ایران در مسیر پر پیچوخم مذاکره؛ آیا مذاکرات میتواند به کاهش تنشها و بهبود شرایط کمک کند؟
جمعه 5 بهمن 1403 - 10:38:44
|
|
ایرانیان جهان - گفتن و نوشتن درباره آثار تحریمها بر اقتصاد ایران شاید دیگر تکراری به نظر برسد، اما واقعیت تلخ این است که این فشارها همچنان کشور را در کام خود میکشد. کسبوکارها بهسختی نفس میکشند و آیندهای مبهم پیش رویشان است. قیمتها همچنان بالا میرود، سرمایهگذاری در کشور کم رنگ شده و روزبهروز تعداد بیشتری از مردم وارد دایره فقر میشوند. بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان بسیاری از مردم کشورمان در مواجهه با مشکلات روزمره، بهسختی برای بقا تلاش میکنند. در این شرایط، توسعه پایدار به یک آرزوی دستنیافتنی تبدیل شده است. تحریمها نهتنها اقتصاد را فلج کرده، بلکه مردم را در تله ناامیدی گرفتار کردهاند. این روند، سنگینی روزافزون بر دوش کشور میگذارد و هر تلاش برای غلبه بر آن، به ناامیدی بدل میشود. از سوی دیگر، درحالیکه در ایران و آمریکا دو دولت جدید به قدرت رسیدهاند، هر دو طرف سیگنالهایی از تمایل به مذاکره فرستادهاند. این سیگنالها ممکن است نویدبخش فرصتی برای بازگشت به دیپلماسی و کاهش تنشها باشند، اما پرسش اساسی این است که آیا این سیگنالها به مذاکرات مستقیم و واقعی منجر خواهد شد؟ موضوع مهمی که افکار عمومی هم آن را با حساسیت دنبال میکند. صد البته که شرایط داخلی هر دو کشور و چالشهای فراوان در روابط دوجانبه مانند مسائل هستهای، تحریمها و اختلافات منطقهای، این مسیر را پیچیده میکند. با این تأکید که نمیتوان این مسئله را که برای هرگونه مذاکره موفق، نیاز به یک راهبرد جامع و متوازن در داخل کشور و همکاریهای بینالمللی است، نادیده گرفت. درحالیکه ایران در برابر فشارهای بینالمللی و اقتصادی قرار دارد، همچنان سیگنالهایی از تمایل به مذاکره با آمریکا ارسال میشود. پرسش اصلی این است که آیا این مذاکرات میتوانند به کاهش تنشها منجر شوند؟ اکنون در میان این مشکلات دونالد ترامپ در مراسم تحلیف اتهاماتی را به ایران نسبت داده است. ترامپ در اولین اظهارنظر خود پس از بازگشت به کاخ سفید، ایران را متهم به حمایت از تروریسم کرد و گفت آمریکا بهدنبال پاسخگو کردن ایران و جلوگیری از استفاده این کشور از درآمد نفتی برای تأمین مالی گروههای تروریستی است. او مدعی شد ایران در حال ورشکستگی بود و نمیتوانست به گروههایی مانند حماس و حزبالله کمک کند. ترامپ همچنین اظهار داشت اگر او رئیسجمهور بود، عملیات «طوفان الاقصی» رخ نمیداد و ایران منابع مالی لازم برای حمایت از گروههای تروریستی را نداشت. او ایران را بهعنوان یک کشور تضعیفشده توصیف کرد و گفت انفجار پیجرها در لبنان و حملات اسرائیل به سامانههای پدافندی ایران شاهدی بر این ادعاست. البته صحبتهای ترامپ با واکنش برخی از مسئولان ایران روبهرو شد. از جمله «کاظم غریبآبادی»، معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه، در جمع خبرنگاران گفته است جمهوری اسلامی ایران همانند گذشته آمادگی برای آغاز و از سرگیری مذاکرات رفع تحریم را دارد. ما همیشه آمادگی این را داشتیم و اگر در طرفهای دیگر هم این آمادگی