افشای پشت پرده ترور جان اف کندی / برجستگی نقش سازمان سیا و دولت پنهان در اسناد جدید منتشر شده
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - هم میهن - یاسمن طاهریان: اطلاعات محرمانه بسیاری در خزانه سازمان سیا مهر و موم شده بودند تا اینکه الیور استون فیلم «جیافکی» را میسازد. پایانبندی فیلم حامل پیامی است که اسناد ترور کندی دهههاست که مخفی مانده و باید اقدامی برای انتشار آنها صورت بگیرد. پس مردم آمریکا با کنگره تماس گرفتند
در سه دهه گذشته، هدف اصلی دولت آمریکا از انتشار اسناد مربوط به ترور جانافکندی دفع تئوریهای توطئه بوده است اما تحلیلگران و صاحبنظران معتقدند که انگیزه دونالد ترامپ، رئیسجمور آمریکا از انتشار اسناد اخیر بسیار پیچیدهتر است.
این اسناد حدوداً 64هزار صفحهای به خوانندگان کنجکاو جزئیات بیشتری درباره عملیات پنهانی آمریکا در دوران جنگ سرد در دیگر کشورها ارائه میدهد.
جانافکندی در سفر به دالاس در ایالت تگزاس، زمانی که در کاروان خودروی ریاستجمهوری حامل او بههمراه جکی کندی، همسرش، جان کانلی، فرماندار تگزاس و نلی کانلی حرکت میکرد، از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت. سوال اینجاست که این اسناد جدید از چه اطلاعات محرمانه جدیدی پردهبرداری میکنند و چرا میتوانند به تئوریهای توطئه دامن بزنند؟ آیا سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به سازمان سیا پشت ترور جانافکندی قرار داشت؟
سال 1991 الیور استون، کارگردان مشهور آمریکایی، فیلم JFK را ساخت با این مضمون که توطئه تلخی پشت ترور کندی وجود دارد. کوین کاستنر در نقش جیم گریسون، دادستان منقطه اورلئان در ایالت لوئیزیانا که به هدایت تحقیقات درباره ترور جانافکندی شناخته میشود و یکی از کتابهایش به منبع اصلی فیلم الیور استون تبدیل شده بود، میگوید: «رئیسجمهور کندی با توطئهای که از قبل در بالاترین سطح دولت برنامهریزی شده بود و توسط جنگجویان ظالم متعصب و منضبط انجام شد، به قتل رسید.»
در واقع پیام فیلم این است که قتل کندی کار سازمان سیا بود و «لی هاروی آزوالد» بهتنهایی عمل نکرده است. اینکه مردم آمریکا باید نگاه متفاوتی در سطح سازمان سیا به این اتفاق داشته باشند، چرا سازمان سیا آنچه را که درباره آزوالد میدانست پنهان میکرد؟ این سازمان در دهه 60 و 70 میلادی چه اقداماتی انجام داد؟ حکایت اصلی سازمان سیا و رابطه آن با کندی در طول تاریخ این سازمان و درک امروز ما از آن بسیار مهم است.
جولین بارنز، خبرنگار نیویورکتامیز است که حوزه آژانسهای اطلاعاتی آمریکا و امنیت بینالمللی را پوشش میدهد، این اسنادِ هزاران صفحهای را بررسی کرده و در پادکست The Daily مربوط به همین روزنامه در ابتدا میگوید که قتل کندی کار سازمان سیا نبوده است: «هیچ شواهدی از حضور یک مرد مسلح دیگر وجود ندارد. آزوالد بهتنهایی عمل کرد. اما این بدان معنی نیست که انتشار این اسناد مهم نباشد.» در این اسناد جزئیات جدید جالبی درباره هنر جاسوسی وجود دارد. مثلاً درباره شیوه عملکرد سازمان سیا و اینکه چگونه این سازمان خارج از گاردریلهایی که توسط دولت دموکرات بنا شده بود، فعالیت میکرد و چگونه از اساسنامهها و معافیتهای رسمی دولت فراتر میرفت.
اهمیت انتشار چنین اسنادی نیز در همین امر است. دونالد ترامپ همواره نقش آژانسهای اطلاعاتی در جامعه را زیر سوال برده است. او به نیروهایی که مقابل او صف کشیدهاند، حمله میکند. انتشار اسناد قدیمی از عملکرد بد سازمان سیا هم میتواند نشانهای از این باشد که ترامپ تلاش میکند این ایده را جا بیندازد که تهدیدی از سوی آنچه «دولت پنهان» میخواند، وجود دارد.
