بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - مهمترین عناوین روزنامههای امروز _دوشنبه بیستوپنجم فروردین 1404_ را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بیبی مستأصل» نوشت: «در سواحل آرام عمان اتفاقی رخ داد که سیاستمداران اسرائیلی را بسیار نگران کرده است. روز شنبه 12 آوریل اولین دور مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا برگزار شد؛ هر چه طرفین مذاکره در انتها اظهار رضایت کردند، در تلآویو اخمها درهم رفت. این گفتوگوها بازگشت به مسیر دیپلماسی را نوید داد. اسرائیل پس از سالها تهدید و تلاش برای متقاعد کردن واشنگتن به حمله نظامی علیه ایران حالا با دونالد ترامپی روبهرو شده است که در پی سیاست نافرجام فشار حداکثری علیه ایران ترجیح میدهد به دیپلماسی روی خوش نشان دهد. اولین دور گفتوگوی ایران و آمریکا در مسقط هرچند با دیپلماسی خاموش و بیکلام دیپلماتهای دو طرف برگزار شد اما نشانههای مثبتی که از این جلسه بیرون آمد و حکم به تداوم آن داد، نگرانی مقامات اسرائیل را برانگیخت. کسانی که سالها با هیاهو و جنگ افروزی تلاش کردند جهان را نسبت به برنامه صلحآمیز هستهای ایران حساس کنند، حالا در آستانه یک واقعیت تازه قرار گرفتهاند؛ بازگشت محتمل واشنگتن به میز مذاکره آنهم با استانداردهای ایران.
زمانی که ترامپ برای بار دوم وارد کاخ سفید شد، نتانیاهو و همراهانش نفس راحتی کشیدند، خیال میکردند این بار آمریکا بالاخره چراغ سبز عملیات نظامی علیه ایران را روشن خواهد کرد. ترامپ در دولت اول خود فرمان خروج از برجام را امضا کرد و وعده داد که ایران را به زانو در خواهد آورد اما در پایان آن بازی سخت، او ماند و دیوار تحریمهایی که نه ایران را تسلیم کرد و نه آمریکا را به هدفش رساند. حالا ترامپ پس از بازگشت به قدرت با واقعیتی تازه روبهروست؛ فشار دیگر جواب نمیدهد. رئیس جمهوری آمریکا حالا بر خلاف شعارهای آتشین گذشتهاش ناچار است نقشه راه متفاوتی را تجربه کند. به نظر میرسد او فهمیده راه ایران از میز مذاکره میگذرد نه از مسیر تحریم.
این اما چیزی نیست که مقامهای اسرائیلی انتظار آن را میکشیدند. وقتی ترامپ در حضور نتانیاهو و در برابر چشمان مات و مبهوت او اعلام کرد: «دور جدیدی از مذاکره با ایران آغاز خواهد شد»، تمام نقشهها نقش بر آب شد و سیاستمدار اسرائیلی درحالی که با امیدی بزرگ پا به آمریکا گذاشته بود، ناامید و بدون هیچ دستاوردی به تلآویو بازگشت. یکی از گزارشهای تحلیلی رسانه آمریکایی «سیانان» میگوید: «نتانیاهو در سفر اخیر به واشنگتن امیدوار بود علاوه بر فشار بر ایران، بر سر تعرفههای بازرگانی نیز امتیازاتی بگیرد اما نتیجه دیدار چیزی جز ناامیدی نبود؛ هیچ توافقی، هیچ پیشرفتی و هیچ وعده اطمینان بخشی.»
