بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - اگر در گذشته، استارتآپها به مثابه پدیدهای حاشیهای در اقتصاد ایران تلقی میشدند، امروز به جرأت میتوان گفت این زیستبوم به یکی از ارکان تغییردهنده معادلات سنتی بازار تبدیل شده است. در واقع نگرش سنتی حاکم بر بازار کار، سبب میشد تا فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر فناوری و تاثیر آن بر تغییر ساختارهای بازار، کمتر مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
اما امروزه، این شرکتهای نوآور به بازیگران تاثیرگذار در بخش خدمات اقتصاد ایران تبدیل شدهاند. آنها با ایجاد تحول در معادلات بازار، رقابت را در عرضه کالا و خدمات افزایش دادهاند و موفق شدهاند در مدتی کوتاه، جایگاهی را کسب کنند که برنامهریزیهای دولتی طی دههها به آن دست نیافته بود.
به گزارش اقتصاد 24، دستاورد کلیدی این کسبوکارها، عینیت بخشیدن به مفاهیم رقابت آزاد و بازار غیردستوری برای عموم جامعه است. آنها فضایی خلق کردهاند که در آن مصرفکننده بر اساس معیارهای شفاف قیمت و کیفیت، آزادانه انتخاب میکند. از سوی دیگر، تنوع عرضهکنندگان و حذف مداخلات نهادهای قیمتگذار، به عملکرد طبیعی مکانیسمهای بازار کمک کرده است.
در این چارچوب، کاربران بهازای پرداخت هزینه، خدمات متناسب دریافت میکنند، بدون آنکه فشارهای تعزیراتی یا دستورالعملهای اداری مانع این فرآیند شود. با این حال، تداوم این روند منوط به حفظ استقلال اکوسیستم استارتآپی از مداخلات دولتی است. تجربه بازارهای سنتی نشان میدهد که ورود نهادهای نظارتی با رویکردهای دستوری، میتواند به حذف رقابت و بازگشت به چرخه قیمتگذاریهای غیرکارشناسی بیانجامد. چنین سناریویی نهتنها دستاوردهای سالهای اخیر را تهدید میکند، بلکه امکان رشد مبتنی بر نوآوری را نیز از بین میبرد.
با این حال در سال 1403 ، زیستبوم استارتآپی ایران با آزمونی سخت مواجه شد؛ آزمونی که نه تنها توانمندی مالی، بلکه تابآوری استراتژیک این شرکتها را به چالش کشید. استارتآپهایی که روزی به عنوان نماد تحول دیجیتال و رهایی از قیدوبندهای اقتصاد سنتی شناخته میشدند، اکنون درگیر چالشهایی شدند که بقا و آینده آنها را تحت تأثیر قرار داد.
کاهش محسوس سرمایهگذاریها، موج گسترده تعدیل نیرو، تغییر الگوهای مصرف کاربران و نفوذ فزاینده هوش مصنوعی در فرایندهای کسبوکار، مسیر این اکوسیستم را دگرگون کرد. در این شرایط، شرکتهایی که توانستند با انعطافپذیری، بازتعریف استراتژیها و ادغام فناوریهای نوین به بقا ادامه دهند، از رقبای خود پیشی گرفتند. در مقابل، برخی بنگاهها با مقاومت در برابر تغییرات، با موانع جدی مواجه شدند. کاهش سرمایهگذاری: چرخش از رؤیاپردازی به واقعگرایی اقتصادی سرمایهگذاری، ستون فقرات رشد استارتآپها، در این سال با افولی بیسابقه مواجه شد. سرمایهگذاران خطرپذیر که روزی با جسارت به تزریق منابع میپرداختند، اینک در سایهٔ تحریمها، نوسانات ارزی، و کاهش جذابیت بازار داخلی، محتاطانه عمل کردند.
