ملموسسازی تهدید و دور کردن «شبح جنگ»
يکشنبه 17 فروردين 1404 - 15:33:48
|
|
ایرانیان جهان - از سالهای اول انقلاب و ماجرای لانهی جاسوسی که بگذریم، موج جدید فشارها و تهدیدها به بهانهی مقابله با برنامهی هستهای ایران، از اوایل قرن بیستویکم و دورهی ریاست جمهوری جرج بوش پسر شروع شد و هنوز هم که هنوز است ادامه دارد. - اخبار رسانه ها - به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مقامات آمریکایی سالهاست که ایران را به استفاده از زور و «گزینهی نظامی» تهدید میکنند. از سالهای اوّل انقلاب و ماجرای لانهی جاسوسی که بگذریم، موج جدید فشارها و تهدیدها به بهانهی مقابله با برنامهی هستهای ایران، از اوایل قرن بیستویکم و دورهی ریاست جمهوری جرج بوش پسر شروع شد و هنوز هم که هنوز است ادامه دارد؛ چنان که حتّی وقتی بیان صریح چنین تهدیدهایی به مصلحت نبوده، جملهی معروف «همهی گزینهها روی میز است» از دهان آمریکاییها نیفتاده است. البتّه به لطف خدا این تهدیدها هیچگاه عملی نشده و به نظر میرسد همهی صاحبنظران بر این نکته متّفقاند که مهمترین دلیل آن، نگرانیِ «معقولِ» واشنگتن از هزینههایی است که آمریکا میبایست در چنین ماجراجوییای تحمّل کند. با آغاز دورهی دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ، و تحت فشار حامیان مالیِ کارزار انتخاباتیِ او – که برخی از برجستهترینِ آنها صهیونیست هستند – آمریکا به سرعت وارد فاز تهاجمی شد و بعد از اعلام احیای سیاست ناکام «فشار حدّ اکثری» بر ضدّ ایران، جنگ روانی-رسانهای گستردهای را حولِ تهدیدِ حمله به تأسیسات هستهای ایران، یا به عبارت دیگر، همان «گزینهی نظامی» به راه انداخت. اگرچه به نظر نمیآید که این تهدید جدید تفاوتی ماهوی با تهدیدهای مکرّر گذشته داشته باشد، دو تغییر مهم در واشنگتن ما را وامیدارد که در قبال آن، واکنش نسبتاً متفاوتی نشان دهیم. دو تغییر در واشنگتن نخستین تغییر، بدون شک، به رئیس کاخ سفید مربوط میشود. سبک تصمیمگیری ترامپ بی هیچ تردیدی با رؤسای جمهور گذشتهی آمریکا، حتّی همحزبیِ بیپروا و کمخرد او، بوش پسر بسیار متفاوت است. ترامپ ذهن سادهنگر و اِشراف کمی به مناسبات بینالمللی دارد، و به همین دلیل، مستعدّ فریب خوردن از مشاوران و اطرافیانی است که از او باهوشتر و مطّلعترند. با وجود این، ترامپ در تصمیمهای سخت و «پرهزینه» به شمّ و شهود معاملهگر خود متّکی است. به عبارت دیگر، اگرچه او در اتّخاذ تصمیمهایی که به نظرش کمهزینهاند، تردید زیادی به خود راه نمیدهد و طبق نظر مشاوران معتمدش، به سرعت تصمیمگیری و اقدام میکند، در مواردی که هزینههای بالقوّه را زیاد بداند، محتاط میشود و شاید حتّی – علیرغم هیاهوی فراوان – دست به هیچ اقدامی نزند. عراقچی: ناکامیهای آمریکا بیانگر شکست گزینه نظامی است دومین تغییر، شکلگیریِ تدریجی این باور واهی در میان سیاستمداران واشنگتن است که ایران، به تبعِ تضعیف متّحدان منطقهایاش خود نیز ضعیف شده است. جمهوری اسلامی ایران، البتّه، با اجرای بهموقعِ عملیّات وعدهی صادق 2 کوشید این خطای محاسباتی را تا حدّی اصلاح کند. با این حال، دستهای از سیاستمداران آمریکایی (که کم هم نیستند) به دلیل درک نادرست یا ناقص از اوضاع منطقه، و صد البتّه تحت تأثیر تبلیغات صهیونیستها، همچنان بر این باورند که قدرت ایران در نقطهی حضیض خود است و لذا فرصتی بهتر از این برای تمام کردن کار و حلّ معضل دیرپای ایران پیدا نمیشود. به نظر میرسد که فعلاً مشاوران معتمد ترامپ در این دسته نیستند، امّا هیچ بعید نیست که دیر یا زود به