پیشینه انتشار اسناد محرمانه ترور کندی
پیش از این هم اسناد مربوط به ترور جانافکندی در نیم قرن گذشته منتشر شدهاند. آمریکاییها امروز سوالهای بسیاری دارند. چگونه یک فرد مسلح بهتنهایی توانست این کار را انجام دهد؟ چگونه یک گلوله میتواند رئیسجمهور و فرماندار تگزاس را هدف قرار دهد؟ مردم آمریکا از تنشهای میان کندی و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا بر سر شکست عملیات حمله به «جزیره خوکها» در کوبا خبر داشتند.
بنابراین مردم آمریکا جواب میخواهند. اعتراضات آنها منجر به تشکیل یک کمیسیون دولتی بهنام «کمیسیون وارن» شد تا قتل جانافکندی را بررسی کند اما نتیجه نهایی این کمیسیون مبنی بر اینکه آزوالد بهتنهایی عمل کرده، مورد قبول تعداد کمی از آمریکاییها قرار گرفت. پس سوالها همچنان باقی ماند و کمیسیونهای بیشتری در کنگره آمریکا برای تحقیق و بررسی تشکیل شد و از طریق هر کدام مدارک بسیاری جمعآوری شد؛ برخی از آنها درباره کندی، برخی دیگر درباره برنامههای دیگر سازمان سیا. در جریان این تحقیقات بود که نقض قوانین از سوی سازمان سیا فراگیر شد.
پروژههایی مثل «مرغ مقلد» که سازمان سیا تلفن روزنامهنگاران را شنود میکرد و پروژه MK Ultra که افسران سیا در نوشیدنی آمریکاییهای از همه جا بیخبر ماده مخدر الاسدی میریختند تا متوجه شوند آیا میتوانند ذهن مردم شوروی را کنترل کنند یا نه.
این پروژهها به مدت محدودی اجرا شدند اما از نظر اخلاقی اشتباه بودند؛ پروژههایی که در آن سازمان سیا خارج از اختیارات خود عمل میکرد و در نهایت به بخشی از ذهنیت مردم از این آژانس اطلاعاتی تبدیل شد؛ اینکه سازمان سیا عملیات جاسوسی خود را در خاک آمریکا و از آمریکاییها انجام میدهد و هیچ چارچوب و محدودیتی ندارند.
اطلاعات محرمانه بسیاری در خزانه سازمان سیا مهر و موم شده بودند تا اینکه الیور استون فیلم «جیافکی» را میسازد. پایانبندی فیلم حامل پیامی است که اسناد ترور کندی دهههاست که مخفی مانده و باید اقدامی برای انتشار آنها صورت بگیرد. پس مردم آمریکا با کنگره تماس گرفتند. کنگره قانونی را تصویب کرد که دستور انتشار گنجینه کامل اسناد ترور کندی را صادر میکند و همراه با آن رونمایی گستردهتری از فعالیتهای خارج از کنترل سازمان سیا هم منتشر میشود. جدول زمانی هم برای انتشار این اسناد برای عموم در نظر گرفته شد. جدول زمانی قانونی برای انتشار اسناد 25 سال است و به همین ترتیب اسناد مربوط به ترور کندی در دورههای مختلف رئیسجمهورهای آمریکا منتشر میشوند.
مهلت انتشار این اسناد اساساً به اولین دولت ترامپ میرسد. اما در آن زمان ترامپ به درخواستهای سازمان سیا گوش میدهد تا نام افسران و منابع را منتشر نکند و از برخی از تکنیکهای جاسوسی محافظت شود. بنابراین اسنادی که در سال 2017 منتشر شدند ویرایشهای بسیاری داشتند.
حالا چه اتفاقی افتاده که ترامپ حاضر شده از انتشار اسناد ویرایششده به انتشار کامل آنها روی آورد؟ به گفته بارنز هنوز هم بخش کوچکی از اسناد همچنان از سوی دادگاه محرمانه باقی ماندهاند اما بخش بزرگی از این اقدام میتواند به انزجار ترامپ از آژانسهای اطلاعاتی و نگرانیهایش درباره دولت پنهان برگردد.
