آیا «اقتصاد اسلامی» علم اقتصاد را نادیده میگیرد؟
شنبه 13 بهمن 1403 - 12:25:29
|
|
ایرانیان جهان - محققان باید به جای ترجمه و اقتباس صرف آموزههای اقتصاد متعارف، به تفکر، تحلیل و نوآوری بپردازند تا مرزهای جدیدی در علم اقتصاد خلق کنند. اقتصاددانان اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. - اخبار اقتصادی - – 20| آیا «اقتصاد اسلامی» علم اقتصاد را نادیده میگیرد؟ گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ مطرح شدن اقتصاد اسلامی و ورود تدریجی مباحث آن به دانشگاههای مختلف باعث شکلگیری ذهنیتهایی در میان برخی از مدرسان و دانشجویان شده است که این پرسش را مطرح میکنند که آیا اقتصاد اسلامی با علم اقتصاد متعارف در تضاد است؟ بهویژه در مواقعی که مباحث مشابهی همچون «ماهیت پول و ربا» در درسهای مرتبط با پول و تأمین مالی اسلامی در مقطع دکتری تدریس میشود، برخی احساس میکنند که اقتصاد اسلامی بطور ضمنی، با رد مباحث رایج در اقتصاد متعارف، آنها را نادرست میداند. بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان این امر ممکن است این تصور را ایجاد کند که اقتصاد اسلامی در تلاش است تا موضوعات مشابه را با عناوینی متفاوت و گاهی جدید، بهجای آنچه در اقتصاد متعارف تدریس میشود، ارائه دهد. از همین پرونده بیشتر بخوانید + تفاوت اقتصاد اسلامی و هترودکس و ارتدکس + «اقتصاد اسلامی» جزئی از کل اقتصاد است؟ در واقع، این نگرش سطحیِ برخی افراد نسبت به اقتصاد اسلامی نشاندهنده عدم آگاهی کافی از ماهیت این حوزه است. این افراد ممکن است علم اقتصاد متعارف را مجموعهای ثابت از تئوریها و نظرات، و نزدیک یا جزئی از علوم تجربی بدانند که همانطور که فیلسوف علم، کارل پوپر بیان میکند، "ادعای حقیقتگویی ندارد". سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که با وجود تلاشهای معقول و محترمانه محققانی که بهدرستی برای نقد و بررسی کار خود آمادگی دارند، چرا برخی دیگر از اقتصاددانان باید با وجود مخالفت با بخشی از مفروضات یا نتایج تحقیق، بدون در نظر گرفتن ارزش علمی این تلاشها، آنها را نادیده بگیرند و به آنها اعتبار و شأن ندهند؟ در حالی که بطور مسلم، پژوهش علمی همواره باید در معرض نقد و اصلاح قرار گیرد تا حقیقت بطور کامل نمایان شود. واقعیت این است که علم اقتصاد، با بیش از دویست و پنجاه سال تجربه و تفکر و آزمون در جوامع مختلف، بهویژه در اروپای غربی و آمریکای شمالی، به مجموعهای گسترده از ادبیات علمی تبدیل شده است. در این مدت، میلیونها مقاله و کتاب به تولید، ترویج و آموزش مفاهیم اقتصادی پرداختهاند که در حل مسائل و چالشهای اقتصادی بسیاری از جوامع نقش مؤثری داشته است. با این حال، شگفتآور است که برخی محققان و آموزشدهندگان این تلاشها را نادیده گرفته و آن را بیارزش میدانند. این نوع نگرش مرتجعانه، نشاندهنده جهل و بیاطلاعی از مباحث اقتصادی و خودبزرگبینی تأسفبرانگیزی است که سالها تلاش علمی انسانها را نادیده میگیرد یا کمارزش میشمارد. دکتر حسن سبحانی استاد عالیقدر اقتصاد دانشگاه تهران در رد این نگاه، در کتاب «ابهامزدایی از اقتصاد اسلامی» نوشته است: ابیات ذیل از مولانا محمد بلخی در دفتر سوم مثنوی او، بیان مناسبی درباره کسانی است که در این مبحث مورد نظر هستند هر چند نباید از این نکته غافل شد که بسیار بعید است اصولاً چنین تصوراتی وجود داشته و یا قابل اعتناء باشند. از همه محرومتر خفاش بود که عدو آفتاب فاش بود نیست خفاشک عدوی آفتاب او عدوی خویش آمد در حجاب محققان و اقتصاد اسلامیدانان منطقاً با پشتوانه احترام و حرمتی که اسلام برای دانش و