ایرانیان جهان
پیامد‌های سنگین شعار‌های ساده‌انگارانه ترامپ علیه چین
چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404 - 09:07:53
ایرانیان جهان - در حالی که دونالد ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش شعار «جنگ تجاری آسان است و بردنش آسان‌تر» را تکرار می‌کند، تعرفه‌های سنگینی را بر کالا‌های وارداتی از چین اعمال کرده است. اما واقعیت اقتصادی نشان می‌دهد این سیاست‌ها نه‌تنها واشنگتن را در موقعیت برتری قرار نمی‌دهد، بلکه ممکن است اقتصاد آمریکا را به ورطه رکود، تورم و بی‌اعتمادی جهانی بکشاند.
در سال 2018، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در توییتی معروف نوشت: «وقتی کشوری در تجارت با تقریباً تمام شرکای خود میلیارد‌ها دلار از دست می‌دهد، جنگ‌های تجاری خوب‌اند و بردن‌شان آسان است.»
اکنون در سال 2025، دولت ترامپ دوم با اعمال تعرفه‌هایی بیش از 145 درصد بر واردات از چین، دور جدیدی از جنگ تجاری را آغاز کرده که به‌مراتب خطرناک‌تر از مراحل قبلی است. اسکات بسنِت، وزیر خزانه‌داری آمریکا، برای توجیه این اقدام گفت: «افزایش تعرفه از سوی چین اشتباه بزرگی بود، چون آنها با دست ضعیفی بازی می‌کنند. صادرات ما به چین تنها یک‌پنجم صادرات آنها به ماست. پس این بازی را آنها می‌بازند.»
در نگاه دولت ترامپ، آمریکا در برابر چین و دیگر کشور‌هایی که با آنها کسری تجاری دارد، نوعی برتری ساختاری به نام «سلطه بر تشدید تنش» دارد؛ مفهومی که به توان یک کشور در کنترل روند صعود یا نزول یک بحران اشاره دارد، به نحوی که نتیجه نهایی به نفع آن کشور تمام شود. بر اساس این منطق، واکنش چین یا دیگر کشور‌ها به تعرفه‌های آمریکا تنها به ضرر خودشان خواهد بود.
اما واقعیت اقتصادی پیچیده‌تر از این تحلیل سطحی است. در این جنگ، در واقع چین است که قدرت تشدید را در دست دارد، نه آمریکا. اقتصاد ایالات متحده به واردات کالا‌هایی از چین وابسته است که جایگزینی فوری یا تولید داخلی آنها بسیار پرهزینه یا غیرممکن است. هدف‌گذاری برای کاهش این وابستگی، منطقی است؛ اما آغاز جنگ قبل از دستیابی به این توان داخلی، به معنای شکست حتمی با هزینه‌های سنگین است. خود اسکات بسنِت نیز اذعان کرده که در این بازی، آمریکا همه چیز را روی یک دست بازنده شرط بسته است.
دولت ترامپ دو اشتباه فاحش در تحلیل خود دارد. اول اینکه در هر جنگ تجاری، هر دو طرف متضرر می‌شوند. کشور‌ها دسترسی به کالا‌ها و خدمات مورد نیاز خود را از دست می‌دهند. جنگ تجاری همانند جنگ نظامی، مخرب و دوطرفه است. اگر یک طرف احساس کند هیچ ابزار مقابله‌ای ندارد، از ابتدا تسلیم خواهد شد. مقایسه جنگ تجاری با بازی پوکر نیز گمراه‌کننده است. پوکر بازی با حاصل جمع صفر است، اما تجارت یک بازی با حاصل جمع مثبت است؛ یعنی هر دو طرف می‌توانند هم‌زمان سود ببرند. در تجارت، شما در ازای پولی که پرداخت می‌کنید، کالا یا خدماتی دریافت می‌کنید. اما در جنگ تجاری، پول می‌رود، کالا هم نمی‌آید.