با اعلام ادامه مذاکرات ایران و آمریکا و مطرح شدن بحث تعیین چهارچوبهای یک توافق، نگرانی در تلآویو به اوج رسیده است. اسرائیلیها که دیپلماسی را تهدیدی برای پروژههای ضد ایرانی خود میبینند این بار حتی به بیاعتبار کردن هیأت مذاکره کننده آمریکایی روی آوردهاند. تحلیلگران غربی و اسرائیلی معتقدند در این شرایط تلآویو عملاً ابزار مؤثری برای مقابله با روند توافق در اختیار ندارد. اسرائیل با نگرانی از برقراری مذاکرات میان ایران و آمریکا این نگرانی را هم دارد که مبادا کابوس واقعیاش به حقیقت بپیوندد؛ یک توافق تازه میان تهران و واشنگتن مشابه برجام یا بدتر از آن از نگاه تلآویو. این چنین است که اکثر ناظران پیشبینی میکنند اسرائیل همه سعی خود را به کار خواهد گرفت تا روند فعلی را متوقف کند؛ اگر چه در این مسیر با چالشهای متعددی نیز دست به گریبان خواهد بود. در همین چارچوب کارشناسان سیاسی تاکید دارند که نسبت به تحرکات رژیم اسرائیل برای برهم زدن روند دیپلماتیک میان ایران و آمریکا باید هشیار بود.»

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «شرط موفقیت در مقابل ترامپ ایستادگی است، نه عقبنشینی » نوشت: «ترامپ اهل تعهد نیست. هرگونه عقبنشینی ایران از اصول خود در مذاکرات، این پیام را به ترامپ میدهد که سیاستهای فشار حداکثری او کارگر بوده و بهدنبال آن برای دستیابی به امتیازهای بیشتر پیش خواهد آمد. این تحلیل را وبسایت «دیپلماسی ایرانی» عنوان کرد که به حزب «ندای ایرانیان» با دبیرکلی شهابالدین طباطبایی عضو شورای اطلاعرسانی دولت تعلق دارد.
دیپلماسی ایرانی نوشت: رویکرد ترامپ در سیاست خارجی ناشی از خودشیفتگی اوست. او همواره به دنبال تأیید است و نسبت به تأثیرات ناشی از اقدامات خود در روابط اجتماعی و سیاسی بیتفاوت است. در سطح فردی، این نوع شخصیت به دلیل عدم همدلی و نیاز مفرط به توجه و تأیید خود، برای دیگران، آزاردهنده و دشوار است. اما در ساختار دولتی، چنین رویکردی بسیار خطرناکتر است. در این زمینه، سیاستها نه به منظور منافع ملی، بلکه به دلیل لذت شخصی از اعمال قدرت بر دیگران و تحقیر آنها پیگیری میشوند. علاوهبر این، ترامپ از ستایشی که بهخاطر خودداری از اعمال آسیبهایی که خود وعده داده، دریافت میکند، بهرهبرداری میکند.
تعامل با ترامپ، ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای اوست. ترامپ تحت تأثیر منافع ملی یا ارزشهایی نظیر دموکراسی قرار نخواهد گرفت. این عوامل قادر به تأثیرگذاری بر او نخواهند بود. اما روشهای دیگر ممکن است کارآمد واقع شوند. یکی از این روشها عدم تسلیم در برابر تهدیدات اوست. کشورهایی که تعرفههای متقابل وضع کردهاند، به ترامپ این پیام را منتقل میکنند که از تهدیدات او نمیترسند و در عین حال، فشار اقتصادی او را تشدید میکنند. بهعنوان نمونه، تعرفههایی که ترامپ وضع کرده است، پیامدهای منفی به همراه خواهد داشت، چرا که نوسانات شدید بازار سهام، افزایش تورم و کاهش اعتماد عمومی به اقتصاد ایالات متحده به دنبال خواهد داشت. به عبارت دیگر، مقاومت در برابر ترامپ به حدی آسیبزننده خواهد بود که او مجبور به عقبنشینی میشود، در حالی که همچنان ادعا خواهد کرد که پیروز شده است.
