تحلیلگر اصولگرا: اندکی از ردصلاحیتها سیاسی است
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با هممیهن درباره عملکرد شورای نگهبان و هیئت اجرایی و رویه حاکم بر تایید و ردصلاحیتها توضیحاتی داده است که در ادامه میخوانید.
رهبری در سخنان خود در فروردین 1402 در اهمیت انتخابات راهبردهای چهارگانهای را تبیین کردند که یکی از آنها راهبرد رقابت بود. راهبردی که به گفته فعالان سیاسی تا پیش از این در صحبتهای رهبری به این شکل و در این فاصله زمانی باقیمانده تا انتخابات بهعنوان یک راهبرد انتخاباتی مطرح نشده بود. اما حالا پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها باردیگر مسئله ردصلاحیت گسترده و نبود تنوع لازم برای رقابت و تقلیل انتخابات به رقابت درونجریانی به میان آمد. با وجود این روند، نظر شما درباره عملکرد شورای نگهبان و رویه حاکم بر تایید و ردصلاحیتها چیست؟
درباره ردصلاحیتها باید چند نکته را تبیین کنم. اولاً ما دو نوع ردصلاحیت داریم، یک مورد ردصلاحیت افرادی است که هیچگونه سابقه سیاسی و جناحی ندارند و بعضاً مشکل نقص مدارک دارند و یا ضوابط مدنظر کاندیدا شدن را نداشتند. اینها را نباید ردصلاحیت گسترده در نظر گرفت. اتفاقاً بخش عمدهای از ردصلاحیتها در هر دورهای نیز به همین گروه اختصاص دارد. اینکه اعلام میشود فرضاً هزار نفر ردصلاحیت شدند، همه آنها متعلق به جناح و حزبهای سیاسی هستند یا خیر. معمولاً تعداد محدودی از افراد ردصلاحیتشده افرادی هستند که سوابق سیاسی و جناحی خاص دارند و به همین دلیل این شائبه به وجود میآید که به دلیل مسائل سیاسی ردصلاحیت شدهاند. در همین ردصلاحیتهایی که تاکنون اعلام شده، نام افراد اصولگرا نیز وجود دارد و نباید صرفاً آن را به یک جناح خاص سیاسی نسبت داد. از طرفی هنوز اتفاقی نیفتاده است، ردصلاحیت در صورتی اطلاق میشود که شورای نگهبان و هیئتهای نظارت بررسی کنند و پس از این بررسی قطعاً تعدادی از کسانی که تاکنون از سوی هیئت اجرایی ردصلاحیت شدند، تایید صلاحیت خواهند شد و بالعکس. بنابراین الان برای مطرح کردن این موضوع که کسی ردصلاحیت شده است، کمی زود است و باید دید عملکرد نهایی شورای نگهبان چه خواهد بود. بله در دورههای قبل نیز این اتفاق افتاده که حتی دوستداران نظام و انقلاب و اصطلاحاً از جریان ارزشی نیز نسبت به برخی از ردصلاحیتهایی که از سوی شورای نگهبان صورت میگیرد، معترض بودهاند. مسئله بعدی، مربوط به جریان اصلاحات است؛ جریان اصلاحطلب باید تکلیف خود را مشخص کند. این وضعیت سیاسی نوعی فرصتطلبی است. آنها یا میخواهند در انتخابات شرکت کنند یا نه و اینگونه که مطرح میشود بخش عمده اصلاحطلبان قصد شرکت در انتخابات را ندارند و اگر اینگونه است، چرا درباره آن صحبت میکنند؟ چراکه کاندیدایی ندارند که اعتراض کنند. آنها افرادی را فرستادند که تاییدصلاحیت شوند و بعد اعلام کنند که از آنها حمایت میکنیم و این نوعی نفاق سیاسی است که درست نیست. باید تکلیف خود را مشخص کنند که در این انتخابات هستند یا نه. باید از شورای نگهبان تقاضا کرد که در مسئله ردصلاحیتها سعهصدر زیادی داشته باشند، اینکه افرادی، متعلق به هر جناحی، یک خطایی کردند یا خطایی که از نظر شورای نگهبان خطا محسوب میشود و همان مبنای ارزیابی عملکرد قرار میگیرد، از نظر اکثر عقلا کار درستی نیست.