آنها بپیوندند. باید توجّه داشت که اگر هر کدام از این دو شرط وجود نداشت، از تهدیدهای فعلی آمریکا جای نگرانی زیادی نبود. اگر رئیس جمهور عاقلتری در کاخ سفید بود، چندان نگران فریب خوردن او از سوی اطرافیانش نبودیم و میشد تا حدّ زیادی اطمینان داشت که خرد متعارف رئیس جمهور، آمریکا را از درگیر شدن در ماجرایی که آن سرش ناپیداست بر حذر میدارد. امّا ترامپ اینطور نیست. او دستکم یک بار با اطمینان واهی از این که ایران پاسخی نمیدهد، دست به شرارت ترور سردار شهید حاجقاسم سلیمانی زد. او حتّی در این خیال خام بود که با این کار، ایران را به پای میز مذاکره میکشانَد! امّا وقتی با واقعیّتِ سختِ پاسخ سنجیدهی ایران در حملهی محدود به پایگاه عینالاسد مواجه، و متوجّه شد پاسخ متقابل به آن، احتمالاً پرهزینه خواهد بود، ترجیح داد از تهدیدهای مضحک خودش عقب بنشیند. از سوی دیگر، وقتی فردی مثل ترامپ در کاخ سفید باشد، امّا ارزیابی عمومی در واشنگتن از قدرت بازدارندهی ایران حکایت کند، دیگران با نمایاندنِ هزینههای حمله به ایران، رئیس جمهور آمریکا را از چنین اقدام پرمخاطرهای انذار خواهند داد. و از آنجا که او از تحمّل هزینه گریزان است، فکر شرارت بر ضدّ ایران را از سر خود دور خواهد کرد. مثالی از این شرایط، دورهی دوم ریاست جمهوری بوش پسر است. بوش اگرچه در ابتدا بسیار بیپرواتر از ترامپ بود، امّا باتلاق عراق و افغانستان او را محتاط کرد و لذا در آن شرایط، تصوّر تحمیل هزینههای نامعلوم از سوی ایران، او را از ماجراجویی جدید منصرف ساخت. خود ترامپ هم در دورهی اوّل ریاست جمهوری به دنبال برجستهسازی تهدید نظامی نبود. امّا حالا وضع عوض شده است. واکنش متناسب ایران: ملموسسازی تهدید مقامات ایرانی، البتّه، در واکنش به تهدیدهای آمریکا به استفاده از «گزینهی نظامی»، واکنشی کاملاً بهجا نشان دادهاند و تهدید به ضربهی دوم کردهاند. هم رهبر انقلاب در خطبههای نماز عید فطر، و هم مقامات کشوری و لشکری در موقعیّتهای مختلف، این نکته را روشن کردهاند که شرارت احتمالی آمریکا یا رژیم صهیونی پاسخ سختی دریافت خواهد کرد. امّا این تهدید متقابل که حتماً لازم است، شاید کافی نباشد؛ به ویژه از آنجا که ارادهی ایران برای پاسخ دادن به بعضی شرارتها (به عنوان مثال، بعد از پاسخ تلآویو به وعدهی صادق 2) از سوی برخی زیر سؤال رفته است. البتّه تصمیم ایران در چنین مواردی حتماً بنا بر مصالحی بوده که کاملاً قابل درک است، امّا به هر حال، فرصتی برای القای این فکر پدید آورده که چنین تصمیمهایی از سر ضعف بوده است. حال این خطای محاسباتی را چطور میشود اصلاح کرد؟ از آنجا که ارزیابی سیاستمداران در واشنگتن تحت تأثیر صهیونیستهایی است که میخواهند از ترامپ ابزاری برای ضربهای کاری به ایران بسازند، چارهای نیست جز آن که بر برداشت خود ترامپ اثر بگذاریم و شهود او را تغییر دهیم. با توجّه به ذهنیّات و روحیّات ترامپ، خوشبختانه این کار چندان دشوار نیست. به نظر میرسد ترامپ چیزی را که «ببیند» باور میکند. از زندگینامهنویسان او نقل شده که رئیس جمهور آمریکا علاقهای به خواندن گزارشهای مکتوب چندصفحهای ندارد و در عوض، گزارشهایی را میپسندد که مشتمل بر تصاویر و نمودارهای فراوان باشد. علاقهی وافر ترامپ به تلویزیون و شبکههای اجتماعی شاهد بارز دیگری بر این مدّعاست. اگر این برداشت از ذهنیّات ترامپ درست باشد، «ملموسسازی» تهدید ایران در چشم او ممکن است کارساز شود. بدیهیترین و مؤثّرترین راهِ ملموسسازی احتمالاً این است که ایران شمّهای از تهدید خود را به نحوی