ایرانیان جهان
ترامپ و دمیدن بر دوگانه «مذاکره یا فشار» حداکثری علیه ایران
چهارشنبه 17 بهمن 1403 - 20:25:19
ایرانیان جهان - پیشنهادی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برای مذاکره با ایران همزمان با امضای یک یادداشت ضدایرانی مطرح کرد حاوی معناها و تلویحات خاصی است که لازم است مورد توجه قرار گیرند. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا روز گذشته حین امضای یک «یادداشت اجرایی» برای اعمال فشار حداکثری علیه ایران خودش را آماده مذاکره با تهران بر سر موضوع برنامه هسته‌ای نشان داد.
او گفت از امضا کردن این سند علیه ایران «خرسند نیست» و امیدوار است که مجبور نباشد از آن «خیلی زیاد استفاده کند». رئیس‌جمهور آمریکا علاوه بر این گفت که آماده است با رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی ایران گفت‌وگو کند.
ترامپ اندکی بعدتر در یک کنفرانس خبری فضاسازی‌های رسانه‌های صهیونیستی و غربی درباره این که ایران ضعیف شده را رد کرد و گفت: «آنها الان خیلی قوی هستند اما به آنها اجازه نخواهیم داد به سلاح هسته‌‌ای دست پیدا کنند».
با این حال در پس گزاره‌هایی که ترامپ مطرح کرده، اهدافی قرار دارد که باید با تفسیر درست به سراغ درک آنها رفت.
ادعای ترامپ درباره آمادگی برای گفت‌وگو با پزشکیان
مذاکره به چه معنا؟
این اظهارات ترامپ ممکن است به عنوان سیگنالی مثبت از سوی او تعبیر شده و اینطور تفسیر شود که او به دنبال گفت‌وگویی واقعی بر سر موضوع هسته‌ای با ایران است. با این حال، نگاهی به ساختمان ذهنی ترامپ نشان می‌دهد که منظور او از «گفت‌وگو» نه یک تعامل دو طرفه مبتنی بر منافع دوجانبه بلکه تحمیل خواسته‌های خود و وادار کردن طرف مقابل به تسلیم است. به عبارتی شرط اول برای این که بتوان روی این گفت‌وگوها اسم مذاکره گذاشت چندان مدنظر آمریکا نیست.
ترامپ چه در موضوع غزه و چه در مواضع تندی که در خصوص گرینلند، پاناما، کانادا و مکزیک اتخاذ کرده تنها به دنبال یک چیز است و آن هم این که از طریق قرار دادن طرف مقابل در یک وضعیت فشار او را به پذیرش خواسته‌هایش وادار کند. او اساسا ثابت کرده است در مذاکرات به دنبال بازی حاصل جمع صفر و برد-باخت به نفع آمریکاست.
بر همین اساس است که چندی پیش «فرانسوا بایرو»، نخست‌وزیر فرانسه به اروپا پیشنهاد کرد مقابل ترامپ مقاومت به خرج دهند وگرنه ترامپ آنها را در هم خواهد شکست. او روز سوم بهمن‌ماه گفت: «ایالات متحده تصمیم گرفته تا از طریق دلار، از طریق سیاست صنعتی خود، از طریق این واقعیت که می‌تواند سرمایه‌گذاری‌های جهان و تحقیقات جهان را به دست آورد، یک شکل بسیار سلطه‌گرانه از سیاست را آغاز کند.»
او در مورد احتمال عدم واکنش اروپا نیز گفته بود که «اگر ما کاری انجام ندهیم، سرنوشت روشن است؛ ما تحت سلطه خواهیم بود، ما خُرد خواهیم شد، ما به حاشیه رانده خواهیم شد.»
تجربه دور اول ترامپ به ما چه می‌گوید؟
اگر دیدگاه‌های ترامپ علیه ایران در دور نخست ریاست‌جمهوری را هم به عنوان راهنما قرار دهیم به نتیجه مشابهی می‌رسیم. او در آن زمان هم از توافقی با ایران حمایت می‌کرد که به تسلیم تهران منجر شود و بطور کل مسئله انتفاع ایران از عواید هرگونه توافقی را به رسمیت نمی‌شناخت.
