بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - اگر میدانستیم در این جنگ نرم و رسانهای، سهم هر ایرانی چند تُن بمب است، آن وقت حتّی اگر یک نفر در روز 22 بهمن به خیابان میآمد باید میپرسیدیم چگونه توانسته زیر این بمباران وحشتناک به خیابان بیاید؟
به گزارش مشرق، اسناد و اطّلاعات طبقهبندیشده در آمریکا طیّ فرایندهای خاصّی از حالت محرمانگی خارج میشوند و در دسترس عموم قرار میگیرند.
یکی از این روشها خروج خودکار از طبقهبندی است که بر اساس آن، پس از گذشت 25 سال، اسناد به طور خودکار منتشر میشوند. امّا این روش بدون محدودیّت هم نیست؛ یکی از محدودیّتهای مهم و جدّی در این زمینه، اسناد مربوط به روابط خارجی حسّاس است که بدون شک، اسناد مربوط به جمهوری اسلامی و حتّی ایران پیش از انقلاب در این دسته قرار میگیرند. حدود 8 سال پیش، پس از گذشت 64 سال از کودتای بیستوهشتم مرداد و سرنگون کردن دولت مصدّق توسّط آمریکا و انگلیس، به دستور دولت وقت آمریکا برخی از اسناد این کودتا منتشر شد. البتّه باز هم نه همهی اسناد؛ هنوز برخی از اسناد به طور کلّی منتشر نشدهاند و اسناد بسیار بیشتری با سانسور بخشهایی از آنها که هنوز هم از منظر امنیّت ملّی آمریکا مهم و محرمانه تلقّی میشوند، منتشر شدند. انگلیسیها هم که در این زمینه کلّاً و از بیخوبُن حاضر به انتشار اسناد محرمانه و شفّافسازی دربارهی نقش خود در کودتای آژاکس نیستند. امروز بیش از هفتاد سال از آن کودتای پیچیده و سرنوشتساز میگذرد؛ کودتایی که شاه فراری را به ایران بازگرداند و تا وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357، به مدّت ربع قرن، مقدّرات این کشور را در دست او و حکومت فاسدش قرار داد.
* نوک کوه یخ
این مقدّمه برای آن بود که بدانیم آنچه میان آمریکا و ایران گذشته و میگذرد، همچون کوه یخی است که تنها نوک آن از آب بیرون بوده و قابل رؤیت است؛ تمام واقعیّت و ابعاد آن شاید دهها سال بعد نیز فاش و روشن نشود. پروندههایی از این دست که ما تنها نامی و کلّیّتی از آنها میدانیم کم نیستند؛ حمایت آمریکا از رژیم صدّام در جنگ هشتساله، حمایت از گروههای تجزیهطلب و تروریستی علیه ایران، ترورهای موفّق و ناموفّق، خرابکاریهای نظامی و صنعتی و علمی، تلاشها و رایزنیهای دیپلماتیک برای ضربه زدن به ایران، داستان دور و دراز تحریم، جاسوسی و نفوذ و بسیاری از سرفصلهای دیگر در کتاب قطور و ظاهراً بیپایان دشمنی و توطئهی آمریکا علیه ملّت ایران. اگرچه دربارهی هر کدام از موارد و موضوعات فوق قطعاً هزاران و بلکه دهها هزار برگ سند محرمانه در دولت آمریکا وجود دارد، امّا با اطمینانی بسیار بالا میتوان و باید گفت بعید است پروندهای در این جنگ ترکیبی و تحمیلی واشینگتن علیه ایران، مفصّلتر و قطورتر از پروندهی جنگ نرم و بهخصوص بُعد رسانهای و عملیّات روانی آن باشد.