عملی سازد. یعنی مثلاً وعدهی صادق 3 را اجرا کند. امّا به نظر میرسد که تصمیمگیران ارشد کشور فعلاً برنامهای برای چنین کاری ندارند. از طرفی، اقدام نظامی واقعی ایران – خصوصاً بر ضدّ اهداف دیگری غیر از رژیم صهیونی – ممکن است تحریکآمیز باشد و پاسخ متقابل دشمن را اجتنابناپذیر کند. پس این گزینه چندان هوشمندانه نیست. رزمایشهای منفرد و مشترک و رونمایی شهرهای موشکی هم اگرچه حتماً مفید و مؤثّر است، شاید اثری را که میخواهیم بر شخص ترامپ نگذارد. پس چه میتوان کرد؟ اجمالاً باید گفت که میتوان مستقیماً از همان ابزاری استفاده کرد که میدانیم بیشترین تأثیر را بر ذهن ترامپ میگذارد: رسانه. به بیان دقیقتر، میتوان یک «نمایش» رسانهایِ سطح بالا از اتّفاقی ترتیب داد که فردای حملهی آمریکا به تأسیسات هستهای ایران خواهد افتاد تا از این طریق، آنچه که فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مورد «اتاقک شیشهای» آمریکاییها در منطقه گفتند به روشنی به تصویر کشیده شود. در صورتی که یکی از مقامات ارشد نظامی یا امنیّتی ایران در قالبی مثل نشست خبری، به تفکیک و تفصیل، و با نقشهها و شبیهسازیها روشن کند که پس از شرارت احتمالی واشنگتن، کدام پایگاههای آمریکایی در منطقه و با کدام موشکها هدف قرار خواهند گرفت و متحمّل چه خسارتهای جانی و مالی خواهند شد، ترامپ تصویر بسیار ملموسی از عواقب حمله به ایران دریافت خواهد کرد. البتّه یقیناً مقصود این نیست که جزئیّات نقشههای محرمانهی نظامی برای دشمن فاش شود، بلکه هدف این است که رئیس جمهور آمریکا به روشنی بداند که ایران برای عملیّاتی کردن تهدید خود آمادگی کامل دارد و برنامهریزی کرده است. البتّه جمهوری اسلامی ایران تا کنون ندرتاً از چنین روشی برای تقویت بازدارندگی استفاده کرده، امّا در شرایطی که فردی مثل ترامپ رئیس جمهور آمریکاست که علناً از بمباران ایران سخن میگوید و برای تقویت کارزار جنگ روانی خود، بمبافکنها را هم در در جزیرهای در نزدیکی ایران مستقر میکند، تهران نیز میتواند حربهای مشابه به کار ببرد. رزمایشها و رونمایی شهرهای موشکی قطعاً به خوبی «توانمندیهای» ایران را اثبات میکنند، امّا آنچه میتواند «ارادهی» ما را در عملی ساختن تهدید متقابل نشان دهد، رونمایی پرآبوتاب کلّیّات سناریوهایی است که برای پاسخ به شرارت احتمالی آمریکا یا رژیم صهیونی آماده کردهایم. به این ترتیب، تهدید ایران، به جای یک احتمال انتزاعی، به چیزی روی زمین تبدیل میشود که رنگ واقعیّت به خود گرفته است. با شناختی که از ذهنیّات ترامپ داریم، به نظر میرسد که این راهکار میتواند تأثیر قابل توجّهی در تصمیمگیری آتی او در این مورد داشته باشد. انگلیسیزبانها ضربالمثل معروفی دارند با این مضمون که «سگی که پارس میکند به ندرت گاز میگیرد». تهدیدهای ترامپ هم احتمالاً مشمول همین قاعده است. با وجود این، شخصیّت خاص خود او و خطای محاسباتی آمریکاییها در مورد ضعف ایران، ممکن است پای آنها را به باتلاقی بکشاند که از پیش تصوّری در مورد آن نداشتهاند. در شرایطی که تهران فعلاً تصمیمی برای اجرای یک عملیّات نظامی ندارد، رونمایی سناریوهای واقعی ایران برای پاسخ به حملهی احتمالی آمریکا و نایب منطقهایاش، در قالب یک نمایش رسانهایِ سنجیده، میتواند گسترهی پیآمدهای چنین شرارتی را به خوبی برای آمریکاییها، و به ویژه شخص ترامپ روشن کند و انشاءالله «شبح جنگ» را یک بار دیگر از سر کشور دور سازد. منبع: دانشجو انتهای پیام/
http://www.ilandnews.ir/fa/News/1394948/ملموسسازی-تهدید-و-دور-کردن-«شبح-جنگ»
|