دانشمند قائل است از زمره کسانی تلقی نمیشوند که علم اقتصاد متعارف را از آن حیث که آن را بیارزش و غیرمفید و یا غلط میدانند نادیده بگیرند و یا آن را مضر تشخیص داده و بدون اینکه با آن مواجهه منطقی داده شوند دربارهاش زبان به مذمت و قلم به تکذیب بگشایند. چرا که در تحقق چنین فرضی، اولین کسی که مورد مذمت و رسوایی قرار میگیرد کسانی هستند که چنین رویهای را آغاز کردهاند. حتی این نکته بدیهی بطور تلویحی موضوعیت دارد که چطور کسانی میخواهند درباره اقتصاد به تحقیق بنشینند اما اطلاعی از ادبیات موجود دنیای علم در موضوع اقتصاد نداشته باشند؟ اصولاً مگر چنین چیزی ممکن است؟ (صص 125 و 126). این نکته اهمیت ویژهای دارد که بیشتر کسانی که در حوزه اقتصاد اسلامی تحقیق میکنند یا آن را تدریس مینمایند، اقتصاد متعارف را بهخوبی میشناسند و حتی در بسیاری موارد، تحصیلات خود را در این مسیر طی کردهاند؛ ضمن اینکه حتی افرادی که بطور رسمی اقتصاد متعارف را نخواندهاند، به ندرت کسی را میتوان یافت که دستاوردها و یافتههای آن را بیارزش و بیپایه بداند. اما در عین حال، نکتهای که در این بحث باید مورد تأمل قرار گیرد، این است که آیا عدم نادیده گرفتن علم اقتصاد و تأکید بر اهمیت آن به این معناست که پژوهشگران اقتصاد اسلامی باید بدون رد دستاوردهای علم اقتصاد، در تحقیقات و آموزشهای خود در این حوزه فعالیت کنند؟ اگر چنین است، چه دیدگاهها و باورهایی باید راهنمای آنها باشد؟ آیا پژوهشگران اقتصاد اسلامی که همچنان به پژوهش در علم اقتصاد میپردازند و تلاش دارند با فهم عمیقتر از این علم، روشهای تحقیقاتی خود را در اقتصاد اسلامی بهبود بخشند، در واقعیت علم اقتصاد را پذیرفتهاند و برای دستاوردهای آن ارزش قائل هستند؟ به عبارتی دیگر، آیا عدم رد دستاوردهای علم اقتصاد به معنای پذیرش رویکردهای آن و استفاده از آنها در تحقیقات و تصمیمگیریهای علمی تلقی میشود؟ در این ارتباط ذکر چند نکته ضروری است. الف) در زندگی اجتماعی، افراد معمولاً برای رسیدن به اهدافشان از روشهای مختلفی استفاده میکنند، برخی از این روشها قراردادی و اعتباری هستند. این تنوع در روشها لزوماً به معنای غلط یا بیارزش بودن یک روش خاص نیست. وقتی فردی روشی غیرغالب را انتخاب میکند، ممکن است صرفاً براساس ترجیحات و دیدگاههای شخصیاش باشد، نه اینکه به اشتباه بودن روشهای دیگر اعتراف کند. به همین ترتیب، در بحث اقتصاد اسلامی، اگر یک محقق بر این باور باشد که دولت نباید در امور اقتصادی به عنوان یک طرف خنثی عمل کند، این دیدگاه لزوماً به معنای غلط بودن دیدگاههای غالب در اقتصاد نیست. رد نکردن یک رویکرد، به هیچ عنوان به معنای پذیرش آن نیز نیست؛ زیرا انتخاب هر رویکردی بر اساس چارچوبهای خاص خود صورت میگیرد. ب) پذیرفتن توانمندیهای علم اقتصاد به معنای پذیرش یک قاعده ساده «همه یا هیچ» نیست. نمیتوان گفت یا علم اقتصاد را کاملاً قبول داریم یا کاملاً رد میکنیم. اقتصاد اسلامیدانان اگر قابلیتهای این علم را میپذیرند، دلیلی برای جستجوی معارف اقتصادی متفاوت وجود ندارد. در غیر این صورت، پذیرفتن قابلیتهای آن و در عین حال جستجوی پارادایمهای دیگر، نوعی خطای معرفتشناختی است. از سوی دیگر پذیرفتن قابلیتها و بهرهبرداری از دستاوردهای علم اقتصاد توسط اقتصاددانان اسلامی نباید به معنای پذیرش بیچون و چرای تمام مفاهیم و عدم نقادی آنها باشد. دانشمند بر اساس یافتهها و ادراکات خود تصمیم میگیرد که کدام مفاهیم را بپذیرد و کدام را در شرایط دیگر نقد یا حتی ابطال کند. این آزادی در نقد و بازبینی است که موجب پیشرفت علم و گشوده شدن مرزهای جدید آگاهی برای بشریت