یکی از انتقادهای اصلی ترامپ در دور نخست ریاست‌جمهوری به توافق هسته‌ای برجام این بود که چرا با ایران بر سر سندی توافق شده که در آن برنامه‌هایی برای محدود کردن تمامی مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی، اعم از برنامه موشکی، قدرت منطقه‌ای، تفاسیر غیرغربی از حقوق بشر و به کل «جمهوری اسلامی بما هو جمهوری اسلامی» در نظر گرفته نشده است؟ انتقاد ترامپ این بود که معنای توافقی که در آن جمهوری اسلامی هنوز از قدرت فکری برای الهام‌بخشی به مخالفان آمریکا برخوردار است جز رسمیت بخشیدن به این تفکر چیست؟
دوگانه فشار و مذاکره
هدف دیگر ترامپ از پیشنهاد مذاکره ایجاد دوگانه «فشار-مذاکره» در فضای اجتماعی و سیاسی ایران است. او در واقع به دنبال این است که از طریق این پیشنهاد اختلاف‌ها در ایران را تشدید کرده و با شرطی کردن اقتصاد و معیشت ایران به موضوع مذاکره، بر گزندگی تحریم‌ها اضافه کند.
در واقع، پیشنهاد مذاکره در دستگاه فکری ترامپ و اطرافیان او خود بخشی از «جنگ ترکیبی فشار حداکثری» است که علاوه بر فشارهای اقتصادی شامل مولفه‌هایی نظیر جنگ شناختی، تهدیدهای نظامی و غیره است.
البته همه اینها به این معنی نیست که ترامپ اصلاً به دنبال مذاکره نیست و پیشنهادات او تماماً به امید شکست گفت‌وگو مطرح می‌شوند. به هر حال، اگر وضعیتی که ترامپ در قبال ایران در آن قرار دارد را در نظر بگیریم او چاره‌ای هم غیر از تعامل ندارد و به نظر می‌رسد که او خودش هم به نتایجی در این خصوص رسیده باشد.
فشار حداکثری تحت منگنه
در واقع زمانه‌ای که ترامپ در فضای آن پای به کاخ سفید گذشته تفاوت‌های زیادی با دور نخست ریاست‌جمهوری او دارد که موجب می‌شود پیگیری سیاست «فشار حداکثری» برای او دشوارتر باشد. از جمله وقایع مهم در این 4 سال وقوع جنگ اوکراین بوده که موجب شده ائتلاف ایران، روسیه و چین مستحکم‌تر از گذشته و منزوی‌تر کردن تهران دشوارتر باشد.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند برای ترامپ اجرای موفقیت‌آمیز تحریم‌ها علیه ایران مستلزم ایجاد گسست در روابط ایران، روسیه و چین است و ایجاد چنین گسستی در وهله نخست خود مستلزم پایان دادن به جنگ اوکراین است. از آن طرف، توانایی ترامپ در حل این بحران پیچیده مستلزم آن خواهد بود که او بایستی بخش زیادی از تحریم‌هایی که واشنگتن علیه روسیه وضع کرده را به اجرا در نیاورد که بسیار بعید به نظر می‌رسد.
علاوه بر این، دولت‌های ایران در این مدت گام‌هایی در جهت خنثی‌سازی فشار تحریم‌ها برداشته و شبکه‌ای کارساز برای دور زدن تحریم‌ها شکل داده و به همین جهت، موفقیت فشار حداکثری با موانع بسیار بیشتری نسبت به دور نخست مواجه خواهد بود.
افزایش فروش نفت، افزایش تجارت خارجی، افزایش سطح تجارت با کشورهای همسو و همسایه، عضویت در پیمان‌هایی مانند گروه بریکس و سازمان شانگهای از جمله گام‌هایی است که ایران در جهت کم‌اثر کردن و خنثی کردن اثر تحریم‌ها برداشته و اثر اقدامات تحریمی بر اقتصاد ایران را به ویژه با گذشت زمان کاهش خواهد داد. 