چه اطلاعات مهمی برملا شدهاند؟
درست پیش از مراسم تحلیف دور دوم ریاستجمهوری، ترامپ وعده داد که انتشار اسناد محرمانه جانافکندی را پیگیری میکند. او در واقع از این موضوع برای جلب اعتماد عمومی به دولت خود استفاده میکند اما بخشی از دلیل آن به ائتلاف جدید ترامپ با رابرتافکندی جونیور برمیگردد.
رابرت کندی جونیور (یا آر اف کندی جونیور)، پسر رابرت افکندی دادستان کل، سناتور نیویورک و نامزد ریاستجمهوری و برادرزاده جانافکندی است و در دولت دوم ترامپ ریاست وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده را برعهده دارد. او میگوید: «روزی که عمویم کشته شد، پس از آنکه جی ادگار هوور به پدرم گفت که برادرش کشته شده، اولین تماس تلفنی که پدرم گرفت با متصدی دفتر سازمان سیا بود. پدرم از او پرسید کار افراد شما بود؟» رابرت کندی جونیور بهشدت معتقد است که سازمان سیا در مرگ عمویش نقش داشته است. او که حالا نقش پررنگی را در دولت دوم ترامپ ایفا میکند تلاشهای بسیاری را برای انتشار گستردهتر اطلاعات محرمانه انجام داد. ترامپ هم در نهایت فرمان اجرایی برای انتشار اسناد محرمانه را امضا کرد.
برخی از موضوعاتی که در این اسناد جدید ویراش شدهاند به مواردی مثل شماره تامین اجتماعی صدها نفر از کارکنان کنگره برمیگردد که در دهه 70 در کمیته تحقیقات یا در کمیته مجلس نمایندگان درباره ترورهای مقامات عالیرتبه فعالیت میکردند. یکی از آنها جوزف دیجنوا، وکیل کمپین ترامپ و عضوی از «کمیته کلیسا» در سال 1975 بود که نقض قوانین از سوی سازمان سیا را بررسی میکرد. انتشار شماره تامین اجتماعی او جنجال بزرگی بهپا کرد و دولت در اقدامی غیرمعمول فوراً اعلام کرد که شماره تامین اجتماعی جدیدی را به دیجنوا اختصاص میدهد. اما سرعت غیرمعمول حذف تمام ویرایشها منجر به اتفاقهای بدتری شد.
یکی دیگر از اسناد جالب توجه با تیتر «سازماندهی مجدد سیا» از سوی آرتور شلزینگر، یکی از مشاوران کلیدی جانافکندی بود. این سند محرمانه پیشتر هم منتشر شده بودند اما در دسترس عموم قرار نداشتند. این سند حالا منتشر شده و نشاندهنده عمق شدید فعالیتهای جاسوسی سازمان سیا در فرانسه است. نیمی از سفارت آمریکا در فرانسه بهجای دیپلماتها با ماموران سازمان سیا پر شده بود.
در واقع افرادی که برای وزارت خارجه کار میکردند به جای دیپلمات، جاسوسان سازمان سیا بودند. در ابعاد گستردهتر این بدان معنی است که سازمان سیا، سیاست خارجی آمریکا را بهدست گرفته است؛ امری که از کنترل رئیسجمهور و وزیر امور خارجه خارج است چون به گفته بارنز نقش سازمان سیا بسیار بزرگتر و فراگیرتر شده است. این همان نوع اطلاعاتی است که سازمان سیا حتی امروز هم محرمانه نگه میدارد: اینکه چند نفر خارج از کشور کار میکنند، کجا مستقر شدهاند و در هر سفارتخانه چند افسر اطلاعاتی مستقر شدهاند.
پس میتوان فهمید چرا زمانی که ترامپ در دور اول ریاستجمهوری این اسناد را منتشر کرد، چنین اطلاعاتی ویرایش شدند حتی با اینکه این اسناد قدیمی بودند. این اسناد نهتنها دامنه دسترسی سازمان سیا را در داخل آنچه شاخههای غیرنظامی دولت آمریکا، مثل وزارت خارجه شناخته میشوند، مشخص میکند، در عین حال یادآور تنشهای میان کندی و سازمان سیا است.
