ایرانیان جهان
بازخوانی الزامات دور جدید گفت‌وگوهای ایران و آمریکا
چهارشنبه 20 فروردين 1404 - 08:14:28
ایرانیان جهان - - در هفته‌های اخیر نشانه‌هایی از تحرکات تازه در روابط پرتنش جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا مشاهده می‌شود؛ از جمله رصد فزاینده ترابری نظامی و انتقالات تسلیحاتی پنتاگون در منطقه، که به تعبیر بسیاری از ناظران می‌تواند حامل دو سناریو باشد: یا واشنگتن در پی آن است که با نشان دادن چنگ و دندان، تهران را به پذیرش توافق دلخواه خود وادار کند، یا اینکه عزم جدی برای ورود به فاز جدیدی از تنش‌زایی دارد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
در هر دو حالت، تهران باید سناریوی بدبینانه را روی میز داشته باشد؛ چراکه آنچه تاکنون مانع تهاجم مستقیم آمریکا شده، نه سازمان‌ها و رژیم‌های بین‌المللی، بلکه نگرانی از پاسخ‌های سخت و محاسبه‌ شده جمهوری اسلامی ایران بوده است. اگر روزی این محاسبه تغییر کند و طرف آمریکایی تصور کند که می‌تواند بی‌هزینه اقدام کند، هیچ ملاحظه حقوق بشری یا نهاد بین‌المللی نمی‌تواند جلوی جنگ‌افروزی‌اش را بگیرد.
در چنین فضایی، زمزمه‌هایی از احتمال مذاکرات جدید نیز شنیده می‌شود. پرسش کلیدی اینجاست: موضع اصولی ایران در قبال مذاکره چیست؟ و اگر قرار باشد گفت‌وگویی صورت گیرد، چارچوب مطلوب و قابل اتکای آن کدام است؟
مذاکره، همیشه در دستور کار بوده
برخلاف آنچه برخی رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند، جمهوری اسلامی ایران هرگز اصل مذاکره را نفی نکرده و هیچ‌گاه میز مذاکره را ترک نگفته است. تجربه‌های تاریخی متعدد از جمله توافق سعدآباد در سال 2003 و برجام در سال 2015 گواه این واقعیت‌اند که ایران در بزنگاه‌های حساس، همواره به‌دنبال راه‌حل‌های سیاسی و گفت‌وگو بوده است.
برخلاف آنچه برخی رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند، جمهوری اسلامی ایران هرگز اصل مذاکره را نفی نکرده و هیچ‌گاه میز مذاکره را ترک نگفته است. حتی در دولت سیزدهم نیز، علی‌رغم تغییر رویکرد کلی نسبت به دیپلماسی غربی، مذاکرات ادامه پیدا کرد و چه در چارچوب مذاکرات غیررسمی با طرف اروپایی و آمریکایی، چه در قالب گفت‌وگوهای منطقه‌ای، مسیر تعامل قطع نشد. با این حال، زیاده‌خواهی طرف آمریکایی و تلاش برای تحمیل مطالبات فرابرجامی، مانع رسیدن به توافق نهایی شد.
امروز با نگاهی به روند تحولات می‌توان گفت که اگر در آن مقطع توافقی حاصل می‌شد، با توجه به بازگشت ترامپ به قدرت، چه بسا همان توافق نیز از سوی آمریکا لغو می‌شد و یک‌بار دیگر کشور با شوک اقتصادی سنگین‌تری مواجه می‌گردید.
تجربه‌های پیشین؛ فرصت‌ها و غفلت‌ها
توافق سعدآباد در اوایل دهه 80، نمونه‌ای از حسن نیت یک‌طرفه ایران بود. تهران در اقدامی داوطلبانه، فعالیت‌های کلیدی هسته‌ای را تعلیق کرد اما طرف مقابل نه تنها گامی در جهت اعتمادسازی برنداشت، بلکه دامنه مطالبات خود را گسترش داد.
یکی از مصادیق بارز بی‌دقتی در طراحی برجام، پذیرش «مکانیسم ماشه» بود که به طرف مقابل امکان می‌دهد با ادعای نقض تعهدات از سوی ایران، تمامی تحریم‌های تعلیق‌شده را بازگرداند در تجربه مهم‌تر برجام نیز، ایران با پذیرش تعهدات گسترده، تلاش کرد فضای تعامل را باز کند. در نتیجه این توافق، برخی از قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت تعلیق شدند، اما نه تنها به‌صورت قطعی لغو نگردیدند، بلکه هیچ مکانیسم عملی برای تضمین بهره‌مندی ایران از منافع اقتصادی وعده‌داده‌شده نیز شکل نگرفت.
