ایرانیان جهان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ژست انقلابی هوشنگ امیراحمدی واسطه روابط ایران-آمریکا شبیه برخی افراد تند مزاجی است که در خیابان یا شبکه های اجتماعی به دنبال ناتوان و غیرانقلابی نشان دادن نظام هستند. به نظر می رسد هدف نهایی طراحان این صحنه، ایجاد تنش در سطح سیاسی و اجتماعی و تغییر ذائقه انقلابیون باشد
اظهارات اخیر هوشنگ امیراحمدی، تحلیلگر مقیم آمریکا درباره انقلاب و رهبری ایران بار دیگر نشان داد که جریانهای مختلف، از درون و بیرون کشور، با ادبیات مشابهی در تلاشاند تا حقیقت را وارونه جلوه دهند. امیراحمدی که سالها در نقش واسطهای برای عادیسازی روابط ایران و آمریکا ظاهر شده، اکنون در موضعی عجیب، رهبر انقلاب را به «غیرانقلابی بودن» متهم کرده و مدعی شده که استقلال و عدالت کشور از بین رفته است! اما سوال اینجاست: چگونه فردی که همواره به دنبال نزدیکی به آمریکا بوده، امروز خود را معیار انقلابیگری معرفی میکند؟ او که سالها تمام تلاشش را برای برقراری رابطه ایران و آمریکا به کار بست، چطور حالا در جایگاه منتقد، به تحلیل وضعیت انقلاب میپردازد؟
سوپرانقلابیهای کراواتی و تناقضگوییهای آشکار
نکته جالب اینجاست که امیراحمدی، با ادبیاتی که یادآور شعارهای افراطیترین گروههای داخلی است، همان گزارههایی را تکرار میکند که برخی جریانهای تندرو در داخل کشور مطرح میکنند. به نظر میرسد که این جریانها، فارغ از جغرافیا و ظاهرشان، یک نقطه مشترک دارند: تلاش برای به چالش کشیدن ثبات کشور، تضعیف جایگاه نظام و القای بحرانهای غیرواقعی.
اینکه فردی در آمریکا همان ادبیاتی را به کار ببرد که برخی تندروهای داخلی در کف خیابان استفاده میکنند، این سوال را مطرح میکند که آیا این دو جریان، فارغ از تفاوتهای ظاهری، در اهداف و پشت پرده نیز اشتراک دارند؟ آیا منتقدان افراطی داخلی و چهرههایی مانند امیراحمدی که سالها برای تعامل با آمریکا تلاش کردهاند، در نهایت به یک نقطه میرسند و به یک زبان سخن میگویند؟
واقعیت این است که اگر امروز مقاومت به یک گفتمان جهانی تبدیل شده و ایران توانسته در برابر زیادهخواهیهای غرب ایستادگی کند، این حاصل سالها مدیریت و راهبری حضرت آیتالله خامنهای است. برخلاف برخی که روزی ادعای خط امام داشتند و امروز بهطور کامل از اصول انقلابی عدول کردهاند، رهبری همواره پای آرمانهای انقلاب ایستاده است.
ایشان نه سازشکارانه عمل کرده و نه کشور را وارد جنگهای بیحاصل کرده است. در تمام این سالها، توانسته میان عقلانیت، مقاومت و مدیریت منافع ملی، توازن ایجاد کند. آنهایی که این مسیر را درک نمیکنند، درکی از مفهوم مقاومت، عزت ملی و ایستادگی در برابر سلطهگران ندارند.
تناقضگوییهای آشکار و سکوت رسانههای همسو
نکته قابلتأمل دیگر، سکوت افرادی است که تا دیروز در داخل کشور با شعارهای تند، مسئولان را مورد هجمه قرار میدادند. همانها که فریاد نقد و عدالتخواهی سر میدادند، حالا که فردی از آن سوی مرزها با همان ادبیات؛ اما با اهداف متفاوت، مواضعی مشابه اتخاذ کرده، سکوت کردهاند.
