اگر ترامپ این 4 توصیه را بپذیرد، سال نو شادکامی برای آمریکا خواهد بود
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - «اندیشکده ریسپانسیبل استیت کرفت» نوشت: رئیسجمهور منتخب آمریکا، « دونالد ترامپ »، تعطیلات را با تمسخر « جاستین ترودو »، نخستوزیر کانادا، گذراند و اظهار داشت که ایالات متحده میتواند کانادا را به عنوان ایالت پنجاهویکم ضمیمه کند. او همچنین پیشنهاد کرد که آمریکا کانال پاناما را دوباره به تصرف درآورد و گرینلند را خریداری کند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
این اظهارات، واکنشها و انتقادات گستردهای را به همراه داشت. اما به طور جدی، «ترامپ» در نخستین روز ریاستجمهوری خود با چالشهای فوری سیاست خارجی روبهرو خواهد بود؛ از جمله جنگهای جاری در اوکراین و خاورمیانه و همچنین مدیریت روابط کلی واشنگتن با چین. کارشناسان مؤسسه کوئینسی، با توجه به تمایل اعلامشده ترامپ برای پیشبرد سیاست خارجی در راستای منافع ملی و کاهش دخالتهای خارجی واشنگتن، اولویتهای کلیدی متعددی را تدوین کردهاند. با این حال، این پرسش مطرح است که آیا «ترامپ» میتواند به اهداف خود پایبند بماند؟ بهویژه با وجود جنگهای جاری در اسرائیل و اوکراین، ادامه دخالت آمریکا در این درگیریها و تنشهای رو به افزایش با پکن. سال 2025 ، آزمون واقعی این اهداف خواهد بود.
جنگ اوکراین کارشناسان حوزه اوراسیا و استراتژی کلان مؤسسه کوئینسی معتقدند که «ترامپ» همچنان باید تعهد خود به منافع ایالات متحده را حفظ کرده و راهبردی برای توازن قدرت در اروپا اتخاذ کند که از تحریک روسیه جلوگیری کند. «ترامپ » باید به جای افزایش تنشها ، همه طرفهای درگیر را به میز مذاکره بیاورد و تلاش کند از طریق گفتوگو به جنگ پایان دهد. مسیر پیشنهادی برای صلح، شامل ایجاد یک چارچوب امنیتی جدید در اروپا است که نگرانیهای روسها درمورد گسترش ناتو را در نظر بگیرد. در عوض، تمرکز باید بر عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا و دادن تضمینهای قوی به کییف برای جلوگیری از حملات روسیه در آینده باشد. علاوه بر این، کارشناسان مؤسسه کوئینسی بر اهمیت استفاده از «نفوذ و قدرت چین» تأکید دارند. آمریکا میتواند با توجه به تمایل پکن به پایان جنگ اوکراین و نگرانیهایی مانند حمایت نظامی کره شمالی از روسیه ، چین را در روند مذاکرات صلح درگیر کند. مشارکت چین در این فرآیند میتواند به تقویت توافق صلح کمک کرده، روابط پرتنش واشنگتن و پکن را بهبود بخشد و زمینهساز همکاریهای دیپلماتیک آینده باشد.
خاورمیانه سوریه
«ترامپ» با چالشهای متعددی در خاورمیانه مواجه است که هر یک به منافع ایالات متحده گره خوردهاند. کارشناسان خاورمیانه مؤسسه کوئینسی پیشنهاد میکنند که ایالات متحده باید گفتوگوهایی را با دولت جدید در حال شکلگیری در دمشق و همچنین با ترکیه آغاز کند تا فرآیند خروج 2,000 نیروی نظامی خود از سوریه را در اولویت قرار دهد.