یکی از مصادیق بارز بی‌دقتی در طراحی برجام، پذیرش «مکانیسم ماشه» بود که به طرف مقابل امکان می‌دهد با ادعای نقض تعهدات از سوی ایران، تمامی تحریم‌های تعلیق‌شده را بازگرداند. این موضوع اکنون از اهمیت دوچندانی برخوردار است، چرا که اکتبر 2025 – حدود شش ماه دیگر – موعد اجرای این بند فرامی‌رسد و در صورت عدم تمهید مناسب، امکان بازگشت همه قطعنامه‌های تعلیق‌شده علیه ایران وجود دارد.
الزامات یک گفت‌وگوی مؤثر
اگر قرار است دور جدیدی از مذاکرات شکل گیرد، لازم است خواسته‌های ایران شفاف، دقیق و عملیاتی طرح شود. اصل اساسی، رفع تحریم‌هاست. اما رفع تحریم تنها زمانی معنا دارد که:
اگر قرار است دور جدیدی از مذاکرات شکل گیرد، لازم است خواسته‌های ایران شفاف، دقیق و عملیاتی طرح شود. اصل اساسی، رفع تحریم‌هاست اولا تحریم‌های لغوشده بلافاصله تحت عناوین جایگزین مانند «تروریسم»، «حقوق بشر» یا «برنامه موشکی» مجدداً اعمال نشوند.
ثانیا رفع تحریم‌ها نه به‌صورت شکلی و اعلامی، بلکه با ملاک قرار گرفتن انتفاع اقتصادی ایران تعریف شود؛ یعنی اگر بانک‌ها و شرکت‌های خارجی همچنان از تعامل با ایران پرهیز کنند، یا دسترسی ایران به منابع مالی و تجاری مختل بماند، رفع تحریم صرفاً روی کاغذ باقی خواهد ماند. از این‌رو، باید در طراحی هرگونه توافق جدید، به‌جای عبارات کلی و قابل تفسیر، ضمانت‌های اجرایی واقعی و غیرقابل بازگشت گنجانده شود. در غیر این‌صورت، تجربه تلخ برجام تکرار خواهد شد.
دیپلماسی همراه با بازدارندگی
در کنار همه این ملاحظات، باید توجه داشت که مذاکرات موفق در فضایی ممکن است که توازن قوا برقرار باشد. در غیاب یک قدرت بازدارنده مؤثر، مذاکره صرفاً به محلی برای تحمیل خواسته‌های طرف قوی‌تر تبدیل می‌شود. تحرکات اخیر آمریکا در منطقه، صرف‌نظر از نیت نهایی، پیامی روشن دارد: واشنگتن می‌خواهد دست برتر در میدان را حفظ کند تا در میز مذاکره، امتیاز بیشتری طلب کند.
در چنین شرایطی، لازم است راهبرد امنیتی کشور نیز به‌گونه‌ای تنظیم شود که ادراک طرف مقابل از رفتار ایران، تهاجمی و فعالانه باشد، نه منفعل و تدافعی در چنین شرایطی، لازم است راهبرد امنیتی کشور نیز به‌گونه‌ای تنظیم شود که ادراک طرف مقابل از رفتار ایران، تهاجمی و فعالانه باشد، نه منفعل و تدافعی. آنچه می‌تواند بازدارندگی واقعی ایجاد کند، نه صرفاً آمادگی دفاعی، بلکه نشان دادن قدرت اراده برای اقدام پیش‌دستانه، سخت و پرهزینه است. زبان قدرت، زبانی است که آمریکایی‌ها آن را به‌خوبی می‌فهمند؛ و در این زبان، رفتار تهاجمی و غافلگیرکننده، مؤثرترین ابزار بازدارنده است.
باید توجه داشت که با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، اکنون کاخ سفید در اختیار فردی قرار دارد که همواره شعار «پایان دادن به جنگ‌های بی‌پایان» و کاهش حضور نظامی آمریکا در غرب آسیا را سر داده است. ترامپ در دوره پیشین ریاست‌جمهوری خود نیز مدعی بود تلاش کرده تا نیروهای آمریکایی را از منطقه خارج کند و این رویکرد را به‌عنوان یکی از برندهای انتخاباتی خود حفظ کرده است.
بنابراین، در شرایطی که ایران بتواند به‌روشنی نشان دهد درگیری نظامی برای طرف مقابل هزینه‌زا، غیرقابل کنترل و پرریسک خواهد بود، ترامپ به احتمال فراوان از ورود به هرگونه تقابل مستقیم اجتناب خواهد کرد؛ نه از سر مصالحه‌جویی، بلکه برای حفظ پرستیژ سیاسی خود و پرهیز از شکستن شعارهای بنیادین کمپین انتخاباتی‌اش.
در این چارچوب، بازدارندگی فعال، نه تنها مکمل دیپلماسی است بلکه پیش‌شرط موفقیت آن به حساب می‌آید. آمریکایی‌ها زمانی پای میز مذاکره، برای معامله می‌نشینند که راهکار دیگری پیش­روی خود نبینند.
*کارشناس مسائل آمریکا

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1398173/بازخوانی-الزامات-دور-جدید-گفت‌وگوهای-ایران-و-آمریکا
بستن   چاپ