ایرانیان جهان
رفاقت ترامپ و پوتین به نفع چین است!
پنجشنبه 23 اسفند 1403 - 09:06:00
ایرانیان جهان - دولت ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ به طور علنی اذعان کرده است که یکی از دلایل تلاش‌هایش برای بازسازی و تقویت روابط خوب با روسیه، به دست آوردن اهرم فشاری علیه چین است (آنچه که به عنوان "کسینجر معکوس" یا "نیکسون معکوس" شناخته می‌شود). واکنش‌های آرام یا حتی بی‌تفاوت پکن به سیگنال‌های ترامپ برای آشتی با ولادیمیر پوتین ممکن است تایید کند که هرچند نیت ایالات متحده چه باشد، نتیجه گفتگوی روسیه و ایالات متحده برای چین مفید خواهد بود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
اولاً، کاملاً واضح است که "کسینجر معکوس" غیرممکن است و چین این را می‌داند. این ایده بر پایه فرضیه غلطی است که ایالات متحده می‌تواند (تا حدی) تحرکات دهه‌های 1960 و 1970 خود را تکرار کند، زمانی که واشنگتن با پکن همکاری می‌کرد تا مسکو را منزوی کند. اما تفاوت اصلی امروز روابط قوی چین و روسیه است. روابط دوجانبه بر پایه یک ارکان ایدئولوژیک بسیار قوی استوار است؛ یعنی احساسات ضدآمریکایی (و ضدغربی) عمیق، تمایل به حفظ رژیم‌های استبدادی در چین و روسیه، و فقدان اعتماد به سیستم‌های دموکراتیک.
کسینجر و نیکسون از روابط بسیار تنش‌آلود بین اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین، که به "شکاف چین-شوروی" معروف بود، بهره‌برداری کردند. روابط از زمان سخنرانی محرمانه خروشچف در سال 1956 شروع به وخامت کرد و در بحران مرزی (که در واقع جنگ کوتاهی در رودخانه اوسوری در سال 1969 بود) به اوج خود رسید. بنابراین، درست نیست که گفته شود ایالات متحده چین را از اتحاد جماهیر شوروی دور کرد؛ دولت نیکسون تنها از روابط رو به وخامت بین پکن و مسکو بهره‌برداری کرد.
چین می‌داند که "کسینجر معکوس" امروز کار نمی‌کند. در گزارشی که وزارت امور خارجه چین پس از یک مکالمه تلفنی بین پوتین و شی جین پینگ در 24 فوریه منتشر کرد، آمده است که "تاریخ و واقعیت به ما می‌آموزند که چین و روسیه همسایگان خوبی هستند که نمی‌توان آن‌ها را کنار گذاشت." اگر کسی پیام را نشنیده باشد، در ادامه اضافه شد که "روابط چین و روسیه نیروی درونی قوی و ارزش استراتژیک منحصر به فردی دارد."
اگر یک "کسینجر معکوس" کامل امکان‌پذیر نباشد – همانطور که مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مصاحبه‌ای با برایتبارت اذعان کرد – این سوال مطرح می‌شود که آیا یک "کسینجر معکوس" جزئی می‌تواند کار کند و چه نتایجی برای روسیه، ایالات متحده و چین به همراه خواهد داشت. به عبارت دیگر، پوتین از ایالات متحده چه چیزی می‌تواند دریافت کند و چه چیزی می‌تواند ارائه دهد؟ در هر دو حالت، زیاد نیست. اما به نظر می‌رسد ایالات متحده چیزی برای ارائه داشته باشد، زیرا ممکن است تحریم‌ها علیه روسیه را لغو کند، که می‌تواند وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد و انزوای سیاسی پوتین را محدود کند. ایده ترامپ برای ترمیم روابط با روسیه می‌تواند فضای بیشتری برای پوتین فراهم کند تا وابستگی خود به چین را کاهش دهد – و این هدف ایالات متحده است، همانطور که روبیو در مصاحبه خود گفت.
اما به نظر نمی‌رسد که پوتین چیزی اساسی به ایالات متحده در مورد چین پیشنهاد کند. حتی در صورت وقوع یک "کسینجر معکوس" جزئی، ریسک برای پوتین این است که به ایالات متحده اعتماد کند. چین و روسیه هر دو به شدت مراقبند تا از ریسک مواجهه با دو جبهه اجتناب کنند، بنابراین پوتین ریسک آسیب جدی به روابط خود با شی را نخواهد پذیرفت. و با توجه به پیش‌بینی‌ناپذیری ترامپ، بعید است که پوتین به رئیس‌جمهور ایالات متحده اعتماد کند.
کاهش وابستگی روسیه به چین در واقع می‌تواند به تقویت روابط آن‌ها کمک کند. شی باید آگاه باشد که وابستگی بیش از حد روسیه به چین موقعیت راحتی برای پوتین نیست. احتمالاً به همین دلیل است که پوتین پس از ملاقات‌های رو در رو با شی در سال‌های 2022 و 2023 اقدامات تهاجمی علیه اوکراین و غرب انجام داد – او می‌خواست دستور کار و استقلال خود را از چین نشان دهد. پوتین جنگ با اوکراین را دو هفته پس از دیدار فوریه 2022 خود از پکن آغاز کرد؛ پس از دیدار با شی در نشست سازمان همکاری شانگهای در سامارقند در 2022، بسیج جزئی اعلام کرد و تهدیدات خود را برای استفاده از سلاح‌های هسته‌ای در اوکراین افزایش داد؛ و برنامه‌های خود را برای استقرار سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی در بلاروس بلافاصله پس از سفر رسمی شی جین پینگ به مسکو در مارس 2023 فاش کرد.