یکی از استراتژیهای مؤثر در تعامل با ترامپ، عدم اتخاذ موضع ضعف، اجتناب از پذیرش خواستههای غیرمنطقی و اتخاذ موضع قاطعانه در برابر تحمیل شرایط یکجانبه و ناعادلانه است. در صورتی که ترامپ متوجه شود طرف مقابل ارادهای به ایستادگی در برابر فشارهای او ندارد و در برابر شرایط غیرمنطقی تسلیم میشود، احتمالاً بهدنبال افزایش فشارها و درخواستهای بیشتر خواهد بود. برعکس، در صورت مواجهه با مقاومت جدی و غیرقابل انعطاف، احتمال عقبنشینی ترامپ و بازنگری در سیاستهای خود بهطور قابل توجهی افزایش مییابد. بهعنوان نمونه، تصمیم کانادا به حفظ تعرفههای خود حتی پس از معلق شدن موقت برخی از تعرفههای ایالات متحده، نمایانگر رویکردی است که بر ضرورت مقاومت در برابر فشارهای یکجانبه تأکید دارد و از پذیرش امتیازدهیهای موقت و غیرمؤثر اجتناب میکند. این استراتژی به ترامپ پیامی روشن و قوی ارسال میکند که خواستههای غیرمنطقی او نباید بهعنوان گامهای مثبت یا پیشرفت در نظر گرفته شوند.
یادآور میشود در دوره مذاکرات برجام و نهایی شدن آن و در اثر تبلیغات گزاف، چنین به مردم القا میشد که قیمت هر دلار 3400 تومانی به هزار یا پانصد تومان کاهش خواهد یافت اما در اثر شرطیسازی اقتصاد به اخم و لبخند آمریکاییها، نرخ دلار در همان دولت برجام تا 33 هزار تومان (نه برابر) افزایش یافت. تحریمهای دو برابر شده، خزانه خالی ارزی و ریالی، 500 هزار میلیارد تومان سود و اصل اوراق فروخته شده، 1,500 هزار میلیارد تومان بدهی انباشته، تعطیلی هشتهزار کارخانه، تورم 45 درصد، رشد اقتصادی نزدیک به صفر و تعدادی توافق کاغذی فاقد اعتبار، نتیجه این روند آرزو اندیشی و رؤیا فروشی خسارتبار بود.»

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «مذاکره را با ذوقزدگی و آدرس غلط منحرف نکنید» نوشت: «با وجود مثبت بودن گفتوگوهای روز شنبه ایران و آمریکا در مسقط عمان، همچنان تردیدهایی در نتیجه آن وجود دارد. سابقه بدعهدی آمریکا و تجربه برجام اکنون دورنمای غیرقابل پیشبینیای از آینده مذاکرات را پیش روی همه قرار داده است و نمیتوان کتمان کرد که پیشبرد روند گفتوگوها هم نمیتواند متضمن نتیجه مثبت آن باشد. در این میان، آنچه اهمیت دارد حقیقتنمایی و تحلیلهای واقعبینانه منطبق بر ماهیت واقعی مذاکره و دوری جستن از هر گونه وهم و خیالفروشی در برابر جامعه است.
گویا همچون دورههای گذشته، سودجویان و سوداگران مذاکره با داغ کردن تنور مذاکره و انتشار اخبار جعلی تلاش میکنند تصورات واهی خود را به عنوان «نتیجه» مذاکره به مردم قالب کنند؛ همان اصلاحطلبان مدافع برجام که پیشتر هم با دروغپردازیهایی، چون «منتظر هجوم سرمایههای خارجی بعد از توافق هستهای باشید» و «با توافق هستهای بذر اقتصاد ایران به ثمر مینشیند» کشور را گرفتار خیالات خود کرده بودند، دوباره با گفتوگوهای روز شنبه موتورهای شایعه خود را استارت زدند. ماحصل عملیات رسانهای که به طور هدفمند از سوی آنها دنبال میشود، تنها به بهرهبرداریهای سیاسی و دستاوردتراشی برای جریان سیاسی متبوع محدود نمیشود؛ این افراد تلاش وافری را برای نمایش جعلی اثرات مثبت مذاکره و در نتیجه بالابردن انتظارات در میان جامعه در پیش گرفتهاند. سرابی که آنها برای جامعه متصور میشوند، آنقدر ناشیانه است که همان شیوه آنها در برجام را تداعی میکند.