* یک راهپیمایی ساده و تکراری؟
ما مردم و افکار عمومی ایران، به عنوان هدف و قربانیان این جنگ کثیف، هیچ اطّلاع دقیقی از ابعاد و گسترهی این جنگ بزرگ نداریم. زمانی که مُهر محرمانگی از روی این پرونده پاک شده و دسترسی به جزئیّات آن میسّر شود، آن روز محاسبات و قضاوتها دربارهی خیلی چیزها تغییر خواهد کرد؛ مثلاً چه چیزهایی؟ یکی از آنها راهپیمایی بیستودوّم بهمن امسال که همین چند روز پیش برگزار شد.
خب از نظر خیلیها و حتّی خودمان که به خیابان آمدیم و در میان مردم بودیم، ظاهراً موضوع ساده است: مردم در چهلوششمین سالروز پیروزی انقلاب، علیرغم برودت هوا و افسارگسیختگی قیمت ارز، بار دیگر به خیابان آمدند و با انقلاب و آرمانهای آن تجدید عهد و پیمان کردند. ظاهر ماجرا همین است و غلط هم نیست؛ امّا آیا این دوخطّیِ ساده و سرراست که درست هم هست، همهی ماجرا هم هست؟ قطعاً نه.
ما اغلب بهسادگی عبور میکنیم؛ از رخدادها، از آدمها و از خیلی چیزهای دیگر. جشن بیستودوّم بهمن امسال هم از همین موضوعات و ماجراها است که راحت از آن میگذریم. این ساده و راحت گذشتن از کنار این رویداد بزرگ شاید دو علّت دارد. یکی اینکه چون هر سال تکرار میشود، گویا برایمان عادی و تکراری است؛ اتّفاقی ساده که هر سال میافتد؛ عدّهای به خیابان میآیند و برخیهایشان پرچمهایی در دست دارند و برخی هم ندارند و شعارها هم که از اوّل تا امروز، کموبیش یکسان بوده: «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»؛ پرچمهای این دو رژیم هم اینطرف و آنطرف به آتش کشیده میشود و رئیسجمهور وقت، در میدان آزادی سخنرانی میکند و در انتهای راهپیمایی هم بیانیّهای رسمی خوانده میشود و مردم برمیگردند به خانههای خود.
* سهم هر ایرانی چقدر است؟
از منظری، انگار همه چیز تکراری و کلیشهای است؛ امّا اگر قسمت پنهان آن کوه یخ را میتوانستیم ببینیم و مُهر محرمانهی نهادهای ریز و درشت آمریکایی و انگلیسی و صهیونیستی و مانند اینها بر آن نخورده بود، قطعاً نگاهی دیگر به ماجرا داشتیم. اگر میدانستیم از وزارت خارجهی آمریکا و پنتاگون و سیا گرفته تا اِنایدی و موساد و امآی6 با کمک صدها رسانهی بزرگ و هزاران هزار میکرورسانه، چه طرّاحی پیچیده و عجیبوغریبی برای نفوذ به ذهن ایرانیان و تسخیر آنها کردهاند، آنوقت شاید حتّی نمیتوانستیم روی خیلی چیزها ارزش و قیمت بگذاریم.
چه کسی میداند طیّ چهار دههی اخیر برای آلودهسازی افکار عمومی ایران، به ازای هر ایرانی چند کلمه تولید محتوا شده است؟ چند دقیقه فیلم ساخته شده؟ چقدر صوت تولید و منتشر شده؟ به هر ایرانی چند آهنگ و چند بیت شعر و ترانه میرسد؟ چقدر خبر دروغ و روایت جعلی منتشر شده؟ چند توئیت زده شده؟ چقدر هشتگ طرّاحی شده؟ لشکرهای سایبری در این میدان چه ابعادی دارند و چند نفر آن سوی کابلهای اینترنتی، مشغول فعّالیّت هستند تا مردم ایران هفت روز هفته و بیستوچهارساعته تحت بمباران اخبار منفی و مأیوسکننده و تلخ باشند؟ چند جوک ساخته شده؟ چقدر شعار طرّاحی شده؟
به نظر میرسد ابعاد این نبرد چنان پیچیده و گسترده است که بر فرض محال، حتّی اگر روزی دشمن نیز تصمیم به شفّافسازی دربارهی آن بگیرد، خود نیز نتواند تمام این کوه یخ را در معرض دید همگان قرار دهد. اگر اینها را میدانستیم، آنوقت حضور تکتک آدمها برایمان واجد معنا و ارزش دیگری میشد، هر قدمشان حرفی و پیامی داشت و دیگر شعارشان به گوشمان تکراری نمینمود.
