اصرار عقلایی ایران بر تعامل غیرمستقیم/ آنچه که بی بی را نگران کرده است
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایرنا بامداد 19 فروردین به وقت تهران، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، از داخل کاخ سفید و در نشست خود با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا روز شنبه (23 فروردین ماه) در مسقط پایتخت عمان مذاکره خواهند کرد. خبری که ساعاتی پس از آن «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران در توییتی آن را تایید و در گفتوگویی برخلاف ادعای رئیسجمهور آمریکا، این دور از مذاکرات را غیرمستقیم اعلام کرد.
به این ترتیب مسقط عمان بعداز ظهر شنبه 23 فروردین باردیگر شاهد آغاز گفتوگوهایی خواهد بود که فرصتی برای دیپلماسی است و از این رو دشمنان خاص خود را دارد، گفتوگوهایی میان سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران و «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه دونالد ترامپ به غرب آسیا. مذاکره و ایرانِ شکاک به نیت آمریکا
خبر مذاکره میان ایران و آمریکا، گرچه با ذوق زدگی و آغشته به بزرگنمایی و ادعا از سوی رئیسجمهور آمریکا اعلام شد اما در این دوره از گفتوگوها برای جمهوری اسلامی ایران آنچه بیش از هر چیزی اهمیت ویژه دارد، آگاهی از نیت و میزان جدیت طرف مقابل در هرگونه مذاکره و گفتوگویی است. شتاب رئیسجمهور آمریکا در اعلام مذاکره با تهران، ترفندی است که تهران پیش از این با آن آشنایی داشته و از این رو در دام این ذوقزدگی بیحاصل گرفتار نشده است. برای ایران بیش و پیش از هر موضوعی، غیرمستقیم بودن مذاکرات با طرف آمریکایی به میانجیگری کشوری که به آن اعتماد دارد (عمان) مهم و دارای اولویت بود که هر دو از سوی آمریکا پذیرفته شد.
گفتوگوهای غیرمستقیم پیش از این هم بارها از سوی دو طرف و در مسقط و دیگر پایتختها و با موضوعات مختلف انجام و برخی از آنها هم رسانهای شده است، از این رو برای طرف ایرانی آنچه از ذوق اعلام خبر مذاکره مهمتر است، انگیزه، اهداف و ترجیح طرف آمریکایی است. تهران باید در این سه حوزه به اطمینانی حداقلی دست یابد تا بتواند ادامه روند را ارزیابی کند. اطمینانی که تاریخ، به دست آمدن آن را دشوار نشان میدهد، از آن رو که جمهوری اسلامی ایران یکبار و در سال 2015 بر مبنای این اطمینان حداقلی، توافقی را با آمریکا امضا کرد که رئیسجمهور کنونی در دوران ریاست جمهوری پیشین خود آن را زیرپا نهاد. اطمینانی که فشار حداکثری و لفاظیهای تهدیدآمیز این روزها هم کار را برای ایجاد آن دشوارتر از همیشه ساخته است.
تأکید جمهوری اسلامی ایران بر غیرمستقیم بودن مذاکرات، ناشی از همین بیاعتمادی است که ریشه در بدعهدی طرف مقابل دارد. از سوی دیگر سابقه تعامل دونالد ترامپ با جهان، مقامات ایران را درباره نمایشی بودن اقدامات و اظهارات رئیسجمهور و دولت جدید آمریکا هوشیار کرده است تا در تله «دیپلماسی عکسمحور» که ترامپ به آن علاقه مند است، قرار نگیرند.
با این همه این اطمینان میتواند در همان دور نخست هم از سوی طرف آمریکایی ایجاد و از سوی طرف ایرانی درک شود. به بیان دیگر مذاکرات میان ایران و آمریکا، هم میتواند یکی از موفقترین و حتی سریعترین توافقات و قراردادهای بینالمللی را منجر شود و هم میتواند پنجره نیمه گشوده دیپلماسی را بر روی صلح جهانی و ثبات منطقهای ببندد.