اگر واقعا دغدغه انقلاب و کشور را دارند، چرا در برابر این اظهارات واکنشی نشان نمیدهند؟ آیا موافق این دیدگاهها هستند یا ترجیح میدهند از کنار آن عبور کنند تا مبادا همسویی آنها با چنین افرادی آشکار شود؟ اظهارات امیراحمدی، نمونهای از رویکردی است که تلاش میکند با استفاده از واژگان و مفاهیم انقلابی، همان اهدافی را دنبال کند که دشمنان انقلاب در پی آن بودهاند: تضعیف جایگاه نظام، زیر سوال بردن مسیر مقاومت و القای یأس و ناامیدی در جامعه؛ اما تجربه سالهای گذشته نشان داده که مردم ایران، چه در برابر هجمههای داخلی و چه در برابر تبلیغات خارجی، راه خود را پیدا میکنند و سره را از ناسره تشخیص میدهند.
سوپرانقلابیهای کراواتی؛ چهرههای متفاوت، اهداف مشترک
امیراحمدی، با کراواتی بر گردن و ادعای تحلیلگری، همان حرفهایی را میزند که برخی افراطیهای داخلی در کف خیابان فریاد میزنند. تفاوت در ظاهر است؛ اما باطن یکی است. اگر برخی در داخل، با شعارهای تند و رفتارهای رادیکال سعی در ایجاد تنش و برهم زدن آرامش کشور دارند، نمونهای مانند امیراحمدی از آن سوی مرزها، درحالیکه سالها به دنبال نزدیکی به آمریکا بود، حالا در موضع یک «منتقد انقلابی» ظاهر شده و همان مواضع را
تکرار میکند.
این تناقض آشکار است: فردی که تمام تلاشش در دهههای گذشته برقراری رابطه ایران و آمریکا بود، حالا ناگهان در نقش یک «منتقد کراواتی رادیکال» ظاهر شده و میگوید که استقلال و عدالت از بین رفته است! اما نکته قابل تأمل اینجاست که این نوع رفتار، دقیقا مشابه همان افرادی است که در داخل، تحت عنوان عدالتخواهی، به مقامات کشور توهین میکنند، به ساختارهای رسمی حمله میبرند و هرجومرج را بهعنوان اعتراض جا میزنند.
جریان واحد، ظاهرهای متفاوت
مسأله مهمتر این است که چنین افرادی، چه آنهایی که در داخل کشور چهرههای افراطی و تندرو محسوب میشوند و چه آنهایی که در خارج، با کتوشلوار و کراوات و زبان آکادمیک سخن میگویند، در نهایت یک نقطه مشترک دارند: آنها به جای تحلیل منطقی و ارائه راهکار، تنها یک هدف دارند، تخریب نهادهای رسمی کشور، زیر سوال بردن مسیر مقاومت و القای ناامیدی.
چرا رسانههای همسو سکوت کردهاند؟
همانهایی که در داخل کشور، با تندترین ادبیات به مسئولان حمله میکردند، امروز در برابر امیراحمدی سکوت کردهاند. رسانههایی که کوچکترین مسألهای را برای نقد و هجمه به نهادهای رسمی کشور تبدیل میکردند، حالا که فردی از دل آمریکا همان حرفها را میزند، ترجیح دادهاند حرفی نزنند. آیا این سکوت نشانه تأیید است؟
انقلابی واقعی کیست؟
سوپر انقلابیهای کراواتی، همانقدر سطحی هستند که افراطیهای داخلی که با فریاد و جنجال، خود را عدالتخواه نشان میدهند. در مقابل، انقلابی واقعی کسی است که در مسیر عقلانیت و مقاومت، بدون شعارهای افراطی و بدون مماشات با دشمنان کشور، پای اصول انقلاب بایستد. آنهایی که در این مسیر ثابتقدم بودهاند، به خوبی مشخصاند و تاریخ نشان داده که چه کسانی تنها با شعارهای تند، در مقاطع مختلف کنار کشیدهاند.