دستورالعمل این عملیات را اغماض از رفتار و اهداف طرف غربی، بازنشر امیال درونی به عنوان نتیجه مذاکره و تحریف واقعیتهای پیرامون مذاکره تشکیل میدهد. انتشار خبر دروغ سرمایهگذاری هزارمیلیارد دلاری در ایران از سوی آمریکا در صورت توافق و انتساب آن به موافقت رهبری از سوی روزنامه اعتماد و تحلیلهای فریبندهای مانند اینکه «باور کنید فرق میکند [چه کسی رئیسجمهور باشد]. ما میتوانستیم وسط یک جنگ باشیم» از جمله مواردی است که این روزها پمپاژ میشود. برخی نیز پا را فراتر گذاشتهاند و از امکان بازگشایی مجدد سفارت آمریکا در تهران سخن میرانند و برخی دیگر آن را پروژهای در حال انجام عنوان میکنند، البته به جز موارد فوق، پروژه مقصرنمایی از نظام هم در صورت شکست مذاکرات، آن روی سکه عملیات رسانهای این جریان را تشکیل میدهد.
بدیهی است که بالابردن حساسیتهای جامعه و سطح توقعات عمومی از مذاکره و ترویج گزاره «مذاکره برای رفع تهدید» که از طریق این عملیات رسانهای دنبال میشود، نتایج زیانباری به منافع ملی وارد و خوراک جنگ روانی آمریکا را برای تقابل بیشتر با ایران فراهم میکند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
یکی از پیامدهای مستقیم این عملیات رسانهای، فشار فزاینده روانی بر تیم مذاکرهکننده ایرانی بهواسطه افزایش انتظارات و توقعات اجتماعی است. بیتردید، ایجاد فضای پراسترس و اضطرابی برای دیپلماتهای ایران بر کیفیت تصمیمگیری و کارکردهای آنها تأثیر میگذارد و روند مذاکرات را مختل میکند. این در حالی است که جنگ روانیای که کاخ سفید با ابزار تهدید و بازی رسانهای، همزمان با روند مذاکرات پیش میبرد، هدفی جز تحت فشار قرار دادن تیم مذاکرهکننده ایرانی و افزایش احتمال دستیابی به توافق مطلوب ندارد، از این رو افراد و جریانات داخلی که مکانیسم افزایش فشار بر تیم مذاکرهکننده را دنبال میکنند، همان مسیر جنگ روانی آمریکا را طی و از این رو، دسترسی کاخ سفید به اهدافش را میسر میکنند.
از آنجا که انتشار دادههای جعلی و ساختگی انتظارات جامعه را افزایش میدهد، بنابراین در صورت شکست و عدمنتیجه مذاکره، جامعه با شوک مواجه میشود، در این صورت، چون گذشته همین جریانات سیاسی که زمان برجام شکست را گردن نظام و جریان منتقد برجام میانداختند، همچون گذشته به بلواسازی و مقصرنمایی از دیگران روی میآورند که نتیجه آن ملتهب و متشنجشدن فضای سیاسی و در نتیجه فضای اجتماعی کشور است. از طرفی این اقدامات سبب میشود اعتماد مردم به نظام آسیب ببیند و نارضایتیهای متعددی را در میان جامعه به وجود آورد که این موضوع زمینه را برای نقشهها و برنامههای غرب جهت ایجاد آشوب و التهاب در کشور مهیا میکند.»

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «راهبرد تهران در مواجهه با تحرکات واشنگتن» را برگزید و نوشت: «در چشمانداز پیچیده روابط ایران و ایالات متحده، بویژه در دوران اخیر، مفهوم «مذاکره غیرمستقیم» به عنوان یک راهبرد کلیدی از سوی تهران مطرح شده است. این رویکرد، فراتر از یک انتخاب دیپلماتیک صرف، نشاندهنده نگرش ایران به مدیریت تعاملات با قدرتی است که سابقه تاریکی در پایبندی به تعهدات از خود نشان داده و همزمان، تمایل به بهرهبرداری رسانهای از هرگونه تماس دیپلماتیک دارد.
