بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده، که از 23 فروردین 1404 در مسقط آغاز شد و در 30 فروردین در رم ادامه یافت، امروز هدر آستانه ورود به مرحله فنی در مسقط قرار دارد. این گفتوگوها، که با میانجیگری عمان و در سایه بازگشت دونالد ترامپ به قدرت برگزار میشود، از حساسیت بیسابقهای برخوردار است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
با این حال، هدایت رسانهای این دور از مذاکرات از ضعف مفرط رنج میبرد و ناتوانی در مدیریت افکار عمومی و مقابله با عملیات روانی مخالفان، دیپلماسی ایران را در معرض آسیب قرار داده است. چه آنکه مذاکرات ایران و آمریکا در سال 1404 در بستری از تنشهای فزاینده برگزار شد و تحریمهای جدید وزارت خزانهداری آمریکا در 21 فروردین 1404 علیه شبکه نفتی ایران و تهدیدات ترامپ برای اقدام نظامی، فضای دیپلماتیک را پیچیده کرده است. این در حالی است که «رویترز» در 13 آوریل گزارش داد که کاخ سفید دور اول مذاکرات مسقط را «بسیار مثبت» خواند، و عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان، در مصاحبه با «صداوسیما» آن را در «فضای احترام متقابل» توصیف کرد. با این حال، جریان رسانهای مذاکرات به دلیل وابستگی به الگوهای سنتی و فقدان شفافیت، ناتوان از مدیریت افکار عمومی است و روزی نیست که تیم مذاکره هسته ای با سورپرایزی خرابکارانه مواجه نشود. چه آنکه برخی برنامههای صداوسیما با دعوت از تحلیلگران بدبین، بهجای حمایت از دیپلماسی، فضای عمومی را مسموم میکنند. این ضعف، در کنار عملیات روانی مخالفان، از جمله اسرائیل، محافظهکاران آمریکایی، و گروههای داخلی مخالف مذاکره، خطر تضعیف اعتماد عمومی و مختل شدن مذاکرات را افزایش داده است.

جریان اطلاع رسانی در دوره های قبل مذاکرات چگونه بود؟ دوره مذاکرات قطعنامه 598 (1367)
مذاکرات منتهی به پذیرش قطعنامه 598 در پایان جنگ ایران و عراق، نمونهای از اطلاعرسانی محدود و متمرکز بود. صداوسیما، بهعنوان تنها رسانه رسمی، نقش بلندگوی مذاکرهکنندگان را ایفا میکرد. کارشناسان معتقدند این مدل اطلاعرسانی، به دلیل نبود رسانههای رقیب، در آن زمان مؤثر بود. مخالفان مذاکرات، از جمله برخی گروههای داخلی و رسانههای غربی، با شایعاتی مانند «تسلیم ایران»، تلاش کردند افکار عمومی را دلسرد کنند. با این حال، مرجعیت بالای صداوسیما این شایعات را تا حدی خنثی کرد.
دوره مذاکرات سعید جلیلی (1392-1386)
در دوره سعید جلیلی، مذاکرات هستهای با تمرکزگرایی شدید اطلاعرسانی همراه بود. مذاکرات محرمانه در عمان، بدون اطلاعرسانی عمومی، انجام شد و تنها بیانیههای کلی از سوی وزارت خارجه منتشر میشد. این رویکرد، اگرچه از درز اطلاعات حساس جلوگیری کرد، اما افکار عمومی را در تاریکی نگه داشت و به مخالفان، بهویژه اسرائیل و گروههای داخلی، فرصت داد با عملیات روانی مذاکرات را تضعیف کنند. برای مثال، «جروزالم پست» در 2012 ادعا کرد که ایران در مذاکرات آلماتی امتیازات بیش از حد داده است، که با تکذیب دیرهنگام ایران مواجه شد. این تأخیر، اعتماد عمومی را تضعیف کرد و مذاکرات را در برابر شایعات آسیبپذیر ساخت.