هر دو این احتمالات به صورت مستقیم، تابع انگیزه و تصوری است که کاخ سفید از گفتوگو با ایران دارد. اگر واشنگتن همانگونه که پیش از این بارها از سوی رئیسجمهورش اعلام کرده، واقعا و به صورت جدی و شفاف نگران و دغدغهمند ساخت سلاح هستهای از سوی جمهوری اسلامی ایران است، راه دیپلماسی سهل و آسان خواهد بود، از آن رو که تهران تصریح و تأکید کرده که هرگز درپی ساخت سلاح هستهای نیست و نخواهد بود.
آن سوی سکه اما اگر آمریکا در پی زیادهخواهی در روابط و طرح موضوعاتی چون مذاکره درباره توان دفاعی و نظامی ایران، حضور منطقهای و یا دیگر مسائل داخلی جمهوری اسلامی باشد، این گفتوگو با بن بست ماجراجویی کاخ سفید روبرو شده و بسیار سریعتر به پایان خواهد رسید. تهران برای رسیدن به ارزیابی دقیق از آنچه طرف آمریکایی درپی آن است، پیشنهاد مذاکره غیر مستقیم داده است و پس از این آگاهی تصمیم نهایی خود را در راستای حراست از منافع ملی خواهد گرفت.
در چنین شرایطی ترفندهای رسانهای طرف مقابل و طرح موضوعات جنجالی نمیتواند موضع تهران را در قبال مذاکرات آینده مسقط تحت تاثیر قرار دهد. برخلاف آمریکا، ایران درحال حاضر هم آنچه میخواهد را میداند و هم آنچه نمیخواهد را و به همین واسطه برای هر نوع احتمالی از پیروزی تا شکست این مذاکرات آماده است.
مذاکرات ایران و آمریکا را متغیرهایی تحت تاثیر قرار میدهد که شاید در دیگر گفتوگوهای برگزار شده میان هر دو کشور دیگر در جهان، کمتر از آنها نشانی وجود داشته باشد؛ تلههای رژیم صهیونیستی و روایتهای جعلی از مذاکره و اهداف و جزئیات آن در حال حاضر از مهمترینِ این متغییرها هستند که هم طرف ایرانی برای مقابله با آن باید هوشیار باشد و هم طرف آمریکایی.
آنچه بی بی را نگران کرده است
در آستانه یکی از حساس ترین رویدادهای جهان و منطقه، نخست وزیر رژیم صهیونیستی وقتی از خبر آغاز مذاکرات را از رئیس جمهور آمریکا می شنود، بیدرنگ به حربه ای روانی متوسل شده و از تجربه ای تلخ در آفریقا سخن پیش می کشد تا به زعم خود، آن رویداد را آغاز نشده پایان دهد.
شبیه سازی ایران به لیبی در دوران معمر قذافی، خوابی است که برای نخستین بار تام کاتن سناتور تندرو آمریکا تعریف کرد. میان ایران سال 2025 با لیبی سال 2003 تفاوت آنقدر است که تحلیلگران این اظهارات نتانیاهو را به پای بهتی بنویسند که در دیدار با ترامپ متحمل شد.
نخست وزیر رژیم اسرائیل حداقل در یک دهه گذشته نشان داده که هر زمان دیپلماسی، رویکرد اصلی در روابط ایران و آمریکا بود، او هرگز احساس راحتی و آرامش نداشته و هرزمان دو طرف علیه هم شمشیر کشیده اند، رژیم اسرائیل آرام تر بوده است. از این روست که مذاکرات آتی در کنار تمام چالش های دو طرف یک دشمن مهم هم خواهد داشت و آن نخست وزیر رژیم صهیونیستی است.