جولین بارنز میگوید این تنها گوشهای از شواهد تنشها میان سازمان سیا و دولت کندی است: «(دولت کندی) از ایده قدرت اطلاعاتی کنترلنشده خوشش نمیآمد و این به شالوده بسیاری از تئوریهای توطئه درباره اینکه چرا سیا مصرانه تلاش میکرد تا از کندی انتقاد کند، تبدیل شد. از همان آغاز، میتوانید زمینههای ایده دولت پنهان را ببینید که قدرتهایی در داخل دولت بدون نظارتهای معمول، بدون کنترل مستقیم و بدون آگاهی رئیسجمهور عمل میکنند. این امر هر رئیسجمهوری را نگران میکند و منسلها بعد با دونالد ترامپ شکوفا شدهاند.»
اسناد دیگری درباره ویلیام کولبی وجود دارد که در دهه 1970 مدیر سازمان سیا بود. او از یکی دستیاران خود درخواست کرده بود تا درباره برنامههای «خارج از چارچوب» سازمان سیا تحقیق کند. جولین بارنز میگوید: «این بدان معنی است که سازمان سیا قرار نیست در داخل خاک آمریکا عملیاتی انجام دهد. دستورالعملهای بخصوصی درباره عملکرد سیا در خارج از کشور وجود دارد. اگر رئیسجمهور مستقیماً اجازه آن را صادر نکند، آنها نباید اقدامی را انجام دهند.»
بارنز میگوید که برخی از اطرافیان کولبی معتقد بودند که او از چارچوبها فراتر رفته بود: «حالا دوباره شواهد جدیدی درباره جاسوسی از فرانسویها منتشر شده، اینبار در ایالات متحده.» سازمان سیا نهتنها شنود میکرد بلکه بهصورت غیرمجاز وارد ساختمان کنسولگری فرانسه شده بود. این همان مثالی از فعالیتهای کنترلنشده و لگامگسیخته سازمان سیاست.
در این اسناد مثالهای دیگری از سازمان سیا وجود دارد که از چارچوب اساسنامه خود فراتر رفتهاند. آنها تلفنهای روزنامهنگاران در واشنگتن را شنود میکردند. با اینکه این موضوع جدید نیست اما حالا اطلاعات جدیدی بهدست آمده است. بارنز میگوید: «ما نام یک خبرنگار دیگر از روزنامه واشنگتنپست را میبینیم که قبلاً نمیدانستیم سازمان سیا مکالمات تلفنیاش را استراق سمع میکرده.»
شنود مکالمات خبرنگاران واشنگتنپست
بنابراین اسناد جدید نسخه جامعتری از آنچه را که میدانستیم نشان میدهند. این اسناد بهجای افشای موضوعی جدید یا نسبتاً مرتبط به تئوریهای توطئه حول ماجرای ترور کندی سازمان سیا نشان میدهند که فعالیتهای این سازمان در همان دوران چقدر خارج از کنترل و چارچوب بوده است. بارنز میگوید، این اطلاعات اضافی به دیگر تئوریهای توطئه دامن میزنند که طی سالها توسعه پیدا کردهاند. مثل شنود روزنامهنگاران واشنگتنپست که بخشی از برنامهای بود که سیا آن را «پروژه مرغ مقلد» نامگذاری کرده بود.
رابرت اف کندی جونیور اغلب درباره «عملیات مرغ مقلد» صحبت میکند که تلاشی از سوی سازمان سیا نهتنها برای شنود روزنامهنگاران بلکه برای سوءاستفاده کردن از آنها و کنترل آنها بود. بارنز میگوید: «او شالوده یک موضوع واقعی را گرفته که نقض واقعی حقوق روزنامهنگاران واشنگتنپست و شنود از آنها بود و آن را به تئوری توطئه کاملاً متفاوتی تغییر شکل داده است.»
بنابراین چنین افشاگریای مثل شنود مکالمات روزنامهنگاران در سالهای 1960 میتواند منجر به تئوری بیاساسی شود که رابرتافکندی جونیور به آن میپردازد؛ اینکه سیا تلاش میکند روزنامهنگاران را کنترل کند.
بارنز میگوید که در گذشته اسنادی برای دفع تئوریهای توطئه وجود داشته تا اطلاعات، منطق و عقلانیت بیشتری وارد مباحثه شود. اما حالا، شاید برای اولین بار مردم آمریکا توجه بیشتری به تئوریهای توطئه نشان میدهند. رابرتافکندی جونیور از این شفافیت حمایت میکند چون معتقد است که اطلاعات جدیدی درباره این تئوریهای توطئه وجود دارد که او سالها بر آنها تاکید داشته.
