چالش هستهای کره جنوبی؛ بازدارندگی بومی یا اتکا به واشنگتن
ایالات متحده آمریکا
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - با گسترش روزافزون زرادخانه هستهای کره شمالی – از جمله مینیاتوریسازی کلاهکها، توسعه موشکهای دوربرد و پیشرفت در فناوری MIRV (وسایل ورود مجدد مستقل با هدفگیری چندگانه) – نگرانیها در میان افکار عمومی و نخبگان کره جنوبی نسبت به میزان اعتبار بازدارندگی هستهای گسترده ایالات متحده افزایش یافته است. اگرچه آمریکا و کره جنوبی از طریق گفتوگوهای راهبردی، رزمایشهای مشترک گستردهتر و مکانیسمهای مشورتی هستهای در تلاشاند تا بازدارندگی دوجانبه را تقویت کنند، اما تردیدهایی همچنان باقی مانده است.
این گزارش در پی دفاع از دستیابی کره جنوبی به سلاح هستهای نیست، بلکه سناریویی فرضی را مورد بررسی قرار میدهد: در صورتی که چارچوب اتحاد دوجانبه تضعیف شود و فشار افکار عمومی برای هستهایشدن به سطحی غیرقابل کنترل برسد، بازدارندگی هستهای معتبر کره جنوبی چه شکلی خواهد داشت؟ مدلسازی چنین سناریویی میتواند به شفافسازی ریسکها، الزامات و پیامدهای منطقهای چنین انتخابی کمک کند؛ مسائلی که تصمیمگیرندگان باید پیش از رسیدن به نقطه تصمیمگیری واقعی به آنها بیندیشند.
چرا اکنون باید درباره این موضوع صحبت کرد؟
بحث پیرامون دستیابی به سلاح هستهای در کره جنوبی دیگر محدود به صداهای حاشیهای نیست. طبق نظرسنجی مؤسسه وحدت ملی کره در سال 2024، 66 درصد از شهروندان کره جنوبی از ایجاد زرادخانه هستهای بومی حمایت میکنند. همچنین برخی سیاستگذاران و دانشگاهیان برجسته بهطور فزایندهای معتقدند که بازدارندگی گسترده آمریکا ممکن است دیگر پاسخگوی توانمندیهای فزاینده کره شمالی و تهدیدهای آن برای گسست اتحاد در زمان بحران نباشد.
با وجود ابتکارات مثبتی همچون تشکیل «گروه مشورتی هستهای» (NCG) در دوران بایدن-یون، تردیدها نسبت به این موضوع باقی است که آیا ایالات متحده واقعاً حاضر خواهد شد برای دفاع از سئول، درگیر تبادل هستهای با کره شمالی شود یا خیر. در چنین فضای راهبردی، مدلسازی نیروی بازدارنده هستهای کره جنوبی دیگر تمرینی انتزاعی نیست، بلکه ضرورتی برای فهم پویاییهای جدید بازدارندگی و واکنش بازیگران منطقهای است.
بازدارندگی هستهای کره جنوبی چه ویژگیهایی خواهد داشت؟
یک نیروی بازدارنده معتبر برای کره جنوبی باید بر سه اصل استوار باشد: بقاپذیری، قابلیت ضربه دوم، و توانایی وارد کردن خسارت غیرقابل قبول در پاسخ. این منطق مشابه با مدلهای «بازدارندگی حداقلی» است که کشورهایی مانند چین و تا حدودی هند دنبال کردهاند.
برای دستیابی به چنین وضعیت بازدارندهای، کره جنوبی به حدود 20 تا 30 کلاهک هستهای نیاز خواهد داشت؛ تعداد کافی برای جذب ضربه اول و تلافی مؤثر علیه زیرساختهای کلیدی رهبری و نظامی کره شمالی. با توجه به تخمینهای موجود مبنی بر اینکه کره شمالی حدود 50 کلاهک در اختیار دارد، هدف کره جنوبی رسیدن به توازن عددی نخواهد بود، بلکه تضمین توان تلافی خواهد بود.
سامانههای احتمالی پرتاب برای این زرادخانه عبارتند از:
• جنگندههای F-35A و F-15K که برای حمل سلاح هستهای بهینهسازی شدهاند؛
• موشکهای بالستیک میانبرد Hyunmoo-4 با ظرفیت حمل محمولههای سنگینتر؛
• زیردریاییهای هستهای حامل موشک بالستیک (SSBN) که مؤلفهای بقاپذیر در یک سهگانه هستهای به شمار میروند – هرچند تحقق این ظرفیت دستکم یک دهه زمان نیاز دارد.
کلاهکهایی با قدرت تخریب در بازه 100 تا 300 کیلوتن برای هدف قرار دادن پناهگاههای مستحکم و مراکز فرماندهی دشمن مناسب خواهد بود. این میزان از توان، بهمراتب فراتر از سطح تاکتیکی است و نشانهای از تغییر جهت بهسوی بازدارندگی راهبردی دارد.