وجود داشته باشد، ما بر این عقیدهایم که مذاکرات شکل خواهد گرفت و به نتیجه خواهد رسید. اگر سیاست و رویکرد دیگری را در طرفهای دیگر ببینیم، ایران هم مناسب با همان سیاست، رویکرد خودش را تنظیم خواهد کرد. غریبآبادی بر این باور است که تحریمها نتوانستهاند اهداف خود را محقق کنند و ادامه گفتوگوها راهی عقلانی برای رفع مشکلات است. ایران آماده است تا بر اساس رویکرد طرف مقابل، سیاستهای خود را تنظیم کند و مذاکرات را ادامه دهد. فشار حداکثری یا گفتوگو؟ میدانیم که ترامپ شخصیتی غیرقابلپیشبینی است. تجربههای قبلی نیز نشان داده است او اغلب دست به کارهای عجیب و تصمیمات غافلگیرکننده میزند. بسیاری از کارشناسان میگویند حالا که او در دوره دوم ریاستجمهوری قرار دارد، ممکن است اقداماتی انجام دهد که در دوره اول از آنها پرهیز کرده بود. بهویژه در مورد ایران، هر تصمیمی از سوی او میتواند نهتنها نوسانات زیادی بههمراه داشته باشد، بلکه بهشدت تأثیرگذار و غیرمنتظره نیز باشد. ترامپ همیشه آماده است تا کارهایی انجام دهد که کمتر کسی انتظارش را دارد. ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری خود ممکن است به اتخاذ سیاستهایی غافلگیرکننده بپردازد. اگرچه سیاست فشار حداکثری در دوره اول شکست خورد، اما احتمال تغییر رویکرد به گفتوگو وجود دارد که بر شرایط ایران تأثیرگذار خواهد بود بیشتر بخوانید: بازگشت ترامپ؛ فصل دوم شگفتیها و جنجالها/ بازخوانی میراث ترامپ در دور اول ریاست بر کاخ سفید + فیلم ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود با سیاست فشار حداکثری تلاش کرد ایران را به میز مذاکره بکشاند، اما این سیاست نهتنها شکست خورد، بلکه تنشها را شدیدتر کرد و دو کشور را درآستانه درگیری قرار داد. این تجربه شاید به ترامپ آموخته باشد که فشار حداکثری بهخودیخود نمیتواند به مذاکرات منجر شود، بههمیندلیل ممکن است در دوره دوم ریاستجمهوریاش ابتدا تلاش کند که وارد گفتوگوهایی بدون تهدید شود. بهخصوص که شرایط ایران در فاصله میان این دو دوره تغییرات قابلتوجهی داشته است. اقتصاد ایران آسیبهای بیشتری دیده، نفوذ منطقهایاش کاهش یافته و مردم خواستهها و مطالباتی دارند که هنوز پاسخی درخور به آنها داده نشده است. بهخصوص پس از حادثه مهسا امینی که مردم را اندوهگین و خشمگین کرد. خطرات و فرصتهای پیش روی ایران در چنین شرایطی، اگر گفتوگویی شکل نگیرد، ترامپ ممکن است مجدداً به گزینه فشار حداکثری روی آورد. اینبار، اما نسخه دوم این سیاست احتمالاً بهمراتب رادیکالتر و سختگیرانهتر خواهد بود. ضمن اینکه شرایط نامتقارن مذاکره میان ایران و آمریکا یکی از چالشهای اصلی خواهد بود. ذهنیت غالب در واشنگتن درباره ضعف ایران، بهویژه پس از تحریمها و بحرانهای اقتصادی، این تصور را در آمریکا بهوجود آورده است که ایران نیاز بیشتری به توافق دارد، درنتیجه طرف آمریکایی میتواند امتیازات بیشتری از آن بگیرد. در مقابل، ایران باید با حفظ اصول و منافع ملیاش در برابر این فشارها ایستادگی کند و درعینحال بهدنبال حفظ استقلال و حقوق مردم باشد. اما پرسش اساسی این است که وقتی به مذاکره دعوت میکنیم، چه چیزی برای ارائه داریم و در مقابل آن چه دستاوردهایی میتوانیم انتظار داشته باشیم؟ بهویژه اگر هدف از مذاکره کاهش تنشها و مقابله با سیاستهای ترامپ باشد، این امر نیازمند بازتعریف دقیق خطوط قرمز طرفین و اتخاذ اقدامات سلبی از سوی ایران است. در این مسیر، باید به نقش تخریبی شخصیتهایی، چون بنیامین نتانیاهو نیز توجه ویژهای داشت. درحالیکه ترامپ ممکن است بهدنبال کاهش تنشها و رسیدن به توافق باشد، نتانیاهو با سیاستهای ضدایرانی خود همواره سعی در افزایش فشار بر ایران داشته است. برای مثال، یک دستور اجرایی از سوی تیم ترامپ میتواند بهطور قابلتوجهی فروش نفت ایران را کاهش دهد. همچنان که یکی از سیاستهای ترامپ، فشار به چین برای به صفر رساندن فروش نفت ایران است. در اینصورت ایران ناچار به واکنش خواهد بود. این وضعیت میتواند فضا را برای پیگیری اهداف ضدایرانی در سطح جهانی فراهم کند. همچنین، اگر ایران نتواند گفتوگوهای مثبت با آمریکا داشته باشد، احتمال شکلگیری دوباره اتحادی میان ترامپ و نتانیاهو وجود دارد؛ بهویژه در مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران. در چنین شرایطی، این دو بازیگر میتوانند بهراحتی به هماهنگیهای جدیدی دست یابند که نهتنها ایران را در موقعیت دشواری قرار میدهد، بلکه ممکن است منجر به تشدید فشارهای بینالمللی علیه تهران شود. البته وقتی درباره مذاکره ایران و آمریکا حرف میزنیم، درواقع از یک احتمال روی کاغذ سخن میگوییم؛ چون احتمال مذاکره ایران و آمریکا همچنان یکی از مسائل پیچیده و حساس در عرصه سیاست بینالملل است. مقامات کشورمان از جمله رئیسجمهور و وزیر امور خارجه بهطور علنی اعلام کردهاند مذاکرات مشروط با آمریکا ممکن است درصورت وجود پیششرطهای مشخص صورت گیرد. این اظهارات نشاندهنده نوعی تمایل به دیپلماسی است، اما درعینحال تأکید دارند که هرگونه تصمیمگیری نهایی باید با تأیید مقامات عالیرتبه کشور انجام شود. باوجود اینکه احتمال مذاکرات بین ایران و آمریکا در شرایط کنونی اندک بهنظر میرسد، اما همچنان میتوان این موضوع را طرح کرد و از ابعاد مختلف مورد آسیبشناسی قرار داد. از منظر تئوریک، بهبود روابط با کشورهای جهان، بهویژه با آمریکا، میتواند بهطور چشمگیری به حل بسیاری از مشکلات داخلی ایران کمک کند. مسائلی، چون ناترازی انرژی، جذب سرمایهگذاری خارجی و بهبود جایگاه اقتصادی در بازار جهانی میتواند دستاوردهایی باشد که مذاکره و تفاهم با آمریکا بههمراه داشته باشد. در مجموع، برای رسیدن به یک توافق واقعی با آمریکا، ایران باید بهخوبی ارزیابی کند که در برابر این کشور چه چیزی میتواند پیشنهاد دهد و از سوی دیگر، چگونه میتواند از فشارهای داخلی و خارجی جلوگیری و منافع ملی خود را حفظ کند. این فرایند نیازمند هماهنگی دقیق در سطوح مختلف حکمرانی و بازنگری در سیاستهای خارجی است تا ایران بتواند در این رقابت پیچیده، جایگاه خود را بهدرستی مدیریت کند. همبستگی داخلی، پیششرط اصلی موفقیتها برای دستیابی به موفقیت در گفتوگو با آمریکا و بهبود روابط ایران با جهان، توجه به عوامل خارجی و سیاستهای بینالمللی کافی نیست. یکی از ارکان اصلی این مسیر، ایجاد توازن و همبستگی داخلی است. قدرتهای