به گزارش اقتصاد 24، جذب سرمایه در حوزههای کلیدی مانند فینتک تا 40 درصد کاهش یافت، رقمی که زنگ هشدار را برای کل اکوسیستم به صدا درآورد. این رکود، شرکتها را مجبور به اتخاذ استراتژیهای نوین کرد: افزایش قیمت خدمات، کاهش تخفیفهای تهاجمی، و تمرکز بر جریانهای درآمدی پایدار. با این حال، برای بسیاری از استارتآپهای فناوریمحور در حوزههایی مانند سلامت دیجیتال، این تغییرات به معنای توقف پروژههای بلندپروازانه یا تعطیلی بود. پرسش اینجاست: آیا این روند نشانهٔ بلوغ اقتصاد استارتآپی است، یا زوال پیش از موعد آن؟
تغییر پارادایم در مدلهای درآمدی: از رشد مبتنی بر سرمایه به سودآوری پایدار استارتآپها در پاسخ به این شرایط، به بازمهندسی مدلهای کسبوکار روی آوردند. شرکتهای فعال در حوزه تجارت الکترونیک، با کاهش تخفیفهای تهاجمی و معرفی طرحهای اشتراکی بلندمدت، به دنبال ایجاد جریان نقدینگی پایدارتر بودند. در مقابل، استارتآپهای فناوریمحور (نظیر پلتفرمهای سلامت دیجیتال) که نیازمند سرمایهگذاری سنگین در بخش تحقیق و توسعه هستند، با چالشهای مضاعفی مواجه شدند. برخی از این شرکتها مجبور به تعلیق پروژههای کلیدی یا کوچکسازی اجباری شدند. این تحولات، لزوم بازاندیشی در الگوهای سنتی جذب سرمایه را آشکار کرد. برخی تحلیلگران معتقدند تمرکز بر مدلهای درآمدی زودهنگام (Early Monetization) و همکاری با نهادهای دولتی برای تأمین مالی پروژههای کلان، میتواند راهکاری برای کاهش وابستگی به سرمایهگذاران خطرپذیر باشد.

- گروه اول به شرکتهای کوچکتر با مدلهای کاری چابکتر پیوستند.
- گروه دوم با راهاندازی استارتآپهای خرد (Micro-Startups) در حوزههایی مانند بازاریابی دیجیتال یا توسعه نرمافزار، به سمت کارآفرینی فردی حرکت کردند.
- گروه سوم به طور کامل از اکوسیستم استارتآپی خارج شده و به مشاغل سنتی بازگشتند.
بیشتر بخوانید: صافولا ، هایپراستار ، ایسوس و لنوو از بازار ایران رفتند؛ سیاستمداران صدای بحران اقتصادی را میشنوند؟/ خروج سرمایه گذاران خارجی زیر فشار تحریم و مخالفت تندروها با مذاکره
این پراکندگی، اگرچه نشانگر انعطافپذیری نیروی کار است، اما نگرانیهایی درباره تضعیف «اقتصاد مقیاس» و کاهش نرخ نوآوری در شرکتهای بزرگ ایجاد کرده است.
از طرفی الگوی سنتی اشتغال تماموقت در استارتآپها در حال جایگزینی با مدلهای ترکیبی (هیبریدی) و پروژهمحور است. این تحول، ضرورت بازنگری در قوانین کار، بیمههای اجتماعی، و حمایت از نیروهای مستقل را به موضوعی جدی تبدیل کرده است.
ادغامها: همگرایی برای بقا یا آغاز انحصارگری؟ در سال 1403، ادغامها در سه سطح رخ داد:
1. ادغام افقی: مانند یکپارچهسازی پلتفرمهای حمل و نقل شهری برای کاهش هزینههای عملیاتی.
2. ادغام عمودی: ادغام استارتآپهای لجستیک با شرکتهای تولیدی برای کنترل زنجیرهٔ تأمین.
3. خرید استراتژیک: تملک استارتآپهای نوآور توسط شرکتهای بزرگتر برای دسترسی به فناوریهای خاص.
با این حال اگرچه ادغامها به بهینهسازی منابع کمک میکنند، اما نگرانی از شکلگیری انحصارهای نوین وجود دارد. برای مثال، تمرکز بازار در دست چند پلتفرم بزرگ ممکن است به کاهش تنوع خدمات و افزایش قیمتها بینجامد. از سوی دیگر، برخی استارتآپهای کوچک با پیوستن به ساختارهای بزرگتر، به زیرساختها و منابع مالی دسترسی پیدا میکنند که پیش از این برایشان دور از دسترس بود.
