ایرانیان جهان
ایدئولوژیک نگری ترامپ و آمریکا در مواجهه با ایران
پنجشنبه 25 بهمن 1403 - 14:39:30
ایرانیان جهان - خشت به خشت دیوار ضخیم و مرتفع و بلند بالای بی اعتمادی میان ایران و آمریکا از چند دهه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، میان دو کشور، ذره ذره و آرام آرام استوار گردید و در نقاط عطفی همانند اشغال سفارت آمریکا یا ماجرای جنگ نفت کش ها یا در سال های اخیر ترور سردار سلیمانی و در فرآیند فشار حداکثری، قله های این کوه یخ نمودار‌تر و عیان تر از همیشه خود را در منظر افکار عمومی جلوه‌گر کرد.
در طول سالیان متمادی بسط و تکوین پرونده مناقشه میان ایران و ایالات متحده، از آنجایی که ایران بر خلاف اغلب کشورهای جهان، در بیان ابراز مخالفت و نکوهش خوی استکباری، استعماری ایالات متحده، بی پرده و عیان و با تکیه بر نشانه ها و مظاهر مبتنی بر ریشه های ایدئولوژیک و جهان بینی انقلابیون پیش رفت، بسیاری از تحلیلگران جهانی و داخلی یکی از ارکان اصلی و ریشه های بنیادین اختلاف و تخاصم میان دو کشور را برآمده از رویکرد ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نسبت به ایالات متحده یا به تعبیر بنیانگذار «شیطان بزرگ» قلمداد کرده و به نوعی رسانه های جریان اصلی و مسلط در ایالات متحده نیز در راستای انحراف‌بری افکار عمومی و مقصر جلوه دادن ایران در نقطه کانونی منازعه جویی با ایالات متحده و سفیدشویی جنایات و اقدامات خصمانه چند دهه ساله واشنگتن علیه تهران بر تنور آن دمیده و بدان صریب رسانه ای متواتر و بهمن گونه دادند. 
یادداشت استاد ارجمند و وزیر امورخارجه اسبق، جناب آقای دکتر صالحی را که دیدم و نکاتی که ایشان در خصوص پتانسیل ها و مزایای ایران برای تغییر رویکرد ترامپ نسبت به کشورمان متذکر شده بودند، مرور کردم، جرقه این یادداشت در ذهنم طنین انداز شد. 
در حالیکه همواره سعی شده که ریشه اصلی اختلاف میان ایران و ایالات متحده، مبتنی بر نگاه ایدئولوژیک ایران نسبت به ایالات متحده، در اذهان عمومی تبیین و ترسیم شود، مسئله آنست که اتفاقا این نگاه ایدئولوژیک ایالات متحده است که مانع اصلی و تعیین کننده در این زمینه و اتمسفر روابط دو کشور است. 
در روابط بین الملل و مراودات بین الدولی دو ابر رویکرد کلان محور و فاکتور اصلی و بنیادین تعیین کننده معادلات فی مابینی در حوزه سیاست خارجی است. یکی استراتژی و تاکتیک مبتنی بر منافع ملی و دیگری حرکت در چارچوب و انگاره ها و نگرش های فرامتنی که بهترین عنوان برای آن همان پندار های ایدئولوژیک محور است.
ایران با حضور در معبر و کریدور ارتباطی شمال-جنوب، شرق-غرب، موقعیت ژئواستراتژیک در هارتلند انرژی جهان، و مزایای ویژه و پتانسیل های بکر و بالقوه در مقوله ژئواکونومیک و ظرفیت های ویژه و خاص در پهنه ژئوپلتیکی خاورمیانه یا غرب آسیا، از هر منظر و نگاه معقولانه و منطبق بر منافع ملی، مزیت دوچندان و ویژه ای برای برقراری ارتباط و معامله و مراوده دارد.
اما حاکمان ایالات متحده از ابتدای دهه هفتاد میلادی در قرن ماضی، با نضج گیری لابی های صهیونیست در ساختار سیاسی و رسانه ای آمریکا، که هر روز بر دایره شمول آن نیز افزوده شده و قدرت تعیین و تحکم و تسلط ایدئولوژی صهیونیست گرایی بر ساخت قدرت سیاسی در آمریکا را به عنوان فاکتور تعیین کننده قرار داد، همواره به جای واقع بینی و تبیین استراتژی مبتنی بر منافع ملی در خصوص روابط با تهران، با خط دهی سیاستمداران در تل آویو، نسبت به کشورمان جهت گیری و آرایش تخاصمی-تنازعی را پیش گرفتند. 
نمونه ساده و همگانی فهم، آنکه بیش از بیست و دو سال است که به بهانه انحراف در برنامه هسته ای ایران، سخت ترین و شدیدترین تحریم ها علیه ایران را اعلام و اعمال کرده اند و گفته می شود که چیزی بالغ بر 1200 میلیارد دلار به اقتصاد ایران ضربه زده اند. 
این در حالیست که جمهوری اسلامی ایران عضو معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای است و در همه این سالها به اذعان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، هیچ انحراف ملموس و محسوسی در برنامه صلح آمیز هسته ای خود نداشته و همواره تأسیسات اتمی آن مورد بازرسی و نظارت آژانس بین المللی اتمی بوده و جز چند ادعای بی اساس که در پرونده PMD بدان پاسخ داده شده و پرونده آن نیز بسته شد و دوباره صهیونیست‌ها با خبر سازی مسخره و مضحک در خصوص تورقوزآباد خواستند که شبهه افکنی کنند، هیچ ادعای دندان گیر و قابل تاملی در خصوص تخلف ایران در انحراف برنامه هسته‌ای وجود ندارد.
اما به اذعان بسیاری از کارشناسان مطلع بین المللی و اظهارات و اذعان گاه و بیگاه مقامات اسرائیلی آنان چیزی بیش از دویست کلاهک اتمی در اختیار دارند و تاکنون از پذیرش حضور در پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای نیز سر باز زده اند، اما نه تنها با کوچکترین تعرض و بازخواستی روبرو نمی شوند که سالانه میلیاردها دلار کمک بلاعوض نیز دریافت می کنند و در ماجرای غزه با حمایت تمام عیار سیاسی و دیپلماتیک تا نظامی و تسلیحاتی و لجستیکی نیز رو به رو بوده اند. 
بیاید از نگاه یک شهروند آمریکایی به ماجرا نگاه کنیم، روابط آمریکا با اسرائیل جز هزینه های بسیار از جیب مالیات دهندگان آمریکایی برای آنان عابدی ندارد، اما برقراری رابطه با تهران با مختصات و مشخصاتی که از ظرفیت‌ها و پتانسیل های اقتصادی ایران بر شمرده شد، می تواند عایدی چند صد میلیارد دلاری برای طرفین در بازه زمانی بلند مدت داشته باشد، اما مقامات آمریکایی و همین آقای ترامپ که مدعی هستند تاجر مسلک است و منفعت نگر و منافع ملی آمریکا برای او در اولویت ویژه قرار دارد.
با یک بهانه واهی در خصوص برنامه هسته ای که بیش از همگان رد پای اسرائیلی ها در جای جای این پرونده‌ی دور و دراز قابل مشاهده است، ترجیح می دهد فشار حداکثری و تهدید و تحدید مجدد ایران را در دستور کار قرار داده و به پالس های مثبت طرف ایرانی هم وقعی ننهد. 
این درست است که ایران ضررهای هنگفتی بابت تحریم ها در طول دو دهه اخیر متحمل شده است اما هر سود و زیانی یک طرف مقابل نیز دارد و کشورهای غربی نیز فرصت های بزرگ اقتصادی در این مسیر آنهم به ثمن بخس و در قالب یک فضاسازی مضحک و بهانه جویی ابلهانه در خصوص پرونده هسته ای از دست داده اند و بازی باخت-باخت رقم خورده و منافع ملی و منافع مشترک در این میان با مدیریت اسرائیلی ها به مسلخ برده شده است. 
حال سوال بزرگ اینجاست، که آیا این ایران است که با انگاره های ایدئولوژیک خود مانع و سد راه تغییر و دگرگونی مسیر روابط میان ایران و ایالات متحده است یا این طرف آمریکایی است که با نگرش های ایدئولوژیک صهیونیست مدار به جای نگاه به منافع ملی در تعیین رابطه با تهران و تنظیم روابط در عرصه سیاست خارجی چشم و گوش بسته به دنبال حرکت در مسیر خط مشی هایی است که از سوی تل آویو و لابی های پر قدرت صهیونیستی به آنان دیکته می شود. 
یکی از نکاتی که لازم است در پیوست های رسانه ای در خصوص چرایی وصعیت فعلی در منظومه روابط فی مابینی به خصوص برای افکار عمومی داخلی، تبیین و تشریح شود، همین نکات ساده و بدیهی است که جریان رسانه ای مسلط جهانی با بوق های پر صدای رسانه ای خود، آن را دیگر گونه جلوه داده و توپ را به زمین ایران می اندازند؛ در حالیکه ماجرا به هیچ روی اینگونه یکطرفه نیست که آنان قصد القای آن را دارند.

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1363314/ایدئولوژیک-نگری-ترامپ-و-آمریکا-در-مواجهه-با-ایران
بستن   چاپ