مذاکرات و نتایج آن برای بازار خودرو
شنبه 30 فروردين 1404 - 16:17:07
|
|
ایرانیان جهان - هفته پیش در چنین روزی دو طرف مذاکرههای مستقیم یا غیرمستقیم با هم داشتند و فقط چون با لبخند و احترام از جلسه بیرون آمدند و جلوی خبرنگاران ظاهر شدند، نرخ دلار 20 هزار تومان (تقریبا معادل 20 درصد) کاهش پیدا کرد و موجی از شادی زودگذر در ما مردم تحتفشار ایجاد کرد. البته اقتصادی که با یک لبخند ارزش پول ملی 20 درصد افزایش مییابد، با یک اخم هم 20 درصد بالا میرود. واقعا باعث تاسف است. اقتصاد ما چنان ضعیف شده که با حرکتهای ظاهری سیاستمداران هم، چنین مواج میشود و زندگی ما مردم عادی را به بازی میگیرد. در چنین اقتصادی که اینقدر وابسته به حرکت سیاستمداران شده، قطعا پیشبینی اقتصادی کاری بسیار دشوار است، چراکه هرلحظه همان سیاستمداران میتوانند تصمیم متفاوتی بگیرند. اقتصاد در حال فروپاشی یعنی همین. حال هرقدر هم برجهای چندین طبقه با چراغانیهای زیبا بسازیم، معنی آن پیشرفت نیست. چراغانی داریم، اما برق هم میرود. چنین شرایط متناقضی (بهتر شدن اوضاع پولدارها و بدتر شدن اوضاع بقیه جامعه) معنی ندارد جز رفتن به سمت یک الیگارشی تمامعیار سیاسی اقتصادی. نمیخواهم وارد این مباحث که تخصص ندارم بشوم. اما واقعا این سوال برایم مطرح است که چه میشود وقتی آقای همتی قول ارز تکنرخی و شفافیت را میدهد (که حرکت اصولی اقتصادی است)، ناگهان نرخ ارز اینگونه جهش میکند و او را بر کنار میکنند، اما نرخ ارز برنمیگردد و به فاصله کوتاهی بعد ازآن با یک لبخند سیاستمداری از آنطرف اقیانوسها، نرخ ارز سقوط میکند؟ یاد سریال هیولای مهران مدیری به خیر. او و نویسندگانش نشان دادهاند که همیشه یک گام جلوتر از جامعه بودهاند. شبیه سیمپسونها عمل میکنند. از این حرفهای سیاسی که کمی بوی قرمه سبزی میدهد، بگذرم و به نتایج اقتصادی ماجرا بپردازم. قبلا توضیح دادهام که چقدر اوضاع صنعت و بازار امسال خطرناک است و به مویی بند است. الان این مو را مشاهده میکنید. بهنوعی با توجه به تجربه گذشته به نظر میرسد این مذاکرات، اگر خوشبین باشیم، در شش ماه آینده ادامه پیدا میکند و اگر هم نه، شاید به جنگ بینجامد. پس میتوان یک مطلب را قطعی گفت. ما امسال بهشدت در حال بندبازی هستیم و باید با انواع بحران همدست و پنجه نرم کنیم. قطعی برق از هفته پیش شروع شد. کمبود آب هم که انگار ردخور ندارد. خدا را شکر فعلا هوا خوب است. اما با توجه به پیشبینیهای کلان هواشناسی، گرمایش زمین ادامه دارد و ما هم در وسط گرمترین نقاط دنیا. همچنین بازارها به علت شرایط فعلی اقتصاد در رکود بودهاند؛ اما به علت این مذاکرات بیشتر به رکود میرود و مردم تحتفشار بیشتر قرار میگیرند. تورم بالای 30 درصد هم که بر مبنای بودجه ریالی کشور، قطعی است. پس بازارها بهشدت دچار چالش خواهند شد. کارخانهداران در یک بلاتکلیفی بزرگ قرار میگیرند (بدتر از سالهای قبل) و معلوم نیست مبادلات آنها در سطح بینالمللی و داخلی، بر مبنای کدام ارزش ریال است؟ 68، 100، 80 یا حتی 150؟ پس تمامی سرمایهگذاریهایی که قرار بود امسال انجام شود، با این رخداد به حالت تعلیق درمیآید و یا بهشدت کندتر از گذشته میشود. از سویی کاسبان تحریم که هم از هر نظر (مالی، حقوقی، اجرایی و ارتباطی) از جایگاه بالایی برخوردارند، بهراحتی از این دوران حداکثر استفاده را خواهند کرد و تا میتوانند خودرو، آنهم از نوع دستدوم آن را وارد کشور خواهند کرد. دلالان هم که کمترین سرمایهگذاری را در بازار میکنند و فقط بهدنبال سود هستند، از این نوسانها بیشترین استفاده را خواهند برد و آماده به قول خودشان نوسانگیری هستند. به عبارتی بازار پیشِرو، بازاری بسیار خشنتر ا بازار بورس سال 1399 خواهد بود و فقط حرفهایهای متصل به ارکان قدرت و اطلاعات دست اول معتبر برنده خواهند بود و بقیه جامعه فعلا مانند گذشته بازنده. پس به عبارتی این مذاکرات فرصتهای عدیدهای را برای فرصتطلبان چابک خواهد داشت و نمیتواند فرصت خاصی را برای سرمایهگذاران کارآفرین تولیدمحور در آن دید (کارآفرین تولیدمحور بر مبنای ریسک منطقی جلو میرود و نه قمار). چرا؟ چون این دفعه در خوشبینانهترین حالت اگر هم تحریمها برداشته شود، قطعا امریکاییها به اقتصاد ایران هجوم خواهند آورد و شروع به سرمایهگذاری خواهند کرد. اما این سرمایهگذاری نخستین نتیجهاش برای کارآفرینان اصیل ایرانی، قطعا نابودی خواهد بود. چون امریکاییها مبتنی بر شراکت با کارآفرینان معمولی پیش نخواهند آمد. بلکه فقط با سران اقتصادی و سیاسی که میتوانند ضمانتهای لازم را بدهند، وارد معامله و احتمالا شراکت خواهند شد. امیدوارم که بعد یکی دو سال آن سرمایهگذاریها مانند سرمایهگذاریهای قبلی امریکا در کره جنوبی، چین و ویتنام، باعث رشد و شکوفایی ایران شود. اما قطعا در کوتاهمدت دوران سختی را خواهیم گذراند. واقعیت این است که عامه مردم ایران و کارآفرینان و تولیدکنندگان در حالحاضر کارهای نیستند و فقط تماشاچی هستند. مانند دنیای فوتبال که میگویند نیمه دوم که نیمه مربیان است، این دور آنهم نیمه سیاستمداران است. اگر سیاستمداران منافع همه مردم کشور را در نظر بگیرند، این مذاکرات میتواند فرصتهای طلایی برای همه ما به ارمغان بیاورد و باعث رشد و شکوفایی ما بشود (مانند آنچه در بورس در سالهای 1395 تا 1398 رخ داد). اگر هم بزرگان فقط به فکر بقاء سیاسی خود باشند، طرف مقابل خیلی زرنگتر از این حرفهاست که بگذارد بهراحتی چیزی نصیب ما ایرانیها بشود، مگر هزینه آن را چند برابری بگیرد.
http://www.ilandnews.ir/fa/News/1412805/مذاکرات-و-نتایج-آن-برای-بازار-خودرو
|