* حتّی اگر یک نفر میآمد ...
میگویند دو دسته از آدمها سؤال ندارند؛ یکی آنها که همه چیز را میدانند و دوّم آنهایی که هیچ چیز نمیدانند. اینکه از کنار جشن مردمی و سراسری بیستودوّم بهمن راحت عبور میکنیم و آن را عجیب نمیدانیم و هیچ سؤال و پرسشی هم دربارهی آن نداریم، ناشی از همان توهّمی است که همه چیز را دربارهی آن میدانیم؛ نتیجهی نداشتن سؤال هم میشود نگاههای بسیط، ارزیابیهای کلّی، تحلیلهای بیتوجّه به جزئیّات و بالاخره گیر افتادن در چرخهی ملالآور تکرار.
اگر میدانستیم در این جنگ نرم و رسانهای، سهم هر ایرانی چند تُن بمب است، آنوقت حتّی اگر یک نفر در این کشور پهناور در روز بیستودوّم بهمن به خیابان میآمد و پیروزی انقلاب اسلامی را بعد از 46 سال گرامی میداشت و جشن میگرفت، باید تعجّب میکردیم و از خود میپرسیدیم این آدم چه سپر دفاعی و پناهگاهی دارد و چگونه توانسته زیر این بمباران وحشتناک زنده بماند و امروز به خیابان بیاید؟ بعد میرفتیم پای صحبتش مینشستیم و هرچه را بر او گذشته بود، در مرحلهی اوّل ثبتوضبط میکردیم و سپس به تجزیهوتحلیل میپرداختیم. امّا دریغ و افسوس که ابعاد معجزه چنان بزرگ است و ماجرا چنان مهیب که از درک عظمت آن ناتوانیم! آنقدر ناتوان که حضور میلیونها نفر در این جشن بزرگ و ملّی را رویدادی عادی و معمولی میپنداریم و هیچ شگفتزده نمیشویم.
* قیام مردمی
حالا یک بار دیگر این جملات و عبارات رهبر انقلاب را که در دیدار روز چهارشنبهی هفته پیش بیان شد، با تأمّل بخوانید و دقّت کنید: «این بیستودوّم بهمن اخیر یکی از برجستهترین جشنهای انقلاب بود؛ یکی از مهمترینها بود. مردم در واقع در روز دوشنبه قیام کردند. اینکه آمدند در خیابانها و شعار دادند و حرف زدند و در رسانهها نظرات خودشان را گفتند و این در سراسر کشور اتّفاق افتاد، این یک قیام مردمی بود، یک حرکت بزرگ ملّی بود؛ در زیر بمباران تبلیغات و حرکات جنگ نرم موذیانهی دشمن ــ که علیه همین بیستودوّم بهمن و صاحب بیستودوّم بهمن که ملّت ایرانند و قهرمان بیستودوّم بهمن که امام بزرگوار است، مرتّب دارند حرف میزنند ــ مردم بیایند در زیر این بمباران تبلیغاتی و رسانهای و جنگی، اینجور خودشان را نشان بدهند.» 1403/12/24
اغلب چون نمیدانیم، سؤالی نداریم و ساده عبور میکنیم. وقتی به این سخنان رهبر انقلاب نیز میرسیم، ممکن است خیال کنیم ایشان اغراق و تعارف کردهاند تا از مردم حاضر در این میدان قدردانی کرده باشند؛ امّا نه، این تعابیرِ خاص و قابل تأمّل همچون «قیام مردمی» در بیستودوّم بهمن، نه اغراق است و نه تعارف؛ این را کسی میگوید که با پیچیدگیهای صحنه و ظرایف آن آشنا است و قدر هر قدمِ پیر و جوان و نوجوان و کودک را در این رویداد ملّی و تاریخی میداند.
