گذشته زنگ هشدار بارها در واشنگتن به صدا درآمده، چرا که گفته میشود چین در حال ساخت یک پایگاه نظامی نزدیک ابوظبی است. در شرایطی که تیم ترامپ در حال بررسی رویکرد خود در قبال ایران است، بعید به نظر میرسد که مشاورههای آنها به اتخاذ سیاستی هماهنگ منجر شود. در عوض، تصمیم گیری رئیس جمهور منتخب در نهایت تحت تاثیر این مساله قرار خواهد گرفت که وی در میان اولویت توافق با ایران و یا انتقام، کدام یک را انتخاب کند. بهترین شانس ترامپ برای موفقیتِ درازمدت در قبال ایران، افزایش فشار (برتهران) خواهد بود تا موقعیت خود را تحکیم بخشد و در نهایت توافقی جامع حاصل شود که نه تنها به برنامه هستهای ایران، بلکه نفوذ خطرناک منطقهای آن نیز میپردازد. رویکرد ترامپ هر چه که باشد، تاثیر آن به ایران محدود نخواهد شد: بلکه روابط واشنگتن را با متحدان اصلی خود در خاورمیانه تحکیم و یا تضیف خواهد کرد.
http://www.ilandnews.ir/fa/News/1327577/آیا-ترامپ-به-ایران-حمله-میکند-یا-با-آن-معامله-خواهد-کرد؟
|