ایرانیان جهان
سرمقاله فرهیختگان/ مردم رادیکال نیستند
دوشنبه 15 بهمن 1403 - 14:12:36
ایرانیان جهان - فرهیختگان / «مردم رادیکال نیستند» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم مصطفی غنی‌زاده است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
معمول شده است که برای تندروی برخی افراد، از مفهوم رادیکالیسم استفاده می‌شود. تندرو‌هایی که به اسم انقلاب اسلامی، رفتار‌های تند و بعضاً خشن از خود نشان داده و بخش بزرگی از جامعه را از دایره انقلاب و اسلام بیرون می‌کنند. این افراد معمولاً صدای بلندی دارند و با داد و قال در فضا‌های مختلف شناخته می‌شوند. اینان شعار‌های انقلابی می‌دهند؛ اما انگار بر برخی وجوه نظری و تقابلی آن بیشتر از دیگر ابعاد تأکید دارند.
رهبر معظم انقلاب درباره اینان فرموده‌اند: «الان کاملاً جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلاً سال 58 ــ که بنده عضو شورای انقلاب بودم و آن وقت‌ها هنوز رئیس‌جمهور هم نبودم ــ می‌آمدند پیش ما که حالا خودمان جزء بچّه‌های انقلاب بودیم و مثلاً با سوابق مبارزاتی فلان، می‌نشستند حرف‌هایی می‌زدند تند، داغ، آتشین که ما چشممان خیره می‌ماند که این‌ها چه کسانی هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها سوپر انقلابی؛ بعد برگشتند و انقلابی نماندند. همان افراد با آن شیوه‌ برخورد، با آن شیوه‌ نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند.» 4/3/1401

این جملات نشان می‌دهد که شاخصه این‌ها تند و آتشین‌بودن است. اما چه ویژگی‌های دیگری در این جماعت وجود دارد؟ احتمالاً مهم‌ترین شاخصه آن‌ها، نداشتن عقلانیت کافی در دستگاه محاسباتی‌شان است. یعنی ظرفیت‌های محاسباتی درباره اهداف، اولویت‌ها و مصلحت‌ها را به کار نمی‌گیرند و صرفاً تندترین مواضعی که در آن‌ها احساس، نقش اصلی را بازی می‌کند، انتخاب می‌کنند. به بیان دیگر هیجان و عصبانیت را بر عقل و استدلال ارجح می‌دانند. تندی رفتارشان هم دقیقاً از همین‌جا نشئت می‌گیرد. فردی که سرتاپا عقلانی باشد، کمتر درگیر رفتار‌های هیجانی می‌شود و عموماً سعی خواهد کرد تا در آرامش کار را پیش ببرد. همین تفاوت در عقل‌ورزی است که جریان رادیکال را سطحی و احساس‌محور می‌کند، درحالی‌که هر میزان عقلانیت افزایش یابد، فهم عمیق مسائل همراه با پیچیدگی آن بیشتر می‌شود.
البته برای عقل‌ورزی باید شاخصی وجود داشته باشد تا براساس برداشت شخصی محدود نشود. معیار‌هایی در اندیشه دینی وجود دارد که اتفاقاً مورد تأکید رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز مبعث هم قرار گرفت. علاوه بر این شاخص، یک عرف شناخته‌شده از عقل‌ورزی به ویژه در میان نخبگان هم می‌تواند منبع بحث باشد. در این چهارچوب، فرد رادیکال آن کسی است که از نظر عقول عموم جامعه حزب‌اللهی، اهل تندروی و رفتار‌های غیرعقلانی باشد.
شاخصه مهم دیگر این افراد، متوجه نبودن اولویت‌هاست. آن‌ها به علت ناتوانی در استفاده مؤثر از ابزار‌های عقلانی، نمی‌توانند به‌درستی تشخیص دهند که امروز چه مسئله‌ای مهم‌تر از مسائل دیگر است. درواقع آن‌ها در رجحان‌دادن موضوعات مهم‌تر، با مشکل جدی مواجهند. موضوعاتی را پیگیری می‌کنند که خود معلولِ علت‌های اساسی‌تر هستند؛ اما آن‌ها با تمام توان و با تندی بسیار، به دنبال شاخ و برگ ماجرا‌ها هستند. لذا همیشه از علت‌ها عقبند و به‌مرور مجبورند از شعار‌های خود کوتاه بیایند و به شاخ و برگ جدیدی بپردازند. در اینجا هم شاخص اصلی برای شناخت اولویت را باید با شاخص عقلانیت سنجید. همچنین بیان رهبری و برخی نخبگان نیز می‌تواند منشأ شناخت اولویت‌های واقعی قرار گیرد.
این جماعت معمولاً با مسئله مصلحت هم در تقابلند؛ چراکه نه عقلانی به موضوعات می‌اندیشند و نه اولویت را می‌شناسند. حال اینکه مصلحت واقعی و صحیح از دل این دو به دست می‌آید. گرچه باید برخی رفتار‌های به اسم مصلحت را از دایره مصلحت‌اندیشی واقعی جدا کرد، اما این‌ها عموماً با هر چیزی به اسم مصلحت مخالفت می‌کنند.