سامانه دفاعی سهمحوری کره جنوبی – شامل Kill Chain (حمله پیشدستانه)، KAMD (دفاع موشکی) و KMPR (مجازات تلافیجویانه) – همچنان نقش پشتیبانی ایفا خواهد کرد. بهویژه Kill Chain و KAMD در کاهش آسیبپذیری از ضربه اول کره شمالی و افزایش بقاپذیری و اعتبار پاسخ تلافیجویانه مؤثر خواهند بود.
ریسکها و خطوط قرمز
هرگونه تلاش کره جنوبی برای دستیابی به سلاح هستهای، تبعات جدی بینالمللی، حقوقی و ائتلافی در پی خواهد داشت: نخست، کره جنوبی عضو معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) است و چنین اقدامی نقض صریح این تعهد بینالمللی محسوب شده، با محکومیت جهانی و احتمالاً تحریم مواجه خواهد شد. این اقدام میتواند به تضعیف هنجارهای جهانی منع گسترش و آغاز اثر دومینویی در منطقه منجر شود.
دوم، اتحاد با ایالات متحده تحت فشار قرار خواهد گرفت. آمریکا بهطور تاریخی با مسلحسازی هستهای متحدانش مخالف بوده – همانگونه که در دهه 1970 بر کره جنوبی و تایوان فشار وارد کرد. دستیابی کره جنوبی به سلاح هستهای ممکن است بهعنوان بیاعتمادی به بازدارندگی آمریکا تفسیر شود و شکاف راهبردی میان دو کشور ایجاد کند.
سوم، واکنشهای منطقهای سریع و قاطع خواهد بود. چین احتمالاً با تلافی اقتصادی یا افزایش حضور نظامی پاسخ خواهد داد. ژاپن ممکن است بازنگری در سیاست هستهای خود را آغاز کند و این روند به رقابت تسلیحاتی در شرق آسیا دامن بزند. کشورهای آسیای جنوب شرقی و استرالیا نیز ممکن است این تحول را بیثباتکننده تلقی کرده و بر تقویت ظرفیتهای دفاعی خود تمرکز کنند.
از سوی دیگر، موانع داخلی نیز کم نیستند. اگرچه افکار عمومی بهسوی گزینه هستهای گرایش یافته، اما موانع حقوقی مانند قانون انرژی اتمی کره جنوبی و مخالفت جامعه مدنی و احزاب اپوزیسیون میتواند روند هستهای شدن را متوقف یا کند کند.
پیامدهای راهبردی و مسیرهای پیش رو
حتی اگر کره جنوبی هیچگاه تصمیم به تولید سلاح هستهای نگیرد، افزایش حمایت مردمی از این ایده زنگ خطری جدی است. برای جلوگیری از شکاف راهبردی، ایالات متحده و کره جنوبی باید همکاریهای مشورتی هستهای را تعمیق بخشیده، در طراحی بازدارندگی شفافتر عمل کرده و بر تقویت همافزایی در سامانههای دفاع موشکی و توان ضدضربه تمرکز کنند.
در عین حال، برنامهریزان راهبردی باید بیسروصدا خود را برای سناریوهای افراطی آماده کنند؛ از جمله: بازطراحی اتحاد، ادغام فرماندهی و کنترل، مدیریت تشدید بحران و ارتقاء سامانههای هشدار اولیه. همچنین باید سازوکاری برای ارتباط با دیگر بازیگران منطقهای فراهم شود تا از سوءتفاهم و تشدید ناخواسته تنشها جلوگیری گردد.
مدلسازی بازدارندگی هستهای کره جنوبی نه پیشبینی است و نه توصیه. اما در منطقهای که پویاییهای راهبردی بهسرعت در حال تغییر است و تهدیدات هستهای دیگر صرفاً نظری نیستند، تصور «غیرقابل تصور» اقدامی هوشمندانه محسوب میشود. با این رویکرد، اتحاد آمریکا و کره جنوبی میتواند خود را برای تصمیماتی آماده کند که امیدوار است هرگز با آنها مواجه نشود – و در عین حال، چارچوب بازدارندگی لازم برای پیشگیری از آن تصمیمها را تقویت کند.
در نهایت، بهترین راه برای جلوگیری از انتخاب مسیر هستهای آن است که به دلایل عمیقتر این گرایش پاسخ داده شود: بازسازی اعتبار بازدارندگی گسترده، تقویت مکانیسمهای مدیریت بحران منطقهای، و سرمایهگذاری در ظرفیتهای دفاعی متعارف و ضد موشکی که گزینه هستهای را غیرضروری جلوه دهد. تخیل راهبردی امروز، میتواند از شکست راهبردی فردا جلوگیری کند. منبع: ژئوپولیتیک
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1396483/