سرمقاله خراسان/ نامزدها و رویکردهایی مهم تر از برنامه
اخبار ایران
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - خراسان / « نامزدها و رویکردهایی مهم تر از برنامه » عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مصطفی غنی زاده است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
با مشخص شدن نامزدها و آغاز تبلیغات انتخاباتی، موضوع برنامه های اجرایی هرکدام از نامزدهای محترم برای پس از به قدرت رسیدن مجدد مطرح شده است. به ویژه آن که تجربه سه دهه اخیر نشان داده اظهارات ایام قبل از انتخابات عموما به نتیجه نمیرسد و شعارهایی مانند «نفت بر سر سفره مردم» یا «برنامه صد روزه» پس از رسیدن به قدرت به مرور فراموش میشود. اما در این متن میخواهم توضیح دهم که تعیین رویکرد برای کاندیداها در حوزه سیاست گذاری بسیار مهمتر از برنامههای اعلامی یا توان مدیریت یک نامزد است. منظور از رویکرد، آن منظر و نگاهی است که یک سیاستگذار در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای خود انتخاب می کند و برنامههای خود را از آن منتج میسازد. نگاهی که از تعاریف بنیادین وی درباره انسان، جامعه، توسعه و پیشرفت، اقتصاد و فرهنگ به دست میآید. بخشی از این تعاریف نیز از بنیانهای فلسفی به دست میآید. در ادامه برای روشن شدن منظور، بخشی از مسائل سیاست گذاری حوزه اقتصادی را تشریح میکنم.
در حوزه رشد اقتصادی معمولا یک طیف از نگرشهای بنیادین وجود دارد که در یک طرف آن بازار و آزادی عمل افراد در بازار اصل است؛ در چنین نگرشی خصوصی سازی به شکل حداکثری انجام میشود، دولت در هیچ بخشی از اقتصاد دخالت نمیکند (حتی به محرومان بسته معیشتی نیز نمیدهد)، برای هیچ بخشی از بازار مقرراتی اعمال نمیشود (حتی اگر دلالان و سوداگران بیشتر بهره برداران بازار باشند)، مالیات چندانی نمیگیرد، حتی زیرساخت چندانی نمیسازد و... . در طرف مقابل این طیف، دولت در امور اقتصادی مقررات میگذارد، خودش متولی بخش بزرگی از اقتصاد است، برخی فرایندهای معمول بازار را کنترل میکند و خود سرمایهگذار بخشی از زیرساختهای عمومی است، در حوزه آموزش و سلامت کمک مالی میکند، انواع مالیاتها را وضع میکند و... . این دو رویکرد حدود وسطی هم دارد اما با قاعده و اصول؛ این جا، جای همان نکته ما درباره مهم بودن رویکرد به برنامه است. برای مثال ممکن است گفته شود ما از هرکدام از این رویکردها، عناصر خوبش را انتخاب میکنیم و عناصر منفی را کنار میگذاریم؛ مثلا دولت قیمتگذاری دستوری نمیکند اما مالیات میگیرد یا دولت در حوزه آموزش و درمان خرج حداکثری میکند اما مقررات چندانی به اقتصاد تحمیل نمیکند. میدانید نتیجه چه میشود؟ یک اقتصاد بههمریخته که فواید هیچ کدام از رویکردها را ندارد اما مضرات همه را با هم یک جا دارد. هم تورمی دارد که از خرجکرد در حوزه آموزش و درمان به وجود آمده، هم رکودی دارد که از مالیات سنگین به وجود آمده، هم دلالی و سوداگری در آن بهترین راه پول درآوردن است، هم فساد دولتی در حداکثر ممکن قرار دارد. در این زمینه شرکت های خصولتی بهترین مثال از این اغتشاش سیاستی و رویکردی است. شرکتهای زیاندهی که کمی خصوصی شده اما نفوذ دولتی در آن وجود دارد، یعنی نه بهرهوری دارد و نه از فساد در آن جلوگیری شده. شرکتهایی که دولت به علت تضاد منافع برای آن ها مقرراتی نمیگذارد اما نفعی هم نمیبرد. این نتیجه بیرویکردی است. نتیجه فریب خوردن از این که میتوان بین عناصر متضاد، پیوند بدون قاعده ایجاد کرد. اما یک مثال از پیوند با قاعده که عناصر هر رویکرد را با هم همخوان میکند، سیاستهای سوسیال دموکرات است و از یک تجربه گسترده جهانی و نگرش عمیق اقتصادی به وجود آمده، اما مهم شکل پیوند دادن عناصر مختلف در آن ذیل یک نگاه فلسفی است. موضوعی که توسط یک مدیر اتفاق نمی افتد بلکه توسط اندیشمندان مطلع از مبانی و تجربه جهانی انجام می شود. یک مثال تجربی از چنین اغتشاش سیاستی مربوط به سال های 85 تا 87 در ایران میشود که در آن وامهای زودبازده به جای رشد تولید، موجب رشد سوداگری در عرصه زمین شد و فساد بانکی سال های بعد را افزایش داد. هرگونه برنامه دهی بدون ارائه رویکرد و بدون توجه به اهمیت موضوع رویکردی، نتیجه بهتری نخواهد داشت.
برای مثال حل موضوع بیکاری و تورم اولویت واضح کشور است اما راه حل برای رفع مشکل از رویکردهای متعدد و متفاوتی به دست میآید. به بیان دیگر حل آن اولا نیازمند یک رویکرد است نه صرف برنامه؛ برنامه های متضاد کوتاه مدت مشکلی را حل نمی کند.
یا در مثالی دیگر پرداخت یارانه که به انحای مختلف در بیانات تعدادی از نامزدها مطرح شده است، باید باتوجه به رویکرد انتخابی آنان مشخص شود زیرا نمیتوان همزمان از پرداخت یارانه و خصوصی سازی یا مقررات زدایی سخن گفت و توجه نکرد که دولت قرار است به چه شکل و با کدام منطق هزینه یارانهها را پرداخت کند. حتی اگر گفته شود که با افزایش قیمت حاملهای انرژی به ویژه برای ثروتمندان، بازهم سوالات متعددی درباره بقیه این پازل باقی میماند.
خلاصه این که ارائه برنامه توسط کاندیداهای محترم یعنی ارائه قسمت های مختلفی از یک پازل بزرگ و پیچیده که به صورت منفرد عملا بی معنا و بی نتیجه است؛ درحالی که بیان رویکرد به معنای ارائه تصویر کلان از همان پازل ناتمام است و برای ما مشخص میکند بخشهای این پازل در آینده به چه شکل کنار هم قرار خواهند گرفت. البته اساسی تر از ارائه رویکرد برای این انتخابات، وجود آن و معین بودن آن برای نامزدهای محترم است؛ به بیان دیگر باید از این هفت نفر پرسید که آیا اساسا رویکردی یک تکه، منسجم و همخوان برای اداره کشور در زمینه های مختلف دارید که به صحنه انتخابات پا گذاشته اید؟ اگر نه که ناتوانی شما برای اداره کشور مشخص است و اگر بله، لطفا همان را بگویید.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/250517/