از منظر ایران، دلایل متعددی برای ترجیح این روش وجود دارد. نخست، اجتناب از مشروعیتبخشی به رفتار و بدعهدی دولتی که به صورت یکجانبه از توافقات بینالمللی خارج شده و سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفته است. مذاکره مستقیم میتواند به عنوان عادیسازی این وضعیت تلقی شود. دوم، مذاکره غیرمستقیم به ایران امکان میدهد ضمن ارسال پیامهای لازم و سنجش مواضع طرف مقابل، کنترل بیشتری بر روند و محتوای تعاملات داشته باشد و از افتادن در دام بازیهای رسانهای یا فشارهای ناخواسته حین مذاکرات مستقیم جلوگیری کند. این روش، فضایی برای تمرکز بر محتوا به جای گرفتار شدن در تشریفات و نمادگرایی فراهم میکند.
اینکه چرا شخصیتی مانند دونالد ترامپ، بهرغم سیاستهای تند، گاه به صورت علنی از تمایل به مذاکره سخن میگوید، از دیدگاه تحلیلگران ایرانی قابل تأمل است. این اظهارات میتواند با اهداف داخلی، تلاش برای نمایش چهرهای اهل مذاکره و توافق در عرصه بینالمللی، یا ایجاد فشار روانی بر ایران مرتبط باشد. اعلام عمومی این موارد، فضا را بشدت رسانهای میکند و این یکی از ملاحظات اصلی ایران است. تهران میکوشد از تبدیل شدن مذاکرات به یک نمایش تبلیغاتی که هدف آن بیش از حل مسائل، تأثیرگذاری بر افکار عمومی یا کسب امتیازات یکطرفه باشد، جلوگیری کند. مذاکره غیرمستقیم میتواند موجب این شود تعاملات تا حدی از کانون توجه رسانهها، بویژه رسانههای جریان اصلی، دور نگه داشته شود.
وجود دیدگاههای متفاوت در میان مقامهای آمریکایی نسبت به نحوه مواجهه با ایران (برای مثال، رویکرد سختگیرانه افرادی چون تام کاتن در برابر دیدگاههای منعطفتر یا عملگرایانهتر که گاه از سوی چهرههایی مانند ویتکاف - یا افراد مشابه در دولت ترامپ - مطرح میشود) واقعیتی است که تهران آن را رصد میکند. با این حال، ایران از گرفتار شدن در دام تحلیلهای سادهانگارانه مبنی بر وجود شکافهای عمیق و قابل بهرهبرداری پرهیز دارد. سیاست اصولی ایران که ریشه در رهنمودهای رهبر انقلاب دارد، بر عدم اعتماد به کلیت نظام حاکمه آمریکا استوار است، فارغ از اینکه کدام جناح یا فرد در مقطعی خاص صدای بلندتری داشته باشد. 2 بار مخالفت صریح و علنی رهبر انقلاب با مذاکره مستقیم تحت فشار، پاسخی به همین رویکردهای متغیر و غالباً غیرصادقانه بود.
در نهایت، رویکرد مذاکره غیرمستقیم از سوی ایران، نه یک انتخاب از سر ناچاری، بلکه یک استراتژی فعال و هوشمندانه برای مدیریت یکی از پیچیدهترین پروندههای سیاست خارجی در شرایط تهدید نظامی و بیاعتمادی عمیق است. این روش به تهران اجازه میدهد ضمن حفظ اصول و عزت ملی، منافع خود را دنبال کرده و در برابر تاکتیکهای فشار و عملیات روانی واشنگتن ایستادگی کند، بیآنکه درگیر نمایشی شود که نتیجه آن از پیش تعیینشده به نظر میرسد.»