آیا میتوان دونالد ترامپ را هم فردی دانست که تئوریهای توطئه را باور دارد؟ بارنز معتقد است که نه به طور کامل. ترامپ ممکن است به تمام تئوریهای توطئه قدیمی باور داشته باشد اما او قطعاً معتقد است که توطئهای علیه او در حال شکلگیری و اجراست. او قطعاً معتقد است که دولت پنهان بهدنبال تضعیف ریاستجمهوری اوست و آنها را بهدلیل تحقیقات درباره اسناد محرمانهای که با خود به اقامتگاه خود در مارالاگو برده بود یا تضعیف سیاست خارجیاش شماتت میکند. بنابراین اگر اطلاعاتی درز کند که اعتبار آژانسهای اطلاعاتی افبیآی (اداره تحقیقات فدرال) را تضعیف کند، ترامپ هم با آنها مخالفتی ندارد.
دولت پنهان یا تئوری توطئه
حال سوال اینجاست که آیا انتشار این اسناد و افشاگریها درباره سازمان سیا منجر به تقویت تئوری توطئه درباره دولت پنهان میشود که ترامپ هم بر آن اصرار دارد؟ یا آیا واقعیت این است که آنچه در این اسناد آمده آنقدر قدیمی و تاریخگذشته است که مباحث امروز درباره دولت ترامپ و دولت پنهان که رئیسجمهور آمریکا از آن میگوید مرتبط نیستند؟
بارنز میگوید، آنچه در تاریخ اتفاق افتاده ارتباط بسیار کمی به شیوه عملکرد امروز سازمان سیا دارد. سالهاست که اصلاحات سازمانی صورت گرفته. امروزه کنگره آمریکا نظارت بسیار بیشتری از دهه 1960 بر این سازمان دارد. اما ممکن است دیدگاه اقلیتی وجود داشته باشد. خیلیها به این ماجراهای قدیمی نگاه میکنند و آن را شواهدی برای آنچه امروز اتفاق میافتد میبینند. حتی اگر میدانیم که سازمان سیا بسیار متفاوت عمل میکند، مردم از شواهد اشتباهات گذشته استفاده میکنند و معتقدند که یک دولت در سایه وجود دارد که امروز رئیسجمهور را تضعیف میکند.»
بنابراین تئوری توطئه بنیادی مبنی بر اینکه جامعه اطلاعاتی نقشی در مرگ کندی بازی کرد و اینکه دولت تمام این مدت را صرف انتشار اسنادی برای دفع این توطئهها کرد، منجر به تشکیل تئوریهای توطئه جدید و متفاوتی شد که بهنظر تمام آنها به ما میگویند که تلاش برای شفافیت زمانی که مربوط به موضوعی مانند ترور کندی میشود، هیچ تئوری توطئهای را حل نمیکند، بلکه آنها را به گفته بارنز شکوفا میکند. آیا این واقعیت را باید بپذیریم که هر چه اسناد بیشتری منتشر میشوند، تئوریهای توطئه جدیدی بهوجود میآیند؟
بارنز معتقد است که این تفکر بسیار افسردهکننده است و امیدوار است که درست نباشد. اما تفکر توطئه در آمریکا امروزه قدرت و شدت بیشتری پیدا کرده. زمانی که کندی ترور شد فقط 30درصد از مردم معتقد بودند که آزوالد بهتنهایی عمل کرده و تقریباً 50درصد معتقد بودند که یک توطئه بوده است. اما این آمار پس از انتشار فیلم الیور استون تغییر کرد و فقط 10 درصد از مردم معتقد بودند که آزوالد بهتنهایی عمل کرده. حالا پس از گذشت 60 سال، نظرها دوباره به نقطه اول برگشته است. بارنز میگوید:«بهنظر 30درصد از مردم معتقدند که آزوالد بهتنهایی عمل کرده و 65درصد قتل او را توطئه میدانند.»
انتشار اسناد محرمانه با شفافیت در تقابل نیست. هیچ بحثی وجود ندارد که اسناد محرمانه باید منتشر شوند اما نشان میدهد که ایده توطئه چقدر قوی است و چقدر در ذهنیت آمریکاییها جا افتاده است.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1396175/