مضافاً برنامه هسته‌ای ایران نسبت به زمانی که ترامپ قدرت را ترک کرد با پیشرفت‌های عمده‌ای مواجه شده است. هر چند ایران بارها اعلام کرده که تولید هر گونه سلاح‌ کشتار جمعی را مغایر با موازین اعتقادی، شرعی و قانونی می‌داند اما در واشنگتن این احساس اضطرار وجود دارد که ایران فاصله‌ای با دانش فنی برای ساخت سلاح هسته‌ای ندارد.
چهار سال پیش محدودیت‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران دست ترامپ را برای مانور باز می‌گذاشت در حالی که الان این ایران است که قدرت مانور بیشتری نسبت به آمریکا دارد.
از طرف دیگر، فشار حداکثری دور اول ترامپ، علی‌رغم فشارهای اقتصادی که بر معیشت مردم وارد کرده در دستیابی به هدف نهایی‌اش یعنی تسلیم کردن ایران ناکام بوده است. ترامپ گفته بود که اجرای این سیاست می‌تواند ایران را پای میز مذاکره برای گفت‌وگو بر سر «توافقی طولانی‌تر و بهتر» بیاورد اما این اتفاق از زمان خروج آمریکا از برجام در سال 2018 و با گذشت 7 سال پس از آن ادعا همچنان رخ نداده است.
نتیجه‌گیری
بنابراین، به نظر نمی‌رسد پیشنهادی که دونالد ترامپ الان برای مذاکره ارائه می‌دهد چیزی بیشتر از یک ژست با هدف زمینه‌چینی برای گرفتن امتیازات حداکثری از ایران باشد. با این حال، این امر به معنای آن نیست که دست‌ ترامپ برای ماندن در این فضا باز است و می‌خواهد (و می‌تواند) مدت زیادی در این وضعیت ادامه بدهد.
این موضوعی است که چندی پیش ریچارد نفیو، یکی از معماران اصلی تحریم‌ها علیه ایران آن را عنوان کرد. او ماه پیش در یادداشتی در فارن‌افرز تصریح کرده بود دلایل گوناگونی وجود دارد که ایالات متحده بایستی یک شانس دیگر به دیپلماسی بدهد: «اولین و مهم‌ترین دلیل آن است که مقام‌های آمریکایی نمی‌دانند که آیا حمله نظامی موفق خواهد شد یا خیر. آمریکا و شریکان این کشور ممکن است از ابزارهای لازم برای نابود کردن تأسیسات هسته‌ای اصلی ایران برخوردار باشند اما این مسئله هیچ تضمینی برای نابود کردن کل مواد هسته‌ای این کشور فراهم نمی‌کند.»
معمار تحریم‌ها: بهترین راه برای ترامپ توافق با ایران است
به نوشته نفیو، چنانچه ایران از سوی یک قدرت اعلام‌شده هسته‌ای مورد حمله قرار بگیرد این مسئله انگیزه‌های ایران برای دستیابی به یک بازدارنده جدید را دو چندان خواهد کرد، ضمن آنکه تهران هم احساس خواهد کرد که از مشروعیت بین‌‌المللی بیشتری برای این مسئله برخوردار است.
این مقام سابق آمریکایی در ادامه به وضعیت پیچیده بین‌المللی هم اشاره کرده و از آن به عنوان یکی دیگر از موانع اقدام نظامی علیه ایران یاد کرده بود. وی می‌نویسد: «فارغ از آن که نتیجه چه باشد حملات به ایران باعث وارد شدن فشار بر منابع آمریکا خواهد شد. برخی گزارش‌های هشداردهنده همین الان از کمبود مهمات و رهگیرهای موشک‌های دفاعی آمریکا حکایت دارند».
بنابراین، در موضوع اینکه آیا امکان مذاکره بین ایران و آمریکا بر سر موضوع هسته‌ای وجود دارد یا خیر می‌توان گفت که توپ در زمین دولت آمریکا است و ترامپ باید تصمیم بگیرد آیا حاضر است دیدگاهش درباره مذاکره را تغییر دهد یا خیر. 
انتهای پیام/

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1353999/ترامپ-و-دمیدن-بر-دوگانه-«مذاکره-یا-فشار»-حداکثری-علیه-ایران
بستن   چاپ