رادیکالیسم سبب می شود فرد، عموماً فهمی متحجرانه از تمامی مفاهیم دینی و انقلابی داشته باشد. یعنی ابزار‌های جدید، تفاسیر جدید، اندیشه جدید و هرچیزی خارج از چهارچوب تفکر خود را نادرست و استحاله و نفاق می‌داند. یک دایره ذهنی دور خود می‌کشد و خود را در مرکز انقلابی‌گری قرار می‌دهد؛ سپس هرکسی که از آن دایره خارج باشد -یعنی از مرکزیت خودش دور باشد- را غیرانقلابی می‌خواند. سپس حکم به ریختن آبروی آن فرد می‌دهد و انواع رفتار‌های خشن واقعی و مجازی را برای آن فرد یا افراد اعمال می‌کند. این‌ها با تحول مخالفند، حتی اگر رهبری از آن مکرراً سخن بگویند.
نکته مهم و اساسی این است که نمی‌توان بخش بزرگی از جامعه ایرانی یا مردم را موصوف به این صفات کرد؛ چراکه تندروی در اقلیت است که معنا می‌یابد. یعنی آن گروه کوچکی که از کلیت و اکثریت جدایند و از نظر آن اکثریت، دچار تندروی شده‌اند. نکته دیگر این است که مردم عادی، هر روزه از عقلانیت ابزاری استفاده می‌کنند، مسائل را می‌سنجند و اولویت را معمولاً در کلیاتی تشخیص می‌دهند و همچنین از تفکرات متحجرانه دوری می‌ورزند. لذا رادیکال واقعاً صفت مردم نیست، بلکه معمولاً برای بخش کوچکی از جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ آن‌ها که در انتهای یک طیف قرار دارند. همانطور که رهبری هم فرموده‌اند، این جماعت از آغاز انقلاب بوده‌اند و باز هم هستند. برهه‌های مختلفی از نهیب و تحذیر امامین انقلاب نسبت به اینان را هم می‌توان نام برد. اما در چند سال اخیر، موجی جدید از رادیکال‌گری آغاز شده که چند علت دارد.
اولاً این رفتار‌ها به یک منفعت سیاسی برای حضور در بخش‌هایی از ساختار قدرت تبدیل شده است. یعنی در گذشته که عموماً فهم ناقص موجب رفتار‌های تند می‌شد، این بار منافع سیاسی است که چنین تندی‌هایی را پیش می‌برد. برخی یاد گرفته‌اند با استفاده از سخنان تند به اسم انقلابی‌گری، می‌توانند جایی در رسانه و سپهر سیاسی کشور پیدا کنند. این گروه متوجه شده‌اند هیجانی‌کردن فضای سیاسی کشور و ایجاد تنش می‌تواند آن‌ها را در بخش کوچکی از جامعه محبوب قرار دهد و در برخی موارد معدود، حتی برایشان رأی بیاورد و به مجلس یا شورای شهر راه یابند. این جماعت روی موج سیاسی سوار می‌شوند و از آن بهره و منفعت خود را می‌برند.
نکته بعدی آن است که این ایده به سکو‌هایی برای انتقال گسترده پیام خود دست یافته است. سکوهایی که اگرچه یک دارایی استراتژیک برای کشور است و انواع ظرفیت‌ها را برای کشور به ارمغان آورده، اما در حاشیه خود، ابزاری برای انتقال پیام رادیکال‌ها هم شده است. یعنی توانسته ایده را در یک فضای مجازی دور هم جمع کند و صدای آنان را به هم برساند. امری که به پژواک صدا و گسترش تمامی عناصر رادیکال در برخی کانال‌ها و گروه‌های این پیام‌رسان منجر شده است. راه مقابله با رادیکال‌گری از مسیر برچسب‌زنی به مردمی که به انقلاب اسلامی علاقه‌مندند و سؤالات و مطالبات بحقی دارند، نمی‌گذرد. همچنین از راه برچسب‌زدن به هرکسی که ایتا و بله دارد؛ اما در تلگرام و اینستاگرام حضور ندارد هم نمی‌گذرد. بلکه با بسط عقلانیت، اولویت‌شناسی، مصلحت‌فهمی و دوری از تحجر است که می‌توان با این پدیده مقابله کرد. این‌ها البته بسیار دشوار و کار سال‌ها تلاش و امور زیربنایی است.
البته که باید با آن فضای مجازی هم مواجهه‌های لازم و قانونی صورت گیرد؛ اما کار اصلی از تقویت عقلانیت جامعه می‌گذرد و همچنین پاسخگویی و گفت‌وگو با این جامعه حامی انقلاب اسلامی، به ویژه در برهه‌هایی از زمان که سؤالات و شبهات افزایش می‌یابد. کار زیربنایی به ویژه در نهاد‌های آموزشی هم حتماً لازم است. اما اصل داستان، گفت‌وگوی همدلانه و نه برچسب‌زنی است. گفت‌وگوی همدلانه، فضا را برای تندروی محدود خواهد کرد و تفاسیر متحجرانه را خواهد شست.

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1350400/سرمقاله-فرهیختگان--مردم-رادیکال-نیستند
بستن   چاپ