دوره مذاکرات برجام (1394-1392)
مذاکرات برجام نقطه اوج اطلاعرسانی فعال بود. حضور گسترده خبرنگاران، مصاحبههای منظم محمدجواد ظریف، و استفاده از توییتر، مرجعیت خبری را در دست تیم ایرانی نگه داشت. «گاردین» در 2015 گزارش داد که ظریف با توییتهای بهموقع، روایت ایران را تقویت کرد. این دیپلماسی عمومی اعتماد عمومی را جلب کرد. با این حال، اسرائیل و محافظهکاران آمریکایی با نشر اخبار جعلی، مانند «واگذاری تأسیسات فردو»، افکار عمومی را هدف قرار دادند، که تیم رسانهای ایران با اطلاعرسانی فعال تا حدی خنثی کرد.
دوره مذاکرات علی باقری (1403-1400)
مذاکرات احیای برجام تحت هدایت علی باقری کنی با اطلاعرسانی محدود انجام شد. مذاکرات وین با پوشش رسانهای کم همراه بود و بیانیههای کلی وزارت خارجه تنها منبع رسمی بود. این رویکرد، اگرچه از درز اطلاعات جلوگیری کرد، اما به مخالفان فرصت داد روایت خود را تحمیل کنند. «فاکس نیوز» در 2021 ادعا کرد مذاکرات صرفاً برای تبادل زندانیان است، که با تأخیر تکذیب شد. در داخل نیز برخی رسانهها مدعی شدند در مذاکرات به دلیل ضعف دولت رئیسی امتیازات زیادی داده شده که اعتماد عمومی را تضعیف کرد. از این رو فقدان شفافیت، شایعات را تقویت کرد و مذاکرات را در برابر عملیات روانی آسیبپذیر ساخت.
ضعفهای رسانهای مذاکرات کنونی تکیه بر الگوهای سنتی
مذاکرات کنونی به شدت به الگوهای سنتی و منسوخ وابسته است. چه آنکه پاسخهای تیم مذاکره کننده به سوالات از پیش طراحیشده صداوسیما، مشابه مدل قطعنامه 598، فاقد تعامل واقعی است. صداوسیما، که به دلیل کاهش مرجعیت با انتقاد مواجه است، بهعنوان منبع اصلی اطلاعرسانی انتخاب شده، در حالی که شبکههای اجتماعی و رسانههای بینالمللی نقش کلیدی در شکلدهی افکار عمومی دارند. این در حالی است که برنامههای صداوسیما با دعوت از تحلیلگران تندرو، مانند پخش برنامهای که مذاکرات را «تسلیم» خواند، بهجای حمایت از دیپلماسی، بدبینی را ترویج میکنند. این رویکرد در عصر دیجیتال، که سرعت نشر اطلاعات سرسامآور است، ناکارآمد است.
فقدان شفافیت و اطلاعرسانی سریع
فقدان اطلاعرسانی سریع و شفاف، شایعات را تقویت کرده است. ماجرای «خودنویس» در مذاکرات مسقط نمونه بارز این ضعف است. «آسوشیتدپرس» در 12 آوریل ادعا کرد عراقچی و استیو ویتکاف دیدار مستقیم داشتهاند که شایعات را برانگیخت. عراقچی ناچار شد در شبکه ایکس توضیح دهد که تنها چند دقیقه در بیرون مذاکرات با هیأت آمریکایی مواجه شده است. این حادثه، که واکنش سفیر ایران در عمان را به دنبال داشت، نشاندهنده ناتوانی تیم رسانهای در مدیریت بحرانهای خبری است. همچنین، تغییر مکان مذاکرات از مسقط به رم بهجای اصل مذاکرات برجسته شد. «رویترز» در 19 آوریل گزارش داد که این تغییر «ابهام در مذاکرات» را تقویت کرد، که نشاندهنده ضعف در هدایت روایت عمومی است.
عدم استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی، که در برجام نقش کلیدی داشتند، در این دور نادیده گرفته شدهاند. در همین راستا کارشناسان هشدار میدهند که اخبار مذاکرات اغلب «دستساز و هدفمند» هستند. با این حال، تیم مذاکرهکننده از شبکه ایکس برای ارائه روایت اول استفاده نکرده است. اگرچه فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، ادعا کرد رسانههای ایرانی مرجع خبر بودهاند، اما «آکسیوس»، «نیویورک تایمز» و «آسوشیتدپرس» با انتشار گزارشهایی درباره «پیشرفت محدود» مذاکرات، روایت خود را غالب کردند.