به اصلاحطلبها اشاره کردید، اما در این دوره بهنظر میرسد ردصلاحیت در بین اصولگراهای معتدلتر نیز گستردگی بیشتری دارد و به همین دلیل بود که جریانهای اصولگرا نیز معترض بودند و حتی بیانیه صادر کردند.
بله، در دورههای قبل هم این اعتراضات بود. برای نمونه در انتخابات ریاستجمهوری سال قبل، ردصلاحیت آقای لاریجانی اعتراضات بسیاری را بین اصولگراها برانگیخت و اینگونه نیست که اصولگراها نسبت به ردصلاحیتها تا به الان ابراز رضایت کرده باشند و اصلاحطلبها همیشه معترض بوده باشند. البته شورای نگهبان نیز دلایل خود را دارد اما این دلایل باید از نظر اقناع افکار عمومی مورد قبول قرار گیرد که در برخی از دورهها متاسفانه اینگونه نبوده و امیدواریم در این دوره چنین اتفاقی رخ ندهد.
آیا به نظر شما رویه در حال پیگیری، قابل تغییر است؟ و نقش هیئت اجرایی را چقدر تاثیرگذار میدانید؟
نمیتوان حکم کلی صادر کرد چراکه هیئت اجرایی متعددی در سراسر کشور داریم و عملکرد بسیاری از آنها در جهت رسیدگی به صلاحیتها قابل قبول بوده است. برخی از هیئتهای اجرایی سلیقهای داشتند و افرادی را ردصلاحیت کردند که به نظر میرسد نباید ردصلاحیت میشدند اما مسئله رد و یا تایید صلاحیتها در ابتدای راه است و از الان قضاوت کردن زود است اما امیدواریم همه این موارد در شورای نگهبان اصلاح شود و اکیداً درخواست میکنیم با دقت بسیار بالایی رد و تاییدصلاحیتها را رسیدگی کنند و از اعمال سلیقهها و دلایلی که استحکام ندارد، خودداری کنند.
بنابر اعلام ستاد انتخابات کشور، از تعداد افرادی که برای کاندیداتوری ثبتنام کردند، 28درصد ردصلاحیت شدهاند. برخی از آنها نقص مدارک داشتند و به صورت اتوماتیک از فرایند انتخابات حذف شدند، اما برخی نیز همانگونه که اشاره کردید شامل برخوردهای سلیقهای شدند. چقدر از این ردصلاحیتها را متأثر از عملکرد سلیقهای هیئت اجرایی میدانید؟
همه اینها عملکرد هیئت اجرایی است و تاکنون هیئتهای نظارت وارد ماجرا نشدهاند. تاکید میکنم که ردصلاحیت این افراد، ردصلاحیت سیاسی نیست و بیان این جملات توسط برخی رسانهها قلب واقعیت کردن است و باید ببینیم از این تعداد چند نفر شائبه سوابق سیاسی در هر جناحی داشتند که محل شبهه است که به دلایل سیاسی ردصلاحیت شدند. وقتی میگوییم این تعداد ردصلاحیت شدهاند، افکار عمومی فکر میکند همه آنها به دلایل سیاسی، آنهم از نوع جناحی و تنها یک جناح خاص ردصلاحیت شدند.
البته اینکه میفرمایید قلب واقعیت رسانهها مسئله عدم شفافیت و کلیگویی است. چراکه دلایل ردصلاحیت را هیئتهای اجرایی باید اعلام کنند و اتفاقاً یکی از نقدهای وارده به آنها نیز همین است که به صورت شفاف دلایل را اعلام نمیکنند تا رسانهها تحلیل خود را برمبنای دادههایی که در اختیار دارند ارائه دهند.