میشود. ج) در مواجهه با موضوعات اقتصادی، تفاوت در سطح دانش و نقش افراد اهمیت زیادی دارد. برای دانشجویان و طلبهها که در مراحل ابتدایی یادگیری هستند، معمولاً پذیرش مطالب آموزشی بدون نقد و بررسی اولیه منطقی به نظر میرسد تا از آن طریق با پدیدههای اقتصادی آشنا شوند؛ اما برای اساتید و محققان که به مراحل پیشرفتهتر اندیشهورزی رسیدهاند، انتظار میرود که از صرفاً تکرار آموزههای پیشین فراتر رفته و خود به کشف و توسعه تئوریهای نوین پرداخته و از تقلید صرف پرهیز کنند. این دسته از پژوهشگران، در راستای گسترش دانش و کشف حقیقت، باید آزادانه از نقد و تردید استفاده کنند، حتی اگر یافتههایشان با نظریات موجود مغایرت داشته باشد. برای آنان، پذیرش و تأیید یک نظریه به دلیل مقبولیت آن میان دیگران، نباید مانع از ارائه نظرات و یافتههای جدیدشان شود. دکتر سبحانی میافزاید: اقتصاد اسلامیدانان از آن حیث که درصدد گسترش فهم و یافتن تبیینهای هر چه دقیقتر و واقعیتر از پدیدههای اقتصادی هستند به علم اقتصاد بیاعتناء نیستند. زیرا دانستن آن را لازم میدانند اما به همین دلیل که نوآوری را دنبال میکنند خود را ملزم نمیدانند که تحتالشعاع سیطره علم مسلط دارای معارف پیشرفته و وسیعالطیف اقتصاد قرار گیرند و حقیقت مکشوفه خود را صرفاً از این بابت که با یافتههای پارادایم مسلط سازگاری ندارد مطرح نسازند. این روش پسندیده، حداقل انتظاری است که از هر محققی و از جمله محققان اقتصاد اسلامی میرود (ص 129). اقتصاد اسلامیدانان تلاش میکنند تا حقیقتهای نوین خود را بیآنکه تحت تأثیر پارادایمهای موجود قرار گیرند، مطرح کنند. این رویکرد اصولی و قابلقبول برای هر محقق است، از جمله محققان اقتصاد اسلامی. به همین ترتیب، رد یا پذیرش بدون استدلال مفاهیم علمی، هم در اقتصاد اسلامی و هم در علم اقتصاد متعارف، باید با دقت و توجه صورت گیرد. برای نمونه، استدلالهای قدیمی مبنی بر جدایی دین از اقتصاد، همچنان نیازمند بازاندیشی است. این نگاه در قرن نوزدهم ممکن بود منطقی به نظر برسد، اما پذیرش بیچالش آن در عصر حاضر، به معنای فراموشی سه قرن اندیشهورزی بشر است. + کل پرونده «اقتصاد اسلامی» در تسنیم {اینجا} در دسترس است. د) برخی از محققان اقتصاد اسلامی ممکن است در مسیر جستجوی آموزههای اقتصادی دین، در مواجهه با علم اقتصاد دچار افراط یا تفریط شده باشند؛ بهطوریکه یا علم اقتصاد را بکلی مردود شمرده یا بطور غیرموجه آموزههای آن را بطور کامل پذیرفتهاند. این انحرافات، هرچند ممکن است در ابتدا بهنظر غیرمنتظره برسد، در فرآیند تحقیق و پژوهش طبیعی است که محققان، بهویژه در حوزههای نوین مانند اقتصاد اسلامی، ممکن است درگیر افراط و تفریط شوند. آنچه اهمیت دارد این است که این اشتباهها در گذر زمان مورد نقد و اصلاح قرار میگیرند. اما مهمتر از آن، این است که فضا برای بروز معارف جدید و نو در هر حوزهای فراهم شود. از این رو، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، محققان باید به جای ترجمه و اقتباس صرف آموزههای اقتصاد در جوامع توسعهیافته، به تفکر، تحلیل و نوآوری بپردازند تا مرزهای جدیدی در علم اقتصاد خلق کنند. این فرآیند هم میتواند به حل مشکلات اقتصادی و کاهش فقر و افزایش رفاه جامعه کمک کند، و هم ممکن است در برخی موارد به تلاقی اقتصاد اسلامی و علم اقتصاد متعارف منتهی شود. در نهایت، مهمترین عامل، توانایی تحلیل و حل مسائل اقتصادی با استفاده از روشهای کارآمد است، حتی اگر این روشها متفاوت و متنوع باشند. انتهای پیام/
http://www.ilandnews.ir/fa/News/1347778/آیا-«اقتصاد-اسلامی»-علم-اقتصاد-را-نادیده-میگیرد؟
|