عملیات روانی مخالفان
مخالفان مذاکرات نیز با عملیات روانی، دیپلماسی را هدف قرار دادهاند. «کیهان» در 26 فروردین ادعا کرد پیشنهادات ویتکاف با تبلیغات رسانهای آمریکا متفاوت است و خواستار «تضمینهای غیرواقعبینانه» شد. این در حالی است که «نیویورک تایمز» در 4 اردیبهشت ادعا کرد ایران پیشنهاد مشارکت در اداره تأسیسات غنیسازی را مطرح کرده، که توسط عراقچی تکذیب شد. «جروزالم پست» در 20 آوریل مدعی شد مذاکرات به «بنبست» رسیده، که با تکذیب عمان مواجه شد. این شایعات، که با تأخیر در پاسخگویی همراه بود، افکار عمومی را سردرگم کرد. سردرگمی که اخبار نادرست میتواند به تصمیمگیریهای اشتباه منجر شود.
تأثیر ضعف رسانهای بر مذاکرات
ضعف رسانهای مذاکرات را در برابر عملیات روانی آسیبپذیر کرده و اعتماد عمومی را تضعیف کرده است. برای نمونه برخی رسانه های مخالف مذاکره ادعا کردند مذاکرات ریشه در «ضعف دولت پزشکیان» دارد، که نمونهای از تلاش مخالفان داخلی برای تضعیف دیپلماسی است. این روایت به مرور، با شایعات رسانههای غربی ترکیب شد. «والاستریت ژورنال» در 19 آوریل گزارش داد که مذاکرات به دلیل «عدم انعطاف ایران» پیشرفت محدودی داشته، که با بیانیه عمان در 20 آوریل مبنی بر «فضای سازنده» مغایرت داشت. این تناقضات، که تیم ایرانی نتوانست بهسرعت خنثی کند، سردرگمی عمومی را افزایش داد. در همین راستا «گاردین» در 20 آوریل گزارش داد که افکار عمومی ایران درباره مذاکرات دچار شکاف است و نوشت: 45 درصد از مذاکرات حمایت میکنند، اما 35 درصد به دلیل بیاعتمادی به آمریکا بدبین هستند. این شکاف، نتیجه مستقیم ضعف اطلاعرسانی است. ماجرای خودنویس، که «آسوشیتدپرس» آن را بهعنوان «نشانهای از دیدارهای مخفی» برجسته کرد، نمونهای از تحمیل روایت غربی است. تأخیر در تکذیب این شایعه، که تا واکنش سفیر ایران در عمان ادامه یافت، به شایعات دامن زد. «فایننشال تایمز» نیز هشدار داد که فقدان شفافیت میتواند مذاکرات را به بنبست بکشاند، بهویژه در مرحله فنی که شایعات میتوانند پیشرفت را مختل کنند.

چرا رویکرد رسانهای آمریکا غالب بوده است؟ آمریکا از رسانهها بهعنوان ابزار دیپلماسی استفاده میکند. «نیویورک تایمز» گزارش داد که تیم آمریکایی، به رهبری مایکل آنتون، با ارتباط منظم با رسانهها، روایت خود را تحمیل میکند. چه آنکه ترامپ به «فاکس نیوز» گفت: «مذاکرات خوب پیش میرود، اما ایران باید غنیسازی را متوقف کند.» این اظهارات، که با گزارشهای «آسوشیتدپرس» درباره «پیشرفت محدود» تقویت شد، فضای عمومی را به نفع آمریکا شکل داد. در مقابل کارشناسان معتقدند انفعال رسانهای در ایران، فرصت ارائه روایت اول را از دست داده است. این در حالی است که ناظران سیاسی می گویند آمریکا با «ارتباط گرم» با رسانهها، افکار عمومی بینالمللی را مدیریت میکند، در حالی که ایران به بیانیههای کلی اکتفا کرده است.