اسراییل
تسلط نظامی اسرائیل بهویژه در غزه، تضمینی برای صلح در منطقه نیست و در واقع ممکن است باعث افزایش بیثباتی شود. «ترامپ» باید دولت « نتانیاهو » را متقاعد کند که توافق آتشبس در غزه را اجرا کند تا جنگ و درگیریها متوقف شوند. ایالات متحده باید از انتقال تسلیحات مرگبار به اسرائیل ، بهویژه بمبهای 2,000 پوندی که نقض قوانین بینالمللی و قوانین داخلی آمریکا هستند، جلوگیری کند. واشنگتن باید به تلاش برای دستیابی به راهحل دو کشوری ادامه دهد و با قاطعیت با الحاق کرانه باختری توسط اسرائیل مخالفت کند. به گفته «آنل شیلین»، پژوهشگر ارشد مؤسسه کوئینسی، «نتانیاهو» باید متوجه شود که سیاستهای افراطی او در غزه ، کرانه باختری و لبنان به روابط اسرائیل با جهان عرب آسیب خواهد زد و حتی ممکن است به گسترش درگیریهای منطقهای منجر شود. این خطر وجود دارد که چنین تحرکاتی، آمریکا را به جنگی غیرضروری بکشاند، در حالی که دولتهای اخیر آمریکا به دنبال کاهش حضور نظامی در خاورمیانه بودهاند. «شیلین» میگوید: «به نفع «ترامپ» است که دولت «نتانیاهو» را مهار کند. سیاستهای افراطی اسرائیل منطقه را بیثبات میکند و احتمال کشیده شدن ایالات متحده به جنگی غیرضروری را افزایش میدهد.» او ادامه میدهد: «ترامپ» باید به «نتانیاهو» اعلام کند که کاهش درگیریهای منطقهای تنها با توقف حملات اسرائیل به همسایگانش و پایان دادن به کشتار فلسطینیان ممکن است. همچنین، باید به صراحت تأکید کند که الحاق کرانه باختری نهتنها بحران داخلی ایجاد میکند، بلکه معاهده اسرائیل با اردن را نقض کرده و ممکن است جرقه یک درگیری جدید را بزند.»
ایران
در مورد ایران، کارشناسان مؤسسه کوئینسی توصیه میکنند «که ترامپ» باید در برابر فشار برای بازگرداندن کمپین « فشار حداکثری » علیه تهران مقاومت کند. به جای این رویکرد، او باید با ایران وارد گفتوگو شود تا هم برنامه هستهای تهران محدود شود و هم به پایان دادن به درگیری با حوثیها در دریای سرخ کمک کند.
چین به گفته کارشناسان شرق آسیا مؤسسه کوئینسی، «ترامپ» باید به سیاست چین واحد پایبند بماند. این سیاست به معنای پذیرش یک چین واحد است که تایوان را بخشی از چین میداند و از نظر سیاسی تایوان را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نمیشناسد. این امر از تنش در روابط آمریکا با چین جلوگیری کرده و به جلوگیری از جنگ احتمالی بر سر تایوان کمک میکند. موضوع تایوان یکی از حساسترین نقاط تنش میان ایالات متحده و چین است، زیرا چین همواره تایوان را بخشی از خاک خود میداند و هر گونه اقدام مستقل تایوان به عنوان تهدیدی برای تمامیت ارضی چین تلقی میشود. ایالات متحده باید به تشویق راهحلهای مسالمتآمیز برای مسئله اتحاد چین و تایوان ادامه دهد. این میتواند به معنای مذاکره و دیپلماسی بهجای استفاده از نظامیگری برای حل اختلافات باشد. این رویکرد میتواند کمک کند تا تنشهای نظامی در تنگه تایوان کاهش یابد، جایی که چین و تایوان از نظر نظامی در حال مواجهه با یکدیگر هستند. در عین حال، ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که تایوان همچنان قادر است دفاع از خود را حفظ کند.