بله متوجه هستم، اما هیئت اجرایی که نمیگوید این فرد به دلایل سیاسی ردصلاحیت شده است. در روزهای گذشته چند نفر را میتوانیم احصا کنیم که به دلیل عدم اعتقاد به نظام و ولایت فقیه که خود اعلام کردهاند ردصلاحیت شده باشند؟ فکر نمیکنم از اصلاحطلب و اصولگرا و مستقل به 100 نفر هم برسند کسانی که به دلایل سیاسی ردصلاحیت شدهاند.
این ردصلاحیتها با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، احتمالاً به کاهش مشارکت بیشتر نیز منجر خواهد شد. این کاهش چه تاثیری بر شرایط کشور چه در سطح ملی و چه بینالمللی با توجه به عدم علاقه مردم به حضور در انتخابات خواهد داشت؟
یکی از نکاتی که رهبری به آن اشاره داشتند، بحث مشارکت بود. مشارکت مسئله بسیار مهمی است و باید از تمام ظرفیتها استفاده شود و در شرایط فعلی که به آن اشاره کردید، همچنین شرایط بینالمللی باید حداکثر مشارکت را در انتخابات داشته باشیم. این یک اصل است و باید از همه جریانهای سیاسی نیز این درخواست را داشت که مشارکت کنند. برخی از جریانهای سیاسی در همین شرایطی که میگویید اعلام میکنند ما مشارکت نمیکنیم، اینها اظهارنظراتی ضدملی است. همچنان که عملکرد هیئتهای نظارت و اجرایی را در ردصلاحیتها ضد مشارکت میدانیم مواضع این جریان سیاسی را نیز که با انتخابات قهر میکنند، باید ضدملی دانست. نکته دیگر درباره رقابت و مشارکت است. این دو مفاهیمی مستقل هستند. ضرورت مشارکت بالا بسیار اهمیت دارد، اما اینگونه نیست که رقابت خیلی جدی نباشد مشارکت قطعاً پایین میآید و بالعکس. ما مشارکت بالا و رقابت بالا میخواهیم، اما سوابق انتخاباتی که تاکنون برگزار شده، مواردی را داشتیم که رقابت چندان جدی نبوده اما مشارکت بالا بوده و بالعکس. شورای نگهبان هم باید بهگونهای رفتار کند که رقابت جدی صورت بگیرد و مردم در انتخاب سلایق مختلف آزاد باشند. البته در این بین جریانهای سیاسی بهگونهای رفتار میکنند که ضد مشارکت است و این را هم باید در پایین آمدن رقابت و مشارکت مسئول دانست.
آیا بین توقعات رهبری و اقدامات هیئت اجرایی و شورای نگهبان در تایید صلاحیتها اختلاف وجود دارد؟
متاسفانه در موارد متعددی به غیر از مسئله انتخابات، حتی در مسائل اجرایی کشور در سالهای گذشته موارد بسیاری را شاهد بودیم که رهبری مواضعی داشتند و سیاستهایی را اعلام کردند و متاسفانه دستگاههای اجرایی کشور به آن سیاستها خیلی عمل نکردند و رهبری نیز به آن اشاره کردند. حتی به جایی رسید که رهبری بعد از نظرات شورای نگهبان در انتخابات سال 1400، مطلبی داشتند و به نوعی از عملکرد شورای نگهبان گله کردند و این تنها شامل شورای نگهبان نبوده است. چنین مشکلی وجود دارد که سیاستهای اجرایی ایشان در برخی موارد آنچنان که توقع دارند، اجرا نمیشود. امیدواریم درمورد این انتخابات که بسیار مهم است، همه به این خواستههای ایشان و شرایط کشور توجه داشته باشند و شرایط را بهگونهای فراهم کنند که شاهد رقابت و مشارکت بالا باشیم.
بازار
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1086330/