ایرانیان جهان
صدای ترامپ
دوشنبه 20 اسفند 1403 - 19:55:42
ایرانیان جهان - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نامه ادعایی دونالد ترامپ، در راه مانده و آغوش برخی برایش باز است. رئیس‌جمهور آمریکا، در گفت‌وگوی اخیرش با شبکه فاکس از ارسال نامه‌ای به رهبر انقلاب خبر داده و موجی از بحث و جدل را در فضای سیاسی ایران به راه انداخته است. او در این مصاحبه اعلام کرد که در نامه‌اش از تمایل به مذاکره مستقیم با ایران سخن گفته و تأکید کرده که این مسیر برای ایران به مراتب بهتر از گزینه‌های دیگر است. با این حال، در ادامه با لحنی تهدیدآمیز افزوده که اگر ایران مذاکره نکند، آمریکا چاره‌ای جز اقدام نظامی نخواهد داشت. بلافاصله پس از این ادعا، دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل اعلام کرد که تاکنون چنین نامه‌ای دریافت نشده و یک مقام آمریکایی نیز به شبکه الجزیره گفت که این نامه هنوز ارسال نشده است. این تناقض‌ها باعث شد خوانش ماجرا جذاب به نظر برسد و مشخص شود که واقعاً ترامپ به آیت‌الله خامنه‌ای نامه فرستاده است؟ اگر چنین است، محتوای دقیقش چیست؟ در نهایت هم بحث بین موافقان و مخالفان مذاکره قوت بگیرد و واکنش‌های عجولانه و منفعلانه به یک پیام در راه‌مانده داده شود.
مذاکره زیر سایه تهدید
به‌دنبال ادعای واکنش‌برانگیز ترامپ، برخی چهره‌های سیاسی در ایران با نگاهی خوش‌بینانه و همراه با شوق و ذوق، این ادعا را فرصتی برای مذاکره مستقیم با آمریکا تلقی کرده‌اند. این واکنش‌ها، هرچند ممکن است از دغدغه برای منافع ملی یا پرهیز از تنش نظامی سرچشمه گرفته باشد، از چند منظر قابل نقد است. اول اینکه رسانه‌ای شدن این موضوع پیش از ارسال رسمی نامه، اصول اولیه دیپلماسی را زیر سؤال می‌برد و نمی‌توان آن را یک پیشنهاد جدی برای مذاکره دانست. دوم اینکه‌ مذاکره‌ای که با تهدید علنی همراه باشد و دامنه‌اش از یک موضوع مشخص فراتر رود، با تعریف یک گفت‌وگوی متعادل و سازنده همخوانی ندارد. سوم اینکه‌ شتاب‌زدگی در استقبال از این ادعا، بدون توجه به سابقه غیرقابل اعتماد آمریکا و نیت واقعی ترامپ، ممکن است به جای سود، هزینه‌هایی برای ایران به همراه داشته باشد. به هر جهت، سابقه رفتار آمریکا با کشورهای مختلف و حتی هم‌پیمانانش نشان داده که آغوش انفعال، تنها مشت آهنین آنها را جمع‌تر می‌کند. در ادامه، برخی از این دیدگاه‌ها را از باب تأمل آورده‌ایم که از نظر می‌گذرانید.
انتخاب ملی یا خوش‌بینی بیش از حد؟
حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور در دولت یازدهم، در یادداشتی این ادعا را «انتخاب ملی برای سرنوشت ایران» نامیده و ایران را در برابر دو گزینه مذاکره مستقیم با آمریکا یا مواجهه با تهاجم نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل قرار داده است. او با تأکید بر اینکه رئیس‌جمهور پزشکیان نباید این موضوع را با عبارت «تمام شد رفت» نادیده بگیرد، از لزوم اجتناب از تأثیرگذاری تندروهای داخلی سخن گفته است. این دیدگاه، هرچند از منظر تلاش برای جلوگیری از درگیری نظامی قابل فهم است، اما شتاب‌زدگی و خوش‌بینی بیش از حد چندان مناسب موقعیت مذاکراتی نیست.
این نامه در ظاهر شاید نشانه‌ای از جدیت آمریکا در مذاکره باشد، ولی اعلام عمومی آن پیش از ارسال، بیشتر به یک مانور رسانه‌ای شبیه است تا یک پیشنهاد دیپلماتیک رسمی. کافی است نگاهی به تاریخ دیپلماسی مدرن بیندازیم؛ نمونه‌های متعددی از اعلام عمومی یک نامه پیش از رسیدن به مقصد وجود دارد؟ این اقدام غیرمتعارف، تردیدهایی درباره نیت واقعی ترامپ ایجاد می‌کند. همچنین ابوطالبی با بسط دامنه بحث به یک «انتخاب بزرگ» برای سرنوشت ایران، غافل از سابقه فشار حداکثری آمریکا و تهدیدات شبانه‌روزی آنها شده است. اگر این پیشنهاد واقعاً جدی بود، چرا از کانال‌های محرمانه و رسمی پیگیری نشد؟
خوشحالی برای یک ادعا
صادق زیباکلام، فعال سیاسی، در ایکس نوشته که اسرائیل و نتانیاهو منتظر پاسخ منفی ایران به این پیشنهاد هستند و تلویحاً از لزوم پذیرش مذاکره سخن گفته است. زیباکلام با این فرض که این ادعا یک پیشنهاد واقعی است، به سمت استقبال از آن رفته، در حالی که هنوز هیچ نامه‌ای دریافت نشده و حتی ارسال آن هم در هاله‌ای از ابهام است و دستمایه شوخی و طنز کاربران شبکه‌های اجتماعی شده است.
از سوی دیگر، زیباکلام با تمرکز بر واکنش احتمالی اسرائیل، از این نکته غافل مانده که مذاکره واقعی نیازمند پیش‌شرط‌ها، چهارچوب‌ها و اعتماد متقابل است، نه واکنشی عجولانه به یک ادعای رسانه‌ای. رسانه‌ای شدن این موضوع پیش از هر اقدام رسمی، نشان می‌دهد که احتمالاً هدف ترامپ بیش از مذاکره، جلب توجه افکار عمومی در آمریکا یا فشار روانی بر ایران است. تبدیل این ادعا به یک فرصت، بدون توجه به پیچیدگی‌هایش، می‌تواند به جای تقویت موضع ایران، پیامی از عجله و انفعال به طرف مقابل ارسال کند.
مذاکره مستقیم یا نادیده گرفتن واقعیت‌ها؟
حمیدرضا جلایی‌پور، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در گفت‌وگویی، ادعای ترامپ را فرصتی برای مذاکره مستقیم و بدون واسطه با آمریکا دانسته و تأکید کرده که اگر ایران با آن منفی برخورد کند، نتانیاهو از این موقعیت بهره خواهد برد. او معتقد است که ایران نباید به میانجی‌هایی مثل روسیه یا قطر نیاز داشته باشد و مذاکره اگر برد-برد باشد، پیش خواهد رفت. این دیدگاه هرچند از دیدگاه استقلال‌طلبی در فرایند مذاکرات دو جانبه، قابل ستایش، اما مفهوم این صحبت‌ها به‌مانند واکنش‌های پیشین قابل تأمل است.
به نظر می‌رسد جلایی‌پور فرض کرده که این پیشنهاد می‌تواند به یک مذاکره برد-برد منجر شود، در حالی که اعلام عمومی آن همراه با تهدید نظامی، نشانه‌ای از یک گفت‌وگوی برابر نیست. همان‌طور که پیش‌تر هم تأکید شد، اگر ترامپ واقعاً به دنبال مذاکره جدی بود، چرا به‌جای استفاده از کانال‌های محرمانه، این موضوع را در یک شبکه تلویزیونی اعلام کرد؟ این رویکرد بیشتر به یک تئاتر سیاسی شبیه است تا یک دعوت صادقانه به گفت‌وگو. در این نظرگاه، همچنان سابقه سیاست فشار حداکثری آمریکا در طول سال‌ها علیه ایران نادیده گرفته شده است.
‌بوئینگ‌؛ میانجیگر جدید!
عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی، در یادداشتی مفصل‌تر، این ادعا را فرصتی برای آزمون اراده آمریکا دانسته و پیشنهاد کرده که مذاکرات با موضوع فعال‌سازی قرارداد خرید 80 فروند هواپیما از بوئینگ آغاز شود. آخوندی در حالی چنین پیشنهادی می‌دهد که این قرارداد در همان زمان اجرای برجام با بدعهدی مواجه شد و با آمدن ترامپ که خود برهم‌زننده برجام است، دامنه چنین بدعهدی‌هایی بیشتر از قبل شد. او همچنین به تمایل ترامپ برای گفت‌وگوی مستقیم اشاره کرده و آن را هم فرصت و هم چالش دانسته است. اما دامنه بحث را از موضوع هسته‌ای به مسائل اقتصادی گسترش می‌دهد، بدون اینکه شروط و چهارچوب‌های چنین مذاکره‌ای روشن باشد. این خوش‌بینی به یک پیشنهاد مبهم، بدون در نظر گرفتن سابقه تهدیدها و تحریم‌های آمریکا، ممکن است با واقعیت‌های دیپلماتیک همخوانی نداشته باشد. سوم، آخوندی با تأکید بر اینکه ایران نباید این فرصت را از دست بدهد، از احتیاط لازم در برابر غیرقابل پیش‌بینی بودن رفتار ترامپ غفلت کرده است.
چرا نباید ذوق داشت؟
تأمل بر دیدگاه‌های این فعالان سیاسی، نه به دلیل نیت یا دیدگاه کلی آنها، بلکه به شتاب‌زدگی و خوش‌بینی بیش از حدشان به یک موضوع مبهم و غیرمتعارف است. مذاکره واقعی در خفا و از طریق کانال‌های رسمی آغاز می‌شود، نه با اعلام عمومی در رسانه‌ها پیش از ارسال نامه. این اقدام ترامپ بیشتر به یک نمایش تبلیغاتی شبیه است تا یک پیشنهاد دیپلماتیک جدی. دوم، مذاکره‌ای که از ابتدا با تهدید به اقدام نظامی همراه باشد و دامنه آن از یک موضوع مشخص (هسته‌ای) به مسائل کلان‌تر کشیده شود، با اصول یک گفت‌وگوی برابر و سازنده سازگار نیست. سوم، سابقه ترامپ در استفاده از سیاست فشار حداکثری، تهدید به صفر کردن صادرات نفت ایران و همین خبر اخیر توقف کشتی‌های نفتی، نشان می‌دهد که هدف او ممکن است نه توافق برد-برد، بلکه تحمیل شروط یک‌جانبه باشد.
این در حالی است که سابقه کنش‌های دیپلماتیک ایران در گذشته نشان داده که پیشنهادهایی که با زبان زور و تهدید همراه باشند، چراغ سبز نخواهند دید. مانند ماجرای پیام ترامپ از طریق شینزوآبه، نخست‌وزیر ژاپن در سال 1398. شوق و ذوق نشان دادن به چنین رفتارهایی، بدون روشن شدن محتوای نامه و نیت واقعی طرف مقابل، می‌تواند پیامی از ضعف یا عجله به واشنگتن ارسال کند و موضع ایران را در هر مذاکره احتمالی آینده تضعیف نماید.
از موضع قدرت ایران حفاظت کنید
مذاکره به‌عنوان ابزاری برای حل مسائل و پیشبرد مناسبات، بدون شک می‌تواند مفید باشد، اما نه هر مذاکره‌ای و نه به هر قیمتی. واکنش‌های شتاب‌زده برخی چهره‌های سیاسی به ادعای نامه‌نگاری ترامپ، هرچند ممکن است از دغدغه برای منافع ملی یا پرهیز از تنش نظامی ناشی شده باشد، اما با واقعیت‌های دیپلماتیک و سابقه روابط ایران و آمریکا همخوانی ندارد. این افراد با نادیده گرفتن غیرمتعارف بودن اقدام ترامپ، ابهامات موجود و سابقه تهدیدهای او، بیش از حد به این موضوع به‌عنوان یک «فرصت طلایی» نگاه کرده‌اند. در شرایطی که حتی هنوز نامه‌ای دریافت نشده و محتوای آن مشخص نیست، احتیاط در تحلیل دقیق و پرهیز از ذوق‌زدگی، واکنشی منطقی‌تر به نظر می‌رسد. ایران باید با هوشیاری و بر اساس اصول خود، نه شتاب‌زده و تحت تأثیر جنجال‌های رسانه‌ای، به چنین موضوعاتی واکنش نشان دهد. این نه تنها از موضع قدرت ایران حفاظت می‌کند، بلکه از افتادن در دام بازی‌های تبلیغاتی یا تهدیدهای توخالی و قرار گرفتن در میانه نمایش ترامپ جلوگیری خواهد کرد.
بازار

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1372687/صدای-ترامپ
بستن   چاپ