اقتصاد و تجارت
جبهه دیگر روابط ایالات متحده و چین، اقتصاد و تجارت است. «ترامپ» تهدید به اعمال تعرفههای جدید بر واردات کالاهای چینی کرده است، در حالی که دولت «بایدن» محدودیتهایی را بر صادرات برخی کالاها به چین، بهویژه در حوزه فناوریهای پیشرفته، اعمال کرده است تا از تسلط پکن بر بازار جهانی جلوگیری کند. با این حال، کارشناسان مؤسسه کوئینسی معتقدند که واشنگتن باید به جای اتخاذ سیاستهای انحصاری (که مانع رقابت آزاد میشود)، به سمت سیاستهای متقابل و کمتر تبعیضآمیز حرکت کند. زیرا سیاستهای انحصاری ممکن است در کوتاهمدت به نفع ایالات متحده به نظر برسند، اما در بلندمدت به رقابتپذیری و کسبوکارهای داخلی آمریکا آسیب میزند . در همین راستا، «ترامپ» باید سیاستهایی را دنبال کند که به احیای صنایع داخلی آمریکا کمک کند. این به معنای حمایت از تولیدات داخلی و تقویت اقتصاد آمریکا است تا کشور بتواند در برابر رقابت جهانی مقاومتر باشد. همچنین «ترامپ» باید استراتژی جدایی اقتصادی که به معنای قطع روابط تجاری و اقتصادی با چین است و در نهایت میتواند ضررهایی برای ایالات متحده داشته باشد، پرهیز کند. این استراتژی ممکن است به همان منافع که ایالات متحده میخواهد آنها را حفظ کند، آسیب بزند.
جنوب جهانی* «ترامپ» ممکن است نسبت به مناطق وسیع نفوذ ایالات متحده، از جمله آفریقا و جنوب شرقی آسیا، بیتفاوت به نظر برسد، اما باید بداند که بسیاری از دولتهای این مناطق به دنبال توافقهای بهتر در زمینه تجارت و توسعه هستند؛ توافقهایی که از غرب یا حتی از رقیب اصلی واشنگتن، یعنی چین، دریافت نمیکنند. به گفته «سارنگ شیدور» ، مدیر برنامه جنوب جهانی در مؤسسه کوئینسی، واشنگتن باید از رویکرد امنیتمحور که بر تشکیل بلوکهای نظامی تمرکز دارد فاصله بگیرد. این نوع رویکرد معمولاً باعث میشود که سیاست خارجی ایالات متحده به سمت نظامیسازی حرکت کند. چنین سیاستی نه تنها به کشورهای هدف کمکی نمیکند، بلکه خطر درگیر شدن ایالات متحده در مناقشات سایر دولتها را افزایش میدهد.
«شیدور» توضیح میدهد: «این الگو بارها در تاریخ آمریکا تکرار شده است. در تاریخ ایالات متحده، مداخلات نظامی در کشورهای مختلف مانند ویتنام، سومالی و عراق در سال 2003 ، عمدتاً منجر به واکنشهای منفی و شورشها شدهاند، نه به ایجاد دوستی یا تأثیر مثبت . این مداخلات معمولاً از مبالغه در تهدیدهای محلی و تعقیب رقبا ناشی میشده که به تغییر رژیم و نظامیسازی عمیق منتهی شده است، اما در نهایت باعث مشکلات و واکنشهای منفی در این کشورها شده است.» او تأکید میکند: «مگر در مورد تهدیدات مستقیم علیه منافع حیاتی ایالات متحده ، واشنگتن باید از مداخلات نظامی دوری کند و به روشهای اقتصادی و دیپلماتیک برای ایجاد روابط پایدار و مؤثر با کشورهای دیگر روی آورد.»
جنوب جهانی*: مفهوم جنوب جهانی پس از جنگ جهانی دوم و در دوران پس از استعمار شکل گرفت و بیشتر به کشورهایی اطلاق میشود که تجربه استعمار را داشته و برای توسعه اقتصادی و اجتماعی تلاش میکنند. این اصطلاح جایگزینی برای عبارات «جهان سوم» یا «کشورهای در حال توسعه» است که بار معنایی منفی دارند.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1315474/