افتادن در دام نظریهپردازیهای شاذ نتانیاهو درباره مذاکره، توافق و هرگونه جزئیات مربوط به آن اشتباهی است که برخی در داخل مرتکب آن میشوند بیآنکه بدانند، هرآنچه مربوط به برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران است، برخلاف لیبی: الف) بومی و با تکیه بر منابع و توان داخلی است و هیچ کشوری، در مسیر این میزان پیشرفت در ساخت سانتریفیوژها، تولید برق هستهای، رادیوداروها و ایزوتوپها و در نهایت غنیسازی کمکی به ایران نکرده است. ب) جمهوری اسلامی ایران برخلاف معمر قذافی هرگز به سمت تولید سلاح هستهای حرکت نکرده و بیشترین همکاری و همراهی را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشته است.
پ) توان نظامی، لجستیک و موقعیت ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران در هیچ نقطهای به لیبی آن سالها حتی نزدیک هم نیست.
نتانیاهو برای این قبیل داستانسراییها که پس از این شدت و تنوع بیشتری هم خواهد داشت، دلیل موجهی چون دشمنی با جمهوری اسلامی ایران دارد اما بازی در میدانی که او برای فشار طراحی کرده امری است که جناح های مختلف سیاسی در داخل باید از آن پرهیز کنند.
روایت سازان جعلی و ضرورت هوشیاری داخلی
همزمان با شمارش معکوس برای آغاز مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا و در حالی که جمهوری اسلامی از همان ابتدا بر غیرمستقیم بودن آن تاکید ویژه داشت، رسانههای مختلف غربی و شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، در حال انتشار گزارههایی عجیب، شایعاتی اشتباه و تفسیرهایی یکسویه از منابع آگاه اما ناشناختهای هستند تا این رویداد را تحت تاثیر قرار دهند.
در کنار این شایعهپردازان خارجی گروهی هم در داخل انتقاداتی را علیه مذاکره و مذاکرهکنندگان ایرانی مطرح میکنند. مستقیم بودن یا نبودن مذاکرات، بستههای پیشنهادی ادعایی از سوی دو طرف، آمدن یا نیامدن طرف آمریکایی به محل مذاکرات، پیش شرطهای ادعایی آمریکا، پیامهای ادعایی ارسال شده از سوی کشورهای ثالث به دو کشور ایران و آمریکا، ادعای بینتیجه بودن مذاکرات پیش از آغاز آن از مهمترین محورهای عملیات رسانهای علیه مذاکرات آتی است که با هدف اثرگذاری بر ذهن مخاطب داخلی و افکار عمومی جهان مخابره و منتشر میشود.
جنگ رسانهای به راه افتاده از روز شنبه و با آغاز مذاکرات، شدت بیشتری خواهد گرفت. تجربه برجام و مذاکرات منتهی به آن نشان می دهد که روایتسازی، جعل روایت، ساخت شایعات و حاشیه برای تیمهای مذاکره کننده از مهمترین حربههای روانی به منظور اثرگذاری بر روند مذاکرات است تا به افکار عمومی داخلی و خارجی اینگونه القا شود که واشنگتن راه صلح و دیپلماسی پیش گرفته و اگر تهران به هر دلیلی خواستههای مطرح شده در مذاکرات را در مسیر منافع خود تشخیص نداده و نپذیرد؛ صلح و دیپلماسی را به خطر انداخته است!
جمهوری اسلامی ایران و رئیس دستگاه دیپلماسی در هماهنگی کامل با مقام های ارشد نظام با تجربه اندوخته از برجام و سالهای منتهی به آن از یک سو و سالهای پس از آن از سوی دیگر، بیتوجه به ذوق و شتابزدگی تصنعی طرف مقابل در حالی پا به مسقط خواهد گذاشت و در حالی آماده مذاکره خواهد بود که برای هر گزینه دیگری هم به همین میزان آمادگی خواهد داشت.
311311
کد خبر 2048519
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1402206/