خارجی بهویژه آمریکا، همواره به سیگنالهایی از داخل کشور توجه دارند که نشاندهنده رضایت یا نارضایتی مردم از سیستم حکمرانی است. اگر مسئولان ایران پشتوانه مردمی داشته باشند، قادر خواهند بود با اعتمادبهنفس بیشتری در مذاکرات بینالمللی وارد شوند و به چانهزنیهای مؤثری دست یابند. در غیر اینصورت، بدون چنین پشتوانهای، تلاشهای دیپلماتیک با مشکلات بسیاری روبهرو خواهد شد. بیشتر بخوانید: اگر تا مهر 1404 با ترامپ وارد مذاکره نشویم، مکانیسم ماشه فعال میشود/ در صورت عدم مذاکره، ترامپ از طریق روسیه و چین به ایران فشار میآورد بههرحال، باید بر این نکته مهم پای فشرد که مردم ایران همیشه در سختترین لحظات تاریخ این سرزمین، عامل حرکت و تغییر بودهاند. در شرایط بحرانی، این مردم بودند که ایستادند و مسیرهای جدیدی برای آینده گشودند. اکنون بیش از هر زمان دیگری، به صدای مردم نیاز داریم. مسئولان باید خواستهها، انتقادها و پیشنهادهای مردم را بشنوند، چون این خواستهها علاوه بر اینکه حق مردم است، نشانهای از پویایی و رشد جامعه نیز بهشمار میرود. تغییر شیوه حکمرانی و تجدید نظر در سیاستها، تنها زمانی ممکن میشود که به این خواستهها توجه شود. آمریکاییها نیز از این وضعیت سوءاستفاده میکنند. چنانچه «مارکو روبیو»، وزیر خارجه جدید آمریکا، در جلسه استماع سنا در سخنانی تند، اظهار کرد که در ایران این شکاف بسیار بزرگ است. بنابراین، ایران باید توجه داشته باشد که برای موفقیت در مذاکرات و بهبود روابط بینالمللی، باید از توانمندیهای داخلی خود استفاده کند و همبستگی در داخل کشور را تقویت کند. تنها دراینصورت است که ایران میتواند در عرصههای بینالمللی به توافقات پایدار و موفق دست یابد تحریمها و ناترازی انرژی تحریمهای سنگین و برخی سیاستهای جهانی علیه ایران، به یکی از موانع پیشرفت کشور تبدیل شدهاند، البته امیدهایی برای عبور از بحران وجود دارد. بهبود روابط ایران با جهان و بازگشایی درهای گفتوگو میتواند راهی باشد برای شکستن حصار تحریمها و برداشتن گامهای بزرگ بهسمت توسعه پایدار. واقعیت این است که تحریمها، مانند یک دیوار بزرگ در برابر توسعه ایران ایستادهاند. بخشهای کلیدی همچون نفت و گاز، بانکها و تجارت جهانی زیر فشار شدید این تحریمها دست و پا میزنند. محدودیتهای صادرات نفت و کاهش درآمدهای ارزی، دست ایران را از سرمایهگذاریهای خارجی کوتاه کرده و به مانعی جدی در راه توسعه زیرساختها و فناوریهای نوین تبدیل شده است. در بخش انرژی، ما با بحرانی عمیق مواجهایم. متأسفانه فناوریهای پیشرفته برای استخراج و بهرهبرداری از منابع انرژی در سایه تحریمها بهدست نیامده است. این درحالیاست که همسایگان ما، مثل امارات، گامهای بزرگی در استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر برداشتهاند. تحریمها حتی مسیر همکاریهای بینالمللی را بستهاند و ایران را از دانش فنی روز دنیا محروم مانده کردهاند. ناترازی انرژی در ایران بهدلیل تحریمها و کاهش صادرات نفت، فشار سنگینی بر مصرف داخلی وارد کرده و پروژههای انرژی را متوقف کرده است. این بحران، توسعه پایدار کشور را به چالش کشیده است درعینحال، کاهش صادرات نفت، گاز و برق، فشار