هوش مصنوعی: گذار از اتکا به ابزارهای خارجی به سمت توسعه بومی به گزارش اقتصاد 24، استارتآپهای ایرانی در سال 1403 بیش از هر زمان دیگری به سمت ادغام هوش مصنوعی در هسته عملیاتی خود حرکت کردند. این فناوری نه تنها به عنوان یک ابزار کارآمد، بلکه به مثابه ضرورتی برای بقا در بازار رقابتی تلقی شد. در حوزه خدمات مشتری، چتباتهای هوشمند جایگزین نیروهای انسانی شدند تا پاسخگویی به درخواستها را سریعتر و مقرونبهصرفهتر کنند. در بخش لجستیک، الگوریتمهای پیشبینی تقاضا به شرکتها کمک کردند تا موجودی انبارها را بهینه کنند و از اتلاف منابع جلوگیری نمایند. حتی در صنایعی مانند سلامت دیجیتال، سیستمهای تشخیصی مبتنی بر یادگیری ماشین، مسیر ارائه خدمات پزشکی از راه دور را هموارتر ساختند.
با این حال، این پیشرفتها با هزینهای سنگین همراه بود: وابستگی فزاینده به پلتفرمها و سرویسهای خارجی. بسیاری از استارتآپها برای توسعهٔ ابزارهای هوش مصنوعی خود، از زیرساختهای ابری بینالمللی مانند سرویسهای آمازون یا گوگل استفاده میکنند. این وابستگی دو خطر عمده ایجاد کرده است:
1. قطع ناگهانی دسترسی به دلیل تحریمها یا محدودیتهای فنی، که میتواند کل عملیات شرکت را متوقف کند.
2. نشت دادههای حساس کاربران ایرانی به سرورهای خارجی، که امنیت اطلاعات و حریم خصوصی را تهدید میکند.
از سوی دیگر، تلاشها برای توسعه فناوریهای بومی هوش مصنوعی با موانع ساختاری روبهروست. کمبود دسترسی به سختافزارهای پیشرفته (مانند پردازندههای گرافیکی قدرتمند)، نبود بانکهای داده غنی به زبان فارسی و ضعف در همکاری میان دانشگاهها و بخش خصوصی، چرخه توسعه ابزارهای داخلی را کند کرده است.
با این حال هوش مصنوعی برای استارتآپهای ایرانی همچون تیغ دولبه عمل میکند: از یک سو، امکان رقابت در سطح جهانی را فراهم میکند، و از سوی دیگر، آنها را در دام وابستگی به زیرساختهای بیگانه میاندازد. خروج از این تنگنا، مستلزم همکاری سهجانبه دولت، دانشگاهها و بخش خصوصی است. سرمایهگذاری در پژوهشهای بنیادین، ایجاد مراکز داده امن داخلی و تدوین استانداردهای ملی برای هوش مصنوعی، میتواند مسیر را برای گذار از مصرفکنندگی به تولید فناوری هموار کند.

تحلیل عملکرد مالی استارتآپهای برجسته ایران به گزارش اقتصاد 24، آخرین آمار از ارقام مالی استارتآپهای برجسته ایران که مربوط به نیمه نخست سال جاری است، همچون آیینهای شفاف، تصویری چندوجهی از واقعیتهای زیستبومی را بازتاب میدهد که میان رؤیاهای دیجیتال و محدودیتهای اقتصادی دست و پنجه نرم میکند.
این دادهها نه تنها عملکرد شرکتها، بلکه تأثیر مستقیم چالشهای ساختاری از کاهش سرمایهگذاری تا وابستگی فناورانه را آشکار میسازند. رقم درآمد 13,625 میلیارد تومانی «دیجیکالا» در کنار حاشیه سود ناچیز 2.4 درصد، روایتی تراژیک از غولهای مقیاسپذیر است: هزینههای لجستیک، بازاریابی تهاجمی، و رقابت فرسایشی بر سر قیمت، سودآوری را به حاشیه رانده است. این تناقض، نمادی است از فشار مضاعفی که شرکتهای بزرگ در فضای بیثبات اقتصادی تحمل میکنند؛ جایی که حتی درآمدهای کلان نیز نمیتوانند بار هزینههای ثابت را جبران کنند.