ضرورت بازنگری در استراتژی رسانهای تیم ایران مذاکرات کنونی، که فقط با آمریکا و بهصورت غیرمستقیم انجام میشود، حساسیت بالایی دارد و ورود به مرحله فنی این حساسیت را دوچندان کرده است. مذاکرات به دلیل ورود به سطح کارشناسی، به سرعت پیش میرود، اما ضعف رسانهای میتواند پیشرفت را مختل کند. اطلاعرسانی و شفاف میتواند شایعات را خنثی کند و اعتماد عمومی را تقویت نماید. اقداماتی مانند استفاده از شبکههای اجتماعی برای تکذیب سریع شایعات، مانند ماجرای خودنویس، میتواند حاشیهسازی را کاهش دهد.
تشکیل تیم رسانهای حرفهای میتواند شامل متخصصان دیپلماسی عمومی باشد که با رسانههای بینالمللی و داخلی تعامل کنند. از سوی دیگر شفافیت کنترلشده می تواند با ارائه اطلاعات غیرحساس، مانند چارچوب مذاکرات، اعتماد عمومی را جلب میکند. این در حالی است که باید مقابله با عملیات روانی از طریق تکذیب سریع شایعات در دستور کار قرار گیرد و روایت مخالفان را خنثی کند. این در حالی است که اگرچه در شرایط فعلی صداوسیما نمیتواند مرجع اصلی باشد، اما تعامل با رسانههای مستقل میتواند روایت ایران را تقویت کند.
چالشها و فرصتهای رسانه ای پیش روی تیم ایران پوشش رسانهای مذاکرات با چالشهای متعددی مواجه است که میتواند دیپلماسی را تضعیف کند، اما فرصتهایی نیز برای اصلاح وجود دارد. بیاعتمادی گسترده به صداوسیما، که به دلیل رویکرد یکجانبه مرجعیت خود را از دست داده، مانع اقناع افکار عمومی است. قدرت رسانهای آمریکا، که با انتشار گزارشهایی مانند مقاله «والاستریت ژورنال» درباره «عدم انعطاف ایران»، روایت خود را غالب میکند، ایران را در موضع انفعال قرار داده است. مخالفان داخلی و خارجی، مانند اسرائیل، با شایعاتی نظیر «بنبست مذاکرات»، افکار عمومی را هدف قرار دادهاند، و تأخیر در پاسخگویی تیم ایرانی این شایعات را تقویت کرده است. ورود مذاکرات به مرحله فنی، که نیازمند تمرکز و حساسیت بالاست، خطر شایعات را بهویژه با توجه به تجربه آمریکا در مدیریت افکار عمومی، افزایش داده است. با این حال، فرصتهایی برای بهبود وجود دارد. تجربه برجام، که با اطلاعرسانی فعال اعتماد عمومی را جلب کرد، میتواند با اصلاحاتی تکرار شود.
چرا باید جریان رسانهای و اطلاعرسانی مذاکره تغییر کند؟ آمریکا با ارتباط فعال با رسانهها، روایت خود را تحمیل میکند، در حالی که تیم ایرانی فرصت ارائه روایت اول را از دست داده است. ورود مذاکرات به مرحله فنی، ضرورت بازنگری در استراتژی رسانهای را دوچندان کرده است. استفاده از شبکههای اجتماعی، تشکیل تیم رسانهای حرفهای، و شفافیت کنترلشده میتواند این ضعف را جبران کند. اما این نکته اهمیت دارد که به احترام مذاکرهکنندگان و حمایت از جریان مذاکره، اغلب فعالان رسانهای در خصوص ضعف تیم رسانهای سکوت کردهاند، اما این سکوت به معنای اقناع افکار عمومی نیست. بدون اصلاح این روند، خطر دلسردی عمومی و تضعیف دیپلماسی جدی خواهد بود. دوره گزینش رسانهای، یکسونگری و ارجحیت رسانههای دولتی و شیوههای غیرتعاملی در اطلاعرسانی گذشته است.
213
کد خبر 2054958