ایرانیان جهان - به گزارش اقتصادنیوز، مدرن دیپلماسی با انتشار یادداشتی مدعی شد: دولت بشار اسد و حزب بعث در سوریه پس از بیش از نیم قرن به پایان رسیده و دوران جدیدی در سوریه آغاز شده است. در این میان آنچه برای جمهوری اسلامی ایران مهم است از دست دادن یک متحد قدیمی و بسیار مهم در جهان عرب است.
دولت بعث سوریه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی دست دوستی به سوی دولت جدید انقلابی دراز کرد.
دشمنی مشترک با اسرائیل و تا حدودی با آمریکا و رویارویی دو بازیگر با صدام حسین و دولت بعث عراق از عوامل اصلی دوستی ایران و سوریه به شمار میرفت که زمینه ساز اتحاد استراتژیک دو بازیگر شد.
در دهه 1980، سوریه با قطع صادرات نفت عراق از طریق دریای مدیترانه و ارسال سلاح و مهمات به ایران، به کمک دولت انقلابی جمهوری اسلامی شتافت. به ادعای این نشریه، ماهیت علوی حاکمان بعثی سوریه نیز در اتحاد با ایران شیعه بیتأثیر نبود. از دهه 1980، دو کشور به چارچوبی برای همکاری علیه اسرائیل در لبنان دست یافتند.
تهران و آینده شام مدرن دیپلماسی در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد: سوریه مسیر اصلی کمکهای ایران به حزبالله لبنان بود. پیروزی حزبالله در بیرون راندن نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان در سال 2000 و سپس توقف ارتش اسرائیل در جنگ 33 روزه 2006 بدون کمک سوریه غیرقابل تصور بود. زمانی که دولت اسد در دهه 2010 درگیر جنگ داخلی بود، ایران به کمک این کشور شتافت و توانست اسد را حداقل به مدت 14 سال در قدرت نگاه دارد.
بدون کمکهای اقتصادی و نظامی ایران به ویژه استقرار نیروهای مستشاری و همچنین حمایت روسیه، ادامه حکومت اسد غیرممکن بود. اما اکنون دولت اسد و حزب بعث سوریه سقوط کرده و موقعیت سیاسی و امنیتی علویها در این کشور تحت تاثیر قرار گرفته است. ایران نه تنها یک متحد مهم خود را از دست داده است، بلکه شاهد ظهور جریانهای سیاسی و نظامی است که از خط فکری و سیاسی مخالف تهران پیروی میکنند.
همزمان به ادعای گروهی از ناظران، سوریه اکنون به پناهگاه برخی از جنبشهای مسلح تبدیل شده که نزدیکی ایدئولوژیک یا عملیاتی با گروههای تروریستی مانند داعش و القاعده داشتهاند.
به ادعای مدرن دیپلماسی، سوریه اکنون کشوری است که به بازیگران عربی سنی و ترکیه نزدیک خواهد بود. اگرچه واضح است که حاکمان جدید سوریه به جناح قطری و بلوک اخوان المسلمین (مانند دولت وفاق ملی در لیبی) بیشتر از کشورهایی مانند امارات و عربستان سعودی نزدیک هستند.
از همین رو ایدئولوژیهای سیاسی این جریانها باعث نگرانی پادشاهیهای عربی شده است، اما به ادعای ناظران کشورهای حاشیه خلیج فارس حکومت سنی در سوریه را به حکومتی که با ایران متحد است ترجیح میدهند. همانطور که آمریکا و اسرائیل پس از 14 سال تصور میکنند که نبود اسد برای منافعشان بهتر است.
با سقوط دولت اسد، چندین فرصت و ظرفیت ژئوپلیتیکی ایران تحت تاثیر قرار گرفته است. اول، مسیر کمک ایران به حزبالله؛ حزبالله که پس از یک سال جنگ بیوقفه با اسرائیل، اکنون برای بازسازی تواناییهای انسانی و نظامی خود به حمایت نیاز دارد. دوم، حضور نظامی و اطلاعاتی ایران در سوریه که به ایران در رویارویی با اسرائیل و حتی ایالات متحده برتری میداد، به واسطه تحولات اخیر تحت تاثیر قرار گرفته است.
ایران فعلا به مدیترانه دسترسی ندارد و کمتر میتواند با ترکیه رقابت کند. همزمان بخشی از محور مقاومت که سوریه را سکویی برای تسلیح کرانه باختری قلمداد میکردند، اکنون ظرفیت مهمی را از دست دادهاند. محور مقاومت قصد تسلیح کرانه باختری در مقابل اشغالگران اسرائیلی را از طریق مسیر سوریه - اردن داشت، اما اکنون فعلا این ظرفیت از بین رفته است. علاوه بر این، جبهه جولان که زمانی میتوانست در کنار جنوب لبنان فشار بر اسرائیل را تشدید کند، در دست تلآویو است و همزمان نگرانیها در باب جبهه عراق نیز افزایش یافته است.