بیشتر بخوانید: تغییرات در لایه سهامداری و مدیریتی استارتآپها؛ اکوسیستم اقتصاد دیجیتال ایران دستخوش تحولات
در مقابل، «تپسی» با وجود فعالیت در حوزه پرچالش حملونقل با حاشیه سود 17.2 درصد نشان میدهد چگونه بهینهسازی هوشمندانه منابع (از الگوریتمهای تخصیص سفارش تا کاهش وابستگی به نیروی انسانی) میتواند حتی در بازارهای اشباعشده نیز سودآوری خلق کند. اما این موفقیت یکسان نیست. «فلای تودی» با درآمد 385 میلیاردی و حاشیه سود 6 درصد، علیرغم جایگاه قابل توجه، زیر بار هزینههای فناوری و رقابت نابرابر کمر خم کرده است. این تفاوت فاحش میان دو بازیگر یک حوزه، پرسشی کلیدی را برجسته میکند: آیا سودآوری در گروِ عمق استراتژیک است یا صرفاً حضور در بازاری خاص؟ پاسخ در مدلهای متفاوت این دو شرکت نهفته است؛ جایی که تمرکز بر کارایی عملیاتی (در تپسی) بر رقابت قیمتی (در فلای تودی) پیروز میشود.
به گزارش اقتصاد 24، در سوی دیگر طیف، استارتآپهای خدمات تخصصی مانند «آچاره» و «همراه مکانیک» با حاشیه سود 12 تا 12.5 درصد ثابت کردهاند که تمرکز بر «نیچ مارکت» میتواند سپری در برابر توفانهای اقتصادی باشد. وفاداری کاربران در حوزههای کمرقابتی (تعمیرات منزل یا خودرو) هزینههای جذب مشتری را کاهش داده و امکان حفظ سودآوری حتی با درآمدهای متوسط را فراهم میکند. این موفقیت، گواهی است بر گزارهای کلیدی؛ در اقتصاد بیثبات ایران، «کوچک ماندنِ هوشمندانه» گاهی برتر از «رشد بیامان» است.
اما نه برای همه. استارتآپهای نوپایی مانند «پینکت» (حاشیه سود 1 درصد) و «دیدیمون» (زیان 3.5 درصد)، قربانیان اصلی کاهش سرمایهگذاری و فضای خصمانهاند. این شرکتها در مراحل ابتدایی چرخه حیات بدون دسترسی به منابع مالی کافی، در دام هزینههای توسعه فناوری و جذب کاربر گرفتار شدهاند و ارقامشان فریادی است از تنهایی در اکوسیستمی که روزی نوید حمایت میداد، اما امروز محتاطانه گام برمیدارد. در این میان، «میاره» با درآمد 78 میلیاردی و حاشیه سود 11.2 درصد نشان میدهد که مدلهای چابک و کمهزینه، حتی با عددهای کوچک، میتوانند بهرهوری را به حداکثر برسانند. این موفقیت، درس دیگری است: در اقتصادی که «مقیاس» به تنهایی کافی نیست، «چابکی» میتواند به سلاحی استراتژیک تبدیل شود.
آینده در هالهای از ابهام سال 1403 برای استارتآپهای ایرانی، سالی از جنس «گذار» بود. گذار از رؤیای رشد بیمرز به واقعیتِ بازار محدود، از نوآوری خالص به تطبیقپذیری اجباری، و از سرمایهگذاری پرحرارت به محاسبهگری سرد. این گذار، الزاماً به معنای افول نیست. تاریخ اقتصاد نشان داده است که بحرانها میتوانند زایشگر نوآوریهای غیرمنتظره باشند. پرسش اینجاست: آیا استارتآپهای ایرانی میتوانند با تبدیل تهدیدها به فرصت، بار دیگر معادلات بازار را دگرگون کنند، یا این بار، سنگینی واقعیتهای اقتصادی، رؤیاهای آنان را به حاشیه خواهد راند؟ پاسخ این پرسش، نه در دست سیاستگذاران، که در گروِ تابآوری و چابکی خودِ کارآفرینان است.