* گفتند آقا ول کنید!
اینها را کسی میگوید که بیش از دوازده سال پیش هشدار داده بود: «برای او تنها راه، منحصر در این است که ملّت و مسئولین ایران در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامهی این راه به صرفشان نیست. دشمن میخواهد این محاسبه را بر ذهن شما تحمیل کند؛ میخواهد من و شما به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا، در مقابل استکبار، در مقابل دستگاههای سیاسیِ تابعِ کارتلهای گوناگون اقتصادی، خیلی هم بِایستیم و خیلی هم مقاومت کنیم؛ از بعضی از حرفها باید دست بکشیم؛ کمااینکه گفتند دیگر. در یک برههای، کسانی گفتند آقا ول کنید قضیّهی اسرائیل را، ول کنید قضیّهی فلسطین را، ول کنید قضیّهی عدالت در سطح جهانی و حمایت از ملّتهای عدالتخواه را، رها کنید این حرفها را؛ چه کار دارید؟ به خودتان بچسبید. این همان تغییر محاسبات است.» 1391/5/16
کسی که تنها چند ماه پس از جانشینی امام راحل و به دست گرفتن زعامت امّت، در آذرماه سال 1368 در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلّاب و فضلای حوزهی علمیّهی قم، بهشدّت نسبت به تهاجم تبلیغی و فرهنگی دشمن هشدار داده و آن را به بمب شیمیایی نامحسوس و بدون سروصدایی تشبیه میکند که آثار و نتایج کشندهی آن بعداً مشخّص خواهد شد، کسی که 35 سال پیش میدید و میدانست که دشمن چه طرّاحی گسترده و پیچیدهای برای مسمومسازی اذهان جامعه دارد، ارزش کار تکتک کسانی را که قیام مردمی بیستودوّم بهمن امسال را رقم زدند میداند و واقف است که این حضورِ بموقع در چنین زمانهی خطیری، چه آثار مهم و تعیینکنندهای بر امنیّت ملّی کشور و آیندهی آن دارد.
پس عجیب نیست اگر دو روز بعد از بیستودوّم بهمن اینگونه از این اتّفاق یاد و تجلیل کند: «این حضور جوانان، چهرههای شاداب، گسترش در تمام کشور، نهفقط تهران، نهفقط شهرهای بزرگ، حتّی روستاها در این حرکت بزرگ شرکت کنند ــ در بعضی از شهرها هوا سرد بود، بسیار نامناسب بود ــ پیام اتّحاد ملّت ایران بود. حقّاً و انصافاً ملّت ایران کار بزرگی کردند. در مقابل این تهدیدهای احمقانهای که مرتّب، پشت سر هم دارد صورت میگیرد نسبت به ملّت ایران، ملّت ایران هویّت خودش، شخصیّت خودش و توان خودش و پایداری خودش را به همه نشان داد. مکمّل این حرکت بزرگ مردمی هم سخنان صریح و راهگشای رئیسجمهور محترم بود که از زبان مردم، سخن دل مردم را بیان کرد و آنچه را لازم بود ایشان بیان کنند، گفتند. من همیشه تکرار میکنم با مخاطبین خودم، با جوانهای عزیزی که از اعماق دل به آنها دلبسته و علاقهمند هستم، میگویم: کار را باید بهنگام انجام داد. ملّت ایران در روز دوشنبه کار را بهنگام انجام داد؛ آن وقتی که باید انجام بدهد انجام داد، آن وقتی که باید خودش را نشان بدهد نشان داد. رحمت خدا بر این ملّت!» 1403/12/24
منبع: دفتر مقام معظم رهبری
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1367575/