سنگینی را بر مصرف داخلی وارد کرده و ناترازی انرژی را تشدید کرده است. پروژههای حیاتی انرژی متوقف شده و کشور در مسیر رشد اقتصادی متوقف شده است. هرچند در این لحظات حساس، یک راهحل وجود دارد: تنوع منابع انرژی، بهبود مدیریت مصرف و رفع تحریمها. اینها کلیدهایی هستند که میتوانند ایران را از این تنگنا رها کنند و بهسوی توسعهای پایدار سوق دهند. اما این کلید بدون بهبود رابطه با جهان کار نخواهد کرد. متأسفانه تحریمها باعث شده که ایران از روند جهانی حفاظت از محیطزیست عقب بماند. سوختهای آلودهکننده جایگزین انرژیهای تجدیدپذیر شدهاند و وضعیت زیستمحیطی به نقطه بحرانی رسیده است. درعینحال، محدودیتهای اقتصادی و تجاری نهتنها ایران را از دسترسی به فناوریهای نوین محروم کرده، بلکه راههای ارتباطی با بازارهای جهانی را مسدود کرده است. این بحرانها باعث از بین رفتن شغلها، کاهش توان صنایع داخلی و افزایش تورم شده است. قدرت خرید مردم در حال کاهش است و این یعنی بحران اقتصادی هر روز به تهدیدی بزرگتر تبدیل میشود. در حوزه بهداشت و درمان، کمبود دارو و تجهیزات پزشکی نتیجه مستقیم تحریمها است. کشور دیگر قادر به مقابله با بحرانهای بهداشتی نیست و این امر کیفیت زندگی مردم را تحتتأثیر قرار داده است، درحالیکه جامعه جهانی در حال پیشرفت علمی و نوآوری است، ایران از این تحولات بازمانده است. با وجود بحران در حوزه انرژی، ایران باید بهسمت تنوع منابع انرژی، بهبود مدیریت مصرف و رفع تحریمها حرکت کند تا از تنگنای اقتصادی خارج شود و به توسعه پایدار دست یابد این شرایط، شکافهای اجتماعی و اقتصادی را عمیقتر کرده و طبقات کمدرآمد را تحتفشار قرار داده است. تحریمها نهتنها موجب بیثباتی اجتماعی میشود، بلکه روند توسعه ایران را کند کردهاند و زیرساختهای حیاتی کشور را بهسمت فروپاشی میبرند برای تغییر این وضعیت، تنها یک راه وجود دارد: برداشتن تحریمها و برقراری روابط سازنده با دنیای خارج. این قدم میتواند به ایران فرصتهای جدید برای رشد و پیشرفت بدهد. کاسبان تحریم؛ سودجویان بحران در میان بحرانهای اقتصادی که بخش مهمی از آن ناشی از تحریمها است، یک گروه کوچک، اما بسیار تأثیرگذار، در تاریکی و زیر سایه این مشکلات، بهطور غیراخلاقی از درد و رنج مردم سود میبرند. این افراد که به آنها «کاسبان تحریم» گفته میشود، بهجای اینکه در کنار مردم در مقابله با این بحران بایستند، به فکر منافع خودشان هستند. مجموعه عملکرد آنها نهتنها به رفع مشکلات اقتصادی کمک نکردهاند، بلکه با تکیه بر بیثباتی موجود و استفاده از ناترازیها به منافع شخصی آنها سود رسانده است. این کاسبها با تکیه بر نوسانات ارز و بحرانهای بازار، راههای جدیدی برای کسب سود پیدا کردهاند و درحالیکه خانوادهها و کسبوکارهای کوچک در فقر و بیکاری دستوپنجه نرم میکنند، این افراد با استفاده از رانت و با تکیه بر قدرتشان به منفعت رسیدهاند. این گروهها در شرایطی که اقتصاد دچار آشفتگی و عدم تعادل است، بهراحتی میتوانند منابع مالی بیشتری جذب کنند.
http://www.ilandnews.ir/fa/News/1338073/ایران-در-مسیر-پر-پیچوخم-مذاکره؛-آیا-مذاکرات-میتواند-به-کاهش-تنشها-و-بهبود-شرایط-کمک-کند؟
|