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «تلاشهای بینتیجه اروپا برای صلح در اوکراین» را برگزید و نوشت: «دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا در اظهاراتی صریح اعلام کرد که نشست اخیر «ائتلاف کشورهای خواستار» در بروکسل نتوانسته نقشه راه مشخصی برای اجرای توافق صلح پس از جنگ در اوکراین ارائه دهد. این نشست که با حضور نمایندگان کشورهای عضو برگزار شد، بار دیگر ناتوانی اروپا در رسیدن به اجماع را عیان کرد.
کایا کالاس، وزیر خارجه استونی، در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره دستاوردهای نشست روز قبل در بروکسل گفت: «نه، هیچ چیز روشنتر نشده.» او با لحنی جدی افزود که این نشست نتوانسته راهبردی برای نظارت بر صلح احتمالی ارائه کند و اختلافات میان کشورهای عضو همچنان پابرجاست. جان هیلی، وزیر دفاع بریتانیا، اما این اظهارات را کم اهمیت خواند و با اطمینان گفت که برنامههای ائتلاف تحت رهبری بریتانیا و فرانسه نه تنها «واقعی» است، بلکه «به خوبی پیش رفته.» او تلاش کرد تردیدها را کمرنگ جلوه دهد، اما نتوانست ابهامات را به طور کامل رفع کند. بروکسل نیز با صداقتی کم نظیر اعتراف کرد که هنوز نمیداند نیروی احتمالی تحت رهبری اروپا در اوکراین قرار است صلح را حفظ کند، بر آتشبس نظارت داشته باشد یا در میدان نبرد بجنگد. این سردرگمی، عمق چالش پیش روی اتحادیه را نشان میدهد.
در همین حال، روز جمعه فرستاده دیپلماتیک دونالد ترامپ در سفری غیرمنتظره راهی مسکو شد تا در کرملین با پوتین دیدار کند. گفته میشود استیو ویتکوف حامل پیامهایی از خشم و ناامیدی ترامپ بود؛ ناامیدی از اینکه روسیه هنوز زیر بار آتشبس نرفته است. ترامپ پس از این دیدار، در شبکه اجتماعی خود با عصبانیت نوشت: «روسیه باید دست به کار شود. هزاران نفر هر هفته در این جنگ وحشتناک و بیمعنا کشته میشوند؛ جنگی که اگر من رئیسجمهور بودم، هرگز رخ نمیداد!» لحن تند او نشان از سرخوردگی فزایندهاش از پوتین دارد.
خبرگزاری آکسیوس گزارش داده که ویتکوف به پوتین هشدار داده تا پایان ماه به پیشنهاد آتشبس تن دهد، وگرنه با تحریمهای مالی جدید روبرو خواهد شد. اما این تهدیدها هنوز واکنشی از مسکو به دنبال نداشته است. رستم اومروف، وزیر دفاع اوکراین که در نشست بروکسل حضور داشت، گفت تازه امروز از سفر ویتکوف باخبر شده و این موضوع بار دیگر ناهماهنگی میان متحدان را برجسته کرد.
این نشست اما یک غایب بزرگ داشت: وزیر دفاع آمریکا. در 27 نشست برگزار شده از آغاز جنگ، این اولین بار بود که پیت هگست به دلیل «مشکلات برنامهریزی» از راه دور و تلفنی شرکت کرد. عدم حضور او در مقر ناتو، نشانهای از عقبنشینی واشنگتن از نقش رهبری در حمایت از اوکراین تعبیر شد.»

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «تور ضدتعرفهای شیء» را برگزید و نوشت: «درحالیکه چین در یک جنگ تجاری تنبیهی با ایالات متحده دست به گریبان است، اما در عین حال تحت فشار است تا دوستیهای خود را در سراسر جهان – و البته با شروع از همسایگان خود در جنوب شرقی آسیا- تقویت کند. اما روابط در آنجا پیچیده است.
