سرمقاله جوان/ هدف ترامپ از مذاکره تحکمی چیست؟
خواندنی ها
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - روزنامه جوان / «هدف ترامپ از مذاکره تحکمی چیست؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه جوان به قلم حسین عبداللهیفر است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران نظام با اشاره به اصرار دولتهای قلدر برای مذاکره فرمودند: «مذاکره آنها برای حل مسائل نیست، برای تحکم است. [میگویند]مذاکره کنیم تا آنچه را که میخواهیم، بر طرف مذاکره - که آن طرف میز نشسته ــ تحمیل کنیم؛ اگر قبول کرد که چه بهتر، اگر قبول نکرد جنجال راه بیندازیم که اینها از میز مذاکره فاصله گرفتند، از پای میز بلند شدند! این تحکم است.» در حالی دولت قلدر امریکا به دنبال مذاکره نابرابر و اجباری با ایران است که ملت ایران دلایل زیادی برای نفی هر گونه گفتوگو با این دولت را دارد. اولاً تجربه تلخ ملت ایران از مذاکره با امریکا بدون نتیجه و تلخ است. ثانیاً ترامپ عامل پاره کردن برجام بوده و هیچ دلیلی دال بر تغییر وی وجود ندارد.
ثالثاً فضای گفتوگو در گذشته نسبت به شرایط کنونی مساعدتر و آرامتر بوده است. رابعا ترامپ در دور دوم خود را بسیار مغرورتر، گستاختر و با خواستههای زیاده خواهانه بیشتری نسبت به گذشته نشان داده است. در چنین شرایطی بدیهی است که جمهوری اسلامی به مذاکره مجدد با دولت امریکا رویکرد مثبتی ندارد؛ لذا سؤال مهم و اساسی این است که چرا ترامپ به مذاکره با ایران اصرار میورزد؟
در نگاه اول و بر اساس شواهد میدانی به نظر میرسد ترامپ قصد دارد با سیاست چماق و هویج ایران را به زور پای میز مذاکره کشانده تا خواستههای حداکثری خود را به آن تحمیل نماید. شیوه ترامپ نیز گرفتن به مرگ است تا طرف خود را به تب راضی کند. ضمن آنکه از این طریق میخواهد با تشدید تحریمهای اقتصادی و طرح تهدیدات دیگری جامعه ایرانی را دچار یک دوقطبی عمیق و جنجالی نماید.
هدف دیگر ترامپ نگه داشتن شمشیر داموکلس بر سر ایران و همگرا ساختن مخالفان ملت ایران جهت اعمال فشارهای بیشتر به بهانه تن ندادن جمهوری اسلامی به مذاکرات است. ضمن آنکه هرگونه اغتشاش در ایران نیاز به همراهسازی بخشی از بدنه جامعه دارد. علاوه بر این ترامپ اهداف پیچیده تری از مذاکره با ایران را در سر میپروراند که پیش از آن باید روشن ساخت امریکا در دوره ترامپ چه اهدافی را دنبال میکند؟
بازار ![]()
سیاستمداران امریکایی از تحولات اورآسیا با محوریت بحران اوکراین و رویدادهای کم سابقه جنوب غرب آسیا خاصه بحران غزه و طوفان الاقصی به این واقعیت پی بردند که نه تنها معادله قدرت تک قطبی امریکا شکل نگرفته بلکه تاریخ نظم لیبرالی به پایان مصرف خود نزدیک شده است.
بدون تردید یکی از علل کاهش قدرت امریکا در جهان ناشی از شکلگیری موازنه جدیدی از قدرت در شرق دنیاست که میتوان از آن به عنوان قدرت سه ضلعی چین، روسیه و ایران یاد کرد. شکلگیری قطب جدیدی از قدرت در عرصه بینالمللی و ایجاد اتحادیههایی مانند شانگهای و بریکس سرعت انتقال قدرت از غرب به شرق را برای دولتمردان امریکا روشن و شفاف ساخته است.
دولت جدید امریکا با نومیدی کامل از بازسازی موازنه قدرت گذشته، تنها راهکار پیش روی خود را جلوگیری از همگرایی بیشتر اضلاع سه گانه مثلث قطب قدرت جهانی جدید میداند. راهبرد امریکا برای ضربه به اتحاد و انسجام این قدرت، واگرایی در اضلاع سه گانه آن با ایجاد تضارب منافع میان آنهاست. از این رو، ترامپ قصد دارد با برگه اوکراین روسیه را حتی به قیمت ناخرسند کردن متحدان قدیمیاش در اروپا، برای مدتی به خود نزدیک و از چین و ایران دور کند. در خصوص چین ترامپ بر این باور است که اگر بتواند چین را منزوی کرده و به گوشه رینگ ببرد.
برنامه ترامپ در قبال ایران همان سیاست قدیمی «چماق و هویج» است و گمان میکند با مذاکره تحت فشار میتواند همه خواستههایش را به ایران تحمیل کند. از نظر وی فشارهای اقتصادی همراه با تهدیدات فیزیکی من جمله اغتشاش و اقدامات خشنتر از آن ایران را وادار به مذاکره مینماید.
نکته مهم در این میان پیام میز مذاکره ایران و امریکا صرف نظر از نتایج آن برای کشورهای چین و روسیه است. پیامی که میتواند تیر خلاص بر مثلث قدرت سه ضلعی شرق بوده که به شکل طبیعی بر روند موازنه قدرت جهانی به نفع امریکا اثر میگذارد.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1374345/