ادعای دولت ترامپ مبنی بر اینکه، چون آمریکا واردات بیشتری از چین دارد، پس آسیب‌پذیرتر نیست، نیز غلط است. اصولاً تجارت باعث افزایش درآمد واقعی کشور‌ها می‌شود. کشور‌ها برای این صادرات دارند که درآمد کسب کنند تا بتوانند کالا‌هایی را وارد کنند که تولید داخلی آنها دشوار یا پرهزینه است. حتی اگر فقط به تراز تجاری دوجانبه نگاه کنیم (آن‌طور که دولت ترامپ اصرار دارد)، باز هم نتیجه علیه آمریکاست. در سال 2024، آمریکا 199.2 میلیارد دلار کالا و خدمات به چین صادر کرد و 462.5 میلیارد دلار واردات از چین داشت؛ یعنی کسری تجاری 263.3 میلیارد دلاری. در چنین سناریویی، کشوری که مازاد تجاری دارد (چین) قدرت بیشتری در جنگ دارد. چین می‌تواند کالا‌های خود را در بازار داخلی یا سایر کشور‌ها بفروشد. اما آمریکا باید برای جایگزین کردن آن کالا‌ها هزینه‌های سنگینی بپردازد.
آمریکا نه‌تنها کسری تجاری دارد، بلکه واردکننده سرمایه نیز هست. این یعنی در صورت بی‌ثباتی، سرمایه‌گذاران خارجی اعتماد خود را به اقتصاد آمریکا از دست می‌دهند. در نتیجه، نرخ بهره افزایش می‌یابد و سرمایه‌گذاری کاهش می‌یابد. به‌طور خلاصه، اقتصاد آمریکا از یک جنگ تجاری گسترده با چین بیش از اقتصاد چین آسیب خواهد دید. افزایش تعرفه‌های فعلی به بیش از 100 درصد، عملاً اعلان جنگ اقتصادی است. اگر این سیاست ادامه یابد و آمریکا نتواند زیرساخت‌های تولید داخلی را تقویت کند، با کمبود‌های گسترده‌ای در حوزه‌های حیاتی مواجه خواهد شد: از مواد اولیه دارویی گرفته تا چیپ‌های ارزان خودرو و لوازم خانگی و حتی مواد معدنی لازم برای صنایع دفاعی.
ترامپ ادعا می‌کند که هدفش کاهش وابستگی است، اما روشش در عمل منجر به تورم رکودی خواهد شد؛ همان کابوسی که در دهه 1970 و دوران کرونا دیده شد: همزمانی تورم بالا با رکود اقتصادی. در چنین وضعیتی، سیاست‌گذاران فدرال رزرو یا باید تورم را بپذیرند یا بیکار شدن میلیون‌ها آمریکایی را. به زبان ساده، کسی که در خانه شیشه‌ای نشسته، نباید سنگ پرتاب کند. حمله اقتصادی ترامپ، بدون تقویت پشتوانه‌های داخلی، بیشتر شبیه خودزنی است. شاید این اقدامات فقط بخشی از یک بازی چانه‌زنی باشد، اما حتی در این صورت نیز زیان آن بیشتر از فایده‌اش است.
مشکل اصلی اینجاست: برای آنکه تهدید‌های ترامپ جدی گرفته شود، باید خودش را به خطر بیندازد؛ این یعنی بازار‌ها و خانوار‌های آمریکایی دائماً در انتظار بی‌ثباتی خواهند بود. در نتیجه سرمایه‌گذاری کاهش می‌یابد، اعتماد به تعهدات آمریکا از بین می‌رود و فضای لازم برای توافق یا کاهش تنش نیز از بین می‌رود. ترامپ جنگی را آغاز کرده که شباهت زیادی به جنگ ویتنام دارد، اما در حوزه اقتصادی: جنگی اختیاری، پرهزینه، و احتمالاً پایان‌ناپذیر که به تضعیف اعتماد عمومی، هم در داخل و هم در سطح بین‌المللی، منجر خواهد شد.
منبع: ژئوپلیتیک

http://www.ilandnews.ir/fa/News/1418255/پیامد‌های-سنگین-شعار‌های-ساده‌انگارانه-ترامپ-علیه-چین
بستن   چاپ