«تیفانی می»، «دامین کِیو» و «تونگ نگو» در گزارش دیروز یکشنبه در نیویورکتایمز نوشتند، شیء جین پینگ، رهبر چین این هفته با سفر به ویتنام، مالزی و کامبوج، به امید کاهش تأثیر تعرفههای سنگین اعمالشده از سوی ترامپ بر صادرات چین به ایالات متحده، این روابط را به محک آزمون خواهد زد. شیء احتمالاً چین را بهعنوان یک شریک جهانی قابل اعتماد (در مقایسه با آمریکای غیرقابل پیشبینی ترامپ که تعرفههای گاه و بیگاه آن بازارهای مالی را متزلزل و دولتها را گیج کرده است) معرفی خواهد کرد. برای مثال، انتظار میرود شیء در ویتنام بر امضای حدود 40 توافقنامه نظارت کند، از جمله توافقنامههایی که برنامههای ویتنام برای پذیرش وامهای چینی برای بخشی از راهآهن 8.3 میلیارد دلاری که شمال ویتنام را به چین متصل میکند، پیش میبرد. اما سفر او همچنین به یک طناب بازی دیپلماتیک اشاره دارد که کشورهایی مانند ویتنام و مالزی باید از آن عبور کنند؛ زیرا کشورهای جنوب شرقی آسیا سعی میکنند با دولت ترامپ برای لغو تعرفهها مذاکره کنند. تور شیء امروز دوشنبه (25 فروردین ماه) از ویتنام آغاز میشود و پس از آن یک سفر سهروزه به مالزی خواهد داشت و هفته را در کامبوج به پایان میرساند.
در طول دهه گذشته، پکن تلاش زیادی برای گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در سراسر جنوب شرقی آسیا انجام داده است. چین اکنون مهمترین شریک تجاری منطقه است. مقامات ارشد مرتباً به آنجا سفر میکنند. چین بازار اصلی محصولات کشاورزی ویتنام است؛ درحالیکه ویتنام مواد اولیه بسیاری از کارخانههای صادراتی را از چین وارد میکند. بین 60 تا 90 درصد مواد اولیه پوشاک ویتنام که به بازار ایالات متحده میرود، از چین میآید. تجارت که موضوعی پیچیده است، احتمالاً در صدر دستور کار قرار خواهد گرفت. جنوب شرقی آسیا که بین تعرفههای ایالات متحده و خطرات ناشی از هجوم کالاهای چینی به اقتصادهای محلی گرفتار شده است، گزینههای محدودی دارد.
از زمانی که ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود تعرفههایی را بر کالاهای چینی اعمال کرد، این کشورها مسیرهای جایگزین برای رسیدن این کالاها به ایالات متحده بودهاند. این امر ویتنام و کامبوج را به هدف تعرفههای سنگین ترامپ تبدیل کرد؛ تعرفههایی که او به مدت 90 روز متوقف کرده است. این کشورها همچنین نگران خواهند بود که در نتیجه تعرفههایی که ترامپ بر کالاهای چینی اعمال کرده است، انبوهی از کالاهای ارزان چینی که از بازار ایالات متحده خارج شدهاند، به جای آن به آسیای جنوب شرقی سرازیر شوند و اقتصادهای آنجا را تحتالشعاع قرار دهند.
پکن همچنین بازسازی یک پایگاه دریایی بزرگ در کامبوج را تأمین مالی کرده و به ارتش چین دسترسی به یکی از حیاتیترین خطوط دریایی جهان را میدهد. انتظار میرود شیء در مالزی از توافقهای موجود برای ساخت خطوط ریلی و بنادر در این کشور حمایت کند. درحالیکه شیء به دنبال تقویت روابط است، ممکن است لازم باشد به اختلافات ارضی چین با مالزی و ویتنام نیز رسیدگی کند. کشتیهای نیروی دریایی چین همین چند هفته پیش رزمایشهای نظامی و آموزش تیراندازی واقعی را در نزدیکی ویتنام برگزار کردند و در چند ماه گذشته، مقامات چینی ماهیگیران ویتنامی را مورد ضرب و شتم، تیراندازی و دستگیری قرار دادهاند.»

کد خبر 857420