تهدیدهای بالقوه سوریه پسااسد برای عراق مدرن دیپلماسی در ادامه ادعا کرد: اگرچه هنوز خیلی زود است که بگوییم تحولات سوریه تهدیدی برای عراق است، اما عراق دارای اقلیت سنی است که برخی از آنها زمانی از فتنه داعش استقبال کردند. در شرایط کنونی نیز این امکان وجود دارد که گروههای رادیکال وارد عراق شوند؛ اما این تهدیدی است که میتواند عراق و در نتیجه ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
اگرچه ارتش عراق و نیروهای حشد الشعبی قوی هستند، اما حقیقت این است که در صورت ظهور رادیکالیسم، ارتش عراق در شرایط سختی قرار خواهد گرفت بالاخص آن که ایالات متحده اعلام کرده از این کشور خارج خواهد شد. واضح است که خروج آمریکا از عراق، رادیکالها را جسور خواهد کرد و دولت عراق نمیتواند روی حمایت آمریکا برای جلوگیری از «داعش شماره 2» حساب کند.
به ویژه این امکان وجود دارد که خود جولانی و نیروهای فعلی حاکم در سوریه تصمیم بگیرند که برای خلاص شدن از شر نیروهای رادیکال، آنها را به مسلخ عراق بفرستند. همچنین باید به یاد داشته باشیم که اگر حملات نیروهای رادیکال از سوریه به عراق با حملات اسرائیل به عراق همراه شود، شانس و موفقیت بیشتر خواهد بود.
اهرم جدید ایران در شام در چنین شرایطی آیا امکان بازگشت ایران به سوریه وجود دارد؟ برخی گمانهزنیهای ادعایی مبنی بر اینکه ایران میتواند حضور و نفوذ خود را در سوریه بازسازی کند وجود دارد. یکی از گزینههای ایران، کردها هستند. کردهای سوریه، یگانهای مدافع خلق کرد، اکنون متحدان نزدیک ایالات متحده هستند و نیروهای آمریکایی در کنار آنها در سوریه مستقر هستند.
اما واضح است که آنها روابط پنهانی نیز با ایران دارند. کردهای سوریه اما یک دشمن بزرگ دارند، بزرگترین متحد حاکمان جدید در دمشق؛ ترکیه است که بر نابودی کامل دولت خودمختار کرد در سوریه اصرار دارد. دلیلش هم ساده است؛ شاخه سوریه حزب کارگران کردستان یا PKK. پکک بزرگترین تهدید امنیتی در ترکیه است.
آمریکا و اروپا پکک را یک سازمان تروریستی میدانند، اما از شاخه سوری آن در مبارزه با داعش حمایت کردند، آن هم در شرایطی که بخشی زیادی از اعضای اصلی پکک ترکیه نیز در این نبرد شرکت کردند. آمریکا نه تنها شاخه سوری پکک، بلکه شاخه اصلی ترکیه را که در سوریه مستقر بود، مسلح کرد، اما بخش قابل توجهی از سلاحهایی که آمریکا به آنها داده، علیه نیروهای ارتش ترکیه استفاده شد که خشم ترکیه را برانگیخت.
حتی اکنون که آمریکا در سوریه حضور دارد، ترکیه مواضع کردهای سوریه را بمباران میکند. اگر آمریکا از سوریه خارج شود، شکی نیست که ترکیه به حیات سیاسی و نظامی کردها پایان خواهد داد. به همین دلیل کردها زمانی به دنبال ارتباط با دولت بعثی سوریه و روسیه بودند و اکنون فرصت دیگری جز ایران ندارند. اما واضح است که نزدیکی کردهای سوریه به ایران از طریق عراق عواقب جدی برای آنها خواهد داشت و در این زمینه محتاط خواهند بود. آنچه آنها به دنبال آن هستند بیشتر ارتباط پنهانی با ایران است، زیرا میدانند که اتحاد نزدیکتر با ایران به معنای هدف قرار گرفتن توسط آمریکا و اسرائیل است.
یکی دیگر از گزینههای ایران ممکن است تعامل با حاکمان جدید دمشق از طریق برخی از جنبشهای اخوان المسلمین فلسطین، مانند حماس در فلسطین و دیگر گروههای اخوان در لبنان، لیبی و سایر کشورها باشد. باید گفت که این امکان بسیار ضعیف و شاید حتی نزدیک به صفر است. احتمال اینکه جنبشهای حاکم در سوریه دست به اقدامات ادعایی ضدایرانی و ضدمقاومتی بزنند (مثلاً در لبنان و عراق) بسیار بیشتر از این است که جهتگیری ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی داشته باشند.
جولانی، رهبر تحریرالشام از لزوم تعامل مستقیم با ایالات متحده در مورد موضوعات مختلف (از موضوع باقیمانده زرادخانه شیمیایی سوریه تا شهروندان آمریکایی مفقود شده در این کشور) صحبت کرده است. واضح است که او با هدایت ترکیه صرفاً به دنبال جلب رضایت آمریکا و اسرائیل است. گزینه دیگر ایران، علویان و شیعیان سوریه (اسماعیلیه) است. علویان در شرایط بسیار سختی قرار دارند. اگرچه پایگاه اصلی رژیم اسد در میان علویان بود، اما در یکی دو سال اخیر محبوبیتی در میان آنها نداشت. از همین رو مناطق علوی نشین سوریه یعنی طرطوس و لاذقیه کمترین مقاومتی در برابر هجوم مخالفان مسلح اسد نشان ندادهاند و امکان ایجاد کانتون علوی در مناطق ساحلی سوریه از بین رفته است.
احتمال اینکه علویان سوری دست به مهاجرت دسته جمعی به خارج از کشور بزنند نیز کم نیست. به خصوص که بسیاری از آنها که در ارتش، نهادهای اطلاعاتی یا سیاسی رژیم اسد بودند، اکنون با خطر محاکمه روبرو هستند و خبری از عفو آنها از سوی دولت جدید سوریه نیست. سایر شیعیان سوریه مانند اسماعیلیان نیز بسیار اندک هستند و نه قصد اقدام مسلحانه دارند و نه حتی به مواضع سیاسی ایران نزدیک هستند. به طور خلاصه، ایران در حال حاضر شانس کمی برای حضور مجدد در سوریه دارد و باید بیشتر از همه فعل و انفعالهای دولت جدید را در لبنان و عراق رصد کند.
جبهه بعدی لبنان است؟ به ادعای مدرن دیپلماسی، در لبنان، حزبالله که جنگ سنگینی را با اسرائیل پشت سر گذاشته و هنوز در شرایط صلح نیست و در آتش بس به سر میبرد، ممکن است شاهد نفوذ تحرکات مسلحانه یا ارسال سلاح از سوریه برای جنبشهای سنی در لبنان باشد. به خصوص که هم اسرائیل و هم آمریکا میخواهند نظم سیاسی جدیدی در لبنان ایجاد کنند که به ادعایشان حزبالله جایی در آن ندارد.
همین موضوع ممکن است در مورد عراق، البته با احتمال و شانس کمتر، اتفاق بیفتد که میتواند فعل و انفعالهای ایران را تحت تأثیر قرار دهد. تنها گزینه باقی مانده برای ایران برای کمک به حزبالله از طریق دریاست که به طور جدی مورد بررسی قرار گرفته است، زیرا محاصره دریایی لبنان توسط اسرائیل و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل وجود دارد. بنابراین، تنها گزینه ایران در آینده این است که نیروهای سیاسی و نظامی در داخل سوریه برای انتقال سیاسی به توافق نرسند و و میدان برای زورآزمایی هموار شود. به ویژه اینکه کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی ممکن است از گسترش نفوذ قطر و ترکیه در سوریه نگران و ناراضی باشند.
فراموش نکنیم که امارات در حمله به اخوان المسلمین که در لیبی، سودان، مصر، یمن و تونس حکومت کردهاند، از هیچ کوششی دریغ نکرده و به احتمال زیاد در سوریه نیز اقدامات مشابهی انجام خواهند داد. البته همه اینها ممکن است سوریه را به سمتی سوق دهد که جریان را علیه منافع ایالات متحده و اسرائیل بدون اینکه ایران هزینهای در سوریه متحمل شود، برگرداند. اگرچه باید گفت که در حال حاضر هیچ نشانهای از چنین تحولی دیده نمیشود. سوریه از جنگ خسته شده است و بعید است که جریانهای سیاسی و مردم سوریه از آغاز دور جدیدی از درگیریها و جنگ داخلی استقبال کنند. بازیگران منطقه نیز از جنگ طولانی 14 ساله خسته شدهاند و نمیتوان تصور کرد که منابع خود را صرف ماجراجوییهای نیابتی یا مستقیم در سوریه کنند.
http://www.ilandnews.ir/fa/News/1346389/معنای-سقوط-بشار-اسد-برای-ایران،-عراق-و-حزبالله--آیا-سوریه-به-میدان-زورآزمایی-قطر-و-ترکیه-با-عربستان-و-امارات-تبدیل-میشود؟