در واقع، هر "اهرم فشاری" که پوتین ممکن است از افزایش تعامل با ایالات متحده به دست آورد، تنها یک دستاورد تاکتیکی و کوتاه‌مدت برای ترامپ خواهد بود، نه یک حرکت استراتژیک و عمیق از سوی پوتین برای فاصله گرفتن از چین. و این می‌تواند برای شی جین پینگ مفید باشد زیرا این تصور را ایجاد می‌کند که هم‌راستایی چین و روسیه در حال ضعیف شدن است. به عبارت دیگر، روسیه و چین ممکن است این بازی را به‌طور مشترک به عنوان نوعی جنگ شناختی بازی کنند، زیرا دو کشور از زمان حمله روسیه به اوکراین نقش "گشت‌زن بد" و "گشت‌زن خوب" را ایفا کرده‌اند. در این شرایط، چین ممکن است به عنوان کشوری با نفوذ کمتر بر روسیه دیده شود، که این ممکن است منجر به توجه کمتر جهانی به هم‌راستایی چین و روسیه شود – وضعیتی که برای چین قطعا مفید است.
یک خبر خوب دیگر برای چین این است که نزدیکی روسیه و ایالات متحده قبلاً به طور جدی روابط فراآتلانتیک را تضعیف کرده است، که به نوبه خود یکی از اهداف اصلی و بلندمدت رویکرد چین به اروپا را پیش برده است. روایت چین در مورد اروپا، به‌ویژه اروپا مرکزی، این است که قاره کاملاً مطیع ایالات متحده است و سیاست‌های اروپایی یا اتحادیه اروپا کاملاً وابسته به دستورات واشنگتن است. به همین دلیل است که از ابتدا، چین از ایده خودمختاری استراتژیک به رهبری فرانسه حمایت کرده است، که در ابتدا عمدتاً به‌عنوان کاهش روابط اروپا با ایالات متحده درک می‌شد.
در یک نکته مرتبط، ایده‌ای در چندین پایتخت اروپایی در حال چرخش است که با توجه به تمایل آشکار ترامپ برای ترک اروپا و پایان دادن به اتحاد فراآتلانتیک، زمان آن فرا رسیده که سیاست اتحادیه اروپا در قبال چین نرم‌تر شود. حامیان این نظر به چندین مزیت از نزدیکی چین و اتحادیه اروپا اشاره دارند: اروپا می‌تواند از این طریق بر ترامپ اهرم فشار وارد کند و از ایجاد "دو جبهه" (مواجهه با ایالات متحده و چین) جلوگیری کند. همچنین باور بر این است که در صورتی که ایالات متحده تصمیم بگیرد از روسیه در جنگ جاری اوکراین یا پس از توقف درگیری‌ها حمایت کند، چین می‌تواند نقشی به‌عنوان نیروی تثبیت‌کننده در اروپا ایفا کند.
تمامی این استدلال‌ها به وضوح به نفع چین است. اگرچه پکن قصد تغییر سیاست خود را ندارد، اما ممکن است این سیاست در اروپا به‌طور متفاوتی درک شود، از یک چالش یا تهدید به یک نیروی تثبیت‌کننده. این قطعاً یک دستاورد بزرگ برای چین است، (اگرچه تغییر کامل سیاست اتحادیه اروپا نسبت به چین بعید به نظر می‌رسد).
تخریب یا ترک اتحاد فراآتلانتیک و توافق روسیه و ایالات متحده برای مسدود کردن عضویت اوکراین در ناتو هدیه‌ای دیگر برای چین است. ناتو از نظر رهبران چین به‌عنوان یادگاری از جنگ سرد محسوب می‌شود، و پکن به طور مداوم با گسترش ناتو مخالف بوده است. در همین حال، مفهوم استراتژیک جدیدی که در مادرید در سال 2022 تصویب شد، برای اولین بار به چین اشاره کرد، همچنین همکاری با آسیا-پاسیفیک 4 (که اکنون آسیا-پاسیفیک 4) را ذکر کرد – هر دو حرکت به‌عنوان نشانه‌ای از چرخش ناتو به سمت آسیا تلقی شده است. از دیدگاه پکن، هر حرکت برای مسدود کردن گسترش ناتو و تضعیف وحدت و همبستگی آن برای چین مفید است.
در نهایت، تمایل ترامپ برای پایان دادن به جنگ در اوکراین با تمرکز بر نتیجه اما نه بر محتوای روند صلح و توافق نهایی، به این معناست که این جنگ بعید است که با پیروزی قطعی روسیه یا شکست آن به پایان برسد. برای پوتین، پیروزی نهایی او به معنای از بین بردن دولت اوکراین و نابود کردن ملت اوکراین است. آنچه که ترامپ در واقع به دنبال آن است، صلح هیبریدی است – وضعیتی که چین بیشتر به دنبال آن است./باشگاه خبرنگاران جوان 

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1374108/رفاقت-ترامپ-و-پوتین-به-نفع-چین-است!
بستن   چاپ