حادثه کاخ دادگستری چه اهداف پنهانی دارد؟
يکشنبه 30 دي 1403 - 16:38:48
|
|
ایرانیان جهان - تحلیل گرافهای شبکههای اجتماعی در نخستین ساعات پس از شهادت این دو قاضی شجاع و مبارز با تروریسم نشان میدهد که خط نفاق، آلوده سازی ادراکی توسط رسانههای ضدانقلاب بهویژه بیبیسی فارسی بوده است. - اخبار رسانه ها - به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، روز گذشته یک عامل نفوذی که در دیوان عالی اشتغال داشت با تیراندازی به سمت قضات سرشناس این دیوان، آنها را به شهادت رسانده است. حجتالاسلاموالمسلمین علی رازینی و حجتالاسلاموالمسلمین محمد مقیسه دو شهید این واقعهاند. دقایقی پسازاین ماجرا وبسایت گروهک تروریستی منافقین با انتشار خبر این ترور آن را به خود نسبت داده و مدعی شد که پشت ترورها، عوامل گروهک منافقین حضور دارند؛ البته این ادعا یکی از شگردهای تبلیغاتی تروریستها بوده است. پیشازاین داعش نیز عادت به آن داشت که حوادث مختلف در سراسر جهان را به خود مربوط دانسته و در سایت تروریستی اعماق مسوولیت همه حملات تروریستی را بر عهده می گرفت. به نظر میرسد که منافقین نیز به شیوه داعش در تلاش است تا جنایت رویداده در تهران را به سود خود مصادره کنند تا به تشکیلاتی که روی آن خاک مرده پاشیدهاند، تنفس مصنوعی بدهد. البته انگیزه منافقین برای انتصاب ترورها به خود تنها معنای تشکیلاتی ندارد. در آخرین آکسیون نفاق در پاریس بخش سیاسی منافقین روی این موضوع تأکید کرده است که این گروهک باید در اتاق عملیات مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه نقشی برای خود پیدا کند. ازاینرو حادثه رویداده در محل کاخ دادگستری تهران فرصت مناسبی برای تروریستهای آلبانی نشین بود تا آن را پیشکشی پیش از روی کارآمدن ترامپ معرفی کنند و امیدوار به پروژه های تیم جدید کاخ سفید باشند. در روزهای اخیر برخی محافل ضد ایرانی در آمریکا در تدارک آن هستند تا با راه انداختن کارزاری بار دیگر خط فشار حداکثری به ایران را بالا بیاورند. منافقین در تحلیلهای درون تشکیلاتی خود گمان به این موضوع دارد که دست گرفتن خط ترورها در ایران میتواند آنها را به بازیگری مماس با ترامپ تبدیل کند؛ سفرهای اخیر مقامات سابق آمریکایی به مقر تروریستی منافقین نیز با همین انگیزه صورت گرفته است. سرنوشت آنهایی که خود را فروختند! منافقین پیشازاین نیز نشان دادهاند که میتوانند در مزدوری برای بیگانه یک پله بالاتر از بقیه بازی کنند. ازجمله از تابستان سال 1359 که همکاریهای مخفیانه سازمان منافقین با استخبارات عراق شدت گرفت و نقطه اوج آن مرداد سال 1360 بود که رجوی نفاق درونی سازمان را بیرونی کرد. در سال 61 رجوی با طارق عزیز که نایب نخستوزیر بود دیدار کرده و روابط اطلاعاتی و نظامی با عراق، «رسمیت تبلیغاتی» یافت. مسعود جابانی عضو سابق سازمان منافقین که خود در عملیات نظامی داخل عراق، بهشدت زخمی شده است، درباره نوع روابط سازمان و عراق چنین مینویسد: کشور عراق، زمین و تدارکات و تجهیزات نظامی و لجستیکی و هزینه ارتش آزادیبخش مجاهدین را تأمین میکرد و در مقابل، مجاهدین اطلاعات جبههها و تحرکات نظامی ایران و شنود بیسیم ارتش ایران را به دولت عراق میداد... این عراق بود که کاملاً سازمان را در خدمت خود گرفته بود. محمدحسین سبحانی از مسئولان اسبق اطلاعاتی و امنیتی سازمان درباره نحوه هماهنگی عراق و سازمان در زمینهٔ کسب اطلاعات مینویسد: استخبارات عراق از طریق مهدی ابریشمچی، «پرسشهای اطلاعاتی» موردنیاز ارتش عراق را در مورد شناسایی محل پلها، تأسیسات آب و برق، کارخانهها و مراکز اقتصادی و نظامی ایران را به مسعود رجوی میداد و سپس رهبری سازمان نیازهای اطلاعاتی «استخبارات» عراق را به «ستاد اطلاعات» سازمان ارجاع میداد. «ستاد اطلاعات» نیز بعد از کار اطلاعاتی بر روی سؤالات، اقدام به تهیه پاسخهای آن میکرد. به نوشته سبحانی، «مسئولیت» ستاد اطلاعات [منافقین] را مهدی افتخاری، هادی روشن روانی، مهدی براعی، مسعود خدابنده، حمید باطبی، زهره حسنی برعهده داشتهاند، در «ستاد اطلاعات» جمعآوری اطلاعات نظامی برای عملیات نظامی و تروریستی موردنظر بود. در این ستاد «شبکه شنود» وجود داشت که یکی از منابع جاسوسی و کسب اطلاعات برای رژیم صدام حسین بود و شبکههای بیسیمی و مخابراتی ایران را در جبهههای جنگ مانیتور و شنود میکرد. اعضای سازمان در این بخش پیامهای رمز فرماندهان ارتش و سپاه را به دلیل آشنایی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، با رمزگشایی کشف میکردند. سپس مسئول «ستاد اطلاعات» پیامهای کشفشده را به مهدی ابریشمچی و نهایتاً در اختیار ارتش صدام حسین قرار میداد. در سال 1366 مسئولیت این بخش با محسن سیاه کلاه از اعضای مرکزیت سازمان بود. پیام ترورهای احتمالی اسرائیل مهدی خوشحال عضو سابق سازمان منافقین با استناد به اسناد و مدارکی که از همکاریهای اطلاعاتی سازمان و عراق در اروپا منتشرشده است مینویسد: مجاهدین خلق (منافقین) نهتنها بهراحتی آب خوردن اطلاعات سری کشورشان را در اختیار عراقیها قرار میدادند، بلکه رهبرشان برای خوشرقصی نزد افسران اطلاعاتی عراق، نهتنها ایرانی بودنش را منکر میشد، بلکه صریحاً وطن خود را «عراق» و خون خود را هم «عراقی» میخواند. جمشید طهماسبی یکی دیگر از جداشدگان سازمان چنین نوشته است: مجاهدین خلق (منافقین) تبدیل به عوامل نفوذی ارتش عراق و حزب بعث در ایران شدند، با «خلوص» و «اخلاص» به نفع ارتش عراق و رژیم صدام حسین جاسوسی کردند. به نوشته اعضا و مسئولان جداشده سازمان، علاوه بر روشهای مرسوم کسب اطلاعات، سازمان از ارتباطات خانوادگی اعضا و هواداران نیز در بسیاری اوقات بدون اطلاع و موافقت آنان، بهرهبرداری نموده و اطلاعات محرمانه نظامی را از داخل کشور گردآوری کرده و به رژیم صدام انتقال میداد. مجموع دستنویسها، خاطرات و اعترافات برخی از عناصر، اعضا و نیروهای سابق منافقین نشان میدهد که این تشکیلات تروریستی در خودفروشی به بیگانه حتی در درونیترین لایه نیز رقابت دارد، برای همین مصادره ترور تهران به خود را امری بدیهی دانسته و معتقد است که باید در رقابت میان ضدانقلاب خود را متمایز از سایر گروهکها به ترامپ نشان دهد. هدف منافقین از چنین اقدامی گرفتن امتیاز بیشتر از آمریکاییها است، معاملهای که پیشازاین با صدام نیز کردهاند. در اسناد افشاشده پس از سقوط صدام که بین عباس داوری و افسران سرویس اطلاعاتی عراق برگزارشده، چنین آمده است: در خصوص درخواستهای قبلی ازجمله درخواست 100 دستگاه خودرو ما ازنظر اداری با این درخواست شما موافقت داریم فقط پی گیری در خصوص کسب موافقت ادارات دیگر است که در حال پی گیری هست. میدانید که ورود خودرو نیاز به اخذ مجوز از مبادی ذیربط دارد که با توجه به ورود کالاهای خارجی اخذ مجوز ضروری است مانند معاملات سابق، 28 خودرو از داخل عراق خریداری میشود و 72 دستگاه از خارج خریداری خواهد شد. تحلیل گرافها درباره ترورها چه میگوید؟ بررسیها نشان میدهد که ماجرای خونین روز گذشته بدون ارتباط تشکیلاتی با این گروهک، تنها موقعیتی برای بروز بیرونی این تروریستهای ساکن در کمپ تروریستی اشرف 3 بوده و نفاق در این ماجرا با مدل «ترورهای ترکیبی» متکی به ابزارهای رسانهای خود را آشکارسازی کرده است. همچنین در این ماجرا روشنشده است که گام بعدی تحرکات با امتداد از «ترورهای اجتماعی» پیش خواهد رفت. در این حادثه، قوه ادراکی عمومی زیر بار سنگینترین حجم از تبلیغات مسموم قرارگرفته تا جای جلاد و شهید عوض شود. تحلیل گرافهای شبکههای اجتماعی در نخستین ساعات پس از شهادت این دو قاضی شجاع و مبارز با تروریسم نشان میدهد که خط نفاق، آلوده سازی ادراکی توسط رسانههای ضدانقلاب بهویژه بیبیسی فارسی بوده است. همچنین تحقیقات موجود نشان میدهد که مدل ترورهای صوت گرفته بیش از آنکه به مدل عملیاتی عامل هوشمند وابسته باشد چیزی شبیه حادثه رویداده در 6 اردیبهشت 1402 در بابلسر دارد، تغییر در صورتمسئله ماجرا، دستهای در داخل و خارج از کشور دارد! منبع: مشرق انتهای پیام/
http://www.ilandnews.ir/fa/News/1331953/حادثه-کاخ-دادگستری